ــــــــــــــ لیستِ پاکــیـ____ 1401/12/21✨ــــــــــ
🥇راز : چند ساعت
🥇امام زمانی:1 روز
🥇من قول دادم : 1روز
🥇اسنیپ : 2 روز
🥇زهرا2: 2 روز
🥇بها:2 روز
🥇شوالیه:3 روز
🥇هیچی:3 روز
🥇در حال پاکسازی2 : 3 روز
🥇سارا : 4 روز
🥇نیلا:4 روز
🥇مسافر تنهایی:4 روز پاکی
🥇رفتن:5 روز
🥇خورشید : 6روز
🥇گل نرگس : 7 روز
🥇یامهدی:7 روز
🥇کلافه: 8 روز
🥇درحال نجات: 8 روز
🥇گذشت:10 روز
🥇مستعار : 10 روز
🥇خرس نارنجی : 12 روز
🥇دیوونه:14 روز
🥇کاکتوس:15 روز
🥇بنفشه : 15 روز
🥇یه کنکوری:16 روز
🥇گلدون پلاستیکی:17 روز
🥇امیرخان:17 روز
🥇سجین : 17 روز
🥇عارفه:21 روز
🥇مجاهدِ گمنام :24 روز
🥇ماهِ آسمون: 24 روز
🥇مهدیا:25 روز
🥇مجاهد:30 روز
🥇آسو:42 روز
🥇توکل بر خدا : 52 روز
🥇عشق: 54 روز
🥇ایگرگ مجهول:70 روز
🥇شاید حر: 75 روز
🥇گمنام:394 روز
🥇برای پدرم مهدی: 512روز
🥇سبحان : 530 روز
جهت اسم و تعداد روز پاکی:https://harfeto.timefriend.net/16756633906620
نــــــــــــورانی شــــــــــو✨
مسافر نـور
ــــــــــــــ لیستِ پاکــیـ____ 1401/12/21✨ــــــــــ 🥇راز : چند ساعت 🥇امام زمانی:1 روز 🥇من ق
خب خب می بینم که...
باریکلا... امروز چجور گذشت؟
راضی بودی؟
خداروشکر الحمدالله... یه روز دیگه هم رشد کردی... فقط باید یادت باشه مغرور نشی... این خیلی نکته ی مهمیه... خیلی مهمه که بدونی هر آن امکان لغزشت هست و نباید به خودت مطمئن باشی...
مغرور شدن و مطمئن شدن یعنی باختن، بدون شوخی و رودروایسی... هر روز باید یادآوری کنی پاک هستی... گذشتت نه ها! امروزت 🌱
خدایا مارو پاک بپذیر
اگر خطا رفتی، حتما بنویس چرا خطا رفتی
حتما توبه کن... و نزار حتی یه ثانیه از گناهت بگذره... شیطان فقط میگه به تعویق بندازی... گولشو نخور... وعده ی خدارو در نظر بگیر...
روش ترک خ.ا
•
هدف گذاری کوتاه مدت و قانون مدار
•
کسی در کنترل شهوت پیروزتره که بتونه همه کار کنه تا بیکار نباشه
شیطان با آدم های بیکار زیاد ور میره.
خودتو مشغول کن🤔:با ورزش🏃 و مطالعه📗 وسخنرانی🎙 و...
حتی برای زمانی که میری حموم برنامه داشته باش😐 مثلا سخنرانی بزار گوش کن📻( داخل حموم ببینن.... یه برگه بر دار همه ی عواقب بدی که خ. ا داره رو بنویس بزار داخل یه کاور نصب دیوار یا زمین حموم کن... چشت بیوفته بهش اگر خیلی هم منظم نوشته باشیش خیلی کمک کنندس، یکی بود با همین روش خ. ا در حموم رو ترک کرد) تو خیابون هندزفری بزن قرآن گوش کن و خلاصه بیکار نباش هیچوقت😑.
خوب حالا چجوری هدف گذاری کنیم؟
هر شب قبل خواب پنج تا برنامه برای فردات میریزی📜 یا اول صبح.
وقتی هم انجامشون دادی جلوشون تیک میزنی✅(این تیک انرژی میده حتما بزنینش)
هدف هایی که مینویسین باید تاریخ انقضاش 24ساعت باشه.
مثلا کتابی میخوای بخونی که صد صفحست بگو روزی 3 صفحه...
باز این به ظرفیت هر کسی بستگی داره مثلا یکی میتونه ده تا برنامه بریزه✏️.ولی سعی کنین اصلا بیکار نباشین❌.و از کارای کوچیک شروع کنین تا ارادتون تقویت بشه.
اوایل سخته ولی رفته رفته عادت می کنین و پیشرفتی می کنین که نگو.
برنامه ای بریزین که ذهنتون بهش علاقه داشته باشه❤️ مثلا اگه کتاب دوست نداری بخونی،صوتیش رو گوش بده،که جایگزین خوبی برای موسیقی هست.
ببینین ما یه سری ارزش ها داریم مثلا بچه داری در آینده یه نوع ارزشِ شما اینو مثلا باید تبدیل به هدف کنین و راجبش مطلب بخونین و خودتونو کامل کنین.یا خداشناسی،خودشناسی(اینا رو میگم چون مشکلات زیادی بخاطر ندونستن اینا تو جامعمون به وجود اومده😫😫).
اگه برنامه ریزیت درست باشه و مورد علاقه ذهنت باشه موفقی.
وگرنه ذهنت اونو پس میزنه و دوباره افکار جنسی میاره سمت ذهنت.
ممکنه گاهی افکار جنسی بیان سمت ذهنت ,تو اونجا باید از پرش افکار استفاده کنی ...کم کم روحیه ی مبارزه برای تصوراتت هم پیدا می کنی...
#حموم
#خ_ا
#تصورات
@tarkekhoderzaee
مسافر نـور
رابطه با جنس مخالف • وقتی با یه نفر دوست می شی یا هستی، اول با یه سؤال دارم ازت... آیا آرامش داری؟
بیشتر از ۳ یا ۴ تا پیام نیومد... مشتاق نبودین؟؟
با این تعداد نمیشه ها
#قسمت دوازدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم🔥: من و حنیف
.
صبح که بیدار شدم سرم درد می کرد و گیج بود ... حنیف با خوشحالی گفت: دیشب حالت بد نشد ... از خوشحالیش تعجب کردم ... به خاطر خوابیدن من خوشحال بود ... ناخودآگاه گفتم: احمق، مگه تو هر شب تا صبح مراقب من بودی؟ ... نگاهش که کردم تازه فهمیدم سوال خنده داری نبود ... و این آغاز دوستی من و حنیف بود ... .
.
اون هر شب برای من قرآن می خوند ... از خاطرات گذشته مون برای هم حرف می زدیم ... اولین بار بود که به کسی احساس نزدیکی می کردم و مثل یه دوست باهاش حرف می زدم ... توی زندان، کار زیادی جز حرف زدن نمی شد کرد ...
.
وقتی برام تعریف کرد چرا متهم به قتل شده بود؛ از خودم و افکارم درباره اش خجالت کشیدم ... خیلی زود قضاوت کرده بودم ... .
.
حنیف یه مغازه لوازم الکتریکی داشت ... اون شب که از مغازه به خونه برمی گشت متوجه میشه که یه مرد، چاقو به دست یه خانم رو تهدید می کنه و مزاحمش شده ... حنیف هم با اون درگیر می شه ... .
توی درگیری اون مرد، حنیف رو با چاقو میزنه و حنیف هم توی اون حال با ضرب پرتش می کنه ... اون که تعادلش رو از دست میده؛ پرت میشه توی زباله ها و شیشه شکسته یه بطری از پشت فرو میشه توی کمرش ... .
مثل اینکه یکی از رگ های اصلی خون رسان به کلیه پاره شده بوده ... اون مرد نرسیده به بیمارستان میمیره ... و حنیف علی رغم تمام شواهد به حبس ابد محکوم میشه ...
#براساس_واقعیت 💡
@tarkekhoderzaee
#قسمت سیزدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم🔥: چطور تشکر کنم؟
.
اون روز من و حنیف رو با هم صدا کردن ... ملاقاتی داشتیم ... ملاقاتی داشتن حنیف چیز جدیدی نبود ... اما من؟ ... من کسی رو نداشتم که بیاد ملاقاتم ... در واقع توی 8 سال گذشته هم کسی برای ملاقاتم نیومده بود ... تا سالن ملاقات فقط به این فکر می کردم که کی ممکنه باشه؟ ... .
.
برای اولین بار وارد سالن ملاقات شدم ... میز و صندلی های منظم با فاصله از هم چیده شده بودن و پای هر میز یه نگهبان ایستاده بود ... شماره میز من و حنیف با هم یکی بود ... خیلی تعجب کردم ... .
.
همسرش بود ... با دیدن ما از جاش بلند شد و با محبت بهش سلام کرد ... حنیف، من رو به همسرش معرفی کرد ... اون هم با حالت خاصی گفت: پس شما استنلی هستید؟ حنیف خیلی از شما برام تعریف کرده بود ولی اصلا فکر نمی کردم اینقدر جوان باشید ...
.
اینو که گفت ناخودآگاه و سریع گفتم: 25 سالمه ... از حالت من خنده اش گرفت ... دست کرد توی یه پاکت و یه تی شرت رو گذاشت جلوی من ... .
واقعا معذرت می خوام ... من بسته بندیش کرده بودم اما اینجا بازش کردن ... خیلی دلم می خواست دوست شوهرم رو ببینم و ازش تشکر کنم که حنیف اینجا تنها نیست ... امیدوارم اندازه تون باشه ... .
.
اون پشت سر هم و با وجد خاصی صحبت می کرد ... من خشکم زده بود ... نمی تونستم چشم از اون تی شرت بردارم ... اولین بار بود که کسی به من هدیه می داد ... اصلا نمی دونستم چی باید بگم یا چطور باید تشکر کنم ... .
.
توی فیلم ها دیده بودم وقتی کسی هدیه می گرفت ... اگر شخص مقابل خانم بود، اونو بغل می کرد و تشکر می کرد ... و اگر مرد بود، بستگی به نزدیکی رابطه شون داشت ... .
.
مثل فنر از جا پریدم ... یه قدم که رفتم جلو تازه حواسم جمع شد اونها مسلمانن ... رفتم سمت حنیف و همین طور که نشسته بود بغلش کردم و زدم روی شونه اش ... .
بغض چنان مسیر گلوم رو پر کرده بود که نمی تونستم حرفی بزنم ... نگهبان هم با حالت خاصی زل زده بود توی چشمم ...
#براساس_واقعیت 💡
قسمت اول
@tarkekhoderzaee
ــــــــــــــ لیستِ پاکــیـ____ 1401/12/22✨ــــــــــ
🥇ابوالفضل : 1روز
🥇رهایی: 1 روز
🥇راز بها:1 روز
🥇خانوم میم :2 روز
🥇سرباز اسلام : 3روز
🥇بها:3 روز
🥇شوالیه:4 روز
🥇سارا : 5 روز
🥇مسافر تنهایی:5 روز
🥇رفتن:6 روز
🥇خورشید : 7 روز
🥇جستجوگر حقیقت :7 روز
🥇گل نرگس : 8 روز
🥇یامهدی:8 روز
🥇کلافه: 9 روز
🥇گذشت:11 روز
🥇مستعار : 11 روز
🥇خرس نارنجی : 13 روز
🥇دیوونه:16 روز
🥇کاکتوس:16 روز
🥇بنفشه : 16 روز
🥇یه کنکوری:17 روز
🥇گلدون پلاستیکی:18 روز
🥇امیرخان:18 روز
🥇رز:22 روز
🥇مجاهدِ گمنام :25 روز
🥇ماهِ آسمون: 25 روز
🥇بانو: 25 روز
🥇مهدیا:26 روز
🥇مجاهد:31 روز
🥇توکل بر خدا : 53 روز
🥇عشق: 55 روز
🥇ایگرگ مجهول:71 روز
🥇شاید حر: 76 روز
🥇گرگ: 365 روز
🥇گمنام:395 روز
🥇برای پدرم مهدی: 513 روز
🥇سبحان : 531 روز
جهت اسم و تعداد روز پاکی:https://harfeto.timefriend.net/16756633906620
نــــــــــــورانی شــــــــــو✨
@tarkekhoderzaee