#مناجات_باامام_زمان_ عجل الله تعالی فرجه
خجلم از شما امام زمان
دوست دارم تو را امام زمان
جان خیر النسا ، بحق حسین
شب جمعه است یا امام زمان
التماس دعا امام زمان
پیش ماهم بیا بحق حسین
باز دارم هوای شش گوشه
بی قرارم برای شش گوشه
درد ما و دوای شش گوشه
آه پایین پای شش گوشه
ببرم کربلا بحق حسین
ته مقتل بگو چه شد آقا
تن که شد پشت و رو چه شد آقا
پنجه شمر و مو چه شد آقا
چکمه روی گلو چه شد آقا
العجل مهدیا بحق حسین
☑️ #روضه_حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#عصر_عاشورا
☑️فرازی اززیارت ناحیه مقدسه :
وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً
اسبِ سوارى ات با حال نفرت و با شتاب ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ،
فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ،
پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند،و زینِ تورابراو واژگونه یافتند،
بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ
ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،
ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات
درحالیکه گیسوان برگونه هاپراکنده نمودند، بر صورت ها سیلی مى زدند
وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات،
و نقاب ازچهره هاافکنده بودند، وبصداى بلندشیون میزدند، و ازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،
وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات،
وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند،
وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،
درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته،
وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ
وشمشیرخویش رابرگلویت سیراب مینمود،
قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ،
بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد،
ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ
(وبادست دیگر)باتیغِ آخته اش سراز بدنت جدامى کرد،
قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ،
تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد،
وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک
نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ،
وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک
وسرِمقدّست برنیزه بالارفت،
وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ
اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند،
وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ
و در غُل و زنجیرآهنین برفرازجهازِ شتران دربند شدند،
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ،
گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند
یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ
در صحراها و بیابانها کشیده می شدند،
أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ،
دستانشان به گَردَنها زنجیرشده،
یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ
درمیان بازارها گردانده می شدند،
☑️عرش خدا روی زمین فتاده
یا که حسین از سر زین فتاده
جسم عزیز فاطمه سر جدا
غرقه به خون بود به دشت بلا
حسین مظلوم
دامن صحرا شده دریـای خون
زینب و یک قافله دل های خون
افتاده خیمه ها به دست غارت
زینب شده آماده اسارت
حسین مظلوم
خون شهیدان همه سو دویده
رنگ از رخ آل علی پریده
هر کودکی راه فرار جوید
یا فاطمه یا فاطمه بگوید
حسین مظلوم
دشمن به کشتن اکتفا نکرده
شرم از نبی خوف از خدا نکرده
نخل ولایت را ز پا فکنده
آتش میان خیمه ها فکنده
حسین مظلوم
در خیمه ها که از شراره سوزد
گهواره شش ماهه برفروزد
گهواره دیگر اصغری نـدارد
این آشیان کبوتری ندارد
حسین مظلوم
گلخانه را آتش زده است گلچین
سراغ گل ها آمده است گلچین
با تازیانه غنچه را که چیده؟
فرشته و زیر کتک که دیده؟
حسین مظلوم
نگون شده لوای حق وای وای
اکبر تنش ورق ورق وای وای
شبه پیمبر غرق خون و خاک است
قلب علی زین غصه چاک چاک است
حسین مظلوم
مدینه را داغ دگر رسیده
از داغ قاسم مجتبی خمیده
فقدان قاسم جان او گسسته
داغ برادر کمرش شکسته
حسین مظلوم
آب فرات آزاد گشته اما
رباب بی اصغر بود دریغا
او اشک می ریزد به یاد اصغر
راحت ندارد آن خیمده مادر
حسین مظلوم
سردار لشکر بی عَلم فتاده
آتش ز داغش در حرم فتاده
نور دو چشم فاطمه است عباس
حسین نهر علقمه است عباس
حسین مظلوم
@tavasolnameh
#مناجات_باامام_زمان_ عجل الله تعالی فرجه
خجلم از شما امام زمان
دوست دارم تو را امام زمان
جان خیر النسا ، بحق حسین
شب جمعه است یا امام زمان
التماس دعا امام زمان
پیش ماهم بیا بحق حسین
باز دارم هوای شش گوشه
بی قرارم برای شش گوشه
درد ما و دوای شش گوشه
آه پایین پای شش گوشه
ببرم کربلا بحق حسین
ته مقتل بگو چه شد آقا
تن که شد پشت و رو چه شد آقا
پنجه شمر و مو چه شد آقا
چکمه روی گلو چه شد آقا
العجل مهدیا بحق حسین
☑️ #روضه_حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#عصر_عاشورا
☑️فرازی اززیارت ناحیه مقدسه :
وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً
اسبِ سوارى ات با حال نفرت و با شتاب ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ،
فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ،
پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند،و زینِ تورابراو واژگونه یافتند،
بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ
ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،
ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات
درحالیکه گیسوان برگونه هاپراکنده نمودند، بر صورت ها سیلی مى زدند
وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات،
و نقاب ازچهره هاافکنده بودند، وبصداى بلندشیون میزدند، و ازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،
وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات،
وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند،
وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،
درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته،
وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ
وشمشیرخویش رابرگلویت سیراب مینمود،
قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ،
بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد،
ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ
(وبادست دیگر)باتیغِ آخته اش سراز بدنت جدامى کرد،
قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ،
تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد،
وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک
نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ،
وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک
وسرِمقدّست برنیزه بالارفت،
وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ
اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند،
وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ
و در غُل و زنجیرآهنین برفرازجهازِ شتران دربند شدند،
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ،
گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند
یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ
در صحراها و بیابانها کشیده می شدند،
أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ،
دستانشان به گَردَنها زنجیرشده،
یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ
درمیان بازارها گردانده می شدند،
☑️عرش خدا روی زمین فتاده
یا که حسین از سر زین فتاده
جسم عزیز فاطمه سر جدا
غرقه به خون بود به دشت بلا
حسین مظلوم
دامن صحرا شده دریـای خون
زینب و یک قافله دل های خون
افتاده خیمه ها به دست غارت
زینب شده آماده اسارت
حسین مظلوم
خون شهیدان همه سو دویده
رنگ از رخ آل علی پریده
هر کودکی راه فرار جوید
یا فاطمه یا فاطمه بگوید
حسین مظلوم
دشمن به کشتن اکتفا نکرده
شرم از نبی خوف از خدا نکرده
نخل ولایت را ز پا فکنده
آتش میان خیمه ها فکنده
حسین مظلوم
در خیمه ها که از شراره سوزد
گهواره شش ماهه برفروزد
گهواره دیگر اصغری نـدارد
این آشیان کبوتری ندارد
حسین مظلوم
گلخانه را آتش زده است گلچین
سراغ گل ها آمده است گلچین
با تازیانه غنچه را که چیده؟
فرشته و زیر کتک که دیده؟
حسین مظلوم
نگون شده لوای حق وای وای
اکبر تنش ورق ورق وای وای
شبه پیمبر غرق خون و خاک است
قلب علی زین غصه چاک چاک است
حسین مظلوم
مدینه را داغ دگر رسیده
از داغ قاسم مجتبی خمیده
فقدان قاسم جان او گسسته
داغ برادر کمرش شکسته
حسین مظلوم
آب فرات آزاد گشته اما
رباب بی اصغر بود دریغا
او اشک می ریزد به یاد اصغر
راحت ندارد آن خیمده مادر
حسین مظلوم
سردار لشکر بی عَلم فتاده
آتش ز داغش در حرم فتاده
نور دو چشم فاطمه است عباس
حسین نهر علقمه است عباس
حسین مظلوم
@tavasolnameh