eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽✨ 💠امروز سه شنبه 🌤۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ 🌛۲۵ رمضان ۱۴۴۱ قمری ‌ 📿 ذکرروز: ۱۰۰ مرتبه یاارحم الراحمین ‌ 🍽طبخ غذابه نیت:حضرت معصومه (س) 🌷 @taShadat 🌷 ﷽✨ 💠امروز سه شنبه 🌤۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ 🌛۲۵ رمضان ۱۴۴۱ قمری ‌ 📿 ذکرروز: ۱۰۰ مرتبه یاارحم الراحمین ‌ 🍽طبخ غذابه نیت:حضرت معصومه (س)ز 🌷 @taShadat 🌷
﷽  ══🍃🌷🍃════ 💠قَالَ [علیه السلام] فِى ذِكْرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ یَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً . 🔷در یاد یكى از یاران ،" خباب بن أرت" فرمود : خدا خباب بن أرت (12) را رحمت كند ، با رغبت مسلمان شد و از روى فرمانبردارى هجرت كرد ، و با قناعت زندگى گذراند ، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى كرد.                                                🌷 @taShadat 🌷
هرانسانے لبخندی از خداوند است ...🌿 سلام بر شهیدان  ڪہ زیباترین لبخند خداوندگارند...❤️ شهید 🌸 🌷 😇💐 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با اینکه بخاطر جانبازی پدر از رفتن به سربازی بودند ولی با علاقه به سربازی رفتند و در خدمت کردند، چون اعتقاد داشتند که با تحمل سختیها باید مرد شد☝️👌 🌷ایشان و شوخ طبع بودند، الوضو و الذکر بودند، شبها قبل از خواب سوره واقعه می‌خواندند✨ و صبح ها ایشان ترک نمیشد، به نماز و جماعت و به نماز جمعه اهمیت زیادی می‌دادند، عاشق و مطیع امر رهبری بودند.🌷 کلام شهید بزرگوار: اگر می‌خواهید زندگی کنید، برای خدا زندگی و اگر خواستید بمیرید برای و در راه او جان بدهید.🌸 روح الله صحرایی🌹 🌷 @taShadat 🌷
" اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ " یَعني العُبوُدِیة أَهَمّ مِنَ الرِّسَالة یعنی بندگی کنیم برای خداوند مهربان ....🌸 ۱۴۳۸ 🌷@taShadat 🌷
نصب پلاکارد با تصویر امام راحل و رهبر انقلاب و شهید ابومهدی مهندس و شهید قاسم سلیمانی با زیرنویس به زودی در قدس نماز خواهیم خواند در کشور عراق هی روزگار صدام ملعون که روزی میگفت خمینی رو ذلیل میکنم تو خواب هم نمیدید تو گور بره و تصویر امام و یارانش تو کشورش برافراشته بشه 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: رزمنده‌ای که در فضای سایبر و مجازی می‌جنگی!برای فشردن کلیدها و دکمه‌های کامپیوتر و موبایلت وضو بگیر! و با نیت قربةً إلی الله مطلب بنویس. بدان که تو مصداق و ما رمیت اذ رمیت هستی. 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می بینی خواهرم؟! برا دفاع ازین حرم 💔 دارم میرم ولی وصیتی دارم 🌷 ............................. 🌷 @taShadat 🌷
مادر شهید: پیکرش گوشت و پوست ندارد ولی باز می‌خندد🥀/توسط انگشترش شناسایی شد🍃/با اصابت تیر در پهلو به شهادت رسید🕊 او در ادامه ویژگی‌های اخلاقی پسرش را برمی‌شمرد. و به خصوصیاتی اشاره می‌کند که همیشه مردم از آن به نیکی یاد می‌کنند👌 و می‌گوید: علی اصغر خوش رو، خوش اخلاق،❤️ مومن، زن و بچه دوست❣، بی اهمیت به مال و مادیات دنیا به مال دنیا بود.🌱فقط عاشق زن و بچه‌اش بود. پسرخوب، مومن و نمازخوانی بود ✨همه خوبی‌ها را خدا جمع کرده و به او داده بود. شکر خدا...!🌸 🕊 🌷 @taShadat 🌷
🔻همسر شهید حججی: موقع پرو لباس مجلسی یواشکی بهم گفت: «هنوز ! تا بپسندی بر‌می‌گردم.» رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت. برای همه خریده بود جز خودش. گفت میل ندارم. وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که گرفته است. 👌 ازش پرسیدم: « حالا چرا امروز؟» گفت: «می‌خواستم گرهی تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم.»❤️ 📕 کتاب سربلند 🌹 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
══🍃🌷🍃══════ 🔹دشتی پر از جواهر اونقدر آروم حرکت می کرد ... که هیچ وقت صدای پاش رو نمی شنیدم ... حتی با اون گوش های تیزم ... چشم هاش پر از اشک شد ... معلوم بود خیلی دردش گرفته ... سریع خم شدم کنارش ... ـ خوبی؟ ... با چشم های پر اشکش بهم نگاه کرد ... ـ آره چیزیم نشد ... دستش رو گرفتم و بلندش کردم ... ـ خواهر گلم ... تو پاهات صدا نداره ... بقیه نمی فهمن پشت سرشونی ... هر دفعه یه بلایی سرت میاد ... اون دفعه هم مامان ندیدت ... ماهی تابه خورد توی سرت ... چاره ای نیست ... باید خودت مراقب باشی ... از پشت سر به بقیه نزدیک نشو ... همون طور که با بغض بهم نگاه می کرد ... گفت ... ـ می دونم ... اما وقتی بسم الله گفتی ... موندم چرا ... اومدم جلو ببینم توی کابینت دعا می خونی؟ ... ناخودآگاه زدم زیر خنده ... ـ آخه توی کابینت که جای دعا خوندن نیست ... به زحمت خنده ام رو کنترل کردم ... و با محبت بهش نگاه کردم ... ـ هر کار خوبی رو که با اسم و یاد خدا و برای خدا شروع کنی... میشه عبادت ... حتی کاری که وظیفه ات باشه ... مثل این می مونه که وسط یه دشت پر جواهر ... ولت کنن بگن اینقدر فرصت داری ... هر چی دلت می خواد جمع کنی ... اشک هاش رو پاک کرد ... و تند تر از من دست به کار شد ... هر چیزی رو که برمی داشت ... بسم الله می گفت ... حتی قاشق ها رو که می چید ... دیگه نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم ... خم شدم پیشونیش رو بوسیدم ... ـ فدای خواهر گلم ... یه بسم الله بگی به نیت انداختن کل سفره ... کفایت می کنه ... ملائک بقیه اش رو خودشون برات می نویسن ... مامان برگشت توی آشپزخونه ... و متحیر که چه اتفاق خنده داری افتاده ... پشت سرش هم ... چشمم که به پدر افتاد خنده ام کور شد ... و سرم رو انداختم پایین ... 🌷 @taShadat 🌷
══🍃🌷🍃══════ ویک 🔹 نگاه عبوس با همون نگاه عبوس همیشه بهم زل زد و نشست سر میز... صداش رو بلند کرد ... ـ سعید بابا ... بیا سر میز ... می خوایم غذا رو بکشیم پسرم ... و سعید با ژست خاصی از اتاق اومد بیرون ... خیلی دلم سوخت ... سوزوندن دل من ... برنامه هر روز بود ... چیزی که بهش عادت نمی کردم ... نفس عمیقی کشیدم ... - خدایا ... به امید تو ... هنوز غذا رو نکشیده بودیم که تلفن زنگ زد ... الهام یه بسم الله بلند گفت و دوید سمت تلفن ... وسط اون حال جگر سوزم ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... و باز نگاه تلخ پدرم ... ـ بابا ... یه آقایی زنگ زده با شما کار داره ... گفت اسمش صمدیه ... با شنیدن فامیلیه آقا محمد مهدی ... اخم های پدر دوباره رفت توی هم ... اومدم پاشم که با همون غیض بهم نگاه کرد... ـ لازم نکرده تو پاشی ... بتمرگ سر جات ... و رفت پای تلفن ... دیگه دل توی دلم نبود ... نه فقط اینکه با همه وجود دلم می خواست باهاشون برم ... از این بهم ریخته بودم که حالا با این شر جدید چی کار کنم؟... یه شر تازه به همه مشکلاتم اضافه شده بود ... و حالا... - خدایا ... به دادم برس ... دلم می لرزید ... و با چشم های ملتهب ... منتظر عواقب بعد از تلفن بودم ... هر ثانیه به چشمم ... هزار سال می اومد ... به حدی حالم منقلب شده بود که مادرم هم از دیدن من نگران شد ... گوشی رو که قطع کرد ... دلم ریخت ... ـ یا حسین ... دیگه نفسم در نمی اومد ... 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 خاطرات جبهه 🌷❤️ شهيد ابوالحسني را بچه ها دايي صدا مي زدند. اين اواخر ريشش حسابي بلند شده بود. شايد يك قبضه ـ دايي! ماشاءالله چه ريشي بلند كرده اي ـ اگر از پل بگذرد ريش است والا پشم هم نيست😂 🌷 @taShadat 🌷
🦋•🌿• 🌿• • 💌🍃فرازی از وصیت نامه 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ ۸_به_وقت_امام_هشتم🕗 تاخراسان راهی نیست...✋ دست بر سینه و عرض ادب 🌷بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌‌‌🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى 🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ 🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ 🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى 🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ 🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً 🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً 🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک... تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام... به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام... خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری.... 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا 🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹روایتی کوتاه از زندگی شهید مدافع حرم علی اصغر شیردل 🌹انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید شیردل 🌷 @taShadat 🌷