🟢#داستان
👈 نتيجه توسل به حضرت زينب علیها السلام
مرحوم حجّة الاسلام سيدعلينقي فيض الاسلام داراي عمر بابركت بود و كتابهاي بسيار و ارزنده اي مثل ترجمه بر نهج البلاغه ، و صحيفه سجاديه و قرآن از خود به يارگار گذاشت .
از جمله كتابهاي او، كتابي است بنام ((خاتون دوسرا)) كه ترجمه كتاب ((سيدتناالمعصومة زينب الكبري )) علیه السلام مي باشد.
وي در مقدمه اين كتاب ، مطلبي را درباره انگيزه نگارش اين كتاب نوشت كه خلاصه اش اين است :
((به مرضي گرفتار شدم ، كه طول كشيد و مداواي پزشكان مؤ ثر نشد،
براي طلب شفا، همراه خانواده به كربلا رفتم ، و بيماريم بيشتر شد به نجف اشرف رفتم ،
همچنان بيماري مرا سخت در فشار قرار می داد ، تا اينكه روزي در نجف اشرف يكي از دوستان كه از زائران بود مرا با عده اي از علماء به خانه خود دعوت كرد،
به خانه او رفتيم ، در آن مجلس ، يكي از علما فرمود: پدرم مي گفت هر گاه حاجت و خواسته اي داري ، خداوند متعال را سه بار به نام حضرت زينب كبري سلام الله علیها بخوان كه بدون شك ، خداوند خواسته ات را روا مي سازد، من هم سه بار خداوند را به مقام زينب كبري سلام الله علیها خواندم و شفايم را از خداوند خواستم ، بعلاوه نذر كردم كه اگر سلامتي خود را باز يابم ، كتابي در شرح زندگي حضرت زينب علیه السلام بنويسم ،
سپاس خداي را كه پس از مدت كوتاهي شفا يافتم و سپس با يادآوري يكي از دخترانم به نذر خود وفا كرده و اين كتاب (خاتون دو سرا) را نوشتم .
مرحوم فيض السلام اين كتاب را شب يكشنبه 25 صفر 1395 هجري قمري شروع كرده و غروب روز جمعه 15 جمادي الاولي همانسال به پايان رساند.
به اين ترتيب با توسل به پيشگاه شيرزن كربلا حضرت زينب علیه السلام نتيجه گرفت و به نذر خود وفا كرد.
#خواندنی
📚داستان دوستان
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🔵 #داستان
👈 شفاى درد چشم
علامه حاج میرزا حسین نورى صاحب مستدرک از سید محمد باقر سلطان آبادى که از بزرگان و شخصیتهاى با کمال بود،
نقل کرد که گفت: من در بروجرد به بیمارى شدید درد چشم مبتلا شدم، چشم راستم ورم کرد و به طورى ورم بزرگ شد که سیاهى چشمم پیدا نبود و از شدت درد، خواب و آرامش نداشتم.
نزد همه پزشکان رفتم و مداواى آنها بى نتیجه ماند.
بعضى مىگفتند تا شش ماه باید تحت درمان باشى
و بعضى مىگفتند تا چهل روز نیاز به درمان است.
بسیار محزون و غمگین بودم تا اینکه یکى از دوستان به من گفت: بهتر است که به زیارت قبر منور اباعبدالله الحسین علیه السلام بروى و از آن حضرت شفا بگیرى.
من عازم هستم بیا با هم به کربلا برویم.
گفتم: با این حال چگونه سفر کنم، مگر طبیب اجازه بدهد.
به طبیب مراجعه کردم و گفت: براى تو سفر روا نیست. اگر مسافرت کنى، به منزل دوم نمى رسى؛ مگر اینکه به طور کلى نابینا میشوى.
به خانه بازگشتم، یکى از دوستانم به عیادت آمد و گفت: بیمارى چشم تو را جز خاک کربلا و تربت شهدا و مریضخانه اولیاى خدا شفا نبخشد.
من با توکل به خدا با کاروان کربلا به سوى کربلا حرکت کردم. در منزلگاه دوم درد چشمم شدت یافت و بر اثر فشار درد، چشم چپم نیز درد گرفت.
همسفران مرا سرزنش کردند که سفر براى تو خوب نیست و بهتر است مراجعت کنى.
همچنان در ناراحتى و حیرت به سر مى بردم.
هنگام سحر درد چشمم آرام گرفت و اندکى خوابیدم.
در عالم خواب حضرت زینب سلام الله علیها را دیدم؛ به محضرش رفتم و گوشه مقنعه او را گرفتم و بر چشمم مالیدم. سپس از خواب بیدار شدم و از آن پس هیچ گونه درد و رنجى در چشمم احساس نکردم و چشم راستم همچون چشم چپم خوب شد.
📕دویست داستان از فضائل مصائب و کرامات حضرت زینب
#میلاد_حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🔵 #داستان
👈دعاى حضرت زینب سلام الله علیها برکت آورد
اهل بیت علیهم السلام از قصر عجوزه گذشتند. هنگامى که به منزلگاهى به نام قصر حفوظ و سپس به سیبور رسیدند، مردم آنجا با اسیران آل محمد صلوات علیهم خوش رفتارى کردند.
حضرت زینب سلام الله علیها از آنها تشکر و براى آنها دعا کرد.
بر اثر دعاى آن حضرت، مردم آنجا از گزند ظالمان محفوظ ماندند و آبشان شیرین و گوارا شد و رزق و روزى شان پر برکت و ارزان شد.
📕دویست داستان از فضائل مصائب و کرامات حضرت زینب
#میلاد_حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🔵 #داستان
👈شفاى یکى از بزرگان دین
فیض الاسلام مى فرماید:
بیش از دوازده سال پیش به درد شکم گرفتار شدم و معالجه اطبا سودى نبخشید.
براى استشفاء به اتفاق و همراهى اهل بیت و خانواده به کربلاى معلى مشرف شدیم. در آنجا هم سخت مبتلا گشتم.
روزى دوستى از زائرین در نجف اشرف، من و گروهى را به منزلش دعوت نمود و با اینکه رنجور بودم رفتم.
در بین گفتوگوهاى گوناگون، یکى از علما که در آن مجلس حضور داشت، فرمود: پدرم مى گفت هرگاه حاجت و خواسته ای دارى، خداى تعالى را سه بار به نام علیا حضرت زینب کبرى سلام الله علیها بخوان بى شک و دودلى؛ خداى عزوجل خواسته ات را روا مى سازد.
از این رو من چنین کرده، شفا و بهبودى بیمارى خود را از خداى تعالى خواستم و علاوه بر آن نذر نموده و با پروردگارم عهد و پیمان بستم که اگر از این بیمارى بهبودى یافتم، کتاب در احوال سیده معظمه سلام الله علیها را بنویسم تا همگان از آن بهرهمند گردند.
حمد و سپاس خداى جل و شانه را که پس از زمان کوتاهى شفا یافتم. اما از بسیارى اشتغال و کارها و نوشتن و چاپ و نشر کتاب و ترجمه و خلاصه تفسیر قرآن عظیم به نذر خویش وفا ننمودم تا اینکه یکى از دخترانم مرا آگاه ساخت که به نذرم وفا ننموده ام.
من هم از خداى توفیق و کمک خواسته، به نوشتن آن پرداختم و آن را کتاب ترجمه خاتون دوسرا سیدتنا المعصومة زینب الکبرى سلام الله علیها نامیدم.
📕دویست داستان از فضائل مصائب و کرامات حضرت زینب
#میلاد_حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🌸 ولادت و مدح #حضرت_زینب سلام الله علیها
رسید مژده که ماه جمادی الاولی ست
مه مبارک میلاد زینب کبراست
دهید مژده به ختم رسل که این مولود
ولادت دگر پارۀ تنت زهراست
خدا به کوثر خود داد کوثری دیگر
که خیر، قطره و، خیر کثیر او دریاست
سزد چو فاطمه مصداق کوثرش خوانم
که او به فاطمه آیینۀ تمام نماست
محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن
جمال انورشان در جمال او پیداست
هنوز شیر ننوشیده چشم نگشوده
به سینه اش طپش قلب سیدالشهداست
مرا چه زهره که گویم ثنای دخت علی
خدا گواست که اوصاف او کلام خداست
مقام یذهب عنکم گرفت این دختر
یقین کنید که قرآن به عصمتش گویاست
نماز شب به نماز شبش نماید فخر
دعا به هر نفس او نیازمند دعاست
خجسته چهرۀ او مصحفی به چشم حسین
چه مصحفی که پر از آیه های کرب وبلاست
چه دختری که وجودش همیشه زین اب است
چه زینبی که بلاها به چشم او زیباست
زبان حیدریش کار ذوالفقار کند
خطابه های بلندش به شام و کوفه گواست
به صبر و همت و ایثار و اقتدار و کمال
اگر حسین دگر خوانمش رواست رواست
خدا جلال و، محمد کمال و، فاطمه زهد
علی خصال و، حسین آیت و حسن سیماست
چنان که یک دم او بی حسین ممکن نیست
یقین کنید که بی او حسین هم تنهاست
جمیل دیدن سیل بلا به دیدۀ او
گواه فوق جلالش ز مریم عذراست
سرور سینۀ مریم وجود عیسی بود
مدال سینۀ او داغ هیجده عیساست
نظام دین بود از گیسوی پریشانش
هزار نکتۀ باریک تر ز مو اینجاست
ز شعله نفس زینب است تا صف حشر
حرارتی که ز خون حسین در دل هاست
قسم به دین خدا می خورم که دین خدا
به صبر زینب و خون حسین پا بر جاست
خطابه اش همه آیات وحی و تفسیرش
نیازمند هزاران قصیدۀ غراست
سر بریدۀ فرزند فاطمه می گفت
که خون پاک مرا خطبۀ تو آب بقاست
امین وحی بیا و به اهل کوفه بگو
که این صدای خداوندگار بی همتاست
زبان شکر گشودن کنار مقتل خون
خدا گواست که فوق مقام صبر و رضاست
به موج خون تن صدپاره را گرفت به دست
که ای خدا بپذیر این یگانه هدیۀ ماست
شبی نشد که نماز شبش رود از دست
که لحظه لحظۀ شب هاش لیلة الاحیاست
الا قیام تو قد قامت قیام حسین
تویی که قامت دین با قیامتت شد راست
تویی که خطبۀ شامت یزید را لرزاند
تویی که شام ز نطقت به خصم شام عزاست
تویی که هر نفست یک خطابۀ پر شور
تویی که هر قدمت یک قیام عاشوراست
اگر که فاطمه خوانندت از جلال درست
اگر به غیر حسینت مثل زنند خطاست
جمال روح فزایت بهشت روح علی
نگاهت از دل پاک حسین عقده گشاست
هنوز حنجره ات را طنین صوت علی است
اگر چه گوش دل اهل کوفه ناشنواست
حسین بر سر نی گوش، پای خطبۀ تو
سر بریدۀ او مجلس تو را آراست
حسین کعبه و حج تو دور او گشتن
صفا و مروۀ تو قتلگاه و طشت طلاست
جبین شکستن عشاق در رسالۀ تو است
عذار شسته به خون تو بهترین فتواست
من و ثنای شما خانواده یا زینب
هزار شکر که طبعم هماره وقف شماست
کدام رتبه از این به که سال ها میثم
فقط برای شما خاندان مدیحه سراست
🌸سرود میلاد #حضرت_زینب سلام الله علیها
دختر زهرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
دختر کبرای حیدری
آینه حسن مادری
آیه تطهیر فاطمه
کوثر زهرای اطهری
علی و فاطمه گویند- همه گویند همه گویند
دختر زهرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
خون خدا را تو همدمی
عمه سادات عالمی
مادر صبر و مصائبی
پاک و شریف و مکرمی
گهر بحر ولایت- همه عالم به فدایت
دختر زهرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
فاطمه را نور عین تو
شفیعۀ عالمین تـو
اقتدار و جلال و قدر
تویی حسین و حسین تو
تو امید همه هستی- تو همان فاطمه هستی
دختر زهرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
تو در جلالت پیمبری
تو دست و شمشیر حیدری
تو بر حسین تو بر حسن
ز کودکی کرده مادری
صلوات از سوی داور- به تو دختر به تو مادر
دختر زهرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
تو آفتاب ولایتی
نور چراغ هدایتی
تو زینت امی و ابی
تو کربلا را روایتی
یل میدان اسارت
دختر زهرا خوش آمدی
زینب کبری خوش آمدی
#میلاد_حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان
👈سلام بر حسین علیه السلام
خدا رحمت کند حضرت آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری» را،
آن مرحوم در مدت بیست و پنج سال که در مسجد «حاج سید عزیزالله» تهران اقامه جماعت میکرد.
هر وقت در محراب دست شان را بلند میکرد که تكبيرة الإحرام بگوید، دستش را کنار گوشش می برد و اول می گفت: السلام علیک یا ابا عبد الله!» بعد تكبيرة الإحرام می گفت.
یکی از دوستان که کمی رویش از من بازتر بود روزی کنار محراب از ایشان پرسید:
آقا! قبل از تكبيرة الإحرام، سلام بر ابی عبدالله(سلام الله علیه) وارد شده است؟
فرمودند: «این عمامه، این محراب، این منبر، این مسجد، این مرجعیت، این قم... همه و همه با حسین (سلام الله علیه) است که سرپا شده است، پس دیگر «وارد شده» یعنی چه؟»
منبع: کتاب صاحب نفس قدسیه
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠#داستان
👈#مونس_مادر
همان گونه که شکل گیری وجود فاطمه علیهاالسلام شگفت انگیز است، دوران حمل او نیز قضایای عجیبی را در پی داشت که سخن گفتن او با مادر از جمله ی این شگفتی هاست.
از جمله زمانی که کفّار از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خواستند ماه را دو نیم کند، خدیجه از چنین درخواست عجیبی هراسان شده بود و در دل احساس ناراحتی می کرد.
او با خود گفت: «زهی تأسف برای کسانی که محمّد را تکذیب می کنند، با این که او از طرف پروردگارم فرستاده شده است.»
در این لحظات که خدیجه علیهاالسلام دلشوره عجیبی داشت به ناگاه فاطمه لب به سخن گشود ـ خدیجه با تمام وجود صدای او را شنید که ـ می گفت: ای مادر! نترس و محزون نباش خدا با پدر من است.
منبع: احقاق الحق
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم 💠
أنا أوَّلُ وافِدٍ عَلَى العَزيزِ الجَبَّارِ يَومَ القِيامَةِ و كِتابُهُ وأهلُ بَيتي ثُمَّ أُمَّتي ثُمَّ أسألُهُم: ما فَعَلتُم بِكِتابِ اللّهِ و بِأهلِ بَيتي؟
🌻نخستين كسى كه روز قيامت، بر خداى عزيز جبّار وارد مى شود، من هستم و كتاب او و اهل بيت من،
و سپس امّتم.
آن گاه، از آنان مى پرسم: «با كتاب خدا و اهل بيت من، چه كرديد؟».
📚الكافي : ج ۲ ص ۶۰۰؛
#خواندنی
@hal_khosh
‼️آیت الله قاضی(ره): هر چه دارم از سید الشهداء(علیه السلام ) و قرآن است‼️
♦️هر کسی زیارت عاشورا بخواند:
✅ زیارتش قبول؛
✅ حاجتش روا؛
✅ گناهش آمرزیده؛
✅ و هرگز نا امیدنشود؛
#خواندنی
@hal_khosh
🌻حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام
↙️آن گاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم،دستم را بلند میکنم گناهكاران امّت پدرم را شفاعت خواهم كرد. 💓
إذا حشرتُ يوم القيامة أرفع هذا إلى يدي و أشفع في عصاة أمّة أبي.
📚عوالم العلوم و المعارف ج11 ، ص451
#خواندنی
@hal_khosh
.🌻امام صادق علیه السلام :
↙️هرکس نماز را سبک بشمارد ، بشفاعت ما دست نخواهد یافت.😔
📚کافی(ط-الاسلامیه) ج3، ص270)
#خواندنی
@hal_khosh
🟢سه داستان کوتاه در با ره حضرت امام کاظم علیه السلام
السلام علیک یا موسی بن جعفر
1️⃣تعليم قرآن در قبر: حفص گفت : از امام هفتم عليه السلام شنيدم به مردى مى گفت : آيا بقاى در دنيا را دوست دارى ؟
آن مرد گفت : آرى ! امام فرمودند : براى چه ؟
گفت : براى قرائت قل هو الله احد.
امام پس از ساعتى سكوت از آن مرد، فرمود:
مَنْ مَاتَ مِنْ أَوْلِيَاءَنَا وَ شِيعَتُنَا وَ لَمْ يُحْسِنِ الْقُرْآنَ عُلِّمَ فى قَبْرِهِ لِيَرْفَعَ اللَّهُ بِهِ مِنْ دَرْجِهِ فَإِنْ دَرَجَاتِ الجنه فى قَدْرِ آيَاتِ الْقُرْآنِ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَأَرَقَّ فَيَقْرَأُ ثُمَّ يَرْقَى
هر كس از اوليا و شيعيان ما بميرد و قرآن را نيكو نداند، در قبرش قرآن را بدو تعليم مى نمايد تا خداوند درجه او را به علم قرآن بالا ببرد؛ چه اينكه درجات بهشت بر قدر آيات قرآن است . به او مى گويند: بخوان قرآن را و بالا برو. پس مى خواند و بالا مى رود.
2️⃣امام موسي كاظم عليه السلام در سن كودكي در خدمت پدر بزرگوارش امام جعفر صادق عليه السلام به نماز ايستاده بود. انديشمندي از اهالي شهر، نزد آن حضرت بود، ديد كه اين فرزند به سوي در باز نماز مي خواند، كه كراهت دارد. مسأله را از حضرت صادق عليه السلام پرسيد. امام عليه السلام فرمودند: از خود بچه سؤال كنيد!
آن آقاي عالم رو كرد به بچه ي خردسال و عرض كرد: چرا رو به در باز نماز مي خوانيد؟ اين طفل خردسال (امام كاظم عليه السلام) فرمود: آن كسي كه من به سوي او نماز مي خوانم از اين در به من نزديكتر است! .
📚در محضر استاد حسن زاده ي آملي، ص 76 - 75.
3️⃣خواجه نصيرالدين طوسى وقتى كه در بغداد حالش دگرگون شد و ديد دارد از اين نشاه به جوار الهى ارتحال مى كند، وصيت كرد: مرا از كنار امام هفتم ، باب الحوائج الى الله ، از اين معقل و پناهگاه بيرون نبريد و در عتبه به خاك بسپاريد و روى قبرم در پيشگاه امام هفتم ؛ بنويسيد: « و كلبهم باسط ذراعيه بالوصيد . »
و وقتی در بستر مرگ بود به او گفتند: آيا وصيت نمى كنى كه پس از مرگ جسدت را به نجف اشرف برند؟
فرمود: خير! من از امام همام ، موسى بن جعفر عليه السلام شرم دارم كه فرمان بدهم پس از مرگ ، جسدم را از زمين مقدس آن بزرگوار خارج كرده ، به جايى ديگر منتقل كنند.
#خواندنی
کانال #داستان و #طنز حال خوش 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92