- هَمقرار'🏴
🍃🦋
#جوهرعشق 🌱
[ 📝 این قرار عاشقانه را عدد بده... ]
▫️چند روز پیش مطلب جالبے توی توییتر به چشمم خورد. رفیقِ خوشذوقے نوشته بود که توی زبان چینے بعضے از کلمه ها و عددها اینقدر تلفظشان مثل هم است که گاهے جماعت چینے خودشان را درگیر آن الفبای بغرنج نمےکنند و به جای کلمه، عدد معادلش را مینویسند. رفیق خوشذوق گفته بود که تلفظ عدد پنج شبیه تلفظ لغت "من" است. گفته بود تلفظ عدد دو شبیه تلفظ "دوست داشتن" است و صفر، شبیه "تو را". این یعنے که عدد پانصد و بیست میشود "دوستت دارم" و به همین ترتیب پانصد و سے میشود "دلم هوایت را کرده". هشتاد و هشت میشود خداحافظ، و هفتصد و هفتاد مےشود: "مےبوسمت".
▫️همینطوری که این ماجرا را مےخواندم توی ذهنم جرقهی یک خاطرهی خیلے دور از دکتر شیوا روشن شد. دکتر شیوا (خدایش بیامرزد) توی دانشکدهی فنے درس سیگنالها و سیستمها را یاد دانشجوها میداد. آدمِ با مرام و بامعرفتے بود. از این استادها که وقتے سوال مےپرسید و میدید همه داریم عین خیار نگاهش میکنیم میفهمید که مغزمان دیگر نمےکشد و چند دقیقه درس را ول مےکرد تا حداقل فرصت کنیم که به حال خودمان گریه کنیم.
یادم میآید یک روز یک معادلهی طولانے را نشانم داد و گفت این معادلهی "عشق" است! یک سری جمله از سینوس و کسینوس و چندتا خرت و پرت دیگر که وقتے تابعش را رسم میکردی شکل یک قلب ترسیم مےشد. خطوط منحنے بین محورهای مختصات نوسان مےکردند تا با رقصشان آرامآرام شکل یک قلبِ توپر را بسازند. امروز یاد قلبِ توپر دکتر شیوا افتادم..
▫️ چرا دیدن شکل گرفتن یک قلب لابهلای محورهای بےجانِ مختصات را دوست داشتیم؟ چرا دانستن اینکه در یک گوشهی دنیا عدد پانصد و سے آهنگے شبیه حسدلتنگے مےسازد برایمان دلنشین است؟
شاید به خاطر اینکه ریاضیات همیشه یک سری قوانین جدی بوده که شبیه به آیههای خدا تغییرناپذیر به حساب مےآمدند. حالا عشق از راه رسیده و قوانین جدی را هم به بازی گرفته و چهرهی مهربانتری به آنها بخشیده!
◻️ درست شبیه داستان ما آدمها!
علاقه به یک انسان دیگر، ما را کودک میکند. ما را میگریاند و مےخنداند. به جهانمان غم میدهد و شادی مےدهد. ولے باکے نیست.
آیههای تغییرناپذیرِ خدا در دستان عشق شبیه موم نرم مےشوند، آدمیزاد که جای خود دارد...
#مهدی_معارف
#آیههاۍخدا...
💙|• @tasmim_ashqane •°