eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
💢چقدر دلمان میخواهد #شهید_شویم ⇜رفتنمان #رنگی ⇜تابوتمان رنگی ⇜روبان عکسمان رنگی ⇜ #بهشتمان رنگی 💢رنگی به رنگ های پرچمـ🇮🇷 ✓رفتنی سرخ❣ ✓آخرتی #سپید ✓یادمانی سبز #خدایا_میشود⁉️ #اللهم_الرزقنا_شهادة❤️ 🌷 شهید علی اکبر احمدپور 🌷 #صبحتون_شهدایی🌺 @taShadat
#آقامونه...❤️😍 خوش بحال نایب آن غایب عالی مقام خوشتراین نایب وغایب راشدن عبدوغلام ابتدای ره بخوان برحضرت طاها درود انتها برنایب وغایب خوشا! سلم و سلام سـلام بر نائب مهدی کربلا از جایی شروع شد که اهل کوفه، پشت نایب امام خود را خالی کرد. حواسمان به نائب الامام باشد...
#عید_قربان ✨ ای حریم کعبه مُحرِم بر طواف کوی تو من به گِرد کعبه می‌گردم به یاد روی تو ✨ما و دل ای مهدی دین بر نماز ایستاده‌ایم من به پیش کعبه، دل در قبله ابروی تو ✨گرچه بر مُحرم بُوَد بوییدن گلها حرام زنده‌ام من ای گل زهرا به فیض بوی تو ✨بهر قربانی نه جان دارم که قربانی کنم موقع احرام اگر چشمم فتد بر روی تو ✨دست ما افتادگان را هم در این وادی بگیر ای که مِهر از مُهر جاءالحق بود بازوی تو عید سعید قربان مبارک صبحتان بخیر
. ༻﷽༺ 🎊عید قربان مبارک 🎊 خاطره ای از مرحوم آیت الله حائری شیرازی دارم مناسب این ایامه . عید قربان سال ٩٠ بود. به شوخی برای دوستان پیامکی آماده کردم : عید قربان را به شما و بقیه گوسفندان عالم تسلیت عرض می کنم !! 🐑🐑 در حال سند بودم تو ادلیستم. رسید به اسم حائری . به گمان علی حائری_فرزند آیت الله_ سند کردم و تا سند شد دیدم برای موبایل خود آیت الله حائری فرستادم !!!! 😳😢 لحظه ای قفل کردم. عرق رو پیشونیم نشست. دستم داشت می لرزید. بعدش فکر کردم که خب ایشان پیامک نمی خونن و زنگ بزنم علی بگم من این اشتباهو کردم بدو برو گوشی بابا رو بردار پاکش کن. خوشحال شدم ازین فکر بکر. تا اومدم شماره بگیرم دیدم پیامک اومد!!! از خود آقا ! جواب داده بود: و همچنین بر شما!!!!! 😂 خدا درجاتشون رو متعالی کنه. هیچ وقت بروم نیاوردن 😅 ✍ خاطره ای ازحجت‌الاسلام سیدمحمدانجوی نژاد هدیه بروح‌مطهر حضرت آیت الله حائری شیرازی صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🍂حدیث روز ✨امام حسن عسکری علیه السلام ☘️ وصال خداوند سفرى است كه جز با مركب شب زنده دارى به دست نمى آيد 👈 بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 379
🔸 در محضـــر شهیـــد... ✍داداش مهدی خیلی دلداده امام رضا(ع) بود. یه روز ڪه عازم مشهدالرضا (ع) بودیم بهم گفت: می دونی چطوری باید زیارت کنی و از آقا حاجت طلب کنی؟ گفتم: چطور؟ 🌼گفت: باید دو زانو روبه روی ضریح بشینی و سرت رو کج کنی، خیلی به آقا التماس کنی تا حاجتت رو بده، زود بلند نشی بری. 🌼فکر می‌کنم برات شهادتش رو هم همینجوری از امام رضا (ع) گرفت؛ چون قبل از آخرین سفر به سوریه، رفته بود پابوس امام رضا(ع). #شهید#مهدی_لطفی_نیاسر #راوی:خواهر شهید #خاطره #هو_الشهید #شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدی که با لب‌های تشنه در ظهر عید قربان به دیدار حق شتافت...🕊 🌷شهید سید مجید کلوشادی🌷 محل تولد: کرمانشاه نام پدر: سید رضا تاریخ تولد: 1342/3/1 تاریخ شهادت:1366/5/15 محل شهادت: سردشت عملیات: نصر 7 🌺🍃
ٺـٰاشھـادت!'
خاطره ای کوتاه از غواص شهید یوسف قربانی ( مرغابی امام زمان {عج} ) بعد از عملیات والفجرهشت بخشی از خطوط پدافندی فاو دست گردان ما بود و من و شهید یوسف قربانی توی اطلاعات و عملیات کار می کردیم و هر روز واسه ستاد فرماندهی گزارش می بردیم به فاو و موقع برگشتن هم به ایستگاه صلواتی بچه های شیراز سر زده و شکمی سیر فالوده شیرازی می‌خوردیم، به همین خاطر هم بین من و یوسف جهت بردن گزارش رقابت بود. هر روز می دیدم یوسف گوشه ای از سنگر نشسته و نامه می نویسد. با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز هنگام بازگشت از فاو گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان به کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می نویسم، کسی را ندارم که... یادو نامش جاوید و گرامی خاطره کوتاه از غواص شهید یوسف قربانی شادی روح شهدا صلوات🌹 @taShadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقت ناهار رفتم پشت یه تپه و با تعجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه‌ های نان رو از روی زمین بر می‌داره ، تمیز می‌کنه و می‌خوره. اونقدر ناراحت شدم که به جای سلام گفتم ، داداش! ، تو فرمانده تیپ هستی ، این کارها چیه؟! ، مگه غذا نیست؟! ، خودم دیدم دارن غذا پخش می‌کنند. کاظم گفت ، اون غذا مال بسیجی ‌هاست ، این نان ‌ها رو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند . درست نیست اسراف کنیم.... 📕 ستارگان خاکی 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج... 🌹 @taShadat
💠 قبل از شروع مراسم عقد، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده‌ام که در مراسم عقد هرچه از خداوند بزرگ بخواهد، اجابتش حتمی است نگاهش کردم و گفتم: چه آرزویی داری؟ در حالی که مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر علاقه‌ای به من دارید و اگر به خوشبختی من می‌اندیشید، لطف کنید و از خدا برایم را بخواهید. از این جمله‌ی علی تنم لرزید. چنین آرزویی برای یک ، در استثنائی‌ترین روز زندگی، بی‌نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم، اما علی داد در این روز این دعا را در حقش کرده باشم. به ناچار قبول کردم. هنگام جاری شدن خطبه‌ی عقد از خداوند بزرگ، هم برای خودم و هم برای علی طلب کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به صورت علی دوختم. آثار خوشحالی در چهره اش آشکار بود. از نگاهم فهمیده بود که خواسته اش را بجای آوردم. مراسم ازدواج ما، در محضر شهید آیت الله مدنی با حضور تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد و نمی‌دانم این چه رازیست که همه‌ی پاسداران این مراسم، داماد مجلس و آیت الله مدنی، همگی به فیض شهادت نایل آمدند! راوی: همسر @taShadat
🌷 #خاطرات_شهدا 🌷 زغال ها گل انداختہ بود ؛ جوجہ ها توی آبلیمو و پیاز و زعفران حسابی قوام گرفتہ بود . 😊 تا آمدم سیخ ها را بگذارم روی منقل ، سروڪله اش پیدا شد ؛ من زودتر نماز خوانده بودم ڪه نهار رو روبہ راه ڪنم . پرسید : داری چیڪار میڪنی ؟ گفتم : میبینی ڪه می خواهم برای نهار جوجہ بزنیم ! 😀 -گفت : با این دود و دمی ڪه راه می اندازی اگہ یہ بچہ دلش خواست چی ؟ اگه یہ زن حاملہ هوس ڪرد چی ؟! 😒 مجبورمان ڪرد با دل گرسنہ بند و بساط را جمع ڪنیم و برویم جای خلوط تر . 😌 یڪ پارڪ جنگلی پیدا ڪردیم ، تڪ و توڪ گوشه ڪنار فرش انداختہ بودند برای استراحت . ڪسب تڪلیف ڪردیم ڪه (آقا محسن اینجا مورد تأییده ؟)‌ 😉 با اجازه اش همان جا اُتراق ڪردیم دور از چشم بقیہ .☺️ امیر حسین مهرابی ، دوستِ ... #شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی ♥️ 📗برشی از ڪتاب سربلند @taShadat
شهیدابراهیم‌هادے: تاخود را نسازیم و تغییر ندهیم ، جامعہ ساختہ نمیشود....🌸🍃
شـ‌هدا ... بـ‌هترین میزبانان‌اند پذیراے همه ی رنگ‌ها هستند... اما آن را کہ دل زلال‌تر، نگاه شهدا هم بیشتر ... پور_ابراهیمی_درگاه @taShadat
آخرین پیام💌 به یکی از دوستانش: . ."پیامی از دیار شهدا: 🕊 .خرم آن روزکه پرواز کنم تا بر دوست .به امید سرکویش پر و بالی بزنم .من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم .آن که آورد مرا باز برد تا وطنم .مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک .چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم . . . . 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🌸 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 . دلم شهادت میخواهد خدایا...... بگیر از من! آن چه که شهادت را میگرد از من . . 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🌸 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 . 🌺 🌹 شهدارایادکنیم باذکرصلوات... . . 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🌸 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃
ٺـٰاشھـادت!'
آخرین پیام💌 به یکی از دوستانش: . ."پیامی از دیار شهدا: 🕊 .خرم آن روزکه پرواز کنم تا بر دوست .به امید سرکویش پر و بالی بزنم .من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم .آن که آورد مرا باز برد تا وطنم .مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک .چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم . . . . 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🌸 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 . دلم شهادت میخواهد خدایا...... بگیر از من! آن چه که شهادت را میگرد از من . . 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🌸 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 . 🌺 🌹 شهدارایادکنیم باذکرصلوات... . . 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🌸 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 @taShadat
به ڪارهاے مـردم زود رسیـدگی ڪنید، از وسایل در جهـت شخصی استفـاده نڪنید، ڪه خداوند با شماست چون شما نگهبـانـان بیـت المـال مسلمین هستید. 🌷 @taShadat
تنها جنگ بود ڪه از با خود آوردم... ✔️عکس نوشت: پیکر بی جان روی دوش همرزمش با نام جهادی از چقدر فدایی دارد...
بسیجیان عاشق بهر شهادت... اینجا مدرسه عشق است... 🌷 @taShadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『♡』 : اوج حماقت است نہ زرنگے❗️ | زرنگے بندگے خداسـت | در روز قیامت نیڪےهایمان را بہ محبوب‌ترین فرد زندگیمان نمی‌دهیم؛ اما مجبور می‌شویم آن ها را بہ ڪسے بدهیم ڪہ غیبتش را ڪردیم ❗️ @taShadat