eitaa logo
°•| ترک گناه |🏴•°
2.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
119 فایل
🌸وتوکّل علےالحیّ الذےلایموت🌸 وبرآن زنده اےکه هرگز نمےمیردتوکل کن. شرایط تبادل: https://eitaa.com/sharayete_tab خادم↙️ @shahide_Ayandeh313 #تبادل⬇️ @YAMAHDIADREKNI_12 حرفای‌ناشناسمون↙ https://daigo.ir/secret/2149512844
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•| ترک گناه |🏴•°
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• #پارت_82🌹 #محراب_آرزوهایم💫 در ادامه آروم می‌خنده که سر جام کمی قد بلن
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 به سمت سنگر میرم و آروم به هانیه خانم میگم: - باید تا شب نشده به اروندم بریم. باشه‌ای زیر لب زمزمه می‌کنن و به داخل سنگر میرن. از علقمه تا اروند نیم ساعت بیشتر راه نیست و خداروشکر به موقع به مقصدمون می‌رسیم. قبل از اینکه کسی پیاده بشه از جام بلند میشم و صدام رو بلند می‌کنم. - از اتوبوس که پیاده شدین به سمت اسکله برین. لطفا همگی نزدیک کشتی منتظر بمونین و بعد از گرفتن جلیقه وارد کشتی بشین. از همه زودتر پیاده میشم و بقیه رو هم از این امر با خبر می‌کنم... ☞☞☞ به سمت اسکله حرکت می‌کنیم و جلیقه‌ی نارنجی رنگی رو که بهمون میدن به تن می‌کنیم. داخل کشتی به وسیله‌ی پرده‌ی بلندی بخش خانم‌ها و آقایون از هم جدا میشه تا اینکه هر دو طرف راحت باشن. با اشتیاق لبه‌ی کشتی می‌ایستم تا بتونم به راحتی اروند رود رو از نظر بگذرونم. کمی که راه می‌افتیم راوی شروع می‌کنه به تعریف. - اروند رود پر از رمز و رازه، قصه‌ی عجیبی در خود پنهان کرده، حکایت رشادت شهدای غواص که شبیه یک افسانه‌‌ست اما افسانه‌ای که هزاران واقعیت غیر قابل انکار رو با خودش همراه داره. اصلی ترین واقعیت اینه که رزمندگان ما دست خالی و با کمبود تجهیزات نظامی اما با وجود اعتقاد راسخ به آرمان‌های امام راحل و انقلاب اسلامی، در نبردی نابرابر دنیا رو تکون دادن. صداش رو بلند تر می‌کنه که وجودم رو به لرزه می‌ندازه: - اینجا مدفن عاشقان غواص علقمه‌ست برای اینکه اینجا آب فرات‌ست، همون آبی که ابلفضل (ع) با لب تشنه از اون بیرون اومد اما آب نخورد. شهدای غواص در داخل این آب، با لب تشنه آتش گرفتن و سوختن. موقع حمله‌ی عراق به جای اینکه آب، آتش رو خاموش کنه مواد منفجره، آب رو آتش می‌زدن، ترکش‌ها به بدن شهدای غواص می‌چسبید، با وجود لباس پلاستیکی غواصی، آتش بدن اون‌ها رو می‌سوزوند و لحظه لحظه مثل شمع آب می‌شدن. شهدای غواص درون آب، آتش گرفتن. وصیت نامه‌ی شهدا چراغ راه زندگی ماست و همه‌ی این جوون‌ها پر پر شدن برای اینکه حجاب بانوان ما، حیا و چشم جوانان ما حفظ بشه. همین‌طور که به عراق نگاه می‌کنم یک آدم چقدر می‌تونه بی‌رحم که این‌طور یک عده رو به آتیش بکشه و سوختنشون رو تماشاکنه؟ توی علقمه انقدر که گریه کردم انگار اشک‌هام خشک شده، هرکار می‌کنم نمی‌تونم گریه کنم و این موضوع بیشتر آزارم میده و قلبم رو به درد میاره. نگاهم رو از گند کاهگلیِ روبه‌روم می‌گیرم و کف قایق کنار هانیه می‌شینم. با صدای جیغ خفه‌ای با تعجب سر می‌چرخونم و دلیل این صدا رو از هانیه می‌پرسم که میگه: - هیچی حدیث حالش بد شده داره خودش رو لوس می‌کنه. حسنا که کنارم نشسته با صدای هانیه میگه: - بیا من قرص ضد تهوع دارم. قرص رو دست به دست بهش می‌رسونیم، درحالی که صورتش از حرص قرمز شده میگه: - من اینو با چی بخورم؟ آروم هممون می‌زنیم زیر خنده که بیشتر حرصش می‌گیره. - کجاش خنده داشت؟! فاطمه با شوخی و خنده دستی روی شونه‌ش می‌زاره و میگه: - می‌تونی از آب رود استفاده کنی، این اجازه رو بهت میدم. هانیه‌هم برای تأیید حرفش با خنده ادامه میده. - آره فکر خوبیه شاید شفات دادن. دوباره همه می‌خندیم که حسنا با اعتراض میگه: - اگه یک دقیقه صبر کنین آب معدنیم رو از تو کیفم در میارم... 🏴@TARKGONAH1
•°•﴿بسم الله رحمن الرحیم﴾•°• 🌹 💫 هانیه که امروز حسابی حس شوخیش گل کرده خنده‌ی ریزی می‌کنه و جوابش رو میده. - حسنا جعبه ابزارمونه همه چیز توی کیفش هست. همین‌طور که به کارها و حرف‌هاشون می‌خندم به این فکر می‌کنم که چقدر با دوست‌های دانشگاه هم فرق دارن اما بودن باهاشون رو به اون دوران ترجیح مید. حس می‌کنم اینجا خیلی خوشحال تر از اون زمانم و بدون شک تمام این‌ها رو مدیون شهدام. توی دلم برای هزارمین بار خداروشکر می‌کنم و ازش بخاطر این همه اتفاقات خوب و قشنگ تشکر می‌کنم. از کشتی که پیاده می‌شیم زمانی رو آزاد می‌زارن تا چرخی دور و اطراف بزنیم اما از شدت خستگی به اتوبوس پناه می‌برم، چشم‌های خستم رو روی هم می‌زارم و بی‌درنگ به خواب میرم. به پادگان که می‌رسیم به محض اینکه قصد استراحت می‌کنیم گوشی هانیه زنگ می‌خوره و همه خادم‌ها به وسیله‌ی مهدیار احظار میشن. به سمت آشپزخونه‌ی پادگان می‌ریم که از هانیه علتش رو می‌پرسم و اونم در جوابم میگه: - چون آش رشته‌ی نذری پختن گفتن شماهم بیاین یک هم بزنین. به آشپزخونه که می‌رسیم اولین نفری که جلوی چشم‌هام ظاهر میشه امیرعلیه که پای دیگ آش وایستاده و در حال هم زدنه، دوست‌هاشم مثل همیشه دورش رو گرفتن، دستش می‌ندازن و با صدای بلند می‌خندن. - ان‌شاءﷲ حاجت روا بشی برادر. سری به نشانه‌ی تأسف تکون میده که نگاهش به ما می‌افته و بعد از عذرخواهی کوتاهی همه رو بیرون می‌کنه، نگاهم به شخصی می‌افته که هنوز کنار دیگ وایستاده و خودش رو باهم زدن آش مشغول کرده. با صدای امیرعلی سر می‌چرخونم که اون پسر رو با لحن محکمی مورد خطاب قرار میده. - سپهر بیا بریم. تا نگاهم رو متوجه خودش می‌بینه اخم‌هاش رو درهم می‌کشه که منظورش رو از این کار متوجه نمیشم. باهم دیگه از آشپزخونه خارج میشن و به سمت دیگ آش می‌ریم. نوبت به منکه می‌رسه ملاقه رو به دست می‌گیرم اما هرچی فکر می‌کنم چیزی به ذهنم نمی‌رسه که با لحن شوخ حدیث سرم رو بلند می‌کنم و بهش نگاه می‌کنم. - منتظر چی هستی؟ با مشخصات داری آمار میدی. آرنج هانیه تو پهلوش فرود میاد و در ادامه میگه: - عه، اذیتش نکن بزار هرچی دوست داره از شهدا بخواد. حدیث هم به نشونه‌ی تسلیم دست‌هاش رو بالا میاره و چیز دیگه‌ای نمیگه. همین‌طور که هم می‌زنم یاد مامان ملیحه می‌افتم که چقدر دلم تنگ شده و آرزوی خوشبختی و سلامتی ابدی برای خودش و حاجی می‌کنم. فاطمه به عنوان آخرین نفر ملاقه رو ازم می‌گیره که هانیه میگه: - فاطمه صبر کن، مهدیار میگه یکم سبزی هست بزار بیارن اوناهم بریزیم. باشه‌ای زیر لب زمزمه می‌کنه که تلفنش زنگ می‌خوره، گل از گلش می‌شکوفه و با ذوق تماس رو وصل می‌کنه. - به! سلام آقا امیرعلی. به خوبی شما ماهم خوبیم. منکه همیشه هستم شما هعی نیستی، الآنم خدا می‌دونه کجا داری سیر می‌کنه. امیرعلی اذیت نکن‌ها! منتظرم سبزی بیارن بریزیم تو دیگ آش. شما نگران نباش، وقتی که برگشتیم قشنگ می‌ریم با بابات صحبت می‌کنیم. ان‌شاءﷲ که همه چیز خوب پیش بره و تکلیف ماهم مشخص بشه. باشه قربونت. علی یارت، خداحافظ. سعی می‌کنم خودم رو مشغول کاری نشون بدم اما تمام حواس و فکرم پی تلفن فاطمه‌ست که چی میگه، به محض قطع کردنش هزار و یک فکر به سرم خطور می‌کنه. « امیرعلی ما پشت خط بود؟ چه معنی میده آخه؟ خدای من اصلا با عقل جور در نمیاد، هم فاطمه دختر معقولیه هم امیرعلی اهل این کارها نیست. خدایا چرا ربط بین این دو موضوع رو نمی‌فهمم؟ یعنی چی با بابات صحبت می‌کنیم؟ یعنی حاجی چی میگه؟ پس چرا هیچی رو نمی‌کردن؟ خجالت نمی‌‌کشه چپ میره راست میره میگه نرگس خانم فلان، نرگس خانم بصار؟ بعد پشت پرده...استغفرﷲ نگران ازدواجشون هم هست؟ اصلا چه دلیلی داره من به این چیزهای بیخود فکر می‌کنم؟ با هرکی دلش می‌خواد بره ازدواج کنه مگه من مفتشم؟» 🏴@TARKGONAH1
تورکی نوحه لر_۲۰۲۴_۰۷_۲۵_۱۷_۲۳_۴۹_۶۵۸.mp3
9.97M
نوحه حضرت زینب در راه شام 19 محرم حرکت اسرای کربلا به سوی شام 😔 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
✋🏻❤ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ بار پروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامی اش و فرزندان عزیزش (و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی)، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد. ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
امام صادق علیه السلام: هر کس این سوره را در هر بخواند کفاره مابین دو جمعــه خواهد بود. «بحار‌الانوار، ج۸۶، ص۳۶۲» ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
17.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل شده حرم لازم، الهی بشم عازم.. ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
°•| ترک گناه |🏴•°
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹* ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود:
*🕊️قرار شبانه با شهدا 🥺 🕊️🌹* ان شاء الله امشب درپرونده ی اعمال همه ی عاشقان و خادمان شهدا ثبت شود: 🌹محب اهلبیت سرباز امام زمان🌹 🌹وان شاءالله شهادت 🍃🍃😍 *امشب هدیه میکنیم 10 صلوات و یا بیشتر به روح مطهرشهید والا مقام 🥀🕊️🥀* *❤️❤️* 💚💚💚💚💚💚💚 💞💞ان شاءالله * دعاگویی تک تک ما باشد 🤲🏻❤️ *اجرتون باشهدا ان شاءالله❤️* ** ** *مشمول‌دعای‌شهداء‌باشید* ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
😴 وقت خوابیدن 😴 وضو گرفتن 👈 ثواب شب زنده داری 💢 برابر با هزار رکعت نماز، به گفته مولاء علی 💢 ⤵️ يفْعَلُ اللّه ما يَشاءُ بِقُدْرَتِه، وَ يَحْكُمُ ما يُريدُ بِعِزَّتِه 🔸سه مرتبه🔸 ↩️ سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق علیه السلام فرمود، هرکس سوره تکاثر را قبل هنگام خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد. 🌷✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم✨🌷 💠ألْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ. ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ. ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ💠 🎁 هدیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز تولدش در هنگام خواب این بود که حضرت فاطمه (س) فرمودند این بهترین هدیه تمام عمرم بود.🎁 1⃣ سه مرتبه خواندن سوره توحید (قل هو الله احد... ) برابر با ختم قرآن است. 2⃣ صلوات بر من و پیامبران پیش از من سبب شفاعت خواهد شد (اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین) 🔸یک مرتبه🔸 3⃣ استغفار برای مومنین سبب خشنودی آنها از تو خواهد شد اللهم اغفرللمومنین والمومنات 🔸یک مرتبه🔸 4⃣ ذکر (سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر) 👈 ثواب حج و عمره را دارد. 🔸یک مرتبه🔸 التـــــماس دعــــ❤️ــــــا ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1
4_5987713494760308023.ogg
2.12M
✋🏼🌱 قرار هرشب مون🌸 『بِســـم‌ِالله‌الرَحمــن‌ِالرَحیــم📿 اِلهی‌ عَظُمَ‌ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ‌ الْخَفاءُ، وَ انْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَ انْقَطَعَ‌ الرَّجاءُ وَ ضاقَتِ‌ الاْرْضُ، وَ مُنِعَتِ‌ السَّماءُ و اَنتَ‌ الْمُسْتَعانُ، وَ اِلَيْكَ‌ الْمُشْتَكى،وَ عَلَيْكَ‌ الْمُعَوَّلُ‌ فِي‌ الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛ اَللّهُمَّ‌ صَلِّ‌ عَلى‌ مُحَمَّد وَ آلِ‌ مُحَمَّد، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ‌ فَرَضْتَ‌ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ‌ مَنْزِلَتَهُم، فَفَرِّجْ‌ عَنا بِحَقِّهِمْ‌ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ‌ الْبَصَرِ اَوْهُوَ اَقْرَبُ؛ يامُحَمَّدُ ياعَلِيُّ‌ ياعَلِيُّ‌ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني‌ فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني‌ فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ؛ الْغَوْثَ‌ الْغَوْثَ‌ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني‌ اَدْرِكْني‌ اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل، يا اَرْحَمَ‌ الرّاحِمينَ، بِحَقِّ‌ مُحَمَّد وَآلِهِ‌ الطّاهِرين🤲🏼 ⋆C᭄‌زندگے بــا خدا زیــباستC᭄‌⋆ ☜ تَࢪڪِ‌گُناہ 🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1