eitaa logo
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
18.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
42 فایل
کانال رسمی و اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم پایگاه اطلاع رسانی: www.telavat.ir شماره تماس سازمان: ۰۲۱۶۶۹۵۶۱۱۰ آدرس: تهران.خیابان حافظ.پایین تر از طالقانی.خیابان رشت.شماره ۳۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 تقویم روز 👇👇👇 🔸 جمعه 🔸 ۲۹ تیر سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی 🔸 ۶ ذالقعده سال ۱۴۳۹ هجری قمری 🔸 ۲۰ جولای سال ۲۰۱۸ میلادی ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «اللهم صل علی محمد و آل محمد» 🗒 مناسبت ها: 🔻واگذاري شيلات شمال ايران به "استفان ليانازوف" سرمايه دار روسي (1272 ش) 🔻تصويب قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل متحد درباره لزوم پايان جنگ ايران و عراق (1366ش) 🔻آغاز عمليات والفجر 2 (1362ش) 🔻سيل عظيمي در ميگون و فشم و فيروزه کوه و کرج جاري شد که تلفات و خسارات زيادي وارد آورد.(1333 ش) 🔻وفات "ابوالحسن سهروردی" فقيه و رياضي دان(533 ق) 🔻درگذشت"ابن هاني" شاعر و لغت شناس مسلمان(733 ق) 🔻رحلت حكيمِ الهي "ميرزا ابوالحسن جلوه" عارف و استاد اخلاق(1314 ق) 🔻وفات فقيه متكلم، آيت اللَّه "ميرزا صادق آقا مجتهد تبريزي" (1351 ق) 🔻روز بزرگداشت شاهچراغ 🔻مرگ "امريكو وسْپوس" دريانورد ايتاليايي و يكي از كاشفان امريكا (1512م) 🔻اختراع ساعت جيبي معروف به ساعت تخم مرغي در آلمان (1600م) 🔻روز ملي و استقلال "كلمبيا" در امريكاي مركزي (1810م) 🔻مرگ "برنارْدْ ريمان" رياضيدان معروف آلماني (1866م) 🔻ترور "ملك عبداللَّه" اولين پادشاه اردن هاشمي (1951م) 🔻امضاي قرارداد ژنو پس از شكست فرانسه از ويتنام و تشكيل ويتنام شمالي و جنوبي (1954م) 🔻اشغال بخش ترك نشين قبرس توسط نيروهاي نظامي تركيه (1974م) 👇👇👇 ✅ @telaavat
امام على عليه السلام: فكر كن، تا دور انديش شوى و چون همه جوانب كار برايت روشن شد، آن گاه تصميم قطعى بگير 📚ميزان الحكمه جلد3 صفحه 54 ✅ @telaavat
🔻🔻 🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸 🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷 🗯هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فِى مَنَاكِبِهَا وَ كُلُواْ مِن رِّزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ (15) 🍁جزء 29 سوره ملك 🍂 ترجمه 💭 اوست كه زمین را براى شما رام ساخت، پس در شانههاى آن رفت و آمد كنید و از رزق الهى بخورید (و بدانید كه) برانگیخته شدن فقط به سوى اوست. ⚡️نکته ها⚡️ «مَنكب» به معناى شانه است و شانه بهترین عضو براى قرار گرفتن بار بر روى آن است. شانه زمین، یعنى قسمتهایى از زمین كه بار رزق شما بر آن است. زمین رام انسان است و با وجود چند نوع حركت مختلف، آرام است. اگر به طور دائم زمین گرفتار زلزله یا آتشفشان بود، یا فاصله زمین با خورشید دورتر و یا نزدیكتر بود و یا هریك از محاسبات موجود برزمین حاكم نبود، زمین براى انسان رام نبود. «جعل لكم الارض ذلولاً» 🔢پيام ها 🔢 1⃣خداوند، زمین را رام ساخته تا امكان تلاش و كوشش بشر بر روى آن فراهم باشد. «جعل لكم الارض ذلولاً فامشوا فى مناكبها» 2⃣ رزق از سوى خداوند است، ولى براى به دست آوردن آن تلاش لازم است. «فامشوا فى مناكبها و كلوا من رزقه 3⃣ هستى در حال حركت و رو به تكامل است: ❇️طبیعت براى انسان. «جعل لكم الارض ذلولاً» ❇️انسان براى تلاش. «فامشوا فى مناكبها» ❇️تلاش براى رزق. «كلوا من رزقه» ❇️دنیا براى آخرت. «الیه النشور» 4⃣ كامیابى هاى دنیا نباید سبب غفلت از قیامت شود. «كلوا... و الیه النشور» 👇👇👇 ✅ @telaavat
🍃💠🍃 تقصیر ماست غیبت طولانی شما بغض گلو گرفته پنهانی شما 💔 ‌ بر شوره زار معصیتم گریه می کنم جانم فدای دیده بارانی شما 💔 ‌ تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات 💕 ‌ 👇👇👇 ✅ @telaavat
🍀 ☀️ عاقبت بخیری 🌼 مرحوم آیت الله اشراقی: روزی با امام خمینی(ره) قدم می زدیم. من از ایشان پرسیدم، اگر تنها، یک حاجت از خدا بخواهید چه می خواهید؟ امام خمینی سؤال را به من برگرداندند و فرمودند: شما چی؟ 🍃 من عرض کردم: من همه معارف بلند الهیه را می خواهم، سپس از ایشان پرسیدم: شما، چه می طلبید؟ فرمودند: خوب، معلوم است حسن عاقبت را می خواهم. 🍃 به همین دلیل است که وقتی از مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی(ره) می پرسند: بالاترین حاجت شما چیست؟ می فرماید: حسن عاقبت و این خاطره هم از جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای قرائتی زیباست که می گویند: 🍃 یکی از آن خاطرات که بسیار درس آموز است از برادر عزیزم مرحوم حجةالاسلام و المسلمین حاج آقا محمدخانی بود که می گفت: من زمانی در حرم امام رضا (ع) بودم دیدم سه نفر از علماء در حال نماز و عبادتند، تصمیم گرفتم از آنها سؤال کنم که شما در سن هشتاد سالگی اگر بدانید یک دعای مستجاب دارید چه دعائی می کنید؟ 🍃 به خدمت آن سه عزیز بزرگوار رفتم این سؤال را تکرار کردم بالاتفاق همه فرمودند: ما دعا می کنیم که خداوند عاقبت ما را ختم به خیر نماید. 👇👇👇 ✅ @telaavat
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام. دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی اللهم عجل لولیک الفرج 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌷من زنده ام🌷 راستش بیشتر کتک خوردیم چون غافلگیر شده بودیم. احمد که فکر می کرد پشت یک کامیون نشسته، متوجه دعوا نشده بود و با سرعت کالسکه را می راند اما یکی از آنها یک سنگ برداشت و سر احمد را نشانه گرفت. یکباره احمد متوجه شد ما دو تا خونین و مالین گوشه ای افتاده ایم و آنها هم به سمت خودش می دوند. چند نفری افتادند به جان احمد و آخر کار کفش و کیف ما را هم به عنوان کالای تزئینی برداشتند و رفتند . من فیلم های گانگستری را دیده بودم. اما آن صحنه از آن فیلم ها دیدنی تر بود. آن روز به چشم دیدم که چطور چند بچه می توانند راهزن شوند. کاروان کوچک ما با تنها وسیله نقلیه مان که کالسکه ی حمید بود مورد دستبرد واقع شد. یکی از آنها کالسکه را از دست احمد کشید و فرار کرد. حمید توی کالسکه بود و ما با همه ی درماندگی می دویدیم تا اورا پس بگیریم. گرچه خیلی از ما دور شده بودند و امیدی نداشتیم که به آنها برسیم اما چیزی نگذشت که حمید را مثل یک بقچه از کالسکه بلند کرده و روی زمین پرت کردند و با کالسکه ای که سبک تر شده بود با سرعت هرچه تمام تر دویدند و دور شدند. آنها کالسکه را میخواستند، حمید به دردشان نمی خورد. از اینکه حمید را رها کردند خوشحال شدیم. او را در بغل گرفتم و با لباسهای پاره و خاکی در حالی که از بینی و دهان علی خون می آمد و لب من هم شکافته بود به سمت خانه ی آبجی فاطمه دویدیم. فاطمه و عبدالله با دیدن قیافه ی ما چهارتا وحشت زده شدند. عبدالله به سرعت ما را به بیمارستان رساند. سر احمد و لب من چند بخیه خورد و سه تا از دندان های شیری علی هم افتاد. سر و صورتمان را شست و شو دادیم و به خانه برگشتیم. با تلخی تاثیر این خاطره در روحم به استقبال مقطع دیگری از زندگی ام رفتم. بعد از اتمام دبستان ، وارد دوره ی تازه ای از زندگی ام شده بودم. در آستانه ی ورود به دوران ناشناخته ای که باید آرام آرام با کودکی هایم خداحافظی می کردم. مادرها زوردتر از هر کسی تغییرات روحی و جسمی دخترانشان را می بینند و می فهمند و حس می کنند. از اینرو، مادرم برای بزرگ شدن و قد کشیدن من تلاش می کرد تا زودتر مرا با الگوهای زنانه آشنا کند. اصرار داشت روزهای بلند تابستان به کاری و هنری مشغول باشم. به همین جهت من و زری و مادرم به ارایشگاه نغمه خانم رفتیم. او یکی از اتاق های خانه اش را به آرایشگاه تبدیل کرده بود. مادرم ما را به نغمه خانم سپرد و قرار شد آرایشگری را چنان یاد بگیریم که دیگه نیازی به ننه بندانداز نباشد. نغمه خانم می بایست درطول تابستان هفته ای سه روز و هر روز دو ساعت تمام فنون آرایشگری را به من و زری آموزش دهد. جلسه ی اول کارآموزی من و زری با آموزش مقدمات آرایشگری آغاز شد اما برای من و زری که وارد یک دنیای جدید شده بودیم همه ی شکل ها و حرف ها عجیب و جذاب بود. در آرایشگاه نغمه خانم کسی بیکار نبود. شاگردهای نغمه خانم هر کدام به کاری مشغول و مشتری ها نیز هر کدام درگیر بزک کردن خودشان بودند. یکی مو صاف می کرد، آن یکی مو فر می کرد. خلاصه هیچ کس زشت از در خانه ی نغمه خانم بیرون نمی رفت. مثل شعبده بازها که یک دستمال داخل کلاه میانداختد و یک خرگوش بیرون می آوردند، آدم هایی که وارد می شدند با یک رنگ و چهره می آمدند و موقع رفتن به یک شکل دیگر از خانه ی نغمه خانم خارج می شدن، همه قشنگ و راضی بیرون می رفتند. هنوز نیم ساعت به پایان کلاس آرایشگری مانده بود که در آرایشگاه محکم کوبیده شد; طوری که نغمه خانم با ترس و عصبانیت از جا پرید و در حالی که رنگ بر چهره اش نمانده بود گفت: اوه چه خبرده، مگه سر آوردین؟ مگه این خونه صاحب نداره؟ در حالی که زیر لب غرولند می کرد برای باز کردن در به بیرون رفت. در که باز شد فریاد رحیم و رحمان و محمد را شنیدم که با داد و فریاد به نغمه خانم می گفتند: حالا هنر قحطه که هنوز پا نگرفته بیاد فوت و فن بزک کردنو یاد بگیره؟ با شنیدن صدای آنها ، موهای تنم سیخ شد. ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
#مهدے_جان❤️ هرلحظہ در وصال توتاخیرمےشود اینجاهواے شهرنفس گیرمےشود #بيا_آقا_بدونِ_تو_هوا_ديگه_نفس_گيره💔 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔸🔶صفحه 466 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
466.mp3
987.4K
🔸🔶 قرائت صفحه 466 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇 🔸 شنبه 🔸 ۳۰ تیر سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی 🔸 ۷ ذالقعده سال ۱۴۳۹ هجری قمری 🔸 ۲۱ جولای سال ۲۰۱۸ میلادی ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا رب العالمین» 🗒 مناسبت ها: 🔻قیام مردم مسلمان ایران به رهبری آیت‌الله "کاشانی" و به قدرت رسیدن مجدد مصدق (1331 ش) 🔻درگذشت خطیب شهیر و واعظ معروف حجت‌الاسلام شیخ "احمد کافی" (1357 ش) 🔻سلطان احمدشاه قاجار که به سن بلوغ قانونی رسیده بود تاج‌گذاری کرد. (1293 ش) 🔻امروز سیل شدیدی در تبریز جاری شد و بیش از پانصد خانه را خراب کرد. (1308 ش) 🔻ماه به تسخیر انسان درآمد (1348 ش) 🔻وفات "ابوالحسن لاعب" محدث مسلمان (439 ق) 🔻درگذشت "ابن بُصَیص" خوشنویس و شَیخُ الکتّابِ دمشق (716 ق) 🔻رحلت فقیه بزرگ آیت‌الله "ملامحمد اسماعیل فدایی آستانی" (1262 ق) 🔻وفات امیرخسرو دهلوی، از عرفا و شعرای نامدار پارسی‌گوی هند (725 ق) 🔻آغاز جنگ تاریخی "اهرام" بین نیروهای فرانسوی و مصری (1798 م) 🔻تولد "ارنست همینگوی" نویسنده معروف آمریکایی (1898 م) 🔻الحاق سه کشور لیتوانی، لِتونی و استونی به اتحاد جماهیر شوروی (1940 م) 🔻به آب انداختن اولین کشتی هسته‌ای به نام "ساوانا" در امریکا (1958 م) 🔻قدم نهادن اولین بشر بر روی کره ماه (1969 م) 🔻روز ملی "بلژیک" 👇👇👇 ✅ @telaavat
امام على عليه السلام: دستاوردِ خرد، پند گرفتن و احتياط است كسبُ العَقلِ الاعتِبارُ و الاستِظهارُ 📚 غررالحكم حدیث 7227 👇👇👇 ✅ @telaavat
📸نشست هم اندیشی مدیران کل تبلیغات اسلامی سراسر کشور/سازمان دارالقرآن الکریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
📸نشست هم اندیشی مدیران کل تبلیغات اسلامی سراسر کشور/سازمان دارالقرآن الکریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔻🔻 🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸 🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷 🗯إنَّآ أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَ يَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِى كُنتُ تُرَابً(40) 🍁جزء 30 سوره نبأ 🍂 ✍ ترجمه 💭همانا ما شما را از عذابى نزدیك بیم دادیم، روزى كه انسان به آنچه از پیش فرستاده بنگرد و كافر گوید: اى كاش خاك بودم. 🔢پيام ها 🔢 1⃣ براى افراد غافل، هشدار و انذار مهمتر از بشارت است. «انّا انذرناكم» 2⃣ دلیل غفلت آن است كه مردم، قیامت را دور مىپندارند. «عذاباً قریباً» 3⃣ پشیمانى، دلیل بر اختیار انسان است. «یا لیتنى كنت تراباً» 4⃣ در قیامت، انسان ناظر بر عملكرد خویش است. «ینظر المرء ما قدّمت یداه» 5⃣ سرنوشت اخروى هر كس به دست خود اوست. «ینظر المرء ما قدّمت یداه» 6⃣ خاك یك دانه مىگیرد، یك خوشه مىدهد، ولى كفّار صدها دلیل و برهان مى شنوند ولى یكى را نمی پذیرند. پس خاك بر كافر برترى دارد. «كنت تراباً» 👇👇👇 ✅ @telaavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکانسی از فیلم یوسف پیامبر (علیه السلام) با صدای استاد حامد شاکر نژاد 📖سوره مبارکه یوسف 👇👇👇 ✅ @telaavat
✨همیشه پر ازمهربانی بمان ✨حتی اگرهیچ کس قدر مهربانیت را نداند ✨تو خدایی داری که به جای همه برایت جبران میکند. 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌹معجزه استغفار 🌼شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: «استغفار کن». 🌼شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» 🌼فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن» 🌼حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! 🌼فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند: 🌼«اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید. 📗مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه 12 10 سوره نوح 👇👇👇 ✅ @telaavat
✨امیر المؤمنین(ع) 🌸هیچ کس همنشین قرآن نگردد مگر اینکه با فزونی یا کاستی برخیزد، فزونی در هدایت، یا کاستی در گمراهی.🍃 📚غررالحکم ودررالکلم/ح815 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌹🌹 🌷کوچه‌ی بی‌انتها🌷 🌺از یک محله به یک مدرسه می‌رفتند اما با دو مسیرِ متفاوت. 🌸هر چه دوستش اصرار می‌کرد که بیا از همین کوچه برویم، قبول نمی‌کرد. 🌸می‌گفت: «این کوچه پُر از دختره، من نمیام. معلوم نیست این کوچه به کجا ختم می‌شه!»🌺 📚کتــاب یادگاران11، ص8 ✨امــام صـادق (علـــيه الســلام): 🌺چشم‏ چرانى يكى از تيرهاى شيطان است و آن مسموم است، و هر كس براى خداوند عزّوجلّ آن را ترك كند نه براى غير خدا، خداوند ايمانى كه مزه آن را شخص درك كند جايگزين آن خواهد نمود.🌺 📚وســـــــــائل الشـــــــــــیعه، ج20، ص192 👇👇👇 ✅ @telaavat
🌷من زنده ام🌷 دویدم بیرون ببینم چه خبراست که بادیدن من با عصبانیت گفتند: کی گفته پاتو اینجا بذاری؟ خواستم بگویم با زری آمده ام اما رحیم نگذاشت حرفم تمام شود و با غیظ گفت: صاحب زری کس دیگه ایه ولی زری هم بی خود کرده اومده اینجا. در آن لحظه فکر کردم، عجب جایی آمده اییم . مگر اینجا کجاست که اینقدر زود خبرش پیچیده و برادرهایم را تا این حد عصبانی کرده و پشت در خانه ی نغمه خانم کشانده. در همین فکر بودم که زری محکم به بازوی من کوبید و فهمیدم دیگر وقت رفتن است. با وجود تلاش نغمه خانم چیزی یاد نگرفته; بار و بندیلمان را جمع کردیم و از آرایشگاه بیرون رفتیم. وای ، چه می دیدم! همه ی برادرها بیرون ایستاده بودند. فقط ترکه دستشان نبود. گویی گناه بزرگی مرتکب شده بودم. پا را که داخل خانه گذاشتیم سر و صدا بالا گرفت : بگو ببینم چندتا دختر دوازده ساله و هم سن و سال شما اونجا بود؟ کی به تو گفته بری آرایشگری یاد بگیری؟ مادر بیچاره ام که نمی دانست با بردن من به آرایشگاه چه آشوبی در خانه راه می افتد مات و مبهوت به پسرها نگاه می کرد. بنده ی خدا که فکر می کرد با این کارش می تواند از من یک خانم تمام عیار و هنر مند بسازد با قیافه ی حق به جانب گفت: دختر باید از هر انگشتش یه هنر بباره ، بالاخره باید یه چیزی یاد بگیره که به درد در و همسایه ها هم بخوره! رحمان گفت: بله ، ولی قبل از اینکه دستش توی صورت تو و خاله توران و همسایه ها بره اول توی صورت خودش می ره... رحیم با تعجب و عصبانیت گفت : ننه چشم مون روشن، یعنی می خوای جای ننه بندانداز رو بگیره؟ بالاخره بعد از کلی جروبحث به مادرم قبولاندند که مرا برای یادگیری هنری دیگر به جایی دیگر بفرستد. قرار شد از فردای آن روز به خانه ی خانم دروانسیان بروم تا از او خیاطی یاد بگیرم. از فردا باز هم، من و زری هم مسیر بودیم اما با اختلاف دو تا خانه. او به آرایشگاه نغمه خانم می رفت و من کلاس خیاطی خانم دروانسیان می رفتم. کلاس خیاطی هیجان و تازگی کلاس آرایشگری را نداشت و ساعت به ساعت یک مشتری با قیافه و اطوار عجیب و غریب وارد و خارج نمی شد. برعکس مشتری های نغمه خانم که همه جوان و زیبا بودند یا اگه هم زشت بودند زیبا می شدند، مشتری های خانم دروانسیان زنان میانسال و خسته ای بودند که تحملاشان در همان لحظه ی ورود سخت و ملال آور بود. خانم دروانسیان با لهجه ی ارمنی تلاش می کرد شمرده شمرده خیاطی را به زبان فارسی به ما تفهیم کند. من و بقیه کارآموزها دور یک میز می نشستیم و هر کسی از دری سخن می گفت و برش می زد و می دوخت و تن پوشی ابتدایی را ردیف می کرد و همه به به و چه چه می گفتند. این هنر هم دلپسندم نبود. حضور در جمع بی قرارم می کرد. خانم دروانیسان که متوجه بی قراری و بی حوصلگی من شده بود بعد از کلاس مرا با بچه هایش آشنا کرد. دوتا بچه ی تمیز و اتو کشیده به نام هنریک و هراچیک. هراچیک دختری زیبا با شکل و شمایلی سوای ما بود. با بچه هایی آشنا شدم که اسم هایی متفاوت از اسم هایی که می شناختم داشتند. ابتدا فکر می کردم آنها خارجی هستند. هیچ وجه مشترکی به لحاظ زبانی، دینی و فرهنگی بین ما نبود. اما تفاوت ها همیشه جذابند. تفاوت ها لزوما باعث جدایی نیستند و گاهی باعث رشد می شوند. ما در یک شهر زندگی می کردیم اما سبک زندگی مان متفاوت بود. فاصله ی خانه ما تا خانه ی دروانسیان آنقدر کم بود که من آن مسیر را پیاده می رفتم . هراچیک با وجود فراهم بودن همه ی شرایط، در درس ریاضی تجدید شده بود و این بهانه ی خوبی شد برای دوستی ما و فرار از کلاس ملال آور خیاطی. هنریک هم از همان اول صبح با پدرش از منزل بیرون می رفت. انها در کار نجاری استاد بودند. حالا دیگر هر روز به عشق هراچیک به خانه آنها میرفتم و خانم با سبک و سلیقه ی خاصی از من پذیرایی می کرد. هر روز با کیک ها و شیرینی های قشنگ و خوشمزه و میوه های چیده شده در ظرف های زیبا در ساعات مختلف به سراغ ما می آمد و با نگاهی مهربان و لبخندی شیرین می گفت ((خدای من ! فسفر تمام کردید، به مغزتان فشار نیاورید)) ،لبخندی به لب های من و هراچیک هدیه می کرد. ادامه دارد...✒️ 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔸🔶 صفحه 467 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
467.mp3
805.8K
🔸🔶 قرائت صفحه 467 قرآن کریم 👇👇👇 ✅ @telaavat
🗓 تقویم روز 👇👇👇 🔸 یکشنبه 🔸 ۳۱ تیر سال ۱۳۹۷ هجری خورشیدی 🔸 ۸ ذالقعده سال ۱۴۳۹ هجری قمری 🔸 ۲۲ جولای سال ۲۰۱۸ میلادی ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «یا ذالجلال و الاکرام» 🗒 مناسبت ها: 🔻مرگ "احمد قوام" سیاستمدار و نخست وزیر دوره قاجار و پهلوی (1334 ش) 🔻تهاجم وسیع ارتش بعث عراق به خاک ایران پس از پذیرفتن قطعنامه 598 (1367 ش) 🔻ارتباط تلفنی بین تهران و لندن برقرار گردید. (1327 ش) 🔻درگذشت "شیخ فخرالدین ابراهیم بن شهریار عراقی همدانی"، شاعر بزرگ ایرانی (688 ق) 🔻رحلت فقیه و اصولی بزرگ آیت‌اللَّه "ملاحسین بن محمد بن جعفر فشارکی" (1353 ق) 🔻رحلت فقیه بزرگوار آیت اللَّه "میرزا عبدالرحیم سامت" (1420 ق) 🔻درگذشت "ابوالحسن علی بن عمر بن احمد دارقطنی" محدث و فقیه (385 ق) 🔻وفات "ابوالحسن علی بن زبیر کوفی" نویسنده‌ی مسلمان (348 ق) 🔻ولادت ملاعبدالله مدرس گرجی، عالم دینی قرن چهاردهم (1313 ق) 🔻درگذشت "یوهان سباستین ژان باخ" موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز شهیر آلمانی (1750 م) 🔻وقوع نبرد معروف "ایزونزو" بین ایتالیا و اتریش در جریان جنگ جهانی اول (1915 م) 🔻وقوع نبرد نیروهای فرانسه و تونس در بندر "بِیزرْتْ" در تونس (1961 م) 🔻تأسیس سازمان همکاری منطقه‌ای برای عمران موسوم به آر - سی - دی (1964 م) 👇👇👇 ✅ @telaavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام على عليه السلام: شتاب كردن پيش از دستيابى به موقعيت، اندوهبار است العَجَلُ قَبلَ الإِمكانِ يوجِبُ الغُصَّةَ 📚 غررالحكم حدیث 1333 👇👇👇 ✅ @telaavat
🔻🔻 🌸 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم🌸 🔷 بسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ 🔷 🗯ألَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمِفْسِدُونَ وَلَكِن لَّا يَشْعُرُونَ (12) 🍁جزء 1 سوره بقره 🍂 ✍ ترجمه 💭آگاه باشید! همانا آنان خود اهل فسادند، ولى نمىفهمند. ⚡️نکته ها⚡️ در یك بررسى اجمالى از آیات قرآن در مىیابیم كه نفاق، آثار و عوارض بدى در روح، روان، رفتار و كردار شخص منافق ایجاد مىكند كه او را در دنیا و قیامت گرفتار مىسازد. قرآن در وصف آنها مىفرماید: ❇️ دچار فقدان شعور واقعى مىشوند. ❇️اندیشه و فهم نمىكنند. ❇️ دچار حیرت و سرگردانى مىشوند. ❇️ چون اعتقاد قلبى صحیحى ندارند، وحشت واضطراب و عذابى دردناك دارند. 🔢پيام ها 🔢 1⃣ مسلمانان باید به ترفند وشعارهاى به ظاهر زیباى منافقان، آگاه شوند. «الا» 2⃣ بلندپروازى و خیالپردازى مغرورانه منافق، باید شكسته شود. «انّهم هم المفسدون» 3⃣ منافقان دائماً در حال فساد هستند. «المفسدون» 4⃣ زرنگى اگر در مسیر حقّ نباشد، بى شعورى است. «لا یشعرون» 👇👇👇 ✅ @telaavat