🍃❤🍃
🌼 یا اباصالح المهدے ادرڪنی
تو بيا عزيز زهرا
ڪه تو سيد جهاني
ڪه تو هم بهار مردم
ڪه تو هم بهار جاني
تو بيا ڪه چشم مردم
به ره عنايٺ توسٺ
ڪه تو هم طبيب دلها
ڪه تو نور دیدگانی
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
📿 #نماز اول وقت
🍃❤🍃
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپتصویری / دیدم دست سردار زمین افتاد...
#ببینید
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
⭕️ وقاحت به سبک ایالات متحده
🔹درست در زمانی که اجساد برخی قربانیان کرونا در نیویورک در گورهای دستهجمعی "هارت آیلند" دفن میشوند، سفارت مجازی آمریکا وضعیت کرونا در ایران را "فاجعه" و مقصر آن را هم "رژیم" معرفی کرده است.
🔹سفارت ایالات متحده با ۱۶۶۰۰ مرگ و ۴۷۰ هزار مبتلا (۳۰ درصد مبتلایان کل دنیا) بهتر است با این وضعیت فاجعهبار کرونا در آمریکا خفقان گرفته یا راجع به همان آزادی بیان و اینها برایمان شعر بگوید!
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
🔹تبرک: این کلیپ کار ما نیست!
▫️گروه صنعتی تبرک از کلیپ تبلیغاتی منتشر شده در شبکه های اجتماعی اعلام برائت کرد.
▫️در روزهای اخیر انتشار یک ویدیوی تبلیغاتی انیمیشنی محصولات تبرک در فضای مجازی که حاوی تصاویر و دیالوگ های غیراخلاقی بود، مورد انتقاد شدید مخاطبان قرار گرفته بود.
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
👊کانال تنگه مرصاد💥
🍃🌺چلّه قرائت دعای فرج🌺🍃 👥 هر شب ساعت ۲۲ ، قرائت همگانی دعای فرج (الهی عظم البلاء) به مدت ۴۰ شب به ن
🍃🌺چلّه قرائت دعای فرج🌺🍃
👥 هر شب ساعت ۲۲ ، قرائت همگانی دعای فرج (الهی عظم البلاء) به مدت ۴۰ شب به نیت تعجیل در فرج و رفع گرفتاری از مسلمین
👇👇👇
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
👊کانال تنگه مرصاد💥
🍃🌺چلّه قرائت دعای فرج🌺🍃 👥 هر شب ساعت ۲۲ ، قرائت همگانی دعای فرج (الهی عظم البلاء) به مدت ۴۰ شب به ن
🔔☄بياد مولا به رسم هر شب 🔔
🌸✨بسم الله الرحمن الرحيم✨🌸
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ،وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمفَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،
🌸بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🤲🌸
💫و برای سلامتی محبوب💫
🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ✨ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ✨ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ✨ وَعَلى آبائِه ✨في هذِهِ السَّاعَةِ✨ وَفي كُلِّ ساعَة✨ وَلِيّاً وَحافِظاً✨ وَقائِداً وَناصِراً ✨وَدَليلاً وَعَيْنا ✨حَتّى تُسْكِنَهُ✨ اَرْضَكَ طَوْعاً✨ وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .🎀
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَك ضَلَلْتُ عَنْ دينِي
🌷اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج 🌷
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
👊کانال تنگه مرصاد💥
💎پویش استغاثه جهانی طلب منجی هر روز به نیابت از یک شهید 💎 ✅ان شاءالله در شب و روز دوم این پویش دعا
💟شبسوم چلّهیسراسریِ
درانتظارعشق؛
قرائتیکمرتبهزیارتعاشوراو
چهلمرتبه{اللهمعجللولیکالفرج}
••🌸••
| روز #سوم|
•زیارتعاشورابهنیتــظهورامـامِزَمـــان•
••🌸••
3⃣
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
💎پویش استغاثه جهانی طلب منجی هر روز به نیابت از یک شهید 💎
✅ان شاءالله در شب و روز سوم این پویش دعا ، نیایش ، توسل و التجای خود را برای سلامتی و تعجیل در ظهور منجی عالم بشریت به نیابت از 🌹شهید مصطفی احمدی روشن🌹 انجام خواهیم داد.
💠اللهم عجل لولیک الفرج💠
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
👊کانال تنگه مرصاد💥
#رمان #فنجانی_چای_با_خدا #قسمت_چهل_و_نهم بهوش بودم.. اما فرقی با مردگان نداشتم! چرا که ته مانده ای
#رمان
#فنجانی_چای_با_خدا
#قسمت_پنجاهم
او با قربان صدقه های مادرانه اش مرا به اتاقم برد. به محض جا گیری روی تخت و خروج پروین از اتاق با دستانی لرزان گوشی را از روی میز قرض گرفتم. باید با یان یا عثمان حرف میزدم. تماس گرفتم اول با عثمان. یک بار.. دو بار.. سه بار.. جواب نمیداد و این موضوع عصبیم میکرد..شماره ی یان را گرفتم.. بعد از چندین بار جواب داد: (سلام دختر ایرانی..) صدایم ضعیف بود: (بگو جریان چیه؟ تو کی هستی؟) لحنش عجیب شد: (من یانم.. دوست سارا..) دوست داشتم فریاد بزنم و زدم، هرچند کوتاه: (خفه شو..من هیچ دوستی ندارم.. من اصلا کسی رو تو این دنیا ندارم.
(داری.. تو دانیالو داری..)
نشسته رویِتخت با پنجه ی
پایم گلِ قرمز رنگ قالی را هدف گرفتم
داشتم..دیگه ندارم.. یه آشغال مثه عثمان؛ اونو ازم گرفت...
توام یه عوضی هستی مثه دوستت و همه ی هم کیشاش..اصلا نکنه توام مسلمونی؟)
جدی بود: (سارا آرام باش.. هیچ چیز اونی که تو فکر میکنی نیست..از وضعیت لحظه به لحظه ات باخبرم. میدونم چه
شرایطی رو از سر گذروندی. پس فعلا یه کم استراحت کن) از کوره در رفتم: (با خبری؟؟ چجوری؟؟ یان بیشتر از این دیوونم نکن.. این دوستی که تو ایران داری کیه؟ کسی که منو به اون آموزشگاه معرفی کرد کیه؟؟ کسی که پروینو آورد تو این خونه کیه؟؟ اسمش چیه؟؟ حسام؟؟ یان دارین باهام بازی میکنید.. اما چرا؟؟)
گرمم بود! زیاد...به سمت پنجره رفتم تا بازش کنم.. چشمم که به تصویر خودم در شیشه افتاد میخکوبِ زمین شدم..
این من بودم؟؟ همان دختر مو بور با چشمان رنگی.. این مرده ی متحرک شباهتی به من نداشت..صدای الو الو گفتنهای یان را میشنیدم..اما زبانم نمیچرخید..گوشی از دستم افتاد. به سمت آینه رفتم..دیگر چیزی از آن دختر چند ماه پیش باقی نمانده بود جز چشمانی آبی رنگ. وحشت کردم... سری بی مو..چشمی بی مژه... صورتی بی ابرو...
ادامه دارد...
#فنجانی_چای_با_خدا
اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
👊کانال تنگه مرصاد💥
#رمان #فنجانی_چای_با_خدا #قسمت_پنجاهم او با قربان صدقه های مادرانه اش مرا به اتاقم برد. به محض جا
#رمان
#فنجانی_چای_با_خدا
#قسمت_پنجاه_و_یکم
جیغ زدم..بلند...دوست نداشتم خودم را ببینم..پس آینه محکوم شد به شکستن.. پروین هراسان به اتاقم آمد.با فریاد این زنِ تپل و مهربان را به بیرون هُل دادم. تا جاییکه از دستم برمیآمد شکستم و پاره کردم و در این بین در زدنهای گریان پروین پشت در اتاق قصد قطع شدن نداشت. صدایش را میشنیدم: (آقا حسام، مادر.. تو رو خدا خودتو زود برسون.. این دختره دیوونه شده...در اتاقم بسته..میترسم یه بلایی سر خودش بیاره.. من که زبون این بچه رو نمیفهم..)
مدتی گذشت...تتمه ی توانم را صرفِ خانه خرابیم کرده بودم و حالی برایِ ادامه نبود.. روی زمین، تکیه زده به کمد نشستم.. دیگر چه چیزی از همه ی نداشته هایم، داشتم تا برایش زندگی کنم..؟؟ با ضعیفی عجیب تکه ی خورد شده از آیینه را برداشتم...
تمام لحظه های نفس کشیدنم را مرور کردم...معدود خنده هایم با دانیال... شوخی هایش..جوک های بی مزه اش.. سر به سر گذاشتن های بچه گانه اش.کل عمرم خلاصه میشد در دانیال. تکه ی تیزِ آیینه را روی مچ دستم قرار دادم.. مردن هم جرات میخواست و من یکبار نخواسته تجربه اش کرده بودم. چشمانم را بستم.که ناگهان ضربه ایی آرام به در خورد: (سارا خانووم.. لطفا درو باز کنید..) خودش بود...قاتل خوش صدای تنها برادرم...
صدایش را شنیدم.درست مانند وقتی که قرآن میخواند نرم و خوش آهنگ.. اما من متنفر بودم، نه از صدا، که از صاحبش..
دوباره ضربه ایی به در زد: (سارا خانووم..خواهش میکنم درو باز کنید..)
زیادی آلمانی را خوب حرف میزد. به همان خوبی که ته مانده ی انگیزه ی زندگیم را گرفت. دیگر چه داشتم که دل وصل کنم به بودن و نفس گرفتن؟ زیبایی، آخرین چیزی بود که از دست دادم و حالا به امید مرگ باید لحظه های آغشته به سرطانم را میشمردم.. صدایش در گوشم موج زد: (سه ثانیه صبر میکنم.. در باز نشد، میشکنمش..)
پس سه ثانیه برای گذشت از زندگی و نجات از دستِ این مسلمان داعش مسلک وقت داشتم.. باید داغِ این رستگاریِ نکاحین را به دلش میگذاشتم.
تکه ی آیینه را با وجودی لرزان شده از ترس روی مچ دستم فشار دادم.. مُردن کارِ ساده ایی نبود، دستم سوخت، چند ضربه ی محکم به در خورد، من با تمام وجود وحشت کردم، و در شکست...
با موهایی پریشان.. صورتی خوابیده در ریش و لباسی که عدم هماهنگی در رنگهایش، عجله برای رسیدن به این خانه را نشان میداد. با رنگی پریده، سری پایین و چشمانی چسبیده به دستم، حیرت زده روبه رویم ایستاد:
(صبر کن.. داری چیکار میکنی..) زخم دستم سطحی بود..پروین با دیدنم جیغ زد.عصبی فریاد زدم:(دهنتو ببند!)
حسام با آرامشی هیستیریک از پروین خواست تا اتاق را ترک کند. دو قدم به سمتم برداشت. خودم را عقب کشیدم... آرزوی این تَن را به دل میگذاشتم. (نزدیک نیا عوضی..) ایستاد. دستانش را تسلیم وار بالا برد.حسِ جوجه اردکی را داشتم که در حصاری از گربه های گرسنه دست و پا میزند. (باشه.. فقط اون شیشه رو بنداز کنار.. از دستت داره خون میاد..)
روزی میخواستم زندگی را به کامش زهر کنم. اما حالا داشتم جانم را برای خلاصی از دستش معامله میکردم. ترس و خشم صدایم را میخراشید: (بندازم کنار که بفرستیم واسه جهاد نکاح؟؟ مگه تو خواب ببینی..وقتی دانیالو ازم گرفتی..وقتی با اون خدا و اسلامت تنها خوشیمو آتیش زدی و کَردیش یه قصاب عین خودتو اون دوستای لعنتیت، عهد کردم که پیدات کنمو خِرخِرتو بجوئم.. اما تو پیدام کردی اونم به لطف اون عثمان و یانِ عوضی..و درست وقتی که حتی انرژی واسه نفس کشیدن ندارم.. نمیدونمم دنبال چی هستی.. چی از جوونم میخوای.. اما آرزوی اینکه منو به رفقای داعشیت بدی رو به دلت میذارم.) گوشیم به صدا درآمد و حسام به سمتم دوید..غافلگیر شدم..به شیشه ی مشت شده در دستم چنگ زد و من با
تمام نیرویی که ترس، چند برابرش کرده بود در عین مقاومت، حمله کردم.
نمیدانم چند ثانیه گذشت.. اما شیشه در دستش بود و از پاره گیِ به جا مانده رویِ سینه اش خون بیرون میزد.. هارمونی عجیبی داشت قرمزیِ رنگ خون و پیراهن اسپرت و دودی رنگش.. روی دو زانو نشسته بود و جای زخم را فشار میداد. کاش میمرد.. چرا قلبش را نشکافتم؟؟
مبهوت و بی انرژی مانده بودم..
شیشه را به درون سطل پرتاب کرد.. چهره اش از فرط درد جمع شده بود اما حرفی نمیزد. شالِ آویزان شده از میزم را برداشت و روی سرم انداخت. گوشی مدام زنگ میخورد..مطمئن بودم یان است. گوشی را برداشت با صدایی گرفته از سلامتیم گفت.. این آرامش از جنسِ خاطراتِ صوفی نبود.. مشتی دستمال کاغذی برداشت و روی زخم گذاشت که در برقی از ثانیه، تمامش خونی شد!
ادامه دارد...
#فنجانی_چای_با_خدا
زهرا اسعد بلند دوست
اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
👊کانال تنگه مرصاد💥
#گذری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضائی قسمت صد و شانزدهم هیچ گاه به مسائل و موضوعات سیاسی، فره
#گذری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضائی
قسمت صد و هفده
اهلبیتی بود و اصلا از همان اول مال اهل بیت بود. در ایام نوجوانیش چند تا نوار کاست پاپ از این هایی که با مجوز ارشاد منتشر میشدند، گرفته بود و توی خانه گاهی گوش میداد.
آن موقع من برای یاد گرفتن نغمات و مقامات قرآنی و کار روی صوت و لحن در خانه وقت میگذاشتم و به تبعش کاست تلاوتهای قراء مشهور جهان اسلام را در خانه زیاد گوش می دادم و پخش شدن موسیقی پاپ را در خانه تحمل نمیکردم!
یک بار گفتم این ها مصداق لغو است و به استناد آیه «و الذین هم عن اللغو معرضون» به گوش دادنشان اشکال کردم.
هر چه اصرار میکردم این ها را در خانه گوش ندهد میگفت این موسیقی، مجاز است و مجوز ارشاد دارد.
اما یک روز خودش هر چه کاست داشت جمع کرد و برد و نمیدانم چه بلایی سرشان آورد. یکی دو روز گذشت و از او پرسیدم: نوارها را چکارشان کردی؟! گفت ریختمشان دور! گفتم: تو که میگفتی اینوها از ارشاد مجوز گرفتهاند و مجازند…؟ گفت: فکر کردم دیدم مگر مهر امام زمان خورده پشتشان که مجاز باشد؟!!! شانزده سال داشت آن موقع.
راوی: برادر شهید
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
#میلاد_حضرت_رقیه_س
ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان
در چهره تو حضرت زهرا از این به بعد
تو آمدی و لفظ عمو تازه پا گرفت
تکمیل گشت معنی بابا از این به بعد
به روایتهایی ۱۷ ویا ۲۳ شعبان سالروز ولادت حضرت رقیه (س) بوده است.
#ولادتت_مبارک_دختر_ارباب🎈
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
👊کانال تنگه مرصاد💥
جانم به پامنبری های جلسه #حاج_محمود_کریمی در شب نیمه شعبان محمود کریمی داره مدح امام زمان میخو
#خلق_حماسه
چه تابلوهای قشنگی این روزها رو میشه.
یاد امام بخیر
فرمود جنگ برای ما یک نعمت است.
اگر الان بود میفرمود این کرونا
برای ما یک نعمت است....
شرحش با خودتون....
پريشب و در شب نیمه شعبان سال ۹۹
در گلزار شهدای چیذر این تابلوی زیبا
به ثبت رسید .حاج محمود کریمی در
شب نیمه شعبان به ظاهر داشت بدون
حضور مستمع مدح امام زمان میخوند.
اما در باطن زنده های حقیقی مستمع
این جشن بودند ...
درود بر سلیقه ی برگزار کنندگان این مراسم
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 تصاویری که از #دفن_دسته_جمعی قربانیان #کرونا در #نیویورک منتشر شده
🔹این جزیره برای دفن اجساد بی نام و نشان استفاده میشود.
🔹سردخانههای نیویورک بهدلیل تعداد زیادی فوتیهای کرونا، با مشکل روبرو شدهاند.
اینجا کشوری است که #پرزیدنت آن به میان مردم آمد و گفت #ماسک نزنید، بهم دست بدید.. همه چیز تحت کنترل است.. اینجا کشوری است که #مدیریت و #علم و #پزشکی اش را سالهاست بر سر بقیه مردم جهان کوفته اند.. و حالا بیش از همه جهان در #مرگ دست و پا میزند..
#آمریکا #ترامپ #غربگرا #غرب_زدگی #سلبریتی
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
نمونه ای از اهانت های یک نره خر هتاک بنام هادی مهرانی به مقام معظم رهبری در کانال افسادطلب خود!
به گیرنده های خود دست نزنید چراکه این فرد مفسد از داخل کشور کانال خود را اداره می کند و با تبلیغاتی که در کانالش انجام می دهد منبع درآمد هم دارد!
به این فرد 24ساعت زمان داده میشود تا با حذف این پست ها و گذاشتن متن عذرخواهی از مقام معظم رهبری از کار خود ابراز پشیمانی کند والا با مجموعه سپاه سایبری ایران روبرو خواهد شد....
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
❌ توهین یک اصلاح طلبِ افساد طلب
🔻مدیرکانال جانبازان اصلاح طلب که قبلا هم توهین هایی به مسئولان کشور رو در کارنامه خود داره در اظهار نظری بی ادبانه،به مذهب، حرم های اهل بیت (ع)،علما و نماز توهین کرد.
🔺علم و دین هیچ تناقضی نداره و اتفاقا این از افتخارات دین هست که جزوِ اولین جاهایی که برای سلامت مردم تعطیل شد، همین اماکن مقدس بود.
🔻همین اماکن مقدس برای مبارزه با این ویروس، به خط شدند و از ضدعفونی گرفته تا تولید ماسک، شیلد و... کار جهادی کردند.
🔺طلاب، دانشجویان،بسیجیان و علما به میدان آمدند و در کنار کادرِ درمان برای سلامت مردم جهاد کردند.
🔸باید قوه قضائیه به پرونده این فرد گستاخ که سابقه این بی ادبی ها رو در پرونده خود داره، ورود کنه.
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313
🆘تعیین محل نشستن و ایستادن در اتوبوسهای پایتخت
🔹مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی شهر تهران از مردم خواست هنگام سوار شدن به اتوبوس ها، فاصلههای تعیین شده در اتوبوس را رعایت کنند./ ایسنا
#به_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313