eitaa logo
- هَم‌قرار'
1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
452 ویدیو
27 فایل
• ﷽ ‌ ما آدمی‌زادهاۍ محتاطیم امّا در دل ڪورهٔ آتش، در میانهٔ برافروختگی‌های شعلھ .. #میم_عالی‌نژاد ــ ـ ڪانال‌ وقف مولا'عج ست‌. حذفِ‌نامِ‌‌نویسندگان، موردرضایت ‌نیست؛ به‌حرمت‌ِسورهٔ‌قلم. بهم وصل میشین: @Khadem_eshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
||🖤 🍃 سلام رفقاے شفیقِ کانال خودتون💚 سلام دلداده هاے اهلِ دل و قلم.. نگاهِ قشنگ و وقتِ ارزش‌دارِتون رو لحظاتے قرض میخواهیم که یکمے با شماهاے گلِ گلاب حرف بزنیم.. ان شآلله همصحبت مولا بشیم در جوار حضرت مادر :) (+اخ‌اخ حتی از تصورش زبان قفل میشود و زبان بند :)❤️) میخواستیم بررسی کنیم ببینیم از عملکر کانال راضی هستید؟! چطوریاست؟!🧐 نقدی؛ انتقادی؟!🤓 پیشنهادی؛ نظری؟!🙈 و فڪرڪنم مهرمنشے چون شماهآ دیگه کاملا روند و روحیات کانال دستتون اومده.. البته قدیمی هآمون ڪه رو جفت چشمامون جا دارن که قلق کانال رو از بَرَن :) و یه نظرسنجی دیگه که ان شاالله تا اربعین بررسی بشه.. و ان شآلله درصورت صلاح دید و استقبال شما مورد انجام قرار بگیره.. اینکه: راس جفت ساعت عاشقے ۱۶۷ شبه ڪه با یڪ صفحه قرآن به محضر دل مهربونتون میاییم میخواییم بدونیم اگه از روز اربعین به بعد این ساعت تغییر بکنه و و طول روز طی یه ساعتی مشخص بارگزاری بشه مشکلی ندارید؟! و اینکه؛ زمان پیشنهادی هم میتونید بدید... اینجا پیام بدید؛ ما میخونیم :)👇💚 https://harfeto.timefriend.net/547937203 شرمندگے مارا پذیرا باشید❤️:) مارو دعاڪنید رفقا بشدت محتاجیم.. التماس دعا و یاعلے.. :) .. @tasmim_ashqane 🖤||
- هَم‌قرار'
دیدی دخترِ بابا؟! دیدی؟! دیدی بالاخره دارم برمےگردم؟:) -تبریڪ‌بےنشانم🌿..
🌸🍃 تو رفتی قبلِ من.. و منِ قبلِ تو پای رفتنش کجابود؟!💔 زین پس این دلِ یک سر و هزار سودا شده را نزد ضریحِ مهمان رسیده ی رضا میخوانیدش و بس :)💔 خوش امدی شهید دل مضطر شده ی بی نشان💔 :) ❤️ ‌🙃 .. [ @tasmim_ashqane ] 🌸🍃
- هَم‌قرار'
↻•• من از فراق تو ڪنعانے ترین طالبِ شهر بودم و با بوی پیرهنت چشمان کم سوی دلم بینا ز هر بینا دلے شد و لحظه‌ی ناب وصالت ثبت تاریخ دلم شد :)💔🙃 خوش آمدے💚•• ✏️
- هَم‌قرار'
#جوهرعشق ↻•• من از فراق تو ڪنعانے ترین طالبِ شهر بودم و با بوی پیرهنت چشمان کم سوی دلم بینا ز هر ب
‌ مارا آهےست به لب زین حال که مغنیانِ عشق به کدام ره و فقیرانِ عشق به کدام وادی طریقة العبور میکنند :) . . عشق عطشان دل از اَسرار فاصله هست ورنه تا که خبر ز وصلی می رسد عطش دلسوخته سَر میخوابد و این سرخوابیدن آغاز سرگرفتنِ لقایےست حقیقی :) :) ✏️
به خداے احد و واحد این ثابت قدمے در ره و وادے قٌرب خیلی مهم است :) @tasmim_ashqane
- هَم‌قرار'
⇨💓⇦ این مَنِ فلک اورا زده و به زمینِ گرم نشسته پا از گلیمِ جادویی ؛ همان فرشِ به اسمان رسیده فراتر نگذاشت که همه ی بهشت را در چشمانت به خلاصه دید.. چه پا به فلک نزاشته به آسمان رسیده ام.. به آسمانِ چشمانت که بهشت است و بس .. مگر کم چیزی ست؟! گلیمها به هم بافته بودم اما به این سقف کبود نرسیده بودم .. چه شد؟! تو به من بگو ؛ بهشت هم میشود بارانی باشد؟! خدا عالِم است!! نمیدانم طمعِ جنت‌خواهی بوده یا جهانِ چشمانِ تو که در زمینِ سرگشته؛ حیران ترینم ... @Tasmim_ashqane ⇩ ⇨💓⇦
- هَم‌قرار'
خدا جان؟! جانم بقربانت نمیدانم بابِ دردودل را وا ڪنم یا درِ خانه ای قدیمی ؛ که حکم عطاری دمِ میدان را دارد.. و من هم به هوای سَر به هواییم؛ نقطه ی پرگارِ این میدان باشم... آخر عطرِ خانه ی قدیمی که نمیشود احدالناسی را به گذشته نکشاند .. میکشاند ! یا بوی مطلوبش مجاور جان میشود یا بویِ هرگوشه اش ازپشت ؛ خنجرِ جان ... !! راستش مانده ام عطرِ کُشنده یا کِشنده؟! سَر هرکدامش شاید ساعتها مقابلت بنشینم و پرحرفی کنم و مستمع خوبی برای صاحب سخن باشی .. چنین است که ذوق در زدن به درِ خانه ات مرا به وجدِ تو میکشاند ..! درست مثل همان قدوقامت کودکے که به زنگ ِ خانه نمیخورد و شوقِ یکبار زدنش را دارد و تا نوک پا به آن زنگِ هوای دست درازی میکند . •چه بگویم وقتے خودت مرا سمتِ خودت میکشانے• درست عین دخترکی که چادر مادرش را سمتِ عروسکِ پشت ِ شیشه میکشاند ؛ تو هم دلت کمی پرحرفی مان را میخواهد.. [ باشد قبول ! بگو پس چرا در را باز نمیکنی؟! ] با تو من کارها دارم .. :) . . @Tasmim_ashqane
‌. . مےخندیدند و با انگشت نشانش میدادند: یلِ بدر را ببینید!! ببینید چطور از پا افتاده! هر چیز کوچکے او را بھ گریھ مےاندازد! آتش روشن میکنند گریھ میکند.. میخ بھ چوب میکوبند گریھ میکند.. در مےبیند گریھ میکند .. یا حتے آن دیوار را .. یا مثلا زن پا به ماه .. +با این همه غم چه کنم مادر؟ | . .
- هَم‌قرار'
بسم اللھ .. متوسل که شده ای مرتبط که گشته ای ارتباطت که داغ بود و نان دلت را که چسباندی یادی از ما بکن .. ما فقیر فقرای پشتِ درگه .. بیچاره فقیری که سوخت در کوره ی نفسش .. چه چاره؛ مگر به کدام در نکوبیده؟! آری .. فقیر و مضطریم ز بیچارگی .. پیشت بماند که چه کوره سوخته ترمان کرد و ساختیم تو بگو ؛ این عجزِ شعله‌کش به کدام درگه رود که ناروا مطرح عالَم نشود.. اصلا مضطر به چه دوا؛شعله کِشی اش خوابد؟! اضطرار مضطر بخدا که قداست دارد .. به همین قداست ؛ به دوایی جز عشق قانعش نیست .. کاش عاشق شود .. جان گداز تر بسوزد و به دوایش نکشَد .. بسوزد و بمیرد .. [ عاشق کٌشی ست در این محضر؛ ندادن .. ]
روزِ عید ؛ قدمت را بخواهد شهیدی ڪ محضرش را میخواستے ؛ چه خوش است .. مگر نه ؟! :) • در چنین مسلخی حڪم جنون روا نیست ؟! :)
‌ از "نشونه" گفتن‌هاۍ بےنشآن، چه کشد این عشق؛ که هرچه میکشد، از دم مشکِ چشمان است .. +براۍدردمندانِ‌حوالۍشب.
‌ ما به همین لبخند‌های بعدِ تَرَگ‌ها دچاریم . -