eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
در چه سال به سرپرستی عمویشان درآمدند؟ _در سن چهارده سالگی بود، در کنار خانواده عمویم حدود دو سال زندگی کرد تا اینکه تصمیم گرفت به جبهه برود و در آن زمان سنش به 16 سال رسیده بود. یعنی برای اولین بار در سن 16 سالگی وارد جبهه شدند؟ _بله، شهید🥀 ابتدا حدود سه ماه آموزش رفتند و از آموزش‌های نظامی بهره‌مند شدند سپس برای مرخصی به آغوش خانواده برگشتند. مرخصی‌شان به مدت یک هفته بود و در این هفت روز همه دغدغه‌اش بودن با من بود و تمام نگرانی‌اش زندگی من بود.😔 همیشه می‌گفت: "تمام فکر من زندگی توست. پدرتان راضی به رفتن سیف‌الله به جبهه آن هم با این سن کمش بودند؟ _با توجه به اینکه برادرم با ما زندگی نمی‌کرد اما برای رفتن به جبهه نیاز به رضایت پدرم داشتند و آن سال که نامه رضایت را آوردند تا پدرم امضا بزند، پدرم مخالف رفتنش بود و به ایشان ‌گفت: «اونجا نقل و نبات پخش نمی‌کنند، جنگ است و آدم را می‌کشند»در جواب پدرم گفت: « پدرم سر من که از سر امام حسین(ع)🥀 بالاتر نیست.» 🍃8⃣🍃 •♡ټاشَہـادَټ♡•
🥀 از شهدای بهزیستی استان مازندارن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید در کودکی چه سرنوشتی داشته😔 سن کمی داشت وکم سخن میگفت و با وجود سن کم ، حساس ترین کار جبهه را برعهده گرفت. 👈 او بیسیم چی بود. وی توسط منافقین اسیر شد 😔، برگه و کدهای عملیات رو قبل از اسارت خورده بود و منافقین پس از شهادت🥀 ایشان ، برای بدست آوردن رمز و کدهای بیسیم ، سینه و شکمش رو شکافتند،💔 😭 ولی چیزی نصیب آنها نشد. 🍃9⃣🍃 •♡ټاشَہـادَټ♡•
قسمتی از وصیت نامه ✍شهید:🥀 وقتی به طرف جبهه ها می روم همراه با شوق و اشتیاق است چون می دانم برای اسلام و خدا می روم. من درس اسلام شناسی را وقتی که رهبرم امام خمینی به ایران آمد از او یاد گرفتم و این را هم بگویم که من برای اسلام و خدا به جبهه می روم و نه برای مقام ، نه تنها من بلکه همه رزمندگان همینطور هستند. 🍃🔟🍃 •♡ټاشَہـادَټ♡•
💔🥀 شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم،شهدای هسته ای و علی الخصوص شهید سرفراز 🥀 صلوات 💐 یاعلی مدد •♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
#امام_شناسی قسمت 5⃣1⃣ ادامه ⤵️ 🔰امام آینه ای که از طریق او توحید دیدنی است : 🔸تا کنون خواستیم
قسمت 5⃣1⃣ ادامه ⤵️ هدف از این مقدمه ⬇️ به این بخش از زیارت جامعه ی کبیره دقت کنید: ✨فَبَلَغَ اللهُ بِکُم اشرَفَ محلّ المُکرّمین و اَعلَی مَنَازِل المُقرّبین و ارفَعَ درجاتِ المرسَلین ؛ حَيْثُ لاَ يَلْحَقُهُ لاَحِقٌ وَ لاَ يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لاَ يَسْبِقُهُ سَابِقٌ وَ لاَ يَطْمَعُ فِي إِدْرَاكِهِ طَامِعٌ ✨ترجمه: خدا شما را به بالاتر از مقام مُکرَّمین ومُقرَّبین و پیامبران رسانید آنچنان كه هیچ ملحق شده ای به آن نرسد ، و بالا رونده اي به آن راه نيابد ، و سبقت گيرنده اي از آن پيشي نجويد ، و طمع كننده اي در يافتن آن طمع نورزد . ✨ حَتَّي لاَ يَبْقَي مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لاَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لاَ صِدِّيقٌ وَ لاَ شَهِيدٌ ✨ترجمه: تا آنجا كه باقي نماند ملك مقرّبي ، و نه پيامبر مرسَلي ، و نه صدّيقي و نه شهيدي ✨ وَ لاَ عَالِمٌ وَ لاَ جَاهِلٌ وَ لاَ دَنِيٌّ وَ لاَ فَاضِلٌ وَ لاَ مُؤْمِنٌ صَالِحٌ وَ لاَ فَاجِرٌ طَالِحٌ ✨ترجمه : و نه دانايي و نه ناداني و نه پستي و نه والايي ، و نه مؤمن شايسته اي ، و نه فاجر بدكاري ✨وَ لاَ جَبَّارٌ عَنِيدٌ وَ لاَ شَيْطَانٌ مَرِيدٌ وَ لاَ خَلْقٌ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ شَهِيدٌ ✨ترجمه : و نه گردنكش لجوجي ، و نه شيطان نافرماني ، و نه خلق ديگري كه در اين ميان گواه باشد. ✨ إِلاَّ عَرَّفَهُمْ : ۱-جَلاَلَهَ أَمْرِكُمْ وَ ۲- عِظَمَ خَطَرِكُمْ وَ ۳- كِبَرَ شَأْنِكُمْ وَ ۴-تَمَامَ نُورِكُمْ وَ ۵- صِدْقَ مَقَاعِدِكُمْ وَ ۶- ثَبَاتَ مَقَامِكُمْ ۷- وَ شَرَفَ مَحَلِّكُمْ وَ مَنْزِلَتِكُمْ عِنْدَهُ وَ ۸-كَرَامَتَكُمْ عَلَيْهِ وَ ۹- خَاصَّتَكُمْ لَدَيْهِ وَ ۱۰- قُرْبَ مَنْزِلَتِكُمْ مِنْهُ ✨مگر اینکه خدا به آنان "شناساند" : جلالت امرشما و عظمت مقام و بزرگی شان و کامل بودن نور و درستی مسندها و ثابت بودن مقام و شرافت موقعيت و منزلت شما را نزد خويش و كرامتتان را بر او و خصوصيتي كه نزد او دارید و مقام و منزلت نزدیکی که به او دارید. خیلی مهم ؛ دقت کنید ⬇️ ❓خدا چه چیزی را به افرادی که نام برده شده "شناساند" ؟ ❓آیا معرفت خدا را شناساند ؟ 🔸هرچند مسلّماً خدا را هم "شناساند" ولی بصورت مستقیم چنین چیزی گفته نشده ، بلکه : 👈 ده چیز را نسبت به "امام" شناساند و معرفت آنرا تزریق کرد. نتیجه ⬇️ 🔸این ده چیز با معرفت و شناخت خدا در تضاد نیست ! در واقع باید چنین نتیجه گیری کرد : ⬅️ امام را آنقدر بالا برد که همه بدانند : ✔️خدا را از طریق امام باید"شناخت " ✔️پیغمبر را از طریق امام باید "شناخت " ✔️ همه چیز را از طریق امام باید"شناخت " آری ✅ خداوند همه چیز را از مسیر امام عرضه کرد. 🌟ادامه‌دارد..... •♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
#امام_شناسی قسمت 5⃣1⃣ ادامه ⤵️ هدف از این مقدمه ⬇️ به این بخش از زیارت جامعه ی کبیره دقت کنید:
🏝 🏝 قسمت 5⃣1⃣ ادامه ⤵️ 🔸تا کنون گفتیم محوریت امام در زیارت جامعه کبیره موج می زند. 🔸محوریت امام در حدیث کسا موج می زند. 🔸محوریت امام در بسیاری از احادیث موج می زند (بعنوان نمونه حدیث جابر بن یزید جعفی را آوردیم) 🔹حالا اگر کسی بخواهد چیدمان فکری ما را تغییر دهد و توحید را پر رنگ تر از امامت نشان دهد (به این معنا که توحید و آنچه مربوط باعتقاد به خداست را ازغیر مسیر امام بیان کند) خواسته یا نا خواسته ما را از مسیر هدایت بسوی گمراهی و انحراف سوق داده است. ❓چرا امام (بهمین معنا) از توحید جلوتر است ؟ 🔸خود خدا خواسته امام را پر رنگ تر کند ؛ ولایت امیرالمومنین به همین معنایی که اشاره شد از توحید و نبوت و همه چیز جلوتر است یعنی محور برای شناسایی همه چیز هست . ( توحیدی که از زبان امام بیان نشود توحید نیست) 🔸هیچ شیعه ای نیست که نداند ولایت امیرالمومنین ملاک تشخیص برای توحید است. 🔸اصلا تحت ولایت بودن یعنی همین که هرچیزی از امور دین تا وقتی مُهر تاییدی از ولایت نداشته باشد بی اعتبار است. 🔰شاهدی دیگر بر تفاوت امام با بقیه در زیارت جامعه کبیره : 🔸در ابتدای زیارت جامعه کبیره پس از پنج سلامی که به ائمه می دهیم (از السلام علیکم یا اهل بیت النبوه تا پایان السلام علی الائمه الدعاه .......و رحمه الله و برکاته) ؛ بعد از هرسلام چندین فضیلت برای ائمه برمی شماریم ؛ بعد از اتمام پنج سلام نوبت به بیان شهادات می رسد : 🔸( اشهد ان لااله الاالله ...) این مثل اینستکه برای رسیدن به مرز اسلام باید ابتدا "امام" را با بیش از ۵۰ خصوصیتی که در پنج سلام قبلی گفته ایم بشناسیم تا قادر به تشخیص خدائی که امام معرفی می کند شویم ! ( دقت کنید) 🔰اقرار به شهادات "پس" از اعتراف به خصوصیاتِ امام علیه السلام : 🔸بعد از اتمام پنج سلام نوبت به شهادات می رسد (شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر و امامت ائمه) 🔰تفاوتِ امام ؛ تعیین آغاز و پایان عظمت و مقام امام است : 🔸وقتی نوبتِ شهادت به امامت ائمه می رسد بخاطر اینکه تصور نشود این خصوصیات از زمان شروع امامتشان در دنیا شروع شده است چنین می گوئیم : ✨أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا سَابِقٌ لَكُمْ فِيمَا مَضَي وَ جَارٍ لَكُمْ فِيمَا بَقِيَ . 🔸ترجمه: شهادت می دهم (اینها مقامی نیست که شما الان در دنیا پیدا کرده باشید) بلکه هرچه از فضائلتان گفتیم (در این زیارت) از قبل ازین دنیا برای شما بوده و تا دنیا باقی باشد برای شما خواهد بود. 🔸یعنی اینجور نیست که وقتی در دنیا نوبت امامت به مثلا امام رضا رسید ایشان این مزایا را پیدا کردند و تا زمان شهادتشان دوام داشت ! 🔸آری باید دانست این فضائل مربوط به این دنیا و از زمان امامت هر یک از ائمه بعد از دیگری نیست بلکه از ابتدای عالم این فضائل برای آنها بوده و هرچه عالم باقی باشد نیز برای آنها خواهد بود ؛ یعنی فضائل اهل بیت منحصر به دوران امامتشان نیست. 🔸پس مثلا امام رضا علیه السلام الان هم این فضائل و توانمندیها را دارند. 🔸 عظمت مقامشان از دنیا شروع نشده و مقدار نفوذ و قدرت امامتشان هم منحصر به دوران زندگی ظاهریشان در دنیا نیست ، باین خاطر می بینیم که الآن هم امام در دنیا بوسیله انجام معجزات حضور و قدرتشان را نشان می دهند. "پایان" •♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام به اعضای محترم کانال تاشهادت بحث تموم شد ان شاءالله که خوشتون اومده باشه از امروز ساعت ۲۰ داریم واز فردا هم بحث رو در کانال بارگزاری میکنم تشکر از همگی شما بزرگواران 🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
لحظه‌ی غروب، متعلّق به امام زمانت است، برنامهٔ خود را طوری تنظیم کن که چند دقیقه توسل به امام زمان ارواحنافداه داشته باشی. همه باهم دعای فرج روزمزمه کنیم •♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از  ٺـٰاشھـادت!'
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ مارا فقیر ڪوے رضا آفریده‌اند این فقر را بہ ملڪ سلیمان نمےدهیم جز مشهدالرضا بهشٺ دگر را نخواستیم این خاڪ را بہ روضہ رضوان نمےدهیم 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ 💌💌💌💌💌💌💌💌💌 •♡ټاشَہـادَټ♡•
🕗 ⚘ایها العشق، سلام از طرفِ نوکرِ تو برگ سبزیست که هر روز رسد مَحضرِ تو⚘ 💠 ۱ 👇 🔸زمان دقيق تولد امام رضا عليه‏ السلام 💠امام رضا علیه السلام در ماه‌های پایانی سال 148 هجرى در شهر مدینه منوره به دنيا آمد؛ اين تاريخ ولادت، نظر بيشتر دانشمندان بزرگ شیعی همچون کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید و عالمان و مورخان سنی همچون ابن اثیر، صفدی، خزاز ، ذهبی و ابن صباغ است. 🔸روز ولادت امام نيز، 11 ذى القعده است . ماه‌های دیگری هم بیان شده است که شهرت ماه ذی القعده را ندارد. گویا این تاریخ ، بیست و پنج هزار و سیصد و نود و هشت (25398) روز از مبدا هجرت گذشته و برابر است با جمعه دهم دی ماه سال یک صد و چهل و چهار (10/10/144) شمسی است. ....(هر روز ساعت ۲۰) ۱ •♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
#ساعت‌به‌وقت‌عاشقی 🕗 ⚘ایها العشق، سلام از طرفِ نوکرِ تو برگ سبزیست که هر روز رسد مَحضرِ تو⚘ 💠 #الل
🕗 تپش تپش دل من از تو اذن می‌گیرد اجازه حضرت جانان، عجیب دلتنگم ۲ 👇 🔹 مشهورترين كنيه (ع) ابوالحسن است، و امام كاظم (ع) فرزند خود را ابوالحسن خطاب می كرد. 🔹كنيه پدر معظم ايشان نيز ابوالحسن بود، از اين رو در احاديث به امام رضا (ع) ابوالحسن ثانى می گويند؛ زيرا ابوالحسن اول كنيه امام كاظم (ع) می باشد. 🔹كنيه خاص امام رضا (ع) ابومحمد نیز بود. ....(هرروزساعت ۲۰) ۲ •♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 👌👌👌 ابراهیم همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت. بارها به من می گفت: 💓طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشند 💓می گفت: این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره. بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن نداره 💓آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داره 🕊 •♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗#رمان_ابوحلما💗 💗#قسمت_سی_و_هفتم💗 حسین اخمی کرد و گفت:خب؟ حلما اشک هایش را با پشت دستش
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗💗 💗💗 بعد از نماز، تمام جملات آن نامه در سرش میچرخیدند: " بذار سنگینی این بار بزرگو قلم تحمل کنه، بشکنه و باکی نیست که حرفایی روی قلبم عجیب سنگینی میکنه. بغض پاشو گذاشته رو گلوم. نمیتونم اینارو رودر رو بهت بگم. فاطمه جان خدا میدونه تو رو از جونم بیشتر دوست دارم. کاش بچه ای داشتیم که بعد از من بهش دلخوش کنی اما...همه دلخوشیم یادته هربار تو روضه ها باهم زمزمه میکردیم:"یالیتنی کنا معک یا حسین" امروز حرم، عباس میخواد. داعشیا با صهیونیستا هم پیمان شدن برای نابودی اسلام! باید مدافع حرم باشیم . میدونی  راهی به امام زمان(عج) میرسه که از امام حسین(ع) شروع شده باشه، ایستادن جلوی ظالم راه امام حسینه! سال پیش که رفته بودیم کرمانشاه اون گنجیشک که با تیر زده بودنش یادت میاد؟ به حال خودش رهاش کرده بودن و زجر میکشید. تو برش داشتی و گفتی: باید کمکش کنیم. گفتی: دلم نمیاد ولش کنم. حالا چطور از من انتظار داری بدونم و ببینم این داعشیا هر روز با اسلحه های آمریکایی سینه مسلمونا رو میشکافن، به بچه ها بمب وصل میکنن مردا رو سر میبرن و زنها رو به اسارت میبرن! ببینم و سکوت کنم؟ ببینم و فقط سری تکون بدم و گوشیمو کنار بذارم و خیال کنم که این جنگ ما نیست؟ جنگ بین حق و باطل جنگ ماهم هست اگر حق باشیم باید خودمونو  به جبهه حق برسونیم. بدون که ما فقط برای نجات  سوریه و عراق نمی جنگیم ما به سمت آزادی قدس  پیش میریم ان شاالله (سخت است بوسیدن کاغذ بدل از صورت ماهت) سپهرِ تو بهار ۱۳۹۱" عصر که محمد خانه آمد. حلما روی سجاده خوابش برده بود. محمد میخواست رواندازی رویش بیندازد اما همینکه از کنارش رد شد، حلما چشم بازکرد. محمد نشست روی زمین مقابل حلما و گفت: -سلام +تو هم میخواستی همینکارو بکنی؟ -چی؟ +میخواستی مثل دوستت بی خداحافظی بری؟ -نباید میخوندیش! +من اینقدر بزرگ نیستم محمد! ...نمیتونم ...تو همه دنیای منی... میخوای...میخوای دنیامو ازم بگیری؟ -اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ، بسم الله الرحمن الرحیم،فان الله اعد للمحسنات منکن اجرا عظیما صوت دلنشین محمد چشمان حلما را مانند قلبش تسخیر کرد. محمد آرام سر حلما را با دست به طرف صورت خودش هدایت کرد. نگاهش چهارستونِ قلب حلما را لرزاند.  محمد آرام لب از لب بازکرد: اگه بگی نرو، نمیرم....ولی...اون دنیا جواب حضرت ابوالفضل(ع) رو خودت باید بدی! و در مقابل سکوت و اشک های حلما، گفت: میدونی اسم جهادیمو چی گذاشتم؟ به یاد بابای شهدیت؛ "ابوحلما" گریه حلما به هق هق رسید و گفت: اگه دوستم داشتی اینقدر زود ازم دل نمیکندی. بغض پیش پای محمد دوید. جام چشمانش لبریز اشک شد و خواند: من بی خبر از خویشم، با عشقِ تو رسواتر زیباست جهان در وصل، در هجر چه زیباتر راضی به جنونم باش، این از سرِ مشتاقی ست زخمی که دوایش عشق، از شهد گواراتر با دیدنِ باطل، حق، آرام نمی گیرد گر شرحه شود تن ها، هر شرحه تواناتر یا پرچمِ پیروزیست، در آن سوی این پیکار یا وعده ی دیدار است، با رویشِ ماناتر سر رشته ی دل دادیم، هیهات که پس گیریم رازی ست که اینگونه، بر ما شده خواناتر 🍁نویسنده بانو سین‌ڪاف‌🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 •♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗#رمان_ابوحلما💗 💗#قسمت_سی_و_هشتم💗 بعد از نماز، تمام جملات آن نامه در سرش میچرخیدند: "
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان_ابوحلما💗 💗💗 ❤️وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ❤️ این آیات با صدای محمد در گوش حلما تکرار می شد. با همین صوت دلنشین از خواب بیدار شد. در تاریکی و تنهایی چشم به اشک باز کرد. دستش را روی قلبش فشرد. آنقدر سنگین شده بود که دیگر خیلی سخت می توانست راه برود. یاعلی(ع) گفت و آرام از روی تخت پایین آمد. پناه برد به وضو و دو رکعت نماز. بعد از نماز، رویایی که دیشب دیده بود، در آیینه خاطرش منعکس شد: درخشش پرتوی نور از چشمهایش آغاز شد و صحرای پیش رویش را دربرگرفت. تن های بی سر را دید. و سرهای بی تن را! لحظه ای که نیزه های شکسته را  که در سینه های چاک چاک فروکرده بودند، دید، دریافت در حادثه عظیم کربلا حاضر شده!  هجوم غم این نبرد نابرابر، داشت جانش را به تاراج می برد که اهل بیت مولایش حضرت اباعبدالله(ع) را  دید که لشکر ظلم به اسارت می بردشان. خواست دنبال آنها برود که یک سرباز جلویش را گرفت و گفت: اگه دنبالشون بری ممکنه بخاطر اینا تو رو هم اذیت کنن. سرش را بالاگرفت و بی تردید دنبال کاروان اسرا راه افتاد. یزیدیان با مشت و تازیانه کودکان و مادران و همسران  را از جلوی پیکر های بی سر، عزیزانشان عبور دادند. جواب هر قطره اشک و آوردن اسم پدر، برای دختربچه ها لگد و ناسزا در پی داشت. آنها را تشنه از کنار رودِ آب گذراندند. حلما می دوید تا به دختر اربابش برسد. می خواست حضرت زینب(س) را ببیند و از او چیزی بپرسد. ناگاه صحنه مقابل چشمش تغییر کرد. کافران، اسرا را  در بازار شام چرخاندند. زنان شامی با آرایش و موهای افشان و عطر و کف و چنگ  همراه  مردان مستشان آمده بودند برای تماشا، آمده بودند برای سنگ و چوب و زخم زبان زدن به بانوهایی که مردانشان  به تازگی در نبرد حق علیه باطل، جلوی چشمانشان قطعه قطعه شده بودند. حلما با اضطراب می خواند: ربنا اغفر علینا صبرا و ثبت اقدمنا ونصرنا علی قوم لکافرین. به اینجا که رسید از خواب بیدار شد. با خودش فکر کرد روزی می رسد که باید خودش را برای مواجه شدن با تن بی جان همسرش، همه زندگیش آماده کند و برای...شنیدن زخم زبان و تهمت ها! زیر لب زمزمه کرد: در این مسیرِ نور، جلودار،زینب(س) است. 🍁نویسنده ‌‌بانو سین‌ڪاف‌🍁 🔶پایان🔶 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 •♡ټاشَہـادَټ♡•