📸 آقای منتظریِ همیشه معترض!
🎙مرحوم هاشمی رفسنجانی:
🔸️[ قبل از انقلاب] یک پژوی دست دوم به صورت قسطی خریدم. بعضی از دوستان انتظار داشتند با ماشین من، سفری ترتیب بدهیم. آقای #مروارید فراری بود و در باغ یکی از اعضای #جبهه_ملی در کرج مخفی بود. آقای #منتظری هم به خاطر فشارهایی که در رابطه با فرزندشان محمد و... پیش آمده بود دچار #افسردگی شده بودند. من هم از سوی #ساواک احضار شده و نگران بودم.
🔹️تصمیم گرفتیم ۳ نفری با خودروی من به #شمال سفر کنیم؛ از کرج به سوی چالوس حرکت کردیم. قبل از حرکت با هم قرار گذاشتیم که اظهارات منفی (#نق) و اعتراض آمیز نداشته باشیم و حرفها و اظهارنظرهای #مثبت و در مورد زیباییهای طبیعت باشد.
🔸️معمولاً آقای منتظری لحن #اعتراض آمیز داشتند. به رغم این قرار و تصمیم ایشان نتوانستند خودداری کنند و در موارد زیادی نمره منفی آوردند. شمردیم از کرج تا مقصد حدود #چهارصد مورد بیان اعتراضی داشتند؛ از قبیل اعتراض به سرعت #سبقت، لرزش ماشین، صدای ماشین، #نظافت ماشین، دست انداز، پیچ جاده، پلهای بدمسیر برخورد به پلیس، گل آلود بودن آب رودخانه، #یکطرفه بودن تونل کندوان و ناشی بودن من در رانندگی.
🔹️البته خود این نقها و اعتراضها تبدیل به #سرگرمی و فضای شاد و تفریحی شده بود و سرانجام نزدیک رامسر با دیوار یک پل باریک #تصادف کردیم و گلگیر ماشین خم شد و صدای گوشخراشی داشت که بر اعتراضات ایشان افزود.
🔸️معطلی خسته کننده و گاهی توهین آمیز در تعمیرگاهی در رودسر و اعتراضات بیشتر ایشان همه را #کلافه کرده بود.
🗞در گفتگو با روزنامه ایران
🗓۷ بهمن ۱۳۷۸
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 آرزوهای #حسین_ملات، رزمنده بانمکِ قمی، از نحوهی شهادتش
🔹️حرفی نداشتم توو تشییع جنازهم ده پونزده نفر #خفَه بشن. اونا که میخوان از دنیا برن با سَکته و #تصادف، توو تشییع جنازه من از بین برن...
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom
🔖 تاریخِ شَفاهیِ قُم🔖
📸 واعظ بیت آیتالله گلپایگانی 🔸️از راست به چپ: مرحوم سیدمحمد #آل_طه از وعاظ قم، شادروان سیدعلی آل ط
🌀شاهد یک تصادف
🔸وقتی زلزله #کاخک اتفاق افتاد حاج آقا مهدی به من گفت میخواهم به کاخک بروم چون #بهائیها دارند بچههایی را که پدر و مادرشان را از دست دادهاند برای نگهداری می برند و آنها را بهائی میکنند. شب را منزل آیتالله #صدوقی در یزد ماندیم. صبح دو تا جیپ آهو متعلق به یکی از تجار #یزد به ما دادند. حاج آقا مهدی(گلپایگانی) صندلی جلوی ماشین نشسته بود.
🔹جاده #طبس، جاده بدی بود و خاک نرمی داشت. حاج آقا مهدی برای آنکه عمامهاش خاکی نشود، آن را در #دستمالی گذاشته و داخل داشبورد قرار داده بود. ماشین جلویی حاج آقا مهدی و ماشین عقبی هم ما بودیم.
🔸️ما با فاصله حدود ۱۰۰ یا ۲۰۰ متر از هم در حرکت بودیم. کامیون باری که از طرف مقابل میآمد و رانندهاش #جوان ۲۰ ساله ای بود می خواست سر پیچ از ماشین حاج آقا مهدی #سبقت بگیرد که برخوردی رخ داد و حاج آقا مهدی در پی این تصادف #مجروح شد.
🔹️من وقتی رسیدم دیدم سر ایشان برهنه است. عمامهاش را روی سرش گذاشتم و آن را با دست گرفتم تا بلکه #خونریزی سرش کمتر شود. اما خونریزی به حدی بود که از بین انگشتان من بیرون می زد.در بین راه متوجه شدم که خونریزی بند آمده است. همان جا فهمیدم که کار #تمام شده است.
🔹وقتی #تیمسار_اویسی فهمید پیام داد که #هلیکوپتر میفرستیم تا جنازه را به قم ببرد. آیتالله صدوقی گفتند من جنازه را جز به آمبولانس بیمارستان #گلپایگانی تحویل نمی دهم. هوا گرم بود. چندین قالب یخ آوردند. داخل آمبولانس چیدند و جنازه را به #قم رساندند.
📍حاج آقا مهدی #گلپایگانی فرزند ارشد آیتالله گلپایگانی در بامداد ۳۱ شهریور ۱۳۵۷ بر اثر #تصادف رحلت کرد. تشییع جنازه او در قم به ویژه به دلیل نزدیکی به حادثه هفده شهریور به تظاهرات علیه رژیم #طاغوت تبدیل شد.
📚منبع: خاطرات سید محمد آل طه، نشر عروج
🔗به کانال #تاریخ_شفاهی_قم بپیوندید:
@tarikhqom