📗#معرفی_کتاب📗
کتاب «کیمیاگر» نوشته رضا مصطفوی نخستین بار در اردیبهشت ۱۳۹۸ راهی بازار کتاب شد و بدلیل استقبال زیاد مخاطبان در دومین ماه تابستان ۱۳۹۹ به چاپ بیستم رسید.
داستان کیمیاگر، یک روایت تاریخی است که در دوران امام کاظم (ع) رخ داده و ابوالفتوح رازی، از عالمان قرن ششم، آن را در آثار خود نقل کرده است. این داستان که رضا مصطفوی، آن را در قالب یک رمان تاریخی به نگارش درآورده، ماجرای جستجوگر جوانی به نام یونس است که برای یافتن کیمیا وارد بغداد میشود که بهتازگی بنا شده و پایتخت خلافت عظیم عباسیان است. کیمیاگری که قهرمان داستان در پی او آمده است، در یکی از این مناظرات تاریخی، ولایت امیر مؤمنان علیه السلام را اثبات میکند و خود و اطرافیان را دچار چالشهایی میکند. داستان کیمیاگر، در واقع بنمایه اثبات حقانیت غدیر را دارد.
نخستین اثر داستانی رضا مصطفوی که پیش از این آثاری در پژوهشهای تاریخی داشته است، توانسته است یکی از مناظرات اصیل کلامی شیعه را با روشن کردن زوایای تاریخی آن و به دست دادن تصاویری از آن دوران، بصورت جذاب و گیرا روایت کند.
📗#معرفی📗
سلسله جلسات محبت درمانی بر اساس تفسیر حدیث معراج : "...یا أَحمدُ! وَجَبَت مَحَبَّتي لِلمُتَحابّينَ فِيَّ..." توسط استاد محمد شجاعی بصورت زیبایی بیان میشود.
این مجموعه به محبت خدا به بنده ها و محبت انسان ها با تکیه بر آیات و روایات پرداخته است.
فوق العاده زیباست از دست ندید👌..
📗#معرفی_کتاب📗
صُلحُالحَسَن(علیهالسّلام) کتابی درباره صلح امام حسن(ع)، اثر شیخ راضی آل یاسین پژوهشگر و عالم دینی شیعی است. این کتاب از معدود آثار تحلیلی و تفصیلی است که درباره زندگانی امام حسن مجتبی(ع)، موقعیت سیاسی او و شرایط صلح امام با معاویه سخن گفته است. این کتاب در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیتالله خامنهای(مدّظلّهالعالی) با عنوان «صلح امام حسن پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ» به فارسی ترجمه شد.
این کتاب در زمرۀ متقنترین کتب تاریخی در موضوع خود است و مؤلف در آن به موضوعاتی پرداخته که در کتب مشابه به آنها کمتر توجه شده است. منابع پژوهشی این اثر نیز قریب به صد منبع معتبر و ارزشمند است.
حضرت آیت الله خامنه ای در مقدمه این اثر چنین می نویسد:
"«اینک که با فراهم آمدن ترجمه این کتاب پر ارزش و نامی، جامعترین و مستدلترین کتاب درباره «صلح امام حسن» در اختیار فارسی زبانان قرار میگیرد، این جانب یکی از آرزوهای دیرین خود را برآورده مییابم و جبهه سپاس و شکر بر آستان لطف و توفیق پروردگار میسایم.
پیش از اینکه به ترجمه این کتاب بپردازم، مدتها در فکر تهیه نوشتهای در تحلیل موضوع صلح امام حسن بودم و حتی پارهای یادداشتهای لازم نیز گرد آورده بودم؛ ولی سپس امتیازات فراوان این کتاب مرا از فکر نخستین بازداشت و به ترجمه این اثر ارزشمند وادار کرد. مگر که جامعه فارسیزبان نیز ـ چون من ـ از مطالعهی آن بهره گیرد و هم برای اوّلینبار دربارهی این موضوع بسی با اهمیّت، کتابی از همهرو جامع، در معرض افکار جویندگان و محققان قرار گیرد.»
Part02_صلح امام حسن.mp3
6.79M
موقعیت سیاسی پیش از بیعت
*مساله امامت با اشاره به حدیث ثقلین
*دیدگاه اهل تاویل درباره خلافت
*انگیزه ها و توجیهات غصب خلافت از خاندان عترت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 تقدیم به شما؛
🎼 #میلاد_امام_زمان(عج)
🎧 سلام زندگی
💐سلام عشق من
♬✾♬✾♬✾♬✾
♫♬♫♬♫♩
#مقاومت
#عید_میلاد
#قرار_دوازدهم
#قلب_عالم_امکان
#پویانفر
دو خوانش غزل ۲۶۱ حافظ.mp3
2.7M
غزل شمارهٔ ۲۶۱
درآ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان گرآید باز
بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست
که فتح باب وصالت مگر گشاید باز
غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت
ز خیل شادی روم رخت زداید باز
به پیش آینه دل هر آن چه میدارم
بجز خیال جمالت نمینماید باز
بدان مثل که شب آبستن است دور از تو
ستاره میشمرم تا که شب چه زاید باز
بیا که بلبل مطبوع خاطر حافظ
به بوی گلبن وصل تو میسراید باز
حکمت-4-ورع-2.oga
656.2K
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت4 🔟
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت4
🔴 قسمت دهم
🔹1.2.1 عفت:
اولین ارزش بنیادین اخلاقی که ورع با آن نسبت دارد عفت است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه ۲۹ نهج البلاغه بعد از شکایت مفصل از مردم زمانه خودشان و فساد فراگیر در آنها در پایان خطبهٔ ۲۷ می فرماید: «أ قولا بغیر العمل؟» آیا شعار بدون عمل می دهید؟ «و عفة من غیر ورع»؟! و ادعای عفت و پاکدامنی می کنید در حالیکه ورع ندارید؟ و «طمع فی غیر حق»؟! و در چیزی که حق شما نیست طمع می کنید»؟!
🔻 باید تذکر بدهم که عبارت دقیق پایان خطبه ۲۹ همین است که عرض کردم "غفلتا" نیست "عفتا" است؛ یعنی نمیشه انسان ادعای عفت بکند در حالیکه ورع ندارد دوری از محرمات ندارد.
🔹1.2.2 حیا:
نکته اخلاقی دیگری که با ورع نسبت خیلی مستقیم و مهمی دارد حیا است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۴۹ نهج البلاغه حیا را ریشهٔ ورع می دانند و می فرماید: «و من قل حیاءه قل ورعه»؛ «کسی که حیاء اش کم باشد ورعش کم است»
🔹1.2.3 مرگ قلب:
در همان حکمت ۳۴۹ امیرالمؤمنین (علیه السلام) کمی ورع را عامل مرگ قلب می داند و می فرماید: «و من قل ورعه مات قلبه»؛ «کسی که ورعش (اجتنابش) از محرمات کم باشد قلبش می میرد».
🔻 به جهت اهمیت حکمت ۳۴۹ در بیان گامهای سقوط در جهنّم در این بخش کل این حکمت را بیان کنیم. حضرت در حکمت ۳۴۹ می فرمایند: « و من کثر کلامه کثر خطاه » ؛ کسی که زیاد سخن بگوید طبیعتاً زیاد هم خطا می کند؛ «و من کثر خطا او قل حیاءه»؛ کسی که زیاد خطا کرد حیاء اش کم می شود و «من قل حیاءهو قل ورعه»؛ کسی که حیا اش کم شد ورعش کم میشود و «من قل ورعه مات قلبه» ؛ کسی که ورعش کم شد، قلبش می میرد . «و من مات قلبه دخل النار» ؛ کسی که قلبش بمیرد داخل جهنم خواهد شد».
به خدا پناه می بریم از این سقوط.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
حکمت-4-ورع-3.oga
1.1M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت4 1⃣1⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت4
🔴 قسمت یازدهم
🔷2. جایگاه ورع:
🔻سرفصل دیگری که پیرامون ورع در نهج البلاغه بیان شده جایگاه بسیار مؤکد ورع است که این سرفصل را می توانیم در دو بخش بررسی کنیم؛ اول ورع عموم مردم و دوم ورع کارگزاران نظام اسلامی.
🔹2.1 ورع عموم مردم:
درباره ورع عموم مردم دو نکته در نهج البلاغه آمده است که بسیار جالب است:
🔻 اول اینکه حضرت ورع را یکی از پنج موضوع بسیار مهمی میدانند که باید دائم بدان تاکید کرد. لذا خود مولا در خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه با عبارات تأکیدی جالبی اینگونه میفرمایند: " العمل العمل"؛ کار کنید، کار برای آخرت "ثم النهایه ثم النهایه" ؛ برای عاقبت امرتان فکر کنید. "الستقامه الستقامه" ؛ در راه حق پافشاری کنید، پایداری کنید "ثم الصبر الصبر"؛ بر دشواری ها تلخی های مسیر حق صبور باشید صبور باشید "والورع الورع" ؛ از حرام دوری گزینید ورع داشته باشید.
🔻 نکتهٔ دوم پیرامون ورع عمومی این است که حضرت یکی از شعبههای فساد جامعه را فساد اهل کسب و کار می دانند. لذا حضرت امیر (علیه السلام) در خطبه ۱۲۹ در شکایت از فساد فراگیر جامعه میفرمایند: ( "این المتورعون فی مکاسبهم"؛ کجا رفتند کاسب هایی که در کسب و کارشان رعایت ورع می کردند و از شبهه ی حرام هم پرهیز میکردند.)
🔹 2.2 ورع کارگزاران:
ورع در بخش کارگزاران هم دو نکته خیلی جالب دارد:
🔸اولاً امیرالمؤمنین (علیه السلام) در بند ۲ از نامه ۵۳ به جناب مالک اشتر شهید می نویسند: ("وَ الْصَقْ بِاَهْلِ الْوَ رَع وَ الصِّدْقِ" به کسانی که اهل ورع و صداقت هستند بچسب "ثمَّ رُضْهُمْ اَنْ لايُطْرُوكَ" یک جوری با آنها برخورد کن که آنها تو را تملق نگویند، چاپلوسی تو را نکنند. "و لايُبَجِّحُوكَ بِباطِل لَمْ تَفْعَلْهُ " ؛ و تو را در مورد کاری که اصلاً انجام نداده ای نستایند یعنی صدق داشته باشند . "فَاِنَّ كَثْرَةَ الاِْطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ" ؛ چرا؟! به خاطر اینکه زیادی تعریف و تمجید و چاپلوسی از مدیر اورا به غرور می کشاند. "وَتُدْنى مِنَ الْعِزَّةِ" او را نزدیک به خود فریبی میکند.) یعنی برو با کسانی همنشین شو که اولا چاپلوسی تو را نمی کنند، ثانیاً حتی ایراد تو را خیلی صادقانه می گویند چون با حقیقت کار دارند، نه با خوشایند حاکم .
🔸نکته دوم این است که امیرالمؤمنین انتظار دارند کارگزاران نظام چون نماینده و نمایشگر حاکم جامعه اسلامی هستند خیلی اهل ورع باشند و ورع کارگزاران را نوعی کمک کردن به حاکم می دانند. در نامه ی ۴۵ خطاب به عثمان بن حنیف که خودش فرماندار بصره از طرف مولا علی (علیه السلام) است و سر سفره سرمایهداری در بصره نشسته؛ او را خطاب و عتاب میکنند و میفرمایند: «تو چگونه ادعا می کنی که نماینده علی هستی در حالیکه امام تو هرگز به دو لباس فرسوده اش لباسی اضافه نکرد و بیش از دو قرص نان به غذایی دست نبرد» . بعد می فرمایند: « البته تو نمی توانی و شماها نمی توانید مثل علی اینقدر زاهدانه زندگی کنید، "وَلكِنْ اَعينُونى بِوَرَع وَ اجْتِهاد و عِفَّة وَ سَداد" ؛ حداقل اگر نمیتوانید مثل علی باشید که نمی توانید، من را کمک کنید با ورع و تلاش زیاد و عفت و استواری در مسیر حق».
🔻بنابراین کارگزاران نظام نمی توانند به هیچ بهانهای تجملاتی و اشرافی زندگی کنند، چون اینها نماینده رهبر جامعه هستند و مردم خواهی نخواهی آنها را نماینده ی حاکم جامعه میدانند. لذا از باب "کونوا لنا زینا ولا تکونوا علینا شینا" که امام صادق (علیه السلام) طبق نقل فرمود: «یک جوری زندگی کنید که باعث زینت و افتخار ما باشید نه باعث سرافکندگی و خجالت ما» مصداق این قصه در مورد کارگزاران نظام این است که در جامعهای که اینقدر مشکلات اقتصادی و معیشتی هست آنها هم باید مثل رهبر عزیز انقلاب در نهایت ورع زندگی کنند تا جامعه ناامید نشود.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
🌳شجره آشوب« قسمت هفتاد و نهم»
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻4. هنگامی که قیس بن سعد (استاندار علی ع ) از مصر عزل شد، از مصر به مدینه امد و سپس از مدینه به سوی کوفه رفت. این خبر به گوش معاویه رسید. معاویه کاملا انتظار داشت که مروان در مدینه قیس را ترور کند زیرا قیس مهره کلیدی علی ع بود لذا نیز طی نامه ای مروان را سرزنش کرد و گفت: «قيس بن سعد و رأى و اعتبار وى را به كمك على فرستاديد، به خدا اگر يكصد هزار جنگاور به كمك او فرستاده بوديد مرا چنين به خشم نمىآورد كه قيس بن سعد را پيش على فرستاديد.»
🔻 سوال مهم اینجاست اگر مروان، نفوذی بنی امیه و شخص معاویه نبود،در سراسر زندگی خود، چیزی جز دشمنی و کینه با اهل بیت نداشت. او بود که جعده را تحریک کرد تا امام حسن علیه السلام را مسموم کند و حتی جزو گروهی بود که با برپا کردن آشوب، جلوی دفن امام حسن در کنار پیامبر را گرفت و به تابوت حضرت، تیراندازی کردند. پیامبر او را وزغ پسر وزغ و شخص ملعون نامید. ما دلایل خود را برای نفوذی بودن مروان از سوی بنی امیه به شرح زیر می آوریم:
🔻1.در زمان خلیفه سوم، او و ابوسفیان، روی رفتارهای عثمان، نفوذ داشتند. به طوری که یعقوبی می نویسد: «مروان بن حکم و ابوسفیان، بر عثمان تسلط داشتند و بر او چیره بودند.»
🔻2. مروان، برای قتل عثمان، مردم را تحریک می کرد. زمانی که معترضان به وساطت امام علی علیه السلام، پذیرفتند تا به مصر برگردند، در نیمه راه پیکی را از سوی عثمان دستگیر کردند. همراه این پیک نامه ای خطاب به ابن ابی سرح، فرماندار مصر نوشته شده و در آن به قتل معترضان دستور داده بود. هنگامی که معترضان آن نامه را دیدند، متوجه شدند به خط مروان به حکم نگاشته شده است.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
🌳شجره آشوب« قسمت هشتادم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻مسئله مهم اینکه مروان، عامدا مردم را برای قتل عثمان تحریک می کرد؛ زیرا او با این کار قصد داشت معترضان را جری تر کند تا هرچه زودتر عثمان حذف شود. دلیل این امر هم این بود که در صورت زنده ماندن عثمان، وی مجبور می شد تا ساختارهای حکومتی خود را اصلاح سازد؛ به این نحو که یااستانداران اموی را تغییر دهد یا خودش از خلافت کناره بگیرد که در هر دو صورت خلافت از دست بنی امیه خارج می شد و مروان و معاویه نیز به هیچ وجه این را نمی خواستند.
🔻 به همین دلیل می بینیم زمانی که عثمان از معاویه درخواست کمک می کند وی عمدا سپاه خود را نگه می دارد تا خبر قتل عثمان برسد و به شام بازگردد.
🔻3. زمانی که عثمان به قتل رسید، در خانه او، هجده مرد از بنی امیه حضور داشتند. از جمله اینها، مروان بن حکم بود. سوال اینجاست: چگونه عثمان در خانه خود به قتل می رسد ولی بنی امیه عملا هیچ کاری برای حفظ او نمی کنند؟ در مروج الذهب آمده است که «اگر مروان و بنی امیه، معترضان را دفع می کردند، عثمان کشته نمی شد.»
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...