⭕️مضطر باشیم یعنی چه؟
از جمله مهمترین شرایط استغاثه
رسیدن به مقام اضطرار است.
رسیدن به مقام اضطرار بسیار مهم
و تعیین کننده است،البته نه اضطرار ظاهری، یعنی واقعا در هنگام استغاثه مضطر و مستاصل باشد.
و هیچ امیدی به راههای عادی واسباب معمولی نداشته باشد.
✅ مصداق بارز اضطرار حقیقی شخصی است که در حال غرق شدن در دریاست و در آن زمان آخر به این نتیجه می رسدکه دیگر هیچ کس نمی تواند به فریاد او برسد.
👈مگر قدرت بی نظیری که آن هم
خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام هستند
🌷 @tashadat 🌷
♥️ بهترین زیبایی های خلقت ♥️
❣زیباترین کلام:بسم الله...
❣زیباترین تکیه گاه:خدا
❣زیباترین دین:اسلام
❣زیباترین خانه:کعبه
❣زیباترین بانگ:تکبیر
❣زیباترین آواز:اذان
❣زیباترین ستون:نماز
❣زیباترین معجزه:قرآن
❣زیباترین سوره:حمد
❣زیباترین قلب:یاسین
❣زیباترین عروس:الرحمن
❣زیباترین محافظ:آیةالکرسی
❣زیباترین عمل:عبادت
❣زیباترین زیارت:خانه خدا
❣زیباترین منزل:بهشت
❣زیباترین مهاجر:هاجر
❣زیباترین صابر:ایوب(ع)
❣زیباترین معمار:ابراهیم(ع)
❣زیباترین قربانی:اسماعیل(ع)
❣زیباترین مولود:عیسی(ع)
❣زیباترین جوان:یوسف(ع)
❣زیباترین انسان:پیامبراسلام
❣زیباترین پارسا:علی(ع)
❣زیباترین مادر:زهرا(س)
❣زیباترین مظلوم:امام حسن مجتبی(ع)
❣زیباترین شهید:امام حسین(ع)
❣زیباترین ساجد:امام سجاد(ع)
❣زیباترین عالم:امام محمدباقر(ع)
❣زیباترین استاد:امام صادق(ع)
❣زیباترین زندانی:امام کاظم(ع)
❣زیباترین غریب:امام رضا(ع)
❣زیباترین فرزند:امام جواد(ع)
❣زیباترین راهنما:امام هادی(ع)
❣زیباترین اسیر:امام حسن عسکری(ع)
❣زیباترین منتقم:امام زمان(عج)
❣زیباترین عمو:حضرت عباس(ع)
❣زیباترین عمه:حضرت زینب(ع)
❣زیباترین سرباز:علی اکبر(ع)
❣زیباترین غنچه:علی اصغر(ع)
❣زیباترین شب سال:شب قدر
❣زیباترین سفر: حج
❣زیباترین محل تولد:کعبه
❣زیباترین لباس: احرام
❣زیباترین ندا: فطرت
❣زیباترین سرانجام: شهادت
❣زیباترین جنگ: نفس عماره
❣زیباترین ناله: نیایش
❣زیباترین اشک: اشک از توبه
❣زیباترین حرف: حق
❣زیباترین حق: گذشت
❣زیباترین رحمت: باران
❣زیباترین سرمایه: زمان
❣زیباترین لحظه: پیروزی
❣زیباترین کلمه: محبت
❣زیباترین یادگاری: نیکی
❣زیباترین عهد: وفا
❣زیباترین دوست: کتاب
❣زیباترین کتاب: قرآن
❣زیباترین زینت: ادب
❣زیباترین روزهفته: جمعه
❣زیباترین خاک: تربت کربلا
❣زیباترین ابزار: قلم
❣زیباترین روزسال: مبعث
❣زیباترین بیابان: عرفات
❣زیباترین مزار: شش گوشه
❣زیباترین شعار: صلوات
❣زیباترین قبرستان: بقیع
❣زیباترین زمین: کربلا
❣زیباترین آرزو: فرج مهدی
زیباترین پایان: التماس دعا
@tashadat
گفتـ : ڪہ چے !؟😕
هےجانباز جانباز ...
شہید شہید ...
میخواستن نرن😑
ڪسے مجبورشون کرده بود !؟😂
گفتم : چرا اتفاقا ! مجبورشون میڪرد🎈
گفت : ڪی!؟😐
گفتم: همونـے که تو نداریش !
گفت : من ندارم!؟ چی رو😳
گفتم : غیرت 😊♥️🥀
#تلنگـــــࢪ
@tashadat
دِلـَــــم هواتـُـــ ڪرده ...
هوای صحـن و سراتــُـــ ...
هوایِ ڪبوتراتــُـــ ...
هوای گنبد طلاتــُـــ ...
امام رضا...
ڪاش ...نگا کنـــــی به قلب مـن...
که با صفـــــا شم ...
آقا ...😭
از حـــــرمِ تـو راهی ِ...
ڪربـــــ و بـلا شم ... 😭😭
ایحرمتملجاءدرماندگان 💔
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
💌💌💌💌💌💌💌💌💌
🌷 @tashadat 🌷
#شهیدان_زنده_اند
✍برادر شهید: یك شب در خانه هیأت داشتیم، عصر ِ همان روز پدرم بعد از کمی استراحت ناگهان از خواب بلند شد... گفت همین الان حسن اینجا بود! به او گفتم مراسم داریم، اینجا میمانی؟
حسن گفت نه! فلانی که از همسایگان قدیممان بود امروز از دنیا رفته، او حقی به گردن من دارد و امشب که شب اول قبرش است باید پیش او باشم...
به حسن گفتم: اون که از نظر اخلاقی و اعتقادی همسنخ تو نبود! چه حقی به گردنت دارد؟
حسن گفت: روز تشیع جنازهی من هوا گرم بود و این بنده خدا با شلنگ آب، مردم را سیراب میکرد...
پدرم گفت: باید بروم ببینم این بندهخدا واقعا زنده است یا مرده؟! پدر رفت و ساعتی بعد برگشت و گفت: بله، وارد محله آنها که شدم، حجلهاش را دیدم که گفتند همین امروز تشیع شده است...
#شهید_حسین_طاهری
@tashadat
#طنزجبهه🦋🌿
راننده آمبولانس بودم در خط حلبچه، یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته
بودم جلو شهید و مجروح بیاورم.
دست بر قضا یکی از لاستیکها پنچر
شد. رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم: پنچرگیری این نزدیکی ها نیست؟
مکثی کرد و گفت: چرا چرا.
پرسیدم: کجا؟
جواب داد: لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز (منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود) به یک دو راهی می رسی، بعد دست چپ صد متر جلوتر سنگر پنچرگیری پسرخالمه! برو آنجا بگو منو فلانی فرستاده، اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب به مغز سرش ملاحظه منو هم نکن.😂
#لبخندبزنࢪزمندھ😁🌴
@tashadat
🌹🌹اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج 🌹🌹
🌺السَّلامُ علیکَ یا بقیه اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌺
🌿🌿السلام علیک یااباعبدالله🌿🌿
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْ
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷السلام علیک یاامام الرئوف🌷
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِک
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
✨سبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يارَبَّ العالَمين
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🍁دعای غریق🍁
🌴دعای تثبیت ایمان درآخرالزمان🌴
🌷🌷یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🌷🌷
🌷یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوب🌷
🥀🥀ثبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔸🥀🥀
💫انهم یرونه بعیداونراه قریبا💫
🌺 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺
📖دعایی که در زمان غیبت بایدهر روز خوانده شود🙏
اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینی
@tashadat
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۲۶ شهریور ۱۳۹۹
میلادی: Wednesday - 16 September 2020
قمری: الأربعاء، 27 محرم 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️23 روز تا اربعین حسینی
▪️31 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️32 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️37 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
@tashadat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
در پوست خود هم نمیگنجیم از شوق
چون که به زودی میرسد آقا به زودی
صبح ظهورش میرسد از سمت مکه
دنیا گلستان میشود یکجا به زودی
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوے 🌼 🍃
@tashadat
#وصیتنامه
🌹شهید محمدرضا تورجی زاده
آخرین پیام من این است که قدر امام و ولایت فقیه را بدانید.
خداوند میگوید: اگر شکر نعمت کردید نعمت را افزون میکنم،
اگر هم کفران نعمت کنید از شما میگیرم.
شکرگزاری از خدا فقط دعا به امام نیست بلکه اطاعت از فرمانهای اوست.
❣قدر امام را بدانید، مواظب باشید
دل امام به درد نیاید و خدای ناکرده از ما به امام زمان شکایت نکند.❣
@tashadat
شهید احمدعلی نیّری✨
در سال 1345 و در روستای «آینهورزان» دماوند به دنیا آمد.
خانوادهاش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند.
از همان زمان کودکی پای او به مسجد امینالدوله که «آیتالله حقشناس» امام جماعتش بود، باز شد.🍃
3⃣
@tashadat
او
یکی ازشاگردان خاص آیتالله حق شناس بود 🍃
و سیر و سلوک معنوی را از 10 سالگی و در محضر ایشان آغاز کرد...
مسیری که در موقع شهادتش در اسفند 1364 و در حالی که تنها 19 سال سن داشت،
از او یک عارف واصل ساخته بود.🌹🍃
به طوری که آیتالله حقشناس شب روز خاکسپاری او در قطعه 24 بهشت زهرا-سلامالله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند:✨
من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم.
به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت.
به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است.
دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است.
جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت تا زندهام به کسی حرفی نزنید...🌺
4⃣
@tashadat
#ندید_تا_ببیند...✨
محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف میکند که:✨
«یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم
اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من...🍃
لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد
و گفت: طاقتش را داری؟! 🌱
با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. 🍂
یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم.
بعد جایی رو نشان داد گفت اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم.
راه زیادی نبود از لابهلای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم!
بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! 🌾
همان جا پشت بوتهها مخفی شدم.
من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم...🍂
در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.
من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این گناه میگذرم.»🍁
5⃣
@tashadat
#ادامه✨
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم.
بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت.
اشک همینطور از چشمانم جاری بود.😭
یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»🌷
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم.
حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. 🌸
همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...»
به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم.
از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح)🌹🍃
وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم!»..🌾
احمد بعد از آن کمی سکوت کرد.
بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! 🍁احمد بلند شد و گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»🌼
6⃣
@tashadat