eitaa logo
°•| ترک گناه |🏴•°
2.5هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
7.7هزار ویدیو
118 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
مداومت بر دعای غریق باعث ثابت موندن در دین میشه،هر روز بخونیم یاالله یارَحمٰن یارحیم یامُقَلِبَ الْقُلوب ثَبِّت قَلبی عَلیٰ دِینِک ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻🖤 از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر کس چهل صباح این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند و آن عهد این است: ✨ ִֶָ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ִֶָ اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْه اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ آنگاه سه بار بر ران خود دست مى زنى، و در هر مرتبه مى گويى:  اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ  اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ  اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان ✨ 🤲🏻 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
اینجا بود اولین نگاه‌های نگران بهم گره خورد💔 حسین نگاهش افتاد به نگاه نگران خواهر ، آخ #زینب‌اومد‌ک
السلام علیک یا ابا عبدالله🖤 هـر قـدم بـه نـزدیـک مـیشن دلـشورش بـیـشتـر مـیـشه. نمـیدونم از داداشش پـرسیده کـه چـی قـراره سـرمـون بـیـاد یـانـه ؟ شایدیـه چـیزائی مـتـوجه شـده ،خـدایا چـراضـربان قـلبـم تـندتـند مـیزنـه ؟خدا کـجاداریـم مـیریم ؟ چرا لـحنـش فـرق کـرده ؟چـرا اینقدر دور بـچه هـا مـیگرده ؟ گـریـه هـای هـم کـم شـده.. هیچکس نمیفهمه چی کـشیده و چه جـور دلـشوره ای داشتـه …😭 (س) ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[🖤🥺] ای تمامِ اُمید من یا اباعبدالله... / ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
[🖤🥺] داروی تمام درد ها.... / ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•| ترک گناه |🏴•°
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• #پارت_48🌹 #محراب_آرزوهایم💫 دو هفته‌ای گذشته و امروز اولین روزِ که مرا
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 سفارش که می‌رسه، جرعه‌ای از قهوه‌ی تلخم رو می‌خورم و در جوابش میگم: - غلط کرده! - نرگس مخت تاب برداشته؟ پسر به این خوبی. نصف بچه‌ها آرزوشونه باهاش دوست بشن، بعد تو الکی ناز می‌کنی؟ نرگس بیخیال از دستت میره‌ها. پوزخندی به پرپر زدن‌هاش می‌زنم و خیره میشم توی چشم‌های قهوه‌ای رنگش. - به نظر من که اصلا تحفه‌ای نیست و ازش هم خوشم نمیاد. پسره‌ی مغرور! کمی از معجون روی میز می‌خوره و شروع می‌کنه به قانع کردنم. - حالا پسر مغروری هست ولی نه اونقدری که تو میگی. کیفم رو بر‌می‌دارم، از جام بلند میشم و کمی تن صدام بالا میره که باعث میشه چند لحظه‌ای توجه بقیه بهمون جلب بشه. - این بحث مزخرف رو تمومش کن نازنین. تک‌خنده‌ای می‌کنه و آروم زیر لب میگه: - تازه شروع شده! از کافه خارج میشم که دنبالم میاد. - چرا قهر می‌کنی حالا، نرگس یک دقیقه واستا. وسط پیاده‌رو می‌ایستم تا حرفش رو بزنه. - نمی‌دونم چته ولی امروز که خیلی بی‌حوصله‌ای بیا خونه ما شاید یکم روحیه‌ت عوض بشه. بعدازظهر که توی خونه تنهایی، تازه کنارش هم یکم درس می‌خونیم. چشمک شیطونی چاشنی حرف‌هاش می‌کنه که خنده‌م می‌گیره. - نظرت چیه؟ - فکر خوبیه، سعی می‌کنم بیام.                                     *** بعد از کلی حرف زدن و فیلم نگاه کردن، ساعت‌ شیش از جلوی تلویزیون بلند میشم که حاضر بشم و کم‌کم برم به سمت خونه. به سمت اتاق نازی میرم و مانتوم رو از روی تختش برمی‌دارم، همین‌طور که دکمه‌های مانتوی سورمه‌ایم رو می‌بندم، نازی توی چارچوب آهنی در وایمی‌ایسته و با لب‌های آویزون میگه: - کجا می‌خوای بری؟ الآن که هیچ کسی خونه‌تون نیست. جلوی آینه قدی اتاقش می‌ایستم، روسری ست مانتوم رو می‌ندازم روی سرم و مرتبش می‌کنم. - به مامانم قول دادم قبل از تاریکی هوا برسم خونه. خوب می‌دونه که همیشه حرف، حرف خودمه پس بیشتر از این تقلا و اصراری برای موندنم نمی‌کنه. از پله‌ها پایین میرم و دنبالم میاد، قبل از رفتنم بغلش می‌کنم، با خداحافظی کوتاهی از خونه‌شون بیرون می‌زنم و به سمت ایستگاه اتوبوس قدم برمی‌دارم. هندزفریم رو می‌زارم و اولین آهنگم رو پلی می‌کنم. چند دقیقه‌ای تو ایستگاه اتوبوس منتظر می‌شینم. بالاخره اتوبوس سبز رنگی میاد و من‌کارتم رو روی صفحه دیجیتالی می‌زارم. روی یکی از صندلی‌های کنار پنجره می‌شینم و نگاهم رو به بیرون می‌دوزم. ماشین‌هایی که یکی پس از دیگری میرن و میان، آدم‌هایی که بدون توجه به همدیگه تنها راه خودشون رو پیش می‌گیرن و شهری رو که به گفته دیگران برای یک خانم هیجده ساله سیاه پوش کردن. از اتوبوس که پیاده میشم، حدود ده دقیقه پیاده میرم که به کوچه‌مون می‌رسم اما به‌خاطر لوله‌ی آب، راه رو به کل بستن و مجبورم از کوچه‌های دیگه راهم رو کج کنم تا به خونه برسم، در صورتی که هوا تاریک شده و ترسم دو چندان! به کوچه تنگ و تاریک روبه‌روم که نگاه می‌کنم، آب دهنم رو به سختی قورت میدم و اولین قدم رو برمی‌دارم. هر چند متر با یک چراغ کم سوی جلوی خونه‌ها قدیمی روشن شده اما بازهم کوچه اونقدر تاریکه که جلوی پام رو به سختی می‌بینم. دستم رو به دیوارهای آجری می‌گیرم، از کنار دیوارها آروم آروم میرم و مدام توی ذهنم سعی می‌کنم خودم رو آروم کنم. کمی که میرم، صدای مردونه و خش داری متوقفم می‌کنه. - به‌به شما کجا؟ اینجا کجا؟ راه گم کردین؟ سعی می‌کنم محل ندم و دوباره به راهم ادامه میدم اما این بار سمتم پا تند می‌کنه که ضربان قلبم اونقدر بالا میره که درد عجیبی داخل قفسه سینه‌م احساس می‌کنم. سمتش برمی‌گردم و یک چاقو به سمتم می‌گیره. - کجا با این عجله؟ تو برگ برنده‌ی مایی خانوم خانوما! ترسم رو زیر پا می‌زارم و با جدیت میگم: - خفه شو، دستت به من بخوره انقدر جیغ می‌زنم همه بریزن سرت. - مطمئن باش قبل از اینکه بخواد به اونجاها بکشه بی‌هوش توی صندوق عقب ماشین می‌خوابی. حرف‌هاش برام عجیبه اما چیزی سر درنمیارم. در یک تصمیم آنی پا به فرار می‌زارم که دنبالم راه می‌افته، تا جایی که حنجره‌م توان داره جیغ می‌زنم اما هیچ کس صدام رو نمی‌شنوه، انگار توی یک اتاق در بسته و دور افتاده که هرکاری بکنی امیدی به رهایی پیدا نمی‌کنی... 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 اشک‌هام مثل ابر بهار می‌ریزه، شاید خودم رو آخر خط فرض می‌کنم! درست در جایی که گلوم اجازه جیغ و داد کردن رو ازم می‌گیره، پام به سنگی گیر می‌کنه و زمین می‌خورم، سعی می‌کنم خودم رو روی زمین بکشم اما فایده‌ای نداره. درست وقتی که همه چیز رو تموم شده می‌بینم، یک فرشته نجات به دادم می‌رسه. چشم‌هام رو می‌بندم و یک لحظه قلبم از حرکت می‌ایسته اما با شنیدن پای کسی سرم رو می‌چرخونم، امیرعلی رو می‌بینم که با تمام توانش به سمت ما می‌دوه و نور امید داخل قلبم روشن میشه. مرد سیاه‌پوشی که الآن خیلی بهم نزدیک شده، از ترس کیفم رو چنگ می‌زنه و پا به فرار می‌زاره. امیرعلی با سرعت از کنارم رد میشه و دنبالش می‌کنه اما ناگهان ماشین مدل بالایِ مشکی رنگی با پنجره‌های دودی که هیچ چیز از داخل ماشین پیدا نیست ترمز می‌کنه، اون مرد به سرعت باد از زمین کنده میشه و خودش رو به داخل ماشین پرت می‌کنه. تنها چیزی که توی اون تاریکی به چشم‌هام میاد امیرعلیه که دست هاش رو ستون زانوهاش کرده، نفس های پی‌درپی و عمیق می‌کشه. به نظر که راه طولانی رو تا اینجا دوییده. تازه به خودم میام و نفس عمیقی می‌کشم، سوزشی در قسمت زانوم احساس می‌کنم که به احتمال زیاد خبر از زخم شدنش میده. سر برمی‌گردونم و امیرعلی با قدم‌های پیوسته به سمتم میاد. کمی خودم رو جمع و جور می‌کنم، روسری عقب رفته‌م رو جلو می‌کشم و موهام رو تا حد امکان زیرش پنهان می‌کنم. چند ثانیه‌ای طول می‌کشه تا اینکه با چهره متعجبش بالای سرم ظاهر میشه. - چه اتفاقی براتون افتاده؟ حالتون خوبه؟ به‌خاطر درد زیادی که از ترس، داخل سینه‌م حس می‌کنم نفس‌نفس می‌زنم تا بلکه کمی آروم بشم. با کف دست اشک‌هام رو پاک می‌کنم. تا میام حرفی بزنم گلوم از شدت سوزش به سرفه می‌ندازتم. سرم رو به نشونه‌ی تأیید تکون میدم، تا می‌خوام از جام بلند شم درد خیلی زیادی به زانوم هجوم میاره اما بهش توجهی نمی‌کنم. - می‌خواستین برین خونه؟ - آره. - الآن که کسی خونه نیست منم دیرم شده باید خودم رو به سرعت برسونم. اگر مشکلی ندارین، بریم هیأت؟ برمی‌گردم و به راهی که اومدم نگاه می‌کنم، از ترس، کل وجودم می‌لرزه. هرچی که فکر می‌کنم نمی‌تونم تنهایی برگردم. به‌اجبار قبول می‌کنم که باهاش برم. راه که می‌افتیم ازم فاصله می‌گیره و سرش رو به پایین می‌ندازه. پام به شدت درد می‌کنه اما سعی می‌کنم نشون ندم. - کاری داشتین که تا این وقت شب بیرون بودین؟ از سوالش تعجب می‌کنم و بهش نگاهی می‌ندازم اما همچنان سرش رو پایین انداخته. - خونه دوستم بودم داشتم برمی‌گشتم خونه. به انتهای کوچه که می‌رسیم از سمت چپ می‌پیچیم که حسینیه به چشم میاد. - بهتره که موقع غروب یا شب به حاج‌آقا زنگ بزنین یا حداقل با یک آژانس مطمئن برگردین، تنهایی و پیاده خطر زیادی داره. چیزی نمیگم که به در ورودی می‌رسیم. بالاخره سرش رو بلند می‌کنه و با دست به یک پرده سیاه رنگ اشاره می‌کنه. - اونجا بخش بانوانه، شما برید من همینجا وایمی‌ایستم هر وقت رفتین منم میرم. ممنونی زیر لب میگم و میرم... ☞☞☞ بعد از رفتن دختر ملیحه خانوم، به سمت ورودی آقایان راه می‌افتم. دوباره اون لحظه توی ذهنم تداعی میشه. حس می‌کنم که چقدر اون ماشین و شخص برام آشنان اما هرچی که فکر می‌کنم به نتیجه‌ای نمی‌رسم. حالت صورتش بعد از دیدنم به کل تغییر کرد و با توجه به سابقه کاریم بهم میگه اون فرد خیلی مشکوکه تا قبل از اینکه من بیام قصدش چیزه دیگه‌ای بود اما به محض رسیدنم، کیف رو برداشت و زد به چاک. کفش‌هام رو داخل جا کفشی می‌زارم... 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫 حسینی بودن بدون مهدوی شدن، به درد نمی‌خوره! | ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
/ التماس دعا🙂🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻🖤 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ بار پروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی اش و فرزندان عزیزش (و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی)، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد. ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹* ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود:
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹* ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود: 🌹محب اهلبیت سرباز امام زمان🌹 🌹وان شاءالله شهادت 🍃🍃😍 *امشب هدیه میکنیم 10 صلوات و یا بیشتر به روح مطهرشهید والا مقام 🥀🕊️🥀* *❤️ ❤️* 💚💚💚💚💚💚💚 💞💞ان شاءالله * دعاگویی تک تک ما باشد 🤲🏻❤️ *اجرتون باشهدا ان شاءالله❤️* ** ** *مشمول‌دعای‌شهداء‌باشید* ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
😴 وقت خوابیدن 😴 وضو گرفتن 👈 ثواب شب زنده داری 💢 برابر با هزار رکعت نماز، به گفته مولاء علی 💢 ⤵️ يفْعَلُ اللّه ما يَشاءُ بِقُدْرَتِه، وَ يَحْكُمُ ما يُريدُ بِعِزَّتِه 🔸سه مرتبه🔸 ↩️ سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق علیه السلام فرمود، هرکس سوره تکاثر را قبل هنگام خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد. 🌷✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم✨🌷 💠ألْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ. ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ. ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ💠 🎁 هدیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز تولدش در هنگام خواب این بود که حضرت فاطمه (س) فرمودند این بهترین هدیه تمام عمرم بود.🎁 1⃣ سه مرتبه خواندن سوره توحید (قل هو الله احد... ) برابر با ختم قرآن است. 2⃣ صلوات بر من و پیامبران پیش از من سبب شفاعت خواهد شد (اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین) 🔸یک مرتبه🔸 3⃣ استغفار برای مومنین سبب خشنودی آنها از تو خواهد شد اللهم اغفرللمومنین والمومنات 🔸یک مرتبه🔸 4⃣ ذکر (سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر) 👈 ثواب حج و عمره را دارد. 🔸یک مرتبه🔸 التـــــماس دعــــ❤️ــــــا ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
4_5987713494760308023.ogg
2.12M
✋🏼🌱 قرار هرشب مون🌸 『بِســـم‌ِالله‌الرَحمــن‌ِالرَحیــم📿 اِلهی‌ عَظُمَ‌ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ‌ الْخَفاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَ انْقَطَعَ‌ الرَّجاءُ وَ ضاقَتِ‌ الاْرْضُ، وَ مُنِعَتِ‌ السَّماءُ و اَنتَ‌ الْمُسْتَعانُ، وَ اِلَيْكَ‌ الْمُشْتَكى،وَ عَلَيْكَ‌ الْمُعَوَّلُ‌ فِي‌ الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛ اَللّهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلى‌ مُحَمَّد وَ آلِ‌ مُحَمَّد، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ‌ فَرَضْتَ‌ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ‌ مَنْزِلَتَهُم، فَفَرِّجْ‌ عَنا بِحَقِّهِمْ‌ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ‌ الْبَصَرِ اَوْهُوَ اَقْرَبُ؛ يامُحَمَّدُ ياعَلِيُّ‌ ياعَلِيُّ‌ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني‌ فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني‌ فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ؛ الْغَوْثَ‌ الْغَوْثَ‌ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني‌ اَدْرِكْني‌ اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل، يا اَرْحَمَ‌ الرّاحِمينَ، بِحَقِّ‌ مُحَمَّد وَآلِهِ‌ الطّاهِرين🤲🏼 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🌙| | «شب دوم محرم،شب ورود کاروان امام حسین(ع) به کربلا» ورود کاروان امام حسین(ع) به کربلا از نظر هوش مصنوعی😭😭 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1