eitaa logo
[ تینـو ]
560 دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
1 فایل
• ما همه تینو به آمدنت. همه‌جا سراب است جانِ جهان... سیرابمان کن! تینو، تشنه را گویند... ما همه تشنه به قدوم سبز یک مهربانیم :)
مشاهده در ایتا
دانلود
میگفتن یه زمانی امام حسین ماموریت دادن گفتن جوانان بنی هاشم بیایید ، علی را بر در خیمه رسانید :) یه زمانی اقا روح الله به رزمنده های جوون الان چی ؟ بیانیه گام دوم انقلاب رو خوندید که اقا سید علی مخاطب همه ماموریت ها رو جوونا قرار دادن ؟ ماموریدا ... کم نذارید :)
افسوس که ما پیش از آن که از آلودگی ها پاک شده باشیم، بر خویش عطر پاشیده ایم! و خویشتن را جز آن که هستیم به دیگران معرفی کرده ایم. ما به جای آن که رنگِ خدا را گرفته باشیم، به خدا رنگ زده ایم‌ ... [ علی صفایی حائری ]
وقتی جایی .. خونه ی کسی میری مهمونی، دمِ رفتن ، اونجا که جلوی در وایسادی و هی خداحافظی میکنی و باز برمیگردی و مرورِ خاطرات میکنی ، صاحب‌خونه میگه صبر کنید بدو بدو میره چندتا کیسه میاره چندتا کیسه پر از توشه ی راه ! میگه اینارو ببرید با خودتون ، لازمتون میشه میگه حتما بخورید که یه وقت ضعف نکنید تو راه یه وقت گرسنه نمونید تا رسیدن به مقصد .. هی سفارش میکنه .‌. هی مُشت مشت جیبارو پر میکنه .. آخدا سفره‌ت داره جمع میشه ، سفره ای که سی روز مهمونش بودیم .. که دل کندن ازش خودِ جون کندنه .. که هی خداحافظی میکنیم و هی دلمون نمیاد بریم .‌. آخدا ما دمِ در وایسادیم منتظر ! دستای خالیمونُ پر نمیکنی ؟ راه درازه و صعب العبور ، توشه ی راه بهمون نمیدی ؟ ما قوت نداریما .. ما بدونِ توشه ی مقویِ تو کم میاریما .. آخدا ما بی عرضه ایم .. بلد نبودیم این چند روز از گوشه و کنار سفره‌ت چیزمیز جمع کنیم جیبامونُ پر کنیم .. میشه مثلِ همیشه خودت زحمتشُ بکشی ؟ میشه یه کم جیبای خالی‌مونُ پر کنی ؟ آخدا ما نمک خوردنُ نمک‌دون شکستن عادتمونه .. میشه دعوامون کنی ؟ ادبمون کنی ؟ میشه از درِ خونه‌ت پاک بریم بیرون ؟ میشه تو این شبِ جمعه ای اون چندصباح سرِ سفره‌ت نشستنُ قبول کنی ؟ میشه بیرونمون نکنی ؟ میشه بازم دعوتمون کنی ؟ کی هی بیایم داد بزنیم بالحسینِ الهی العفو ... که هی بگیم تو رو به حسینت امضا کن جوازِ کربلا رو .. آخدا تو اونی که از جلوی درت رد میشه و کاری بهت نداره تعارف میزنی! میگی بفرما داخل عزیزم .. بیا مهمونِ من باش .. بیا که سفره همیشه پهنه و رزق آماده بیا چند ساعتی با من باش حالا ما که مهمونت بودیم دورت بگردم .. مگه میشه دست خالی بریم ؟ مگه مولا بنده‌شُ ول میکنه به حالِ خود ؟ هَیهات .. أنتَ أکرمُ مِن أن تُضَیِّعَ مَن رَبَّیتَه ...
«سختی»‌ نردبان سلوک است. «خوشی» هم نردبان سلوک است! در ‌خوشی‌ها باید شاکر باشیم و در ناخوشی‌ها صابر و راضی! [ سید محمد مهدی میرباقری ]
اسیرِ ظلمات که شدی، برای روحِ سالم بردن از خطرِ سقوط، باید به کسی.. به جایی.. پناه برد..، یکی خودش می‌شود پناهِ خودش، برای خود می‌برد و می‌دوزد.. یکی شیطان را مأمنِ اَمنِ خود میابد.. آن دیگری تا به خودش بیاید سقوط میکند.. اما در این میان کسانی هم هستند که از ابتدای مسیر، ریسمانی را محکم چسبیده‌اند، راه ها را میان‌بر زده اند و رسیده اند... آن ریسمان، ریسمانِ عشقِ حسین علیه السلام و آنان همان سعادتمندان اند ... :))
گفت : یه عده دنبال دنیان ، اینا همون صمی بکم عمی هایی هستن که عذاب الیم و شدید العقاب پیش رو شونه ... یه عده دنبال عقبی ان ، ایناام خوشبحالشونه که انهار من عسل و فلان پیش رو شونه ... یه عده دنبال مولان ، اینا دیگه نور علی نور . همونایین که میگه انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه ... و میشه اجرشون جنات تجری من تحت الانهار ! + تو کجای این چارتی ؟
با خویش همیشه در نبردم چه کنم ؟ از کرده ی خویشتن به دردم چه کنم ؟ گیرم که ز من درگذرانی ز کرم ... زین شرم که دیده ای چه کردم چه کنم ؟ :)))))
السلامُ علیکَ مِن مَطلوبٍ قَبلَ وَقتهِ و محزونٍ عَلیهِ قَبلِ فَوتِهِ بدرود .. ای که پیش از آمدنت تو را طلبیدیم و قبل از رفتنت غم‌زده ایم ... + ماه مهمونی خدا :)) [ صحیفه سجادیه ]
اگر به جای درست کردنِ اقتصادِ مردم بنشینید بر سرِ مسند و با حرف و فحاشی به هم از مسائل غفلت کنید ، شما هم عمّالِ آمریکایید لکن ملتفت نیستید ! [ امام خمینی (ره) ]
تو به ما جرئت طوفان دادی ... :))
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت صد حیف که آن رفت صد حیف که آن رفت ... :))
گفت : یادم نمیاد اونجاهایی که خدا میگه "ان الله یحب التوابین" گفته باشه که توبه کنندگان ماه رمضون ، یا مثلا تو یه ایه ای بیاد بگه فقط توبه تو ماه رمضون پذیرفته میشه یا امثال این ... دیر نشده تا پاکی و تازه به دنیا اومدی توبه کن !
خواهرم داشت با گریه به بابام میگفت : دوستم نداری ! نازم نمیکنی ، بغلم نمیکنی ! بابام گفت : چرا عزیزدلم ، همین امروز نازت کردم بعدشم بغلت . اصلا پاشو بیا تا نازت کنم بغلت کنم ! داشتم با خودم فکر میکردم که ماام با امام زمانمون همینیم ! یادمون میره اقا دستمونو گرفته ... اقا ماام با گریه باید بگیم ؟ دستمونو بگیر ! میشه در جواب بگی فلان جا دستتو گرفتم ؟ میشه اصلا بگی باشه بیا همین الان دستتو بگیرم ؟ :)))
گفت : چطور تا ما ادما عاشق یه ادم دیگه میشیم به فکر این میوفتیم که امتحانش کنیم ! که ببینیم فقط ما رو میخواد یا نه . خداام امتحان کردنش همینه . عاشقته ، توام ادعای عاشق بودن میکنی ، میخوای امتحان نکنه ؟!
وقتی مهدی علیه‌السّلام وارد کوفه می‌شود ، بر فراز منبر قرار می‌‌گیرد و سخن آغاز می‌کند ، در حالی که مردم از شدت شوقِ دیدارش آنچنان می‌گریند که از شدت گریه نمی‌فهمند امام چه می‌فرماید . ‌ [ اعلام‌الوری ص ۲۷۱ ] [ امام باقر علیه السلام ] ‌
پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من جز دل‌خوشی ، یعقوبِ نابینا چه می‌خواهد ؟
چگونه سر زِ خجالت برآورم بَرِ دوست که خدمتی به سزا برنیامد از دستم :))
خستگانت را شکیبایی نماند ... یا دوا کن یا بکش یکبارگی :)))
جمعه به جمعه سرد خانه ها پر ميشوند ، كجایی ؟
خلاصه که ... هماهنگی و اتحاد جبهه‌ی باطل رو اگر جبهه‌ی حق داشت، تا حالا دنیا رو فتح کرده بود !
منتظر نشوید تا قوی شوید بعد موضع بگیرید؛ موضع بگیرید تا قوی شوید. [ امام ‌روح‌ الله ]
شگفتا، شگفتا! به خدا سوگند این مطلب، قلب انسان را می‌میراند و غم و اندوه می‌آفریند که آن‌ها در مسیر باطل خود این‌چنین متحدند، و شما در راه حق این گونه متفرق و پراکنده اید.. [ نهج البلاغه خطبه ۲۷ ]
مامانم داشت میگفت اگه دیدی محبت من و بابات برات بس نیست اگه دیدی دلت میخواد که یکی دیگه هم باشه تن به محبتای دروغکی ادما ندیا ! به بالا سریت نگاه کن ... به امام رضات ! نشه دلتو گول بزنن :)
[ تینـو ]
به راستی از ماجرای غدیر خم میتوان چه برداشتی کرد ؟ هر انکه جلو زده برگردد ، هر انکه عقب مانده ، برسد
تند تر از امام نروید که پای تان خرد میشود . از امام هم عقب نمانید که منحرف میشوید . حول یک محور بروید . ببینید ، شب ها که میرویم رزم شبانه ، یک بلد چی جلوی ستون است . فقط او راه را میشناسد . مابقی افراد حتی فرمانده پشت سر اوست . این بلد چی راه را رفته و برگشته ! [ شهید محمد رضا تورجی زاده ]
وقتی که موسی به کوه طور می‌رفت، شخصی گفت: به خدایت عرض کن، من این همه معصیت می‌کنم، پس چرا مرا عذاب نمی‌کنی؟ خطاب رسید: به آن شخص بگو: ما عذابت کردیم ولی تو نمی‌فهمی! تو در عذاب هستی و خودت خبر نداری! چهل سال است که داری عبادت می‌کنی وقتی به مسجد می‌آیی، مثل مرغ سرکنده دلت می‌خواهد یک طوری شود که زود سلام نماز را بدهی و بروی! مثل ماهی در آب نیستی. این عذاب ماست! [ حاج اقا حق شناس ]
نمیگم همه قلبت رو برای خدا خالی کن حداقل یه جایی رو باز کن تا خدا هم بیاد ! [ آیت الله ناصری ]
بز کوهی عاشق خوردن مار سمّیه وقتی که مار رو خورد ، زهر وارد بدنش میشه خلقت بز طوری هست که می‌دونه اگر آب بخوره باعث میشه سم کل بدنش پخش بشه آب نمیخوره میاد کنار چشمه فریاد میکشه اب رو میبینه و حسرت میخوره فریاد بلند میکشه ! سم داره اذیتش میکنه در حین فریاد بلند اشکی از چشماش خارج میشه با زبون بلندش اشکش رو میخوره تنها این اشک خنثی کننده اون زهرست ...
[ تینـو ]
بز کوهی عاشق خوردن مار سمّیه وقتی که مار رو خورد ، زهر وارد بدنش میشه خلقت بز طوری هست که می‌دونه اگ
میخوام اینو بگم ... اگه سم و زهر گناه وارد بدنت شده نمیتونی خودتو نجات بدی داری میبینی که اشتباه کردی فقط با اشک خنثی میشه :))
ریّان بن صلت می گوید: می خواستم از خراسان برگردم به عراق رفتم که با امام رضا علیه السلام خداحافظی کنم. توی راه با خودم گفتم یادم باشد بعد از خداحافظی، یکی از لباس های امام را از ایشان بگیرم که کفنم باشد. باز با خودم گفتم یادم باشد از آقا چند درهم از مال شخصی خودش را بخواهم که تبرک باشد و با آن ها برای دخترهایم انگشتر بسازم پیش امام رسیدم از فکر جدایی با امام و شدت دلتنگی گریه کردم و اصلاً کارهای دیگر را یادم رفت. بیرون آمدم. امام صدایم زد: ریّان برگرد! برگشتم فرمود دوست داری یک مقدار از درهم های خودم را بدهم تا برای دخترهایت انگشتر بسازی؟ دلت می خواهد یکی از پیراهن هایم را بدهم که هر وقت از دنیا رفتی، با آن کفنت کنند؟.... :)))