🍃ما ڪفتر جَلدِ آسمانِ حرمیم
آسوده بہ زیرِ سایبانِ حرمیم
🍃این #امنیٺِ ڪشورمان را بخُدا
مدیونِ همہْ #مدافعانِ_حرمیم
#به_یاد_شهــــدای_حرم
#شهید_ابراهیم_عشریه❣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#دلتنگی
#فرزندان_شهدا
بابا را محکم در اغوش گرفته بود و غرق در ارامش بود....😍
نمیدانست خیلی زود دیگر اغوش گرمی نخواهد بود...💔
تا اینکه در اغوش حاج قاسم ارام گرفت و دل خوش، بود که بوی بابا را از حاجی احساس میکند؛که حاجی هم پر کشید و رفت...
🕊✨
حاجی رفتی و فرزندان شهدا باز بی پدر شدند...😭💔
#سردار_دلها💚
#شهیدباغبانی🥀
#رضوانه_فرزندشهید👧🏻
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🌷قرار عاشقی🌷
✨شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستند....
☁️ باز هم ساعت 🕖به وقت قرار تپش قلبهاست ❤️ ...برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان 🌷 خلق کردند...
امروز میزبان یکی از پرستوهای سبکبال این مرزو بوم هستیم....
#شهید_محمدتقی_اربابی
1⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#شهید مدافع حرم ،
محمد تقی اربابی🍃⚘🍃
در تاريخ ۱۳۶۱/۰۵/۰۷ در شهر درق از توابع شهرستان گرمه ی خراسان شمالی در خانواده اي مذهبی و متدین متولد شد.
تحصيلاتش را تا مقطع فوق دیپلم رشته ی فن آوری اطلاعات ( IT ) در دانشگاه علمی کاربردی بجنورد ادامه داد.
متاهل بود. سال ۱۳۷۹ ازدواج کرد که دو فرزند به یادگار دارد که زمان #شهادتش ، حامد ۸ ساله و علی ۲ ساله بود.
🍃⚘🍃
2⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
در یک خانواده ای متدین متولد شد که مادرش خانه دار و پدرش در اداره ی مخابرات کار میکرد. از هشت سالگی هم روزه میگرفت و نماز میخواند.
🍃⚘🍃
اهل مسجد و بسیجی هم بود. بعد از این که تحصیلاتش را تا دبیرستان ادامه داد به شوق حضور در سپاه ، درس رو رها کرد.
🍃⚘🍃
در سال ١٣٧٩ جهت استخدام به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. حدود ١۵ سال در سپاه مشغول به خدمت بود.
🍃⚘🍃
اگر چه دوران جنگ تحمیلی را درک نکرده بود اما گویا خاطرات #شهدا و #رزمندگان و دفاع از اسلام و #اهل بیت (ع)⚘ در نهادش عجین شده بود.
🍃⚘🍃
3⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
به روایت از همسر #شهید:
ما به اصطلاح خونه ی یکی بودیم و من نوه عمه ی محمد تقی می شدم. با خواهرش هم دوست بودم و خلاصه این که کاملا یکدیگر را می شناختیم.
پدر بزرگم عاقد و بزرگ روستا بودند و گفتند که محمد تقی به خواستگاری اومده. او پسر خوبیه و ما هم موافقیم
اگر سکوت میکردیم میگفتند موافق است و اگر اعتراض میکردیم هم که مخالف بودیم. من ١۶ ساله بودم و محمد تقی هم ١٩ ساله.
مادرم میگفت : چون دایی من ( پدر محمد تقی ) #جانباز است دوست ندارم دلش را بشکنم و پسرش هم پسر خوبیه و من هم رضایت داشتم.
4⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
پدر بزرگم بعد از دو روز اومد و برگه ای را آورد تا من امضا کنم و عقدنامه را خوند. از #شهید هم در خونه اش امضا گرفت ، به همین سادگی
بعد از ۶ سال حامد به دنیا اومد. همون سال ایشون در اصفهان براش ماموریتی پیش اومد که هر دو یا سه هفته می رفت اصفهان و چند روز هم پیش ما می اومد.
در تاریخ ١٣٧٩/۰٧/۰٢ عقد کردیم که با عید غدیر همزمان شد. بهمن ماه ١٣٨١ هم عروسی گرفتیم. تا خرداد ماه منزل مادر شوهرم بودم تا اینکه به بجنورد نقل مکان کردیم.
🍃⚘🍃
5⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
سال ٩٣ هم علی به دنیا اومد. #محمد تقی همیشه میگفت : « به نیت پنج تن آل عبا من دوست دارم پنج تا بچه داشته باشیم. »
تولد علی مصادف شد با سالگرد #ورود #حضرت آقا♡ به بجنورد و عید غدیر هم بود و نامش را « علی » گذاشتیم. علی به دنیا که اومد بعد از سه روز زردی گرفت به طوری که میزان بیلی روبین خونش به ٢٩ رسید. 😔
در بیمارستان هم بستری شد ولی کار از کار گذشته بود. به علت رسوبات مغزی کم شنوا شد و مشکل حرکتی هم داشت. در واقع تا یک سال بی حرکت بود. یک سال و نیم کار درمانی بردیم. هنوز هم کلاس گفتار درمانی میره. 😔
🍃⚘🍃
6⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
همسرم در #دو و میدانی همیشه #نفر اول بود و #فوتسال هم می رفت. #استعداد بالایی داشت. در هر کاری که وارد می شد انگار در اون کار #مسلط بود.
خیلی #فعال بود. خونه را خودش سیم کشی کرد. البته #مداحی هم می کرد. در طول هفته #قرائت ادعیه را منظم داشت. گاهی با او همراه می شدم و گاهی هم فرصت دست نمی داد.
🍃⚘🍃
7⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
سه شنبه ها آخر شب در تاریکی دعای توسل را زمزمه میکرد. دعای کمیل و ندبه اش هم به راه بود.
روزهای جمعه دعای ندبه را گوش می داد و صبحانه را آماده میکرد. به مستحبات به اندازه ی واجبات اهمیت می داد.
🍃⚘🍃
ماموریت که می رفت ما می رفتیم « درق » و وقتی که بر میگشت قبل از این که ما برگردیم همه ی لباس ها را می شست و اتو میکرد و میگفت: شما همین که #دوری ما را تحمل میکنید کافیه دیگه زحمت این کارها با شما نباشه.
🍃⚘🍃
8⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🍃⚘🍃
به بحث #صله ی رحم هم خیلی #اهمیت می داد و هفته ای یک بار حتی برای ١۰ دقیقه به منزل اقوام سر می زدیم. میگفتم بهش که زنگ بزن. میگفت : نه ، شاید بخواند جایی برند و از راه بمونند و یا تدارک پذیرایی ببینند.
🍃⚘🍃
می ریم اگه بودند یک چایی می خوریم و اگه نبودند بر میگردیم. خیلی #ساده زیست بود. #مرتب ترین لباسها را می پوشید و برای من هم میخرید.
🍃⚘🍃
برادر شوهرم می خواست به سوریه اعزام بشه همسرم به من گفت که آمادگی داشته باش شاید من هم برم اما هنوز با ما موافقت نشده. روحیه اش را می شناختم.
🍃⚘🍃
9⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
آدمی بود که #سختی براش #مهم #نبود. میگفت : ما برای این روزها ساخته شده ایم و حقوقمون را برای این روزها میگیریم و اگه می خوایم #حلال باشه باید الان ظاهر بشیم.
🍃⚘🍃
در مسائل کاری خیلی #حساس بود و میگفت : این مسائل نباید گفته بشه. واقعا حفاظت گفتار داشت. حتی من تا زمان #شهادت نمیدونستم درجه شون چیه و چند بار هم پرسیده بودم که میگفت :
ما برای #رضای خدا کار میکنیم و گفت با اعزام ما هم موافقت شده و ان شاءالله شما هم راضی هستید. گفتم که هر چه خدا بخواد اما دلم آشوب بود. راهی بود که شاید برگشت نداشته باشه. 😭
🍃⚘🍃
🔟
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🍃⚘🍃
وقتی که میخواست بره از زیر قرآن که رد شد گریه ام گرفت. گفتم : میری و بر نمی گردی. میگفت واقعا ؟ برای من دعا کن تا #شهادت نصیبم بشه. شما رو هم شفاعت میکنم. و همسرم رفت. 😭😭😭
🍃⚘🍃
سرانجام#شهید محمد تقی اربابی هم در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۲۳ در #عملیات آزاد سازی منطقه ی نبل الزهرا به آرزویش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسید.
🍃⚘🍃
مزار #شهیددر شهر درق ، از توابع شهرستان
گرمه ی خراسان شمالی.
🍃⚘🍃
1⃣1⃣
•♡ټاشَہـادَټ♡•
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید محمد تقی اربابی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
•♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
#امام_شناسی قسمت 4⃣1⃣ ادامه ⤵️ 🔰مقدار نفوذ ولایت امیرالمومنین با توجه به دعای ماه رجب : 🔸امام
#امام_شناسی
قسمت 4⃣1⃣
ادامه ⤵️
❌کم حساب نکنیم :
🔸جمیع خیر دنیا و جمیع خیر الآخره حرف کمی نیست. اگر به دعاهایی که می خوانیم توجه کنیم قدر امامت و ولایت امیرالمومنین را می فهمیم که چنین قدرتی دارد. مثل اینکه یک چک سفید امضا بدهند و بگویند هر چه دوست داری از تمام ثروت دنیا و تمام ثروت آخرت بنویس ! ثروتی بالاتر از اینهم هست؟ این فقط قدرت ولایت امیرالمومنین است که می تواند تمام خوبیهای دنیا و تمام خوبیهای آخرت را برای انسان ذخیره کند و در پرونده انسان ثبت کند و تمام شرهایی که در دنیا هست و با خودمان می بریم از ما دور کند و از پرونده ما پاک می کند.
این چیز کمی نیست و خیلی مهم است , این ویژه ی شیعیان است.
🔸این ثروت مربوط به یک ایستگاهِ زندگی است نه همه ی دوران زندگی :
⬅️ مقدار قدرت ولایت امیرالمومنین اینقدر است که اگر کسی "معتقد" به ولایت و امامت امیرالمومنین باشد به ایستگاهِ ماه رجب که برسد اینها را به او می دهند , یک کارمند به هر ایستگاهی که برسد به او چیزی می دهند , مثلا هرسال به نوروز که می رسد عیدی میدهند بازنشسته که شود پاداش بازنشستگی به او می دهند.
در قبال عمل می دهند یا اعتقاد ؟ :
✅ توجه کنید که اینجا فقط بحث اعتقاد است یعنی ممکن است فرد گنهکار هم باشد ولی چون "اعتقاد" دارد این امتیاز را به او می دهند , وقتی می گوییم وَاصرِف عَنِّی شَرالدُنیا وَ الآخِره پس معلوم است که فرد شاید گناه هم کرده باشد , به همین دلیل می گوید شر گناه را از من دور کن , منظور اینست که بحث اعتقاد است نه عمل! حالا اگر عمل کند که خیلی بیشتر از این به او می دهند. صرفا اعتقاد به ولایت امیرالمومنین اینقدر قدرتمند است که در ایستگاه رجب اینها را به او می دهند، در ایستگاه شعبان چیز دیگری به او می دهند در ایستگاه رمضان چیز دیگری به او می دهند. اینها همه الطاف خدا و معصومین و امامت است در ایستگاههای مختلف. باید قدر امامت را بدانیم.
💥ادامهدارد......
•♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
#امام_شناسی قسمت 4⃣1⃣ ادامه ⤵️ ❌کم حساب نکنیم : 🔸جمیع خیر دنیا و جمیع خیر الآخره حرف کمی نیست.
#امام_شناسی
قسمت 4⃣1⃣
ادامه ⤵️
🔸در آخر دعائی که ماه رجب بعد از نمازها می خوانیم می گوئیم :
✨ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ
فرموده اند درحالی که محاسنت را در دست گرفته ای آخرین فراز را چنین بگو:
✨يَا ذَا الْجَلاَل وَ الإِْكْرَامِ يَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ يَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ "حَرِّمْ شَيْبَتِي عَلَي النَّارِ"
❓چرا دست به محاسن می گیریم و می گوییم "حَرِّم شَیبَتی عَلَی النَار" ؟
👈 شَیبَه به معنای موی سفید است , یعنی خدایا به من رحم کن و مرا از آتش جهنم در امان بدار.
🔻 چرا این جمله را می گوئیم ؟
در "حَرِّم شَیبَتی عَلَی النَار" حقیقت عجیب و جالبی است که شنیدنی است.
✅ دقت فرمائید : طبق آیه ی 71 سوره ی مریم , روز قیامت هر کسی که حتی بخواهد به بهشت هم برود باید از جهنم عبور کند , جهنم مانند یک مداری است که همه باید از وسطش رد شوند "اِن مِنکُم اِلاّ وارِدُها"= کسی نیست الاّ اینکه وارد جهنم می شود.
🔸البته باید دانست سرعتِ عبور افراد از مسیر جهنم متفاوت است , به اندوخته ی معنوی که در دنیا کسب کرده اند بستگی دارد , سوختش از دنیا تأمین می شود , سرعت انسان در مسیر حرکتی که بر صراط دارد وابسته به نوع و مقدار اندوخته ای است که در دنیا کسب کرده است .
🔸کسی که مثلاً در دنیا چشم و گوشش در اختیار نفس و شیطان بوده با کسی که تلاش کرده آن را همانطور که خدا خواسته بکار گیرد تفاوتشان از زمین تا آسمان است و آنجا معلوم می شود.
🔸گروهی که اعتقادات فاسد و اعمال غیر صالح دارند بمحض ورود به این مدار ناری جاذبه اش آن ها را می گیرد و به همان که سنخیتش را در دنیا داشته اند (آتش) ملحق می شوند (به جهنم سقوط می کنند) ولی معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین از سقوط در جهنم در امانند اما سرعتِ سیر و گذشتشان از این مدار ناری متفاوت است , عده ای آنقدر کُند حرکت می کنند که تا وقتی خارج می شوند جزغاله می شوند (و با این سوختن از همه ی آلودگی ها پاک می شوند) عده ای تندتر و عده ای خیلی سریع رد می شوند.
🔻معنای حَرِّم شَیبَتی عَلَی النَار :
👈 معنایش اینست که بخاطر داشتن جمیع خیرالدنیا و جمیع خیر الآخره که از اثرات و امتیازات داشتن ولایت امیرالمؤمنین است باسرعتی از این مدارِ ناری (جهنم) عبور کنم که یک مو هم از بدنم نسوزد.
🔸اینکه عده ای آنچنان از وسط آتش رد می شوند که حتی مویی هم از بدنشان نمی سوزد کنایه از قدرت امامت و ولایت امیرالمومنین است , یک نماد است ، به این معنا که خدایا من می خواهم در ولایت امیرالمومنین جوری باشم که در مسیر آتشین جهنم که وارد می شوم هیچ آسیبی نبینم . (دقت کنید)
💥ادامه دارد...
•♡ټاشَہـادَټ♡•
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه (ع)
🔸🔸 🔸
ثبت نام دوره ✨9✨ دوره ختم گروهی قرآن کریم
به نیابت از جمیع🌷 شهدا
🔸 🔸 🔸
🌼 هدیه به صد بیست چهارهزار پیامبر🌼
🔹🔹🔹
نیت:
سلامتی وجود نازنین آقا صاحب الزمان(عج) و تعجیل در فرج ایشان و سلامتی امام خامنه ای 💐
🌺شفای بیماران و برآورده شدن حاجات 🤲
🔸🔸🔸
شروع: ۲۵ فروردین همزمان با شروع ماه مبارک رمضان
🔹🔹🔹
داوطلبان لطفا صفحه های مورد نظر را انتخاب و به به ایدی زیر اطلاع دهید.
🌸 @Msa133
به صورت صفحه ای شروع میکنیم.
🔮مورخه 1400/2/20
#جز 7⃣2⃣
ص2⃣2⃣5⃣🌷هدیه به امام رضا علیه السلام
ص3⃣2⃣5⃣🌷هدیه به امام رضا علیه السلام
ص4⃣2⃣5⃣🌷هدیه به امام رضا علیه السلام
ص5⃣2⃣5⃣🌷هدیه به امام رضا علیه السلام
ص6⃣2⃣5⃣🌷هدیه به حضرت آقا قمربنی هاشم علیه السلام
ص7⃣2⃣5⃣🌷هدیه به حضرت آقا قمربنی هاشم علیه السلام
ص8⃣2⃣5⃣🌷هدیه به حضرت علی اکبر علیه السلام
ص9⃣2⃣5⃣🌷هدیه به حضرت علی اکبر علیه السلام
ص0⃣3⃣5⃣🌷هدیه به حضرت علی اصغر علیه السلام
ص1⃣3⃣5⃣🌷هدیه به حضرت علی اصغر علیه السلام
ص2⃣3⃣5⃣🌷کاربرمحترم محمدمهدی میقاق
ص3⃣3⃣5⃣🌷کاربرمحترم محمدمهدی میثاق
ص4⃣3⃣5⃣🌷کاربرمحترم محمد مهدی میثاق
ص5⃣3⃣5⃣🌷کاربرمحترم محمدمهدی میثاق
ص6⃣3⃣5⃣🌷هدیه به امام زمان عج
ص7⃣3⃣5⃣🌷هدیه به امام زمان عج
ص8⃣3⃣5⃣🌷کاربرمحترم سرباز آقا
ص9⃣3⃣5⃣🌷کاربرمحترم سرباز آقا
ص0⃣4⃣5⃣🌷کاربرمحترم رجبی
ص1⃣4⃣5⃣🌷کاربرمحترم رجبی
نکته صفحه مورد نظر درهمان روز باید خوانده شود.
❌حتما از قرآن عثمان طه استفاده شود.
🌷🌹🌷
#التماس_دعای_فرج
•♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
لحظهی غروب، متعلّق به امام زمانت است، برنامهٔ خود را طوری تنظیم کن که چند دقیقه توسل به امام زمان ارواحنافداه داشته باشی. همه باهم دعای فرج روزمزمه کنیم
•♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
4_5958606836402752548.mp3
8.65M
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
مارا فقیر ڪوے رضا آفریدهاند
این فقر را بہ ملڪ سلیمان نمےدهیم
جز مشهدالرضا بهشٺ دگر را نخواستیم
این خاڪ را بہ روضہ رضوان نمےدهیم
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
💌💌💌💌💌💌💌💌💌
•♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗#رمان_ابوحلما💗 💗#قسمت_سی_و_سوم💗 بعد از شام محمد و مادرش مشغول شستن ظرفها بودند که
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#رمان_ابوحلما💗
💗#قسمت_سی_و_چهارم💗
حلما دستی به کمرش کشید و گفت: صدای هم همه و سوت ممتد یه دستگاهی که نمیدونم چیه زیاد بود ولی چیزی که از این دو ساعت فهمیدم اشاره به جلسات سه گانه سال۱۹۸۹ داشتن.
نگاه حلما گردشِ چشمان حسین را دنبال کرد و به عباس رسید. عباس اخم هایش را درهم کشید و درحالی که به حسین اشاره میکرد گفت: یعنی سال۶۸...منظورشون...
حسین شروع کرد سرفه کردن بعد لیوان آبی برای خودش ریخت و گفت: جلسات... ضد انقلاب که رهبر همون سال بهش اشاره کردن...اولیش آلمان بود و دومی واشنگتن...
عباس دستش را مشت کرد و گفت: سومیشم اسرائیل
حلما آرام از جایش بلند شد که حسین طرفش رفت و دستش را گرفت تا چند قدمی راه برود. عباس بیرون رفت و بعد از دقایقی در زد. حسین که در را باز کرد، عباس با یک پاکت آبمیوه و یک پوشه باریک جلو آمد و رو به حلما گفت: عمو اینا رو هر وقت استراحت کردی ببین ترجمه بچه ها از جلسه دومه یک مقدار ناقصه، گفتن یه کلمه زیاد تکرار میشده اما واضح نبوده هر وقت تونستی ببین...
حلما دستش را دراز کرد و پوشه را گرفت و بازش کرد. نگاهی به برگه ها انداخت و بعد از دقایقی گفت: overthrow به نظر میاد همینه چون تو این جلسه ای که من امروز تماشا کردم هم مدام تکرار میشد.
حسین دستی بر ریش سفیدش کشید و پرسید: حالا این overthrowیعنی چی؟
حلما نفس عمیقی کشید و با نگرانی گفت: براندازی!
بعد با برگه ها شروع کرد باد زدن خودش و رو به حسین گفت: بابا میشه بریم حالم یه جوریه...
حاج حسین برگه ها را آرام از دست حلما گرفت و به عباس داد. بعد گفت: بریم بابا
همینکه سوار ماشین شدند حلما کمربندش را بست و گفت: بابا اینکه با عمو عباس میگفتین سر فتنه آخوندای انگلیسین منظورتون با...
حسین هم کمربندش را بست و ماشینش را روشن کرد و گفت: آخوند انگلیسی یعنی هرکی که لباس روحانیت تن کرده ولی ضد روحانیت عمل میکنه، اونی که به اسم اسلام اومده جلو ولی از انگلیس خط میگیره که تفرقه ایجاد کنه ، نارضایتی از نظام اسلامی ایجاد کنه قدرت دفاعی کشورو کم کنه...
حلما باتعجب پرسید: مگه میشه بدون حضور توی دستگاههای اجرایی و دولت بتونن قدرت نظامی کشورو کم کنن؟
حسین دستهایش را روی فرمان فشار داد و گفت: اول که تمام سعیشونو میکنن همچین جاهایی نفوذ کنن، بعدشم قدرت جنگ نرمو دست کم نگیر...با کمک رسانه های غربی جنگ روانی راه میندازن مثل همه این سالها علیه سپاه و قدرت موشکی و سعی میکنن بین ارتش و سپاه جدایی و دو دسته گی بندازن...
حلما با نگاهش دستان حسین که دنده را عوض میکرد، دنبال کرد و پرسید: بابا...من میدونم رهبر کاراشون از رو فکر و بصیرته ولی دلیل این همه سان دیدن و حمایت از رزمایش های سپاه رو نمی فهمم یعنی حالا که...
حاج حسین لبخندی زد و مانع روی جاده را پشت سر گذاشت و گفت: باباجون، حلما ساداتم، ببین یه وقتایی برای اینکه جلوی جنگ و حمله دشمن رو بگیری کافیه بهش نشون بدی چقدر قدرت داری اینجوری دو دوتا چهارتا میکنه که زورش به گرفتنت نمیرسه و نمیاد جلو.
بعد از مدتی حسین جلو خانه پسرش نگهداشت. حلما با تعجب پرسید: مگه نگفتید چند روز بمونیم خونتون برا رفتن ...
حسین لبخندی زد و گفت: قبلِ اومدن دیدی با موبایلم حرف زدم؟ یکی از دانشجوهام بود از دانشگاه افسری...میتونه ترجمه کنه دیگه به تو فشار نمیارم بابا جان
حلما نگاهش را پایین انداخت و گفت: ازکارم راضی نبودین که...
حسین حرف عروسش را قطع کرد و گفت: نه اصلا اینطور نیست. خیلی فوق العاده بودی یعنی هستی. ولی بابا من به محمد قول دادم به محض پیدا شدن یه نفر مطمئن دیگه، جایگزین کنم...خیالت راحت باشه بابا تا سپاه هست فتنه های دشمنای این آب و خاک به نتیجه نمیرسه، کنار بقیه نیروهای امنیتی همه تلاشمونو میکنیم. ان شاالله با فرماندهی امام خامنه ای پرچمو دست خودِصاحب الزمان(عج) می رسونیم... حالا برو غذا تو حاضر کن که یه ساعت دیگه شوهرت میرسه
+چشم
-چشمت روشن به دیدار منجی عالم ان شاالله
🍁نویسنده بانو سینڪاف🍁
ادامه دارد....
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
•♡ټاشَہـادَټ♡•
هدایت شده از ٺـٰاشھـادت!'
4_453935123579011404.mp3
432.7K
قرار.شبانه
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
امام زمان عج
✨به شیعیان و دوستان مابگویید
که خدا را به حق عمه ام
حضرت زینب س قسم دهند
که فرج مرانزدیک گرداند✨
اللهم العجل لولیک الفرج بحق زینب کبری س
•♡ټاشَہـادَټ♡•