eitaa logo
احیاء طب و تمدن اسلامی🏴
1.5هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
385 فایل
🌺ترویج آداب اسلامی=مبارزه با نفوذ سبک زندگی و طب استعماری و تهاجمات فرهنگی=تمدن نوین اسلامی 👈با انتشار و #فوروارد مطالب احیاگر امر اهل بیت باشیم.(این کانال کاملا شخصی است) 🏡 eitaa.com/joinchat/1231880192Cdbbc059498
مشاهده در ایتا
دانلود
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻به مناسبت ولادت امام زمان(عج) با نوای مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید رضا مدرسی #مرحوم_مدرسی 9فروردین1400═══════
  مکاشفه عطّار بصراوی شخصی صالح که در بصره، عطّاری می‌نمود، نقل کرد که روزی در دکّه عطّاری نشسته بودم؛ دو مرد برای خرید سدر و کافور به دکّان من وارد شدند. چون در مکالمه و رفتار ایشان تأمّل کردم و صورت و سیرت ایشان را دیدم، آن‌ها را در زیّ اهل بصره ندیدم، لذا از یار و دیار ایشان پرسیدم، هر قدر ایشان بر تستّر و انکار افزودند، من بر التماس اصرار نمودم، تا آن که ایشان را به رسول مختار و آل اطهار، آن قدوه ابرار سوگند دادم. وقتی این را دیدند، اظهار نمودند ما از جمله ملازمان درگاه عرش، اشباه حضرت حجّت- عجّل اللّه فرجه- هستیم، اجل موعود شخصی از ملازمان آن قسبه عالیه رسیده، وفات کرده بود، و صاحب آن ناحیه ما را مأمور فرموده از تو سدر و کافور بخریم، چون این را شنیدم، بر دامن شان چسبیدم و تضرّع و الحاح کردم که مرا هم با خود به آن درگاه برید. گفتند: این کار، بسته به اذن آن بزرگوار است و چون مأذون نفرموده، ما جرأت این جسارت را نداریم. گفتم: مرا به آن مقام برسانید و پس از آن استیذان نمایید، اگر مأذون فرمودند، شرفیاب می‌شوم و الّا عود می‌نمایم و در این قدر به غیر از اجر اجابت چیزی بر شما نباشد. باز هم امتناع کردند، بالاخره چون تضرّع و الحاح را از حدّ گذرانیدم، ترّحم کرده، منّت گذاشته، اجابت نمودند. با تعجیل تمام، سدر و کافور را به ایشان تسلیم کرده، دکّان را بسته، با ایشان روانه شدم، تا آن که به ساحل دریای عمان رسیدیم و ایشان بدون منّت کشتی، حباب وار بر روی آب روانه شدند و من ایستادم. ملتفت من شدند و گفتند: مترس! خدا را به حقّ حضرت حجّت علیه السّلام قسم ده که تو را حفظ نماید، سپس بسم اللّه گفته، روانه شو! این را که شنیدم، خدا را در حفظ خود، به حقّ حضرت حجّت علیه السّلام قسم داده، بر روی آب؛ مانند زمین خشک در عقب ایشان روانه گردیدم، تا آن که به قبّه دریا رسیدیم، ناگاه ابرها به هم پیوسته، باریدن گرفت. اتّفاقا من در حین خروج از بصره، صابونی پخته بودم و آن را برای خشک شدن در بالای بام میان آفتاب گذاشته بودم، چون باران را مشاهده کردم، به خیال صابون افتادم و خاطرم پریشان شد، ناگاه پاهایم در آب فرو رفت، به قوّه شناوری، خود را از غرق حفظ کردم، لکن از همراهان بریدم؛ ایشان ملتفت من شدند و مرا به آن حالت دیدند، به عقب برگشتند، دست مرا گرفته، از آب بیرون کشیدند و گفتند: در خصوص خطره ای که بر خاطرت عارض شد، توبه کن و تجدید قسم نما! توبه کرده، دیگر بار خدا را در حفظ خود به حقّ حضرت حجّت علیه السّلام قسم دادم. سپس برروی آب روانه شدم، تا آن که از دریا به ساحل رسیدیم و از ساحل، راه مقصود را بریدیم. لکن در دامنه بیابان، چادری مشاهده کردیم که مانند شجره طور نوران عرصه آن فضا را نورانی کرده؛ همراهان گفتند: تمام مقصود، در این سراپرده می‌باشد. با ایشان نزد آن چادر رفتیم و نزدیک به آن درنگ نمودیم، یک نفر از ایشان برای استیذان، داخل آن چادر شد و در باب آوردن من، با آن بزرگوار سخن به میان آورد، طوری که کلام آن حضرت را شنیدم ولی به جهت حایل بودن چادر، شخص او را نمی دیدم. کلام آن امام را از ورای حجاب و پشت پرده شنیدم که در جواب فرمود: «ردّوه فانّه رجل صابونیّ»؛ یعنی: او را به محلّ خود برگردانید یا دست ردّ به سینه او بگذارید، تمنّایش را اجابت ننمایید و او را در عدد ملازمان این عتبه ملایک، پاسبان نشمارید، زیرا او مردی صابون دوست. است. این کلام اشاره به آن خطره صابون است که در قلب من خطور کرد؛ یعنی هنوز دل را از تعلّق دنیوی خالی نکرده تا محبّت محبوب در آن جا کند و شایسته مجاورت با دوستان خدا شود. آن مرد گوید: چون این سخن را شنیدم و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان طمع را کندم و چشم از این آرزو پوشیدم و دانستم مادامی که آیینه دل، آلوده به کدورت علایق دنیوی باشد، عکس محبوب در آن، منطبع و روی مطلوب دیده نشود؛ چه جای آن که درک خدمت و ملازمت صحبت آن حاصل گردد. 📚العبقری الاحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان،ج 6 ص536 چاپ مسجد جمکران
🌹اوصاف مردم زمان غیبت ♦️ قال مولانا علی بن الحسین علیه السلام:إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً. ♦️امام سجاد علیه السلام فرمودند: مردم زمان غیبت او (امام مهدی علیه‌السلام) كه معتقد به امامت وى هستند و منتظر ظهور او هستند، از مردم تمام زمان ها بهترند، زيرا خداوند عقل و فهمى به آن ها داده كه غيبت در نزد آن ها حكم مشاهده را دارد! ♦️خداوند آن ها را در آن زمان مثل كسانى می‌داند كه با شمشير در پيش روى رسول خدا (ص) (عليه دشمنان دين) پيكار كرده‌‏اند. ♦️آن ها مخلصان حقيقى و شيعيان راستگوى ما هستند كه مردم را به طور آشكار و نهان به دين خدا می‌خوانند. 📚 بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲