eitaa logo
📖✍️کانال مناسبتی توسلنامه🎤🖥
426 دنبال‌کننده
570 عکس
246 ویدیو
105 فایل
🔵متن #مولودیه ها و #روضه های اهل بیت علیهم السلام ⭕️مطالب مناسبتی 🔵لطفا مبلغ این کانال باشید . ✅کانالهای دیگرما 🆔 @Basirat_E 🆔 @hal_khosh 🆔 @darshaayenahjolbalagh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از حسین هیچ امامی به وقت مرگ مثل تو ای ولیِ خدا تشنه جان نداد...
☑️ ای شیعه غم ودرد چرا ، فاطمه داریم در مهلکه و موج بلا فاطمه داریم آن روز که پرونده ی اعمال بخوانند ما چشم به در یای سخا فاطمه داریم از عم هراسی به دل خسته ما نیست امّید به امّ الشهدا فاطمه داریم در اوج گرفتاری و غم بیم نداریم در سینه ی خود روح دعا فاطمه داریم تاآمدن منتقم سیلی مادر ما گریه کنان ناله ی یا فاطمه داریم ▪️به امام حسن و امام حسین،زینب و امّ الکلثوم فرمود:از اتاق بیرون بروید. مظلوم و مظلومه کنار هم نشستند،چرا؟چون زهرا می خواهد وصیت کند. امیرالمؤمنین علیه السلام وصی اوست،می خواهد سفارش هایش را بنماید،لذا بچه ها از اتاق بیرون رفتند. امیرالمؤمنین کنار بستر زهرای مرضیه سلام الله علیها نشست اشک از گونه های فاطمه زهرا سلام الله علیها جاری شد،آقا هم اشک می ریخت و می گفت:فاطمه جان! من در فقدان تو گریه می کنم، برای نبود تو و غربت خودم اشک می ریزم«أبکِی مَخافَهَ أن تَطُولَ حَیاتی چگونه بعد از این خانه و چهار یتیم و این سختی ها را تحمل کنم؟ اما زهرا جان! تو چرا گریه می کنی؟ بی بی سلام الله علیها می فرماید:یا امیرالمومنین!من برای مظلومیت تو اشک می ریزم! علی جان! سفارش هایی دارم:یکی این که بدنم را شب غسل بده،شب کفن کن و شب به خاک بسپار!نمی خواهم آن دو نفر بر بدن من نماز بخوانند و در تشییع جنازه ی من حاضر گردند. علی جان!خودت متکفل کارهای من باید گردی،خودت بدنم را غسل بده.بچه های یتیمم را فراموش نکن. طوری برنامه هایت را تنظیم کن که شب ها پیش بچه ها باشی. مبادا آنها تنها بمانند.حسینم را از یاد مبر (درباره ی اباعبدالله به ویژه سفارش کرد) وقتی من را در میان قبر می گذاری زود از کنار قبرم نرو. آن لحظه میت مونس می خواهد،چه مونسی بالاتر از تو علی جان. کنار قبرم بنشین« فأکثِر مِن تِلاوَهِ القُرآن ِ و الدُّعاءِ برایم قرآن و دعا بخوان،کنار قبرم بنشین و برایم اشک بریز. ▪️پیراهن خود در غم من چاک مکن جز نیمه شب جسم مرا خاک مکن از فاطمه یادگار اگر می خواهی خون های مرا ز روی در پاک مکن ☑️نوحه ای ابر سیلی مانده بر - ماه رخسارت تو گشته‌ای غمخوار من- من عزادارت یا فاطمه، یا فاطمه، مظلومه زهرا لب بستی و در سینه حبس - سوز آهت شد شرمنده‌ام که خانه‌ام - قتلگاهت شد یا فاطمه، یا فاطمه، مظلومه زهرا اول فدایی علی از - چه خاموشی حیدر سیه پوشیده و - تو کفن‌پوشی یا فاطمه، یا فاطمه، مظلومه زهرا بعد از تو گردیده علی - بی‌کس و تنها تو رفتی و من مانده‌ام - بین دشمن‌ها یا فاطمه، یا فاطمه، مظلومه زهرا هر جا که در این شهر غم - کو به کو گشتم با قاتل سنگین دلت - روبه‌رو گشتم یا فاطمه، یا فاطمه، مظلومه زهرا دیگر امیرالمؤمنین- یاور ندارد قرآن شده خانه‌نشین - کوثر ندارد یا فاطمه، یا فاطمه، مظلومه زهرا تاراج بیداد خزان - شد همه هستم انسیة الحورای من - رفته از دستم یا فاطمه، یا فاطمه، مظلومه زهرا @tavasolnameh
☑️ اشکی بود مراکه به دنیا نمی دهم این است گوهری که به دریا نمی دهم گر لحظه ای وصال حبیبم شود نصیب آن لحظه را به عمر گوارا نمی دهم عمری بودکه گوشه نشین محبتم این گوشه رابوسعت صحرا نمی دهم در سینه ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینه سینا نمی دهم سرمایه محبت زهراست دین من من دین خویش را به دودنیا نمی دهم گرمهر و ماه را بدودستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست این نقدرا به نسیه فردا نمی دهم حضرت زهرا سلام الله علیها کوه صبر و استقامت بود؛ اما کاری کردند که بالاخره همین زهرا سلام الله علیها در بستر بیماری افتاد و ذره ذره در مقابل دیدگان امیرالمؤمنین علیه السلام آب شد تا اینکه بعد از ماجرای جسارت به حضرت زهرا ارواحنا فداه در کوچه، حال حضرت وخیم تر شد و در بستر افتاد. آنقدر غم و اندوه بر حضرت زهرا ارواحنا فداه مستولی بود که ساعت به ساعت از حال می‌رفت. در یکی از روزها بلال را فراخواند و از او خواستند اذان بگوید تا یاد روزهای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برایشان زنده شود. چراکه بلال بعد از شهادت آن حضرت برای کسی اذان نگفته بود. بلال! اذان بگو که، یاس کبود دل‌تنگ است اذان بگو که اذان تو، آسمان رنگ است اذان بگو که پس از رحلت رسول خدا مصاحب دل من، ناله شباهنگ است اذان بگو به صدای بلند، افشا کن که پشت پرده ایمان، فریب و نیرنگ است بلال برو بالای مأذنه بگو چه خبر شده! بگو که پاره تن پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم رنج‌ها دیده! اذان بگو که بدانند بعد پیغمبر نصیب آینه‌های خدانما سنگ است نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم ببین جمال آینه‌هایم مکدر از زنگ است بی‌بی زهرا سلام الله علیها دل‌تنگ اذان بلال شده، ولی نه هر اذانی، بلکه تنها اذانی که بگوید: بگو که اشهد ان علی ولی الله بگو که لحن مناجات من غم آهنگ است بگو آی مردم! این همان علی است که پیغمبر در جلوی چشمان شما دستش را بالا آورد، حالا عده‌ای همان دست‌ها را با طناب بستند! و کشان‌کشان به سوی مسجد می‌برند! ای‌وای بر شما! بگو که فاطمه در حشر اگر ناز کن د کُمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است بلال به این مردم یک پیغام دیگری را هم برسان: بگو که فاطمه این یکی دو روز مهمان است سفر به خیر بگویید وقت ما تنگ است هنگامی که بلال به درخواست حضرت زهرا ارواحنا فداه به سمت مأذنه می‌رفت، حضرت به فضه فرمود: «بستر مرا نزدیک در ببر تا صدای اذان را بهتر بشنوم.» فضه بستر حضرت ارواحنا فداه را در مکانی که امر فرموده بودند آماده کرد و بانوی پهلو شکسته در آن جای گرفت. آنگاه بلال اذان را شروع کرد و گفت: (الله اکبر). با صدای او حضرت زهرای اطهر ارواحنا لتراب مقدمه الفداه ناله‌ای کردند. تا هنگامی که بلال گفت: (اشهدُ اَنَّ مُحَمَّدً رَسُولُ الله)، صدای ناله حضرت ارواحنا فداه بلند شد و عرض کردند: «یا ابتاه! یا رسول الله! نامت بر مناره ها گفته می شود و جسمت در قبر است. وای پدرم!» آنگاه حضرت بیهوش شدند، و حسنین علیه السلام دوان دوان نزد بلال آمدند و گفتند: «بلال، اذان را قطع کن که مادرمان از هوش رفت.» زهرا جان! شما نام بابا را شنیدید و بی‌هوش شدید؛ اما چه گذشت بر بانوان و دختران حسینت که از کوفه تا شام، صدای قرآن خواندن را از سربریده می‌شنیدند و می‌دیدند و وقتی صدا به ناله بلند می‌کردند با تازیانه آنان را می‌زدند .... از نهاد علی، خیزد این زمزمه کشته شد بی گناه، محسن فاطمه فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه یا پیمبر زخاک، سر برآر و ببین پاره ی پیکرت، گشته نقش زمین فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه همسرم را در این، آستانه زدند با چه جُرمی به او، تازیانه زدند فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه جای یاری به من، یاورم را زدند دست من بسته بود، همسرم را زدند فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه نخل گلزار وحی، فضه را زد صدا میوه اش با لگد، شد ز شاخه جدا فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه شمعم و بین جمع، بی صدا مانده ام تو چرا رفتی و، من چرا مانده ام فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه @tavasolnameh
☑️ دارد نشانه از حرم بی‌نشانه‌ات تشییع مخفیانه و دفن شبانه‌ات باب تو باب وحی در رحمت خداست چون شد که قتلگاه تو شد آستانه‌ات نه در اُحد، نه در دل صحرا، نه در بقیع حتی تو حق گریه نداری به خانه‌ات از خیمه‌های سوخته کربلا گذشت آن آتشی که سبز شد از آشیانه‌ات در پیش چشم فاتح بدر و احد زدند گه با غلاف تیغ و گهی تازیانه‌ات حق داشتی خمیده شوی چون هلال ماه ای کوه غصه‌های علی روی شانه‌ات صد بار جان فشاندی و در یاری علی دیدند باز جانب مسجد، روانه‌ات ای حامی علی که گمان داشت شوهرت با دست خویش دفن کند مخفیانه‌ات وقتی که دست خصم به رویت بلند شد افتاد لرزه بر بدن نازدانه ات «میثم» سراغ قبر تو را می‌گرفت و دید در قلب او بود حرم بی‌نشانه‌ات متن نوحه باغ سبز آرزویم شد خزانی مادرم جان داده در سن جوانی یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر دیدی آخر حق پیغمبر ادا شد مادر از ما محسن از مادر جدا شد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر یاس بابا رنگ نیلوفر گرفتی روز و شب رو از من و حیدر گرفتی یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر بشکند دستی که بر زخمم نمک زد مادر مظلومه ما را کتک زد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر عاقبت شد سهم بانوی مدینه زخم پهلو زخم بازو زخم سینه یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر کاش می‌مردم نمی‌دیدم به خانه در کف دست مغیره تازیانه یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر شهر پیغمبر دگر زهرا ندارد پیش چشمم مادرم جان می‌سپارد یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر او ز من پوشد کبودی تنش را من تماشا می‌کنم جان دادنش را یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر چشم خود بستی و راحت آرمیدی رفتی و رخسار محسن را ندیدی یار حیدر یار حیدر مادر ای مظلومه مادر @tavasolnameh
☑️ سلام ای ذکرخاص حق ثنایت سلام ای گفته احمد من فدایت توفرقانی تو باسینی تو طاها تو زهرایی تو زهرایی تو زهرا حبل محکم حبل المتینی امید رحمه للعالمینی حیات عشق از خون حسینت بلندی خاکبوس زینبیست مزار مخفی ات مخفی است در دل سبک مغزان تو را جویند در گل امامان آبرومند جلالت امیرمومنان محو کمالت محمد عاشق راز ونیازت خدا فحزیه دارد برنمازت مکان عبدذلیلی در ره توست زمان هون عمر کوته توست ملک یا حوریاآدم که هستی که می داندکه هستی یاچه هستی جهان ازرازهایش بس پرده برداشت سر مویی ترا نشناخت نشناخت توسرناشناس انبیایی توآن عبدی که سرتاپا خدایی تواستاد وجهان دانشگه توست توقرآن و علی بسم اله توست تمام آفرینش پای بستت محمدخم شد وبوسید دستت خدا را طلعت و آئینه رو نبی را روح مابین دو پهلو گنهکاران چو رودر محشر آرند همه چشم شفاعت بر تودارند بحزیاب عنایاتت دری نیست توگرنایی به محشرمحشری نیست اگر گیردکسی از خلق دستی تو هستی وتو هستی وتوهستی به محشر ناقه ات چون پا گذارد سحاب رحمت از هر سو ببارد به محشر از فراز چرخ گردون نداخیزد که این الفاطمیون شودتا نازنین قلب تو خرسند ببخشند و ببخشند و ببخشند چنان گردد وکه از فرمان دادار بگردد عفو دنبال گنهکار بپوینده بپوینده وبپویند بگردند و گنهکاری نجویند بهشت خویش را تا درگشاید خدا را هم شفیعی چون تو باید تو سرتاپابهشت مصطفایی توجانان علی مرتضایی سرایت جنت ای حاکم بدیده بهشت وشعله دوزخ که دیده که دیده حور در آتش بسوزد که دیده باغ جنت برفروزد عدوحق ذوالقربی ادا کرد زقرآن قل هوالله را جدا کرد ☑️شعر امشب شب بی‌مادری زینب کبراست فردا علی و خانه در بسته زهراست امان از دل حیدر (2) امشب نفس فاطمه شد حبس به سینه فردا ز غمش گریه کند شهر مدینه امان از دل حیدر (2) امشب بنویسید به دیوار مدینه فردا حسنین اند عزادار مدینه امان از دل حیدر (2) امشب رود از دست علی یار غریبش یک خانه بی فاطمه فرداست نصیبش امان از دل حیدر (2) امشب گل و پروانه و بلبل به خروشند فردا ز غم شمع، سیه‌جامه بپوشند امان از دل حیدر (2) امشب حرم فاطمه زوار ندارد جز مهدی موعود عزادار ندارد ام امان از دل حیدر (2) @tavasolnameh
در ☑️ در محضرت همیشه گرفتار میرسم با دست خالی و دلِ بیمار میرسم بال و پری نمانده ولی در خیالِ خود… پَر میزنم به نزد تو دلدار میرسم! ای یوسفِ زمانه برای خریدنت… مسکین تر از بقیّه به بازار میرسم! جامانده ام من از شهدای مدافعان… پس کی به قافله‌ ، من ِ بی عار میرسم؟! هستم الی الابد که بدهکارِ مادرت… اما چرا همیشه طلبکار میرسم؟! بنویس بهرِ من سفر کربلا _نجف بنویس تا حرم صد وده بار میرسم!! با سر به خانه ی پدری میزنم سری وقتی به صحنِ حیدر کرار میرسم! آهم به قلبِ شعله ورم زخم میزند وقتی به واژه در و دیوار میرسم … همون درو دیواری که همه نوشته اند، عمر در را یک جوری فشار داد که استخوانهای پهلوی بی بی شکست، محسن او سقط شد لعنت حق باد بر آنان که بعد مصطفی آتش کین بر در کاشانه‌ی مولا زدند با لگد در را شکستند و در بشکسته را از ستم بر پهلوی صدیقه‌ی کبری زدند دست‌هابا هم یکی گردیدوبایک ضرب دست مُهر سیلی برعذار حضرت زهرا زدند دست مولا بسته، پیش چشم مولا از ستم تازیانه بر تن انسیه‌ی حورا زدند نوحه در بین آن دیوار و در، یارب شده محشر به پا بهر حمایت از علی، زهرا شده جانش فدا یا فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه (2) ای کافران بی‌حیا، دست خدا را بسته‌اید پهلوی زهرا را زِ کین، در پشت در بشکسته‌اید یا فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه (2) تاریخ باشد شاهدِ ، شَرح عزای فاطمه شد کوچه‌های بی‌کسی ، کرببلای فاطمه یا فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه (2) ای مادرِ ارباب ما، با غم عجین گشتی چرا در پیش چشمان حسن، نقش زمین گشتی چرا واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا (2) آخر نگفتی که چرا، قدّت خمیده مادرم زینب بمیرد گو چرا، رنگت پریده مادرم واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا (2) بر حالت محزون تو ، من مضطرم شب تا سحر گَه بر تو گریه می‌کنم ، گَه بر غریبیِ پدر واغربتا واغربتا واغربتا واغربتا (2) یا فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه @tavasolnameh
اگر تو راست حاجتی فاطمه را صدابزن کند به ما عنایتی فاطمه را صدا بزن علاج دردهای مابسته به لطف او بود دهد به ما سلامتی فاطمه را صدا بزن خدا بحق فاطمه نظر کند بماهمه طلب نماشفاعتی فاطمه را صدا بزن به آه ودرد سینه اش بشوق آن مدینه اش زسوز دل تو ساعتی فاطمه را صدا بزن به شوق قبر فاطمه یلب بود این زمزمه شود اگرسعادتی فاطمه را صدا بزن 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ☑️من نمیدانم چه شد بعد رسول زندگانی سخت آمد بربتول گفته های احمدی از یاد رفت حرمت زهرای او بر باد رفت غصه ی او دخترش را پیر کرد کار زهرا و علی تغییر کرد مرتضی خجلت زده خانه نشین فاطمه در کوچه ها نقش زمین مرتضی در آتش و دلواپسی فاطمه در کوچه های بیکسی 🔴 بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله خانه ی پاره ی تن رسول خدا را آتش زدند. به خانه ای که جبرئیل و عزرائیل اجازه ی ورود می گرفتند، حمله ور شدند؛ یکی سیلی میزند؛ یکی با غلاف شمشیر میزند؛ یکی با تازیانه میزند ✅حضرت فاطمه(س)، ماجرای هجوم و لطمات و صدمات وارده را، این گونه بیان می فرماید : ♦️بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. ♦️ناگهان عُمَر تازیانه را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. ♦️سپس عُمَر چنان به صورتم سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و مُحسن راـ که بی گناه بود- سقط کردم. بعد از پدر، به فاطمه دشمن امان نداد، و ز مهر، کس تسلی آن خسته جان نداد! زهرا ندید محسن و، گلچین روزگار، گل چید و فیض دیدن بر باغبان داد! می خواست با پسر بدهد جان به پشت در، اما چو بی کسی علی دید، جان نداد! در کوچه خواست تا که شود حامی علی، دردا که تازیانه ی دشمن امان نداد! هر قهرمان کند به نشان خود افتخار، زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد! ☑️نوحه من آن لاله ی وحی ام که گردیده خزانی قدم گشته کمانی در ایام جوانی مدینه ز تو سیرم دعا کن که بمیرم (2) بهارم شده پاییز نمانده بر و برگم به زودی همه یاران بنالند به مرگم مدینه ز تو سیرم دعا کن که بمیرم (2) علی بی کس و تنها غریبانه نشسته دگر کار نیاید از این دست شکسته مدینه ز تو سیرم دعا کن که بمیرم (2) من آن یاس کبودم که چیدند ز باغم به لب آمده جانم به دل مانده دو داغم مدینه ز تو سیرم دعا کن که بمیرم (2) نه دیوار مرا کشت، نه مسمار مرا کشت بدانید بدانید غم یار مرا کشت مدینه ز تو سیرم دعا کن که بمیرم (2) نفس ها شده در دل، همه شعله ی آهم تنم نقش زمین شد، علی کرد نگاهم مدینه ز تو سیرم دعا کن که بمیرم (2) من و بازوی مجروح، من و صورت نیلی کجا بر ورق گل بود طاقت سیلی مدینه ز تو سیرم دعا کن که بمیرم (2) @tavasolnameh
بمناسبت بر خواهر خسرو خراسان صلوات بر جلوه خورشید درخشان صلوات بر حضرت معصومه شفیع شیعه بر آیت حق مهر فروزان صلوات شعر _حضرت_فاطمه_عصومه_علیها_سلام الا ای زینب آل پیمبر الا ای دختر موسی بن جعفر الا ای آشنای درگه حق چراغ روشن ما در ره حق تو ما را قبله حاجات هستی گل حق عمه سادات هستی تو هستی جلوه زهرا اطهر تو هستی زینب کبرای دیگر ز تو نور خدا را می توان دید ز اشک تو رضا را می توان دید اگر چه محنت بسیار دیدی شبیه عمه ات آزار دیدی برادر را ندیدی نقش بر خاک ندیدی مصحف خود را تو صد چاک ندیدی زیر سم اسب او را به زیر خنجر دشمن گلو را ندیدی دست بی انگشت و خاتم نخوردی تازیانه بین ماتم اگر چه در جوانی جان سپردی ولی از دشمنت سیلی نخوردی توسلنامه 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3406626836C8d7f688c0d
☑️ علیهاالسلام در رابطه با علّت مريضي نابهنگام حضرت و مرگ زود رس آن بزرگوار گفته شده است كه زني در شهر ساوه ايشان را مسموم نمود كه اين مطلب با توجه به درگيري دشمنان اهل بيت با همراهان حضرت و شهادت عده اي از آنها "‌در ساوه" و جوّ نامساعد آن شهر و حركت نابهنگام آن بزرگوار در حال مريضي به سوي شهر قم ، مطلبي قابل قبول مي تواند باشد. آري آن حضرت كه مي رفت زينب وار با سفر پر بركتش سند گويايي بر حقانيت امامت رهبران راستين و افشاگر چهره نفاق و تزوير مأموني باشد، و همانند قهرمان كربلا پيام آور خون سرخ برادري باشد كه اين بار مزّورانه به قتلگاه (بني عباس ) برده مي شد ، ناگاه تقدير الهي بر اين شد كه مرقد آن بزرگ حامي خط ولايت و امامت براي هميشه تاريخ ، فريادگر مبارزه با ظلم و بي عدالتي ستم پيشگان دوران و الهام بخش پيروان راستين تشيّع علوي در طول قرون و اعصار باشد. توسلنامه 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3406626836C8d7f688c0d
☑️ ▪️نصيب خواهر تو درد هجران شد چه هجراني از آن پس خواهرت مادام گريان شد چه گرياني ▪️تمام دلخوشي ما تو بودي بعد از آني كه پدر يك گوشه از بغداد زندان شد چه زنداني ▪️تو رفتي بي تو شد شهر مدينه ساكت و دلگير بدون يوسفم اين شهر كنعان شد چه كنعاني ▪️به اميد وصال تو فقط ترك وطن كردم برايم سختي اين راه آسان شد چه آساني ▪️نبودي حمله شد بر ما دلم خون شد تنم لرزيد نميدانم ولي انگار طوفان شد چه طوفاني ▪️همينكه شيعيان قم مرا بردند با عزت كمي درد من دلخسته درمان شد چه درماني ▪️گريز روضه را بايد بگويم واي من،در شام بميرم عمه ي سادات مهمان شد چه مهماني ▪️شلوغي،كوچه و بازار،نامحرم،يهودي ها هزاران روضه در اين بيت پنهان شد چه پنهاني... شعر از کانال 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3406626836C8d7f688c0d