#اندکی_تامل
_خیییلی گلی داداشی!!!😳
_خواهر دوست داشتنی خودمی!!!😏
_خواهری ...🙎
_داداشی ...🙎♂
👈🏻این کلمات #حرمت دارن😏👉🏻
میگن جایی که تو باشی با #نامحرم،نفر سوم #شیطان است ...!😈
بعضی از ما بچه مذهبی ها،خودمان را زده ایم به آن راه
که ما مطهریم از گناه😳 و ما یاور امام زمانیم و ...🤐
ما شهید آینده ایم و ...😥
اینکه ما انگار فراموشمان میشود بانوی همیشه خوب آن کوچه را...😔
"چرا دقت نمیکنیم که به صرف گفتن کلمه
" برادر "یا" خواهر "کسی برادر یا خواهر دیگری نشده...🤔
و حق #صمیمی شدن را ندارد😒، چه زن چه مرد
صمیمیت #محرمیت نمی آورد📛
چه خوب امام (ره) روشن کردند برایمان محضر خدا را
جامعه مجازی مهدوی اینست⁉️
مواظب #شکلک رد و بدل کردن بین #نامحرمان
و خطاب زدنها و خخخخخ فرستادن های بی جایمان باشیم!‼️⛔️
🔸این روایت را بخاطر داشته باشیم که:❣
" #ایمان و #حیا قرین یکدیگرند اگر یکی رفت دیگری هم خواهد رفت"🌹
مراقب دینمان و دین کسانی که دوستشان داریم باشیم!🌺
🔹یک تذکر ساده:⚠️
باشد که حتی شده برای ثانیه ای در امر تعجیل فرج موثر باشیم!😊
خدایا اگه ستار العیوب نبودی چی کار میکردیم❓
نظر شما❓
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
#ترک_گناه
● @tarkgonah1 ●
💠 #تقوا شرط نزول برکات
🔸 قرآن کریم: اگر اهل شهرها و آبادی ها #ایمان آورده و از نافرمانی خداوند پرهیز کنند، برکتهای آسمان و زمین را به رویشان میگشاییم.
🔆 اعراف/96
✍🏼 بسیاری از مشکلات #زندگی، به خاطر آلودگی به #گناه است.
وقتی از فرامین الهی پیروی نمیکنیم و به دنبال #شیطان و نفس خود هستیم، چگونه از مالک جهان، انتظار #برکت در مال و زندگی داریم.
#دریافت_روزانه_حدیث
#افزایش_برکت_و_روزی
#ترک_گناه
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
💠 سوره ممتحنه
🔸 امام سجاد علیه السلام:
هرکس سوره ممتحنه را در نمازهاى واجب و مستحب بخواند، خداوند قلب او را برای #ایمان آماده می کند و دیده اش را نورانى مى گرداند و هرگز #فقیر نمى شود و خود و فرزندانش مبتلا به جنون نمى شوند.
📚 مکارم الاخلاق/ح2412
✍🏼 در روایت دیگر آمده که نزد مردم ستوده مى شود.
#خواص_سورهها
#دریافت_روزانه_حدیث
#افزایش_برکت_و_روزی
#ترک_گناه
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
3.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 {ترک گناه1} 🏴
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ســـرباز قسمت هشت -خانم مروت هم متوجه شدن؟ -نه. -خانم نادری،ایشون هم حسی نسبت به من...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رمان جذاب و آموزنده ســـرباز
قسمت نهم
نگرانی توی صورتش معلوم بود.زهره خانوم از آشپزخونه اومد و گفت:
-معلوم هست کجایی تو؟چرا اینقدر دیر کردی؟
فاطمه با حالت معصومانه ای گفت:
_ببخشید خب..دیگه تکرار نمیشه.
امیررضا از اتاق بیرون اومد و گفت:
-نخیر آبجی کوچیکه..الان این لوس بازیا جواب نمیده.باید تنبیه بشی.
رو به مادرش گفت:
_مامان یه هفته ظرفهارو بشوره،خوبه؟
فاطمه مثلا با التماس گفت:
-نه مامان،خواهش میکنم.ظرف چیدن تو ماشین ظرف شویی کار خیلی سختیه.
زهره خانوم و حاج محمود و امیررضا خندیدن.
بعد از شام به اتاقش رفت.
تمام شب بیدار بود و #ازخدامیخواست کمکش کنه.نمیخواست خانواده شو نگران کنه.ناراحتی هاشو میریخت تو خودش.
روز بعد طبق معمول به دانشگاه رفت. هنوز هم امیدوار بود پویان اشتباه کرده باشه.میخواست یکبار دیگه ازش بپرسه تا مطمئن بشه.ولی پویان دانشگاه نرفته بود و فاطمه تو نگرانی موند.
پویان خیلی دوست داشت بره دانشگاه تا روزهای آخر بیشتر مریم رو ببینه ولی حالا که فاطمه از علاقه ش به مریم خبر داشت،نگران بود که مریم هم متوجه این موضوع بشه.
تصمیم گرفت دیگه دانشگاه نره.
پدر و مادرش هم مهمانی خداحافظی گرفته بودن.بیشتر وقتش رو با افشین بود و بقیه مواقع مشغول جمع کردن وسایلش و با خانواده ش بود.
چند روز گذشت.
دو روز به رفتنش مونده بود.برای اینکه آخرین بار مریم رو ببینه به دانشگاه رفت.دوستان نزدیک ترش میدونستن که برای همیشه داره از ایران میره،وقتی دیدنش خوشحال شدن و دورش جمع شدن.ولی چشمان پویان مدام دنبال مریم و فاطمه میگشت.
بالاخره بعد از دو ساعت فاطمه رو دید،
ولی مریم همراهش نبود.
بهانه ای آورد،از دوستانش جدا شد و سمت فاطمه رفت.
اما یاد ناراحتی فاطمه افتاد و منصرف شد.برگشت که بره ولی فاطمه متوجه ش شد.
-جناب سلطانی
پویان شرمنده برگشت سمت فاطمه. فاطمه گفت:_سلام
-سلام
-برای خداحافظی با بچه ها اومدید دانشگاه؟
-بله.
فاطمه متوجه شد که برای دیدن مریم اومده ولی نمیدونه چجوری بگه.گفت:
_من و دوستم کلاس جداگانه داشتیم. چند دقیقه دیگه کلاسش تموم میشه، اینجا باهم قرار گذاشتیم.
مدتی ساکت بودن.هیچ کدوم به اون یکی نگاه نمیکردن.فاطمه گفت:
_آقای سلطانی،حرفهای اون روزتون درمورد دوست تون،شوخی بود دیگه؟.. آره؟
فاطمه بغض داشت.پویان خیلی ناراحت شد.برگشت بره که فاطمه گفت:
_آقای سلطانی.
پویان ایستاد.
-من کار اشتباهی نکردم و عذرخواهی نمیکنم.اون به #حجاب و #ایمان من توهین کرد.تا آخرش پای ایمانم میمونم، هرچی که بشه..فقط اینکه خانواده مو ناراحت کنن برام سخته.
پویان ساکت بود.
نمیدونست چی بگه.شرمنده بود.فاطمه از حالت های پویان مطمئن شد که اون حرفها حقیقت بوده، و افشین واقعا همچین آدمی هست.دیگه چیزی نگفت.
مریم رو دید که نزدیک میشد.گفت:
-خانم مروت دارن میان.
پویان سرشو بلند کرد.وقتی مریم رو دید هول شد...
بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم»
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@TARKGONAH1
10.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ وَأَبِیها وَبَعلِها وَبَنِیهَا وَالسِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلمُکَ.
ابلاغ (سوره مائده، آیه 67)
"يَـٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ"
ترجمه : «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت به تو نازل شده ابلاغ کن؛ و اگر چنین نکنی، رسالتش را انجام ندادهای؛ و خداوند تو را از (خطرات) مردم حفظ خواهد کرد. یقیناً خداوند گروه کافران را هدایت نمیکند.»
✅ نکته:این آیه درباره ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در روز غدیر خم نازل شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، در آن روز حضرت علی را به فرمان خدا به عنوان ولیّ، سرپرست و جانشین خود معرفی کرد.
نتیجه قرآنی: خداوند در روز غدیر دستور داد پیامبر صلی الله علیه و آله ولایت علی علیهالسلام را ابلاغ کند. (مائده: 67 با ابلاغ ولایت، دین کامل و نعمت تمام شد. (مائده: 3)صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا مُوسَىٰ بْنَ جَعْفَرٍ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ.💔 #زیارت_عاشورا #اسلام #قرآن #اهل_بیت #دین #معنویت #نماز #دعا #حدیث #خدا #ایمان #محرم #عاشورا #عبادت #حسینی #توبه #اخلاق
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1