eitaa logo
📖✍️کانال مناسبتی توسلنامه🎤🖥
428 دنبال‌کننده
571 عکس
246 ویدیو
105 فایل
🔵متن #مولودیه ها و #روضه های اهل بیت علیهم السلام ⭕️مطالب مناسبتی 🔵لطفا مبلغ این کانال باشید . ✅کانالهای دیگرما 🆔 @Basirat_E 🆔 @hal_khosh 🆔 @darshaayenahjolbalagh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴السلام علیک یاابا عبدالله 🏴 ☑️متن کامل چند مجلس عزاداری روز عاشورا ▪️شامل ✔️اشعار مرثیه ✔️روضه های مخصوص روز عاشورا ✔️نوحه های روز عاشورا ⚫️همین الآن🔻 https://eitaa.com/joinchat/3406626836C8d7f688c0d
☑️ عمریست در عزای شما گریه می کنیم از کودکی برای شما گریه می کنیم سوز شما به نوحه ما شور می دهد انگار با نوای شما گریه می کنیم بوده است چون که خلقت ما از گل شما با آب دیده های شما گریه می کنیم شادیم با شما و غمینیم با شما در روضه پا به پای شما گریه می کنیم چشمان ما و گریه برای شما کجا شک نیست با دعای شما گریه می کنیم آن روز پیش خصم نمی شد که گریه کرد امروز ما به جای شما گریه می کنیم گفتید اشک ماست چو مرهم به زخمتان با نیت دوای شما گریه می کنیم این دست ما نبود که مجنونتان شدیم گشتیم مبتلای شما گریه می کنیم وقتی خدا برای شما گریه می کند همراه با خدای شما گریه می کنیم دل های ما از آن که زمین گیر کربلاست همواره در هوای شما گریه می کنیم از روی نی نوای شما را شنیده ایم بر داغ نینوای شما گریه می کنیم ای کشته های اشک خدا خونبهایتان تا جان شود فدای شما گریه می کنیم 🌸«حضرت آدم ـ عليه السلام ـ به ساق عرش نگاه كرد و اسامي مبارك رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ را مشاهده نمود. 🔹جبرئيل امين اين اسامي را بر حضرت آدم ـ عليه السلام ـ تلقين نموده و گفت كه اين دعا را بخوان: «ياحميد بحق محمد يا عالي بحق علي يا فاطر بحق فاطمه يا محسن بحق الحسن و الحسين و منك الاحسان» 👈وقتي حضرت آدم ـ عليه السلام ـ نام امام حسين ـ عليه السلام ـ را گفت، اشك از چشمانش جاري شده و قلبش دگرگون شد ▫️ و از جبرئيل پرسيد: چرا وقتي نام امام حسين ـ عليه السلام ـ را گفتم، اشكم جاري شده و قلبم شكست؟! 🔹جبرئيل پاسخ داد: براي آن حضرت مصيبتي رخ خواهد داد كه همه مصيبت ها در مقايسه با آن كوچك هستند! حضرت آدم ـ عليه السلام ـ پرسيد: اين چه مصيبتي است؟ 🔹جبرئيل پاسخ داد: عطشان، بي كس، تنها و بي ياور كشته مي شود كه در آن حال ندا در مي دهد كه واي از عطش واي از نداشتن ياور و كمك رسان! تا اينكه در اثر عطش آسمان را همچون دود بيند، ولي دشمنانش بجاي آب با شمشيرهايشان او را جواب مي دهند و در اين حال او را همانند گوسفندي كه از پشت گردن ذبح كنند، مي كشند و خيمه هايش را غارت نموده و سر مباركش را با سرهاي يارانش به همراه زنانش در شهرها مي گردانند. در اين هنگام حضرت آدم ـ عليه السلام ـ گريه كرد و جبرئيل امين نيز با او به شدت گريست. مستان همه افتاده و ساقی نمانده جامی برای مِی‌کشان باقی نمانده آمد به منزل بارشان خوش گرم شد بازارشان روز حسین است روز حسین است زینب به مقتل دید از جانش اثر نیست بوی گُلش می‌آید و از گُل خبر نیست از زیر تیغ و نیزه‌ها آمد صدا زینب بیا روز حسین است روز حسین است یک زن میان کُشته‌ها تنها نشسته دارد دو دست خود به پهلوی شکسته گوید حسین من چه شد نور دوعین من چه شد؟ روز حسین است روز حسین است یک کودک امشب از صف طفلان جدا شد یا آیه‌ای از سوره‌ی قرآن جدا شد بابش فدای حق شده دختر به او ملحق شده روز حسین است روز حسین است آب فرات آزاد شد امّا چه سودی دیگر به فکر تشنگی یک تن نبودی اصغر گلویش چاک شد گهواره‌ای او خاک شد روز حسین است روز حسین است @tavasolnameh
دارم اندر دل هوای کربلایت یا حسین تا کنم این جان ناقابل فدایت یا حسین من نه تنها واله و حیران به هامون غمم عالمی سرگشته داری مبتلایت یا حسین خود شهادت نامه ات امضا نمودی از وفا جان ما قربان عهد و وفایت یا حسین ما همه عاصی و بدکار و سیه روی، ای امام دست ما و دامن دولت سرایت یا حسین ▪️به یاد آن ساعتی که عمه سادات زینب آمد قتلگاه صدازد: برادر می خواهم صورتت را ببوسم اما سر در بدن نداری ، یک وقت دختر علی خم شد لبها را گذاشت بر رگهای بریده با سوز دل حسین را صدا زد ، همین طور که با بدن برادر حرف می زد ، سکینه ناز دانه آمد جلوی عمه ، دید عمه اش یک بدن بی سر را بغل گرفته دارد گفتگو می کند . تا این منظره را دید صدا زد : «عَمِّتی هذا نَعشُ مَن ؟» این بدن کیه داری با او حرف می زنی ؟ فرمود :«نَعشُ اَبیکِ الحسین » سکینه جان این بدن بابایت حسین ، خودش را انداخت روی بدن بابا ، نگفت بابا مرا تازیانه می زنند ، نگفت تشنه ام ، صدا زد : بابا پاشو دارند عمه ام را می زنند ، (رحمت خدا بر این ناله ها ). ▪️آی گریه کننده های امام حسین ، شما دیدید اگر کسی عزیزی از دست بدهد اگر زن باشد زنها می آیند او رابا عزت ازکنار بدن عزیزش دور می کنند دلداری می دهند ، اما دختر ابی عبدالله را با تازیانه از کنار بدن بابا جدا کردند . ▪️حسین در یاری قرآن فدا شد سرش از تن به ده ضربت جدا شد واویلا یا محمّد (2) عدو حق ذوی القربا ادا کـرد سر فرزند زهرا را جدا کرد واویلا یا محمّد (2) امیرالمؤمنین! یا شاه مردان حسینت کشته شد با کام عطشان واویلا یا محمّد (2) قیامت در همه عالم عیان است سر فرزند زهرا بر سنان است واویلا یا محمّد(2) دو قرآن از علی نقش زمین است دو دست زادۀ ام‌البنین است واویلا یا محمّد (2) رخ توحید از خون لاله‌گون است تمام کربلا دریای خون است واویلا یا محمّد (2) یتیمی راست بر دامن شراره کشیدند از دو گوشش گوشواره واویلا یا محمّد (2) @tavasolnameh
☑️ ز قرآن پردۀ حرمت دریدند کنار قتلگه خنجر کشیدند حسین بن علی را سر بریدند قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت یتیمان از حرم بیرون دویدند صدای شیهه‌ی مرکب شنیدند بجز یک اسبِ بی‌صاحب ندیدند قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت تن فرزند زهرا بر زمین است حرم را شعله تاعرش برین است میان خیمه زین العابدین است قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت شرر خیزد ز قلب سنگ خاره برای بردن یک گوشواره بصحرا گوش طفلی گشته پاره قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت عطش درسینه‌ها مثل شرر بود به جامِ تشنگان خون جگر بود لب سقا ز طفلان تشنه‌تر بود قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت رسد بر چرخ گردون آه زینب به خون گردیده پنهان ماه زینب شده مقتل زیارتگاه زینب قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت عجب شد قدردانی از پیمبر که شد در کربلا از تیر و خنجر همه گلهای او یک روزه پرپر قیامت شد قیامت، سر مهدی سلامت ▪️زینب کبری چگونه وباچه حالي كنار بدن برادر آمد؟ او را در چه حالی مشاهده کرد؟ وقتی بالای سر برادر رسید که سر در بدن نداشت و بدنش زیر سم اسبان لگدکوب شده بود. دست‌هایش را به زیر بدن برادر برد و به طرف آسمان بالا آورد و گفت: «الهی تقبّل منّا هذا القُربان» 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 قرآن پاره پاره گم کردم اینجا یک آسمان ستاره گم کردم اینجا وای حسینم، نور عینم خورشید آرزویم در خون نشسته گردیده سایبانش نیزه شکسته وای حسینم، نور عینم من زائر غریب خون خدایم از حنجر بریده زند صدایم وای حسینم، نور عینم @tavasolnameh
☑️ به قلاده ی نفس گشتم اسیر شدم زار و شرمنده و سر به زیر تهی دستم و بی نوا و فقیر مرا کس نخواند ذلیل و حقیر مقامم بُوَد بس بزرگ و خطیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر حسین ازکرم انتخابم کند غلام غلامش خطابم کند گدای در خود حسابم کند بهشتم بَرَد یا عذابم کند به عشقش اسیرم اسیرم اسیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر خیالش زمن دلربایی کند غمش دردلم خودنمایی کند نوایش مرا نینوایی کند ولایش مرا کربلایی کند بدانند خلق از صغیر و کبیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر منم عار او، او بود یارمن زلطف و کرامت، خریدار من نبودم که او بوده دلدار من غمش شد انیسِ دل زار من از آن دم که مادر مرا داده شیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر اگر چه گنه کار و آلوده ام به خاک مزارش جبین سوده ام دمی بی ولایش نیاسوده ام گرفتار و دلداده اش بوده ام از آن دم که آب و گلم شد خمیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر زخون جگر پاکِ پاکم کنید سپس عاشق سینه چاکم کنید به تیغ محبت هلاکم کنید به صحن ابوالفضل خاکم کنید که خاکم دهد بوی مشک و عبیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر به زخم جبین پیمبر قسم به رخسار خونین حیدر قسم به محسن، به زهرای اطهر قسم به سبطین و عباس و اکبر قسم به هفتاد و دو عاشق بی نظیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر دریغا که شد خاک صحرا کفن بر آن کشته ی پاره پاره بدن تنش پاره پاره تر از پیرهن سرش نوک نی با خدا هم سخن نگاهش سر نی به طفلی صغیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر به سردار بی لشگر کربلا به سرهای لب تشنه از تن جدا به قرآن زیر سُم اسب ها به خونی که شد خونبهایش خدا به جسمی که او را کفن شد حصیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر به هر کوی و هر بزم و هر انجمن سرم خاک پای حسین و حسن پدر در دوگوشم سرود این سخن که ای نازنین طفل دلبند من حسینی بمان و حسینی بمیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر ▪️ .... آمد گودال قتلگاه شمشیر شکسته ها را کنار زد نیزه شکسته ها را کنار زد صدا زد : عزیز دلم می خواهم صورتت را ببوسم ام سر در بدن نداری اما یک جایی را می بوسم که پیغمبر نبوسید علی نبوسید فاطمه نبوسید یک وقت دیدند لبها را گذاشت برآن رگهای بریده هرگز کسي چون من تنِ بي‌سر نبوسيد بوسيدم آنجايي که پيغمبر نبوسيد حيدر نبوسيد، زهرا نبوسيد حتي نسيم صحرا نبوسيد حسین در یاری قرآن فدا شـد سرش از تن به ده ضربت جدا شد واویلا یا محمّد (2) عدو حق ذوی القربا ادا کـرد سر فرزند زهرا را جـدا کرد واویلا یا محمّد (2) امیرالمؤمنین! یا شاه مردان حسینت کشته شد با کام عطشان واویلا یا محمّد (2) قیامت در همه عالم عیان است سر فرزند زهرا بر سنان است واویلا یا محمّد(2) دو قرآن از علی نقش زمین است دو دست زادۀ ام‌البنین اسـت واویلا یا محمّد (2) رخ توحید از خون لاله‌گون است تمام کربلا دریای خون است واویلا یا محمّد (2) یتیمی راست بر دامن شراره کشیدند از دو گوشش گوشواره واویلا یا محمّد (2) @tavasolnameh
☑️ شاه گفتا کربلا امروز میدان من است عید قربان من است مادرم زهرا در این گودال مهمان من است عید قربان من است خواهرم زینب پرستار یتیمان من است عید قربان من است روز محشر روز جولان شهیدان من است عید قربان من است شاه گفتا کربلا امروز میدان من است عید قربان من است کربلا رنگین از خون جوانان من است عید قربان من است @tavasolnameh
☑️ ماهِ غم است و می کِشی از سینه آه را خم کرده است آهِ غمت قدِّ ماه را صاحب عزا ترینِ عزادارها بیا تا بر دلم نگاه کنی ایـن دو ماه را سَدِّ گناه بسته به مـن راه اشک را ضامن شو و بگو که نبندند راه را تا اندکی شبیه تو باشیم این دو ماه بر تن نموده ایم لباسِ سیاه را گفتم حسین(ع) و اشک رویِ گونه ام چکید دیدم که پاک کرده ای از دل گناه را آه از دلِ تو، آه ز چشمانِ عمّه ات چشمی که دیده واقعه ی قتله گاه را @tavasolnameh
☑️ بی دلانی که دم از عشق به تزویر زدند سنگ بر آینه عصمت و تطهیر زدند پیروان پدر فاطمه از جهل و غرور پسر فاطمه را کشته و تکبیر زدند آن جگر سوخته، جان و جگر فاطمه بود جگر فاطمه را با دم شمشیر زدند هر قَدَر آب طلب کرد کَسش آب نداد عوض آب بر آن تشنه جگر، تیر زدند گرچه او را به گناهی که نبودش کشتند طفل شش ماهه او را به چه تقصیر زدند؟ طفل شش ماهه که می سوخت عطش جانش را بر لبش خون گلو در عوض شیر زدند دست ناموس خدا را به اسارت بستند بر عزیزان نبی تهمت تکفیر زدند سرپرست اسرا را که تن از تب می سوخت بر سر و پیکر و گردن غل و زنجیر زدند ای "مؤید" چه بود کیفر آنان که زدند بانگ خون خواهی این قوم ولی دیر زدند ▪️.... آمد گودال قتلگاه شمشیر شکسته ها را کنار زد نیزه شکسته ها را کنار زد صدا زد : عزیز دلم می خواهم صورتت را ببوسم ام سر در بدن نداری اما یک جایی را می بوسم که پیغمبر نبوسید علی نبوسید فاطمه نبوسید یک وقت دیدند لبها را گذاشت برآن رگهای بریده لاله ی پرپرم را می جویم اینجا بااشک دیده او رامی شویم اینجا وای حسینم، نور عینم در زیر تازیانه با اشک دیده گلبوسه گیـرم از رگ هـای بریده وای حسینم، نور عینم بنشینم و ببوسم زخم تنت را کی برده یوسف من پیراهنت را؟ وای حسینم، نور عینم رگ های گردنت را چرا بریدند؟ چرا سر تو را از قفا بریدند؟ وای حسینم، نور عینم زخمی که روی قلبت دهان گشوده گویا که جای تیر سه شعبه بوده وای حسینم، نور عینم بین روی سینه یاس مدینه ات را در زیر تازیانه سکینه ات را وای حسینم، نور عینم @tavasolnameh
عجل الله تعالی فرجه خجلم از شما امام زمان دوست دارم تو را امام زمان جان خیر النسا ، بحق حسین شب جمعه است یا امام زمان التماس دعا امام زمان پیش ماهم بیا بحق حسین باز دارم هوای شش گوشه بی قرارم برای شش گوشه درد ما و دوای شش گوشه آه پایین پای شش گوشه ببرم کربلا بحق حسین ته مقتل بگو چه شد آقا تن که شد پشت و رو چه شد آقا پنجه شمر و مو چه شد آقا چکمه روی گلو چه شد آقا العجل مهدیا بحق حسین ☑️ ☑️فرازی اززیارت ناحیه مقدسه : وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً اسبِ سوارى ات با حال نفرت و با شتاب ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ، فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند،و زینِ تورابراو واژگونه یافتند، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات درحالیکه گیسوان برگونه هاپراکنده نمودند، بر صورت ها سیلی مى زدند وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، و نقاب ازچهره هاافکنده بودند، وبصداى بلندشیون میزدند، و ازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات، وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ وشمشیرخویش رابرگلویت سیراب مینمود، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ، بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد، ذابِحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ (وبادست دیگر)باتیغِ آخته اش سراز بدنت جدامى کرد، قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ، وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک وسرِمقدّست برنیزه بالارفت، وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ و در غُل و زنجیرآهنین برفرازجهازِ شتران دربند شدند، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ در صحراها و بیابانها کشیده می شدند، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، دستانشان به گَردَنها زنجیرشده، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ درمیان بازارها گردانده می شدند، ☑️عرش خدا روی زمین فتاده یا که حسین از سر زین فتاده جسم عزیز فاطمه سر جدا غرقه به خون بود به دشت بلا حسین مظلوم دامن صحرا شده دریـای خون زینب و یک قافله دل های خون افتاده خیمه ها به دست غارت زینب شده آماده اسارت حسین مظلوم خون شهیدان همه سو دویده رنگ از رخ آل علی پریده هر کودکی راه فرار جوید یا فاطمه یا فاطمه بگوید حسین مظلوم دشمن به کشتن اکتفا نکرده شرم از نبی خوف از خدا نکرده نخل ولایت را ز پا فکنده آتش میان خیمه ها فکنده حسین مظلوم در خیمه ها که از شراره سوزد گهواره شش ماهه برفروزد گهواره دیگر اصغری نـدارد این آشیان کبوتری ندارد حسین مظلوم گلخانه را آتش زده است گلچین سراغ گل ها آمده است گلچین با تازیانه غنچه را که چیده؟ فرشته و زیر کتک که دیده؟ حسین مظلوم نگون شده لوای حق وای وای اکبر تنش ورق ورق وای وای شبه پیمبر غرق خون و خاک است قلب علی زین غصه چاک چاک است حسین مظلوم مدینه را داغ دگر رسیده از داغ قاسم مجتبی خمیده فقدان قاسم جان او گسسته داغ برادر کمرش شکسته حسین مظلوم آب فرات آزاد گشته اما رباب بی اصغر بود دریغا او اشک می ریزد به یاد اصغر راحت ندارد آن خیمده مادر حسین مظلوم سردار لشکر بی عَلم فتاده آتش ز داغش در حرم فتاده نور دو چشم فاطمه است عباس حسین نهر علقمه است عباس حسین مظلوم @tavasolnameh