#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#گریز_به_کربلا
◾️▪️السلام علیکم یا أئمّةَ البَقیع▪️◾️
▪️کاش گَردی شوم و از کَرَمت
▪️بنشینم به کنار حَرَمَت
(این رو استاد سازگار در غالب آرزو گفته
والا این حقیر به ایشون عرض کردم ، حرمی نداره که می خواهی شما کنارش بنشینی)
▪️کاش چون ماه به شب های دراز
▪️داشتم با حرمت راز و نیاز
▪️کاش چون اشک کنارت افتم
▪️به روی خاک مزارت افتم
▪️روی جان ها همه بر تربت تو
▪️سوز دل ها همه از غربت تو
حالا آماده ای
با یه چشمت بر ابی عبدالله گریه کنی
با یه چشمت بر امام حسن
▪️غربت آن نیست که از داغ جوان
▪️قد بابا شود از غصه کمان
▪️غربت آن نیست که از ضربت سنگ
▪️چهره از خون جبین گردد رنگ
▪️غربت آن نیست که سر، بر سرِ نی
▪️ره کند با سپه دشمن طی
پس غربت چیه
▪️غربت آن است که مردی مظلوم
▪️شود از کینه ی همسر مسموم
پیغمبر فرمود :
چشمی که برای حسنم گریان باشه
قیامت گریان وارد محشر نمیشه
▪️غربت آن است که بعد از کشتن
▪️بارش تیر ببارد بر بدن
این تعبیر زیارت جامعه أئِمّةُ المؤمنینِ
با تاریخ کاری ندارم
فرمود:
قَد شُکَّتْ اَکفٰانُه بِالسِّهٰام
هفتاد چوبه ی تیر زدند
چه کرد این تیر ها؟؟؟
زیارت میگه کفن امام رو سوراخ سوراخ کرد
پاره پاره کرد
ابی عبدالله دونه دونه تیر هارو بیرون آورد
بدن غرق خونِ
کفن غرق خونِ
بدن برادر رو میان قبر گذاشت
یه دستی به محاسنش کشید
گفت:
غارت زده به کسی نمی گند که مالش رو به غارت برده باشند،
به منی می گند که برادری مثل تو رو از دست دادم
بعد فرمود : حسن جان ، دیگه حسین محاسنش رو خضاب نمی کنه
موهام رو دیگه خضاب نمی کنم
بریم کربلا
اگه ابی عبدالله خضاب نکرده
پس چرا در زیارت ناحیه ، حضرت سلام میده
السَّلامُ عَلَی الشَّیْبِ الخَضِیبِ
حسین.....
از سال ۵۰ هجری تا کربلا ندید حسین خضاب کنه
اما کربلا محاسنش خضاب شد
کجا
اول کنار مقتل علی اکبر
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلیٰ خَدِّه
یا الله
دومین جا وقتی بود که شیرخواره اش رو به دست گرفت
هنوز سخنش تمام نشده بود
دیدند
فَذُبِحَ مِنَ الاُذُنِ اِلَی الاُذُنِ
این خونها رو به آسمان پاشید
قسمتی رو هم خضاب کرد
اما خضاب سوم
کاری کرد که باعث شد ابی عبدالله با صورت به زمین بخوره
ایستاد لحظه ای استراحت کنه
فَوَقَفَ یَستَرِیحُ سٰاعَةً ، فَرَمیٰ بِسَهْمٍ
چه تیری زدند؟؟؟
لَه ُ ثَلاثُ شُعَبٍ ، فَوَقَعَ فِی قَلبِ الحُسَین
این خون قلبش رو گرفت
محاسنش رو باهاش خضاب کرد
اینجا دیدند
دیگه نتوست دوام بیاره
فَسَقَطَ الحُسَین عَنْ فَرَسِه عَلیٰ خَدِّهِ الْاَیْمَن
حسین....
بِأبِی المُستَضعَفُ الغَریب یا ابا عبدالله
•●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●•
#مَتْنِ_منبر_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 https://eitaa.com/payghahtakhasosyemenbar
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
◾️▪️السلام علیک یا ابا عبدالله▪️◾️
▪️حرف دارم گلایه لازم نیست
▪️تو ببین... آیه آیه لازم نیست
▪️فقط اینجاکه سایه لازم نیست
▪️با محبت بگو کجا بودی؟
زبان حال دختر ابی عبدالله است
بابا نیاز نیست من دونه دونه شرح بدم
▪️وسط ماجرا چرا رفتی
▪️بی هوا بی صدا چرا رفتی
▪️بر روی نیزه ها چرا رفتی
▪️بعد از آن بین شعله ها بودی ؟
پایان هر بند یه سوال داره،همه ی روضه توی همون سواله
▪️بین خورجین سر تو را بردند
▪️چادر خواهر تو را بردند
▪️با لگد دختر تو را بردند
▪️کوفه بودی؟نه کربلا بودی
▪️دیده ای بی پناهمان کردند؟
▪️آمدند و سیاهمان کردند
▪️جور دیگر نگاهمان کردند
▪️تو نپرسی زمن،کجا بودی؟
▪️عمه را با طناب آوردند
▪️بی حساب و کتاب آوردند
▪️بین بزم شراب آوردند
▪️پای آن چوب بی حیا بودی
بابا
از خودت سوال می کنم
▪️نحوه صحبتم عوض نشده؟
▪️حالت صورتم عوض نشده؟
▪️آن قد و قامتم عوض نشده؟
▪️می شناسی ؟ تو آشنا بودی!
چقدر توی لفافه گفته
▪️می شناسی تو آشنا بودی؟
یعنی چی؟
یعنی منم نمی شناسمت
▪️این منم این منم پریشانت
▪️ای فدایت !شکسته دندانت؟
▪️آمدی جان من به قربانت
▪️هر شب اینجا دعای ما بودی
⚫️صندوق دار سر ابی عبدالله(طاهربن عبدالله دمشقی)میگه سر ابی عبدالله،توی تشت طلا بود،سر یزید هم روی زانوهای من
یه مرتبه دیدم ، سر توی تشت طلا تکون خورد به سمت خرابه برگشت
هی میگه
سَکّتِی أُختِی إبنَتِی
خواهرم دخترم رو ساکت کن
یزید سراسیمه بیدار شد
طاهر چه خبره ؟
گفتم امیر،هر خبری هست از خرابه است
نانجیب بی معطلی گفت
إرفَعُوا إلَیهٰا رَأسَ أبِیهٰا
سر باباش رو براش ببرید
بعضیا نوشتند
با بی احترامی سر رو پرت کردند توی خرابه ،
این بار آخری بود که سر روی زمین می افتاد
سر رو بغل گرفت
یه نگاه کرد،دید یه جای سالم باقی نمانده
حتی به اندازه ی یه بوسه،جایی نیست که این سر رو ببوسه....
دردای خودش فراموش شد
گفت بابا
مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَیْک
کی رگای گردنت رو بریده
من می خوام بگم بی بی جان ،
نیازی نبود بدونی کی رگهاش رو بریده
اون سوالی که بیش از این دل رو می سوزونه
بگو با چی رگهات رو بریدند
چقدر این رگها نامرتبه
آی حسین.....
▪️شروع کرد از پیشونی بوسه زدن
چشما رو بوسه زد بلکه باز بشه،باز نشد
آخ
موها رو شروع کرد با دست های کوچکش شانه زدن
آخ
همینکه رسید به لب ها
دید غرق خونِ
این لب ها رو اومد ببوسه
دید دندون ها شکسته ..
گفت بگذار این راز سر به مُهر بسته بمونه
لب ها رو گذاشت روی لبهای بابا
دیدند سر یه طرف
رقیه هم یه طرف
آی حسین.....
•●◉✿اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ✿◉●•
#مَتْنِ_منبر_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 https://eitaa.com/payghahtakhasosyemenbar