eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۳۵ و ۳۶ _....بیشتر برای خودم! هرچی بیشتر میدونی، بیشتر میترسی! هرچی بیشتر تلاش میکنی آدم خوبی باشی، بیشتر میفهمی عقبی! بیشتر میفهمی دستت خالیه برای سفر آخرت! هرچی دویدم باز هم عقب موندم... از سیدمهدی عقب موندم! ارمیا: _مگه خدا بنده‌ای بهتر از تو داره؟ آیه نگاه پر دردش را به ارمیا دوخت: _من خوب نیستم، چون فکر میکردم بهترین بنده‌ی خدا هستم اومدی سراغم؟ ارمیا: _چون دیدم بنده‌ی خدایی اومدم؛ چون دیدم و ، دیدم قشنگه، دیدم سیدمهدی هرچی داره از تو داره! آیه: _اون هرچی داشت از و بود؛ سیدمهدی بود که منو دنبال خودش میکشید که به بهشت برسم! ارمیا: _تو اینجوری میگی من چی بگم؟ منو تَه جهنمم راه نمیدن! آیه: _هرکس میدونه اهل بهشته یا جهنم! فقط کافیه با خودش رو راست باشه، نسخه‌های اصلی رو نگاه کنه و خودش رو ببینه، نه اینکه بدتر از خودش رو پیدا کنه و بگه ببین من از این بهترم پس من باید برم بهشت؛ جهنم هیچوقت سیر نمیشه، هیچوقت پر نمیشه، اگه یه کم خودمون رو با پیامبر و ائمه مقایسه کنیم میبینیم هیچی نداریم! ارمیا: _وای بر من... وای بر من و دست خالی من! آیه آه کشید و چای سرد شده‌اش را نوشید... ****** دو هفته‌ی بعد.... که وضعیت دست ارمیا بهتر شد، عازم مشهد شدند، دو ماشین بودند... محمد، سایه، ارمیا، آیه و زینب به همراه محمد بودند و صدرا، رها، مهدی، یوسف و مسیح هم با صدرا همراه شدند. راه طولانی بود و گاه راننده‌ها عوض میشدند. آیه بیشتر خود را با زینب مشغول میکرد و تا مجبور نبود وارد صحبت نمیشد. ارمیا میدانست که آیه به این سرعت ، روی خوش نشانش نخواهد داد. آخر او کجا و سید مهدی کجا؟! شاید خواستن آیه از ابتدا هم اشتباه بود و لقمه‌ی بزرگتر از دهانش برداشته بود. کار دل است دیگر کاری نمی‌شود کرد؛ این خواسته‌ی سید مهدی بود دیگر، نبود؟ به مشهد که رسیدند باران میبارید. ارمیا گفت: _من یه رفیقی دارم که هربار میام اول بهش سر میزنم، اگه خیلی خسته نیستید بریم من ببینمش بعد بریم یه هتلی جایی پیدا کنیم! محمد خندید و گفت: _دلت خوشه داداش، ما هتل بریم؟ پولمون کجا بود آخه؟ هرچی در میاریم این آیه از ما میگیره، مسافرخونه هم پیدا کنیم هنر کردیم! آیه اعتراض کرد: _چی میگی برای خودت، من با پولای تو چکار دارم؟! سایه: _ای خدا... ما هرچی جمع میکنیم باهاش یک کاری انجام بدیم، میای میگی دختر جهاز میخواد، فلانی عمل میخواد، اون یکی سقف خونه‌ش ریخته؛ دیگه پولی واسه ما میمونه؟ محمد: _همینو بگو، همه‌ش چشمش به اون دو زار پول ماست! ارمیا: _حالا زن منو اذیت نکن، تو خودت دست به خیرت زیاده و خبرتو دارم؛ بریم پیش حاجی؟ محمد: _خانوما نظرتون؟ سایه: _اگه زیاد طول نکشه بریم! مقابل شیرینی‌فروشی بزرگی ایستاد و ارمیا پیاده شد. با صدرا هم صحبت کرد و وارد شیرینی‌فروشی شد. به سمت دختری که پشت صندوق نشسته بود رفت: _ببخشید خانم، حاج یوسفی هستن؟ ******** چادرش را محکمتر گرفت ، و سر به زیر به دشنام زن‌ها و مردهایی که دوره‌اش کرده بودند، گوش میداد. چشمان اشکی «زهرا»ی کوچکش، دلش را میلرزاند. «محمدصادق»ش غیرتی شده بود و صورتش به کبودی میزد. "آرام باش مرد خانه؛ اینها ناعادلانه میکنند برادر... تو که خواهرت را خوب میشناسی جانکم... رگ نزن! خواهرت عادت کرده که قضاوتش کنند..." زن همسایه فریاد میزد: _معلوم نیست کجا بوده که این وقت صبح برگشته خونه، آی ایه الناس... این دختر تا تو این محله باشه بچه‌ها و شوهرای ما امنیت ندارن؛ زندگی ما رو به خطر میندازه! "چه میگویی زن؟ من که تا صبح کار کرده و خسته به خانه بازگشته‌ام چه کار به تو و بچه‌ها و شوهرت دارم؟" زن همسایه همچنان داد میزد: _این چادر رو انداخته سرشو فکر میکنه با ظاهرسازی کسی نمیفهمه چکاره‌ست! "مگر چه کاره‌ام؟ من فقط از دست حرف‌های شما مجبورم مخفیانه کار کنم؛ کاش بودی سید! کاش بودی بی‌بی! این چه موقع کربلا رفتن بود آخر؟" زن همسایه حق به جانب گفت: _خودم دیدم از ماشین «حاج یوسفی» پیاده شد؛ بیچاره زن حاج یوسفی! چه خونه خراب کنی افتاده وسط زندگیش! صدای پچ‌پچ‌ها بلند شد. هر لحظه جمعیت بیشتر میشد. "خدایا... ریختن آبروی مومن گناه نیست؟" محمد صادق فریاد زد:
_خواهرم برای حاج یوسفی کار میکنه! تو قنادی حاجی کار میکنه! یکی از زنان پوزخند زد و گفت: _چه کاریه که دیشب رفته و صبح برگشته؟ کار قنادی هم باشه باید صبح بره، نه صبح بیاد! "گناه من چه بود که به خاطر دانشگاهم..... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @tashahadat313
۱.🌹👌 ۲.@AARA_IR ۳و۴. بررسی میکنم اگر شد چشم ۵.چشم تشکر
YEKNET.IR - shoor 3 - fatemie2 1401 - eslam mirzaei.mp3
5.67M
🖤 🥀 🍂خدایا دلتنگ شهیدانم 🍂خدایا خجل از روی یارانم اسلام_میرزایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۲۹ آبان ۱۴۰۲ میلادی: Monday - 20 November 2023 قمری: الإثنين، 6 جماد أول 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹جنگ موته، 7یا8ه-ق 🔹شهادت جعفر بن ابیطالب علیه السلام در جنگ موته 📆 روزشمار: ▪️7 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️27 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️37 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️44 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️53 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
📌خدا کفایت می‌کند ... وَ قَالَ رسولُ الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَنِ اِنْقَطَعَ إِلَى اَللَّهِ كَفَاهُ اَللَّهُ مَئُونَتَهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لاٰ يَحْتَسِبُ وَ مَنِ اِنْقَطَعَ إِلَى اَلدُّنْيَا وَكَلَهُ إِلَيْهَا. هر کس (به انجام تکلیف خود بپردازد و) توجه خود را به سوی خدا کند، خدا مخارج او را کفایت می‌کند و از جایی که گمان نمی‌برد، به او روزی می‌رساند، اما کسی که (به تکالیف الهی عمل نکند) و توجه به دنیا داشته باشد، خدا او را به همان دنیا وا می‌گذارد. (روضة الواعظین، ج۲، ص۴۲۶)
✍ _بیشترین مطلبی که از احمد آقا می شنیدیم ، درباره خودسازی بود. احمد آقا گفت: بچه ها ، کمی به فکر اعمال خودمان باشیم..... بعد ادامه داد: بچه ها ، حداقل سعی کنید سه روز از گناه پاک باشید ، اگر سه روز مراقبه و محاسبه اعمال را انجام دهید ، حتما به شما عنایاتی می شود عارف شهید ...🌷🕊 📚منبع : کتاب عارفانه ، چاپ ۱۳۹۶ ، ص۸۲
۱۰۱ 💢میدانی؟ من دوستت دارم. و برای این دوستت دارم ها، تسبیحی بدست گرفته، و این ذکر را دوره میکنم؛ "من تو را یاری خواهــم کرد" ☑️مـن برای داشتنت قیام می کنم👇
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ شهید مدافع حرم محمد جواد قربانی آهسته پـــــــــــــــــــدرخوابیده است شهید مدافع حرم🕊🌹
ماالان چقدر طلبہ داریم عقده‌ی غیر طلبہ‌ها رو داره ، میگہ اونا چه حالی می‌کنند. چقدر مسلمون ، متدین داریم خانم‌های ِ محـجوب داریم کہ حسرت بی‌حجاب‌ها رو میخورند ‌. نـمـازخـون داریـم ، حـسـرت ِ بـی‌نـمـازهـا رو میخورند ‌. مشـروب نمی‌خوره اما حسرتشـو داره . فحشا نمیکنہ اما حسرتشو داره و روز قیامت هم توی ِ اون گروه محشور میشہ نہ این گروه؛ براساس دل محشور میشہ انسان؛ محبوبت هر کی باشہ با او محشور می‌شی، هر چی باشـہ با اون محشـور می‌شی ؛ دلـت کجاست؟ عشقت کجاست؟ - استادشجاعی