🔻روز محاصره
عن ابیعبدالله علیهالسلام:
«تاسُوعَاءُ» يَوْمٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَيْنُ َ عَلَيْهِ السَّلَام وَ أَصْحَابُهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِكَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ خَيْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَيْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَيْلِ وَ كَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِيهِ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَيْقَنُوا أَنْ لَا يَأْتِيَ الْحُسَيْنَ َ عَلَيْهِ السَّلَام نَاصِرٌ وَ لَا يُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ.
بِأَبِي الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِيب.
تاسوعاء، روزى است كه حسين و يارانش در كربلاء محاصره شدند، اهل شام در اطراف آنان اجتماع نمودند. ابنمرجانه و ابنسعد از كثرت لشكر خود خوشحال شدند و حسين و ياران او را در آن روز ضعيف شمردند. آنان يقين كردند كه براى حسين ياورى نخواهد آمد و اهل عراق آن حضرت را امداد نخواهند كرد.
پدرم فداى آن حسينى كه ناتوانش دیدند و غريب بود.
📚الکافی، ج۴، ص۱۴۷
🔻روز عاشورا، روز عزا باشد و پِیِ کاری دگر رفتن نشاید
شیخ صدوق به دو سند معتبر از امام رضا (الامام الرئوف الذی هیّج احزان یوم الطفوف) نقل میکند:
هر که در روز عاشورا بهدنبال برآوردن نیازهای زندگیاش نرود، خداوند نیازهای دنیا و آخرتش را برآورده میکند. هر که روز عاشورا اندوهگین و مصیبتزده و گریان باشد، روز قیامت روز شادی او خواهد بود.
📚امالی،ص۱۲۹/عیون،ج۱،ص۲۹۸/علل،ج۱،ص۲۲۷
┏━━━━🏴
@tavanerejal
┗━━━━🏴
هدایت شده از تاوان | پژوهشهای قرآنی و حدیثی
بر اساس روایتی کهن، مزار جناب عباس بن علی در زمان امام صادق علیه السلام دارای بنا بوده است. ابن قولویه در کامل الزیارت به سند خود از امام صادق، مفید در المزار و طوسی در مصباح المتهجد آن را نقل کردهاند:
قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: إِذَا أَرَدْتَ زِيَارَةَ قَبْرِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ عَلَى شَطِّ الْفُرَاتِ بِحِذَاءِ الْحَائِرِ 👈فَقِفْ عَلَى بَابِ السَّقِيفَةِ👉 وَ قُلْ سَلَامُ اللَّهِ وَ سَلَامُ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ ... ثُمَّ 👈ادْخُلْ👉 وَ انْكَبَّ عَلَى الْقَبْرِ وَ قُلِ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْن ... .
سقیفه، به مکانی گویند که سقف دارد. امر به داخلشدن هم حکایت از وجود بنا دارد.
به گمان قریب به یقین بر اساس گزارشات تاریخی، مختار بوده که این بارگاه را روی قبر ایشان ساخته است (با آجر و گچ).
پ.ن: عکس، تزئینی است.
@tavanerejal
واحد پژوهش کتابخانه علامه مجلسی (ره)، مرکز تحقیق و پژوهش میراث مکتوب شیعه برگزار میکند:
سلسله نشستهای میراث مکتوب شیعه (۵):
فضایلنویسی امامان دوازدهگانه در میان شیعه و اهل سنت (قرون ۶ تا ٨ هجری)
ریو میزوکامی (پژوهشگر مؤسسه مطالعات زبانها و فرهنگهای آسیا و آفریقا، دانشگاه مطالعات خارجی توکیو)
مکان: قم - خیابان فاطمی (دورشهر)، جنب مسجد أمیر المؤمنین (علیه السلام)، پلاک ۴۴۳، سالن کتابخانه علامه مجلسی
زمان: چهارشنبه ۳ مرداد، از ساعت ۲۰:۳۰
شماره تماس: ۰۹۹۱۹۴۴۹۵۵۲
پخش زنده از اینستاگرام: majlesi_lib@
🔻کلینی و استحسان؛ محیطشناسی علمی
✍مصطفی قناعتگر
🔹️کلینی در دیباچه الکافی، چندباری استحسان را مینکوهد. آیا استحسان در کلام کلینی همان استحسان اصطلاحی است یا تنها معنای لغوی را در نظر داشته؟
استحسانِ اصطلاحی در کلمات فقیهان عامه پیش از کلینی نیز به وفور دیده میشود. گرچه برای استحسان تعریف واحدی از سوی باورمندان به آن نمیبینیم، اما دیرین بودن این اصطلاح و رواجش در متون فقهی سده دوم به بعد امری روشن است (احمد پاکتچی، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، حقوق، ج۸).
استحسان را چه به معنای افتاء بر اساس میل و خوشایند شخصی بدانیم (آنگونه که بیشتر منتقدان آن تعریفش کردهاند) و چه به معنای یک ابزار روشمند و دارای ملاک (با زیرمجموعههای اختلافیاش)، مورد پذیرش بیشتر فقیهان عامهی پیشاکلینی است.
میتوان این احتمال را داد وقتی کلینی استحسان را مذمت میکند، صرفا دینداری بر اساس ذوق و سلیقه را اراده کرده؛ اما از کنار این احتمال نیز نمیتوان گذشت که او صراحتا استحسان اصطلاحی را هدف گرفته و مورد نقد قرار میدهد.
چه در ری و چه در بغداد (زیستبوم کلینی)، تمام مکاتب فقهی عامه حضور دارند. کلینی وقتی در مقام نکوهش دینداری نادرست میگوید: «وَ سَأَلْتَ: هَلْ يَسَعُ النَّاسَ الْمُقَامُ عَلَى الْجَهَالَةِ، وَ التَّدَيُّنُ بِغَيْرِ عِلْمٍ، إذْ كَانُوا دَاخِلِينَ فِي الدِّينِ، مُقِرِّينَ بِجَمِيعِ أُمُورِهِ عَلى جِهَةِ الْاسْتِحْسَانِ وَ النُّشُوءِ عَلَيْهِ، و التَّقْلِيدِ لِلْآبَاءِ وَ الْأَسْلَافِ وَ الْكُبَرَاءِ، وَ الْاتِّكَالِ عَلَى عُقُولِهِمْ فِي دَقِيقِ الْأَشْيَاءِ وَ جَلِيلِهَا؟» یا «وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ خِذْلَانَهُ وَ أَنْ يَكُونَ دِينُهُ مُعَاراً مُسْتَوْدَعاً سَبَّبَ لَهُ أَسْبَابَ الاسْتِحْسَانِ وَ التَّقْلِيدِ وَ التَّأْوِيلِ مِنْ غَيْرِ عِلْمٍ وَ بَصِيرَة»، گویا ناظر به احناف و مالکیها و تاثر آنان بر سبک دینداری اقلیّت شیعی است. از حنابله دو گونه نظر حول پذیرش استحسان رسیده. اما شافعی به شدت استحسان را نکوهیده است. حدیثگرایان عامی نیز با استحسان مخالفت کردهاند. سیاق نکوهش شافعی(م ۲۰۴) و کلینی (م۳۲۹) شبیه یکدیگر است. شافعی کتابی مستقل با عنوان «ابطال الاستحسان» دارد. او علاوه بر کتاب و سنت، قیاس و حکم المسلمین را نیز حجت میداند؛ اما استحسان را خروج از امر و نهی الهی وپانهادن در مسیل جهل برمیشمارد. کلینی نیز در فرازهای متعدد در دیباچه الکافی، به سان شافعی کتاب و سنت را منابع اخذ دین و راه علم و پرهیز از جهالت میداند والبته قیاس را برنمیتابد (در مقدمه تصریح به رد قیاس ندارد؛ اما در بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْيِ وَ الْمَقَايِيس، احادیث رد قیاس را آورده است).
این شباهت مکتب فقهی کلینی و شافعی در رد استحسان، با لحاظ همزیستی دو مکتب امامی و شافعی در کنار احنافِ استحسانباور و منازعاتی که طبیعتا رخ میدهد، به ما کمک میکند تا ذهن کلینی را بخوانیم. کلینی که در جواب سائل و همنوای با او از انحراف جامعه شیعه از مسیر دینداری اصیل گلایه دارد، استحسان را در زمرهی قواعد نادرست میداند و جامعه شیعه را تحت تاثیر هجوم مکاتب استحسانباور میداند (الکافی، دارالحدیث، ص۱۵). نسخهی او برای خروج از این فساد و دیگر مفاسدی که یاد کرده، بازگشت به احادیث است که با نوشتن الکافی در پی تحقق آن است.
اینک به فرد شاخص دیگری از عامه که همعصر کلینی و منتقد جدی استحسان است اشاره میکنیم. ابو أحمد محمد بن علي بن محمد الكَرَجي القصَّاب (م حدود ۳۶۰)، از عالمان ذوالفنون و مستقل در فکر و عقیده بوده. علاوه بر جهات علمی، بسیار اهل جهاد با کفار بوده و از همین روی وی را قصّاب لقب دادهاند. او در «النُکَت» نه تنها استحسان، بلکه قیاس و تقلید را نیز مینکوهد که در این دو مورد نیز باید نوشتار مجزایی ارائه داد.
این نکات نشان میدهد که گفتمان رد استحسان، گفتمانی بوده که به موازات تایید استحسان برقرار بوده و قائلین بزرگی برای خود داشته. اساسا توجه به بسترهای تاریخی و علمی که یک دانشمند در آن میزیسته، ما را در فهم درست یا حداقل فهم بهتر کلام او یاری میدهد؛ چیزی که میتوان از آن به «محیطشناسی علمی، اجتماعی، تاریخی» و مانند آن تعبیر کرد. این منهج به خصوص برای فهم فضای مبهم جامعهی شیعیِ عصر غیبت تا تشکیل مکتب بغداد، کمک شایانی خواهد کرد.
پرونده کتب اربعه حدیثی و مطالعات مغفول
@tavanerejal
🔻ضعف لهوف و گلایه از سید بن طاووس؛ باز هم نقش رُمان الفتوح در مقتلسازی
✍ محمدهادی یوسفی غروی (پژوهشگر و مورخ معاصر)
🔹️اصلاً نیازی نیست از لهوف، جدای از مقتل خوارزمی سخن بگوییم. لهوف همان خوارزمی است. مقتل لهوف عبارت است از ده مجلس که سید بن طاووس در شبهای محرم برای اهل شهر حله تهیه کرده بود. مخاطبان نیز اهل علم نبودند. نام کامل کتاب الملهوف علی قتلی الطفوف (آهی سوزان بر مزار شهیدان) است. کتاب مقتل خوارزمی و لهوف هر دو در دسترس است و میتوانید آنها را مقایسه کنید و متوجه شباهت بسیار زیاد آنها به همدیگر شوید.
🔹️گلۀ ما از مرحوم سید بن طاووس این است که پیشنیۀ کار خودش را ذکر نکرده است. عجیب است که سید بن طاووس به کتاب ارشاد شیخ مفید که ثلث میانیاش مقتل امام حسین است توجهی نکرده و سراغ فردی سنی و حنفی رفته که همانطور که کتاب مناقب الامام امیرالمؤمنین دارد، کتاب مناقب الامام ابی حنیفه هم دارد.
🔹️خمیرمایۀ اصلی کتاب مقتل خوارزمی کتاب الفتوح ابناعثم کوفی است. احمد بن اعثم کوفی معاصر طبری، و هر دو با هم ساکن بغداد هستند. ولی کتاب طبری و کتاب ابناعثم از نظر اعتبار بسیار متفاوتاند. ابناعثم کتابش را پر از خوابنامه کرده است. خوارزمی، مقتل امام حسین در تاریخ طبری را رها کرده و رفته سراغ الفتوح ابناعثم کوفی نامعتبر.
┏━━━━🆔️
@tavanerejal
┗━━━━📚
نمیدانم باید به أمثال ایشان چه گفت؟ یکبار و دوبار و سهبار هم نیست؛ کذب و تحریف و جعل!
این حجم از وقاحت!
@tavanerejal
شگفتا!
یا علی بن الحسین!
چرا برای نشاندادن اهمیت امانتداری، این چنین تصویرگری میکنی؟
چرا برای اینکه بگویی امانتدار باشیم، میگویی اگر قاتل حسین شمشیرش را، همان شمشیری که با آن حسین را شهید کرد به تو امانت دهد، به او باز خواهی گرداند؟
تو چه بزرگی!
تو چه اخلاقمداری!
تو چه حق میگویی!
هیهات!
ما فقط بر شما گریستهایم و هنوز به شما نگرویدهایم.
درود پروردگار بر شما صاحبان اخلاق و انسانیت.
@tavanerejal