eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
2.4هزار دنبال‌کننده
108.9هزار عکس
118.7هزار ویدیو
4.3هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
دو خوانش غزل ۲۶۱ حافظ.mp3
زمان: حجم: 2.7M
غزل شمارهٔ ۲۶۱ درآ که در دل خسته توان درآید باز بیا که در تن مرده روان گرآید باز بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست که فتح باب وصالت مگر گشاید باز غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت ز خیل شادی روم رخت زداید باز به پیش آینه دل هر آن چه می‌دارم بجز خیال جمالت نمی‌نماید باز بدان مثل که شب آبستن است دور از تو ستاره می‌شمرم تا که شب چه زاید باز بیا که بلبل مطبوع خاطر حافظ به بوی گلبن وصل تو می‌سراید باز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمت-4-ورع-2.oga
زمان: حجم: 656.2K
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 🔟 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دهم 🔹1.2.1 عفت: اولین ارزش بنیادین اخلاقی که ورع با آن نسبت دارد عفت است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه ۲۹ نهج البلاغه بعد از شکایت مفصل از مردم زمانه خودشان و فساد فراگیر در آنها در پایان خطبهٔ ۲۷ می فرماید: «أ قولا بغیر العمل؟» آیا شعار بدون عمل می دهید؟ «و عفة من غیر ورع»؟! و ادعای عفت و پاکدامنی می کنید در حالیکه ورع ندارید؟ و «طمع فی غیر حق»؟! و در چیزی که حق شما نیست طمع می کنید»؟! 🔻 باید تذکر بدهم که عبارت دقیق پایان خطبه ۲۹ همین است که عرض کردم "غفلتا" نیست "عفتا" است؛ یعنی نمیشه انسان ادعای عفت بکند در حالیکه ورع ندارد دوری از محرمات ندارد. 🔹1.2.2 حیا: نکته اخلاقی دیگری که با ورع نسبت خیلی مستقیم و مهمی دارد حیا است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۴۹ نهج البلاغه حیا را ریشهٔ ورع می دانند و می فرماید: «و من قل حیاءه قل ورعه»؛ «کسی که حیاء اش کم باشد ورعش کم است» 🔹1.2.3 مرگ قلب: در همان حکمت ۳۴۹ امیرالمؤمنین (علیه السلام) کمی ورع را عامل مرگ قلب می داند و می فرماید: «و من قل ورعه مات قلبه»؛ «کسی که ورعش (اجتنابش) از محرمات کم باشد قلبش می میرد». 🔻 به جهت اهمیت حکمت ۳۴۹ در بیان گام‌های سقوط در جهنّم در این بخش کل این حکمت را بیان کنیم. حضرت در حکمت ۳۴۹ می فرمایند: « و من کثر کلامه کثر خطاه » ؛ کسی که زیاد سخن بگوید طبیعتاً زیاد هم خطا می کند؛ «و من کثر خطا او قل حیاءه»؛ کسی که زیاد خطا کرد حیاء اش کم می شود و «من قل حیاءهو قل ورعه»؛ کسی که حیا اش کم شد ورعش کم می‌شود و «من قل ورعه مات قلبه» ؛ کسی که ورعش کم شد، قلبش می میرد . «و من مات قلبه دخل النار» ؛ کسی که قلبش بمیرد داخل جهنم خواهد شد». به خدا پناه می بریم از این سقوط. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمت-4-ورع-3.oga
زمان: حجم: 1.1M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 1⃣1⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔴 قسمت یازدهم 🔷2. جایگاه ورع: 🔻سرفصل دیگری که پیرامون ورع در نهج البلاغه بیان شده جایگاه بسیار مؤکد ورع است که این سرفصل را می توانیم در دو بخش بررسی کنیم؛ اول ورع عموم مردم و دوم ورع کارگزاران نظام اسلامی. 🔹2.1 ورع عموم مردم: درباره ورع عموم مردم دو نکته در نهج البلاغه آمده است که بسیار جالب است: 🔻 اول اینکه حضرت ورع را یکی از پنج موضوع بسیار مهمی می‌دانند که باید دائم بدان تاکید کرد. لذا خود مولا در خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه با عبارات تأکیدی جالبی اینگونه می‌فرمایند: " العمل العمل"؛ کار کنید، کار برای آخرت "ثم النهایه ثم النهایه" ؛ برای عاقبت امرتان فکر کنید. "الستقامه الستقامه" ؛ در راه حق پافشاری کنید، پایداری کنید "ثم الصبر الصبر"؛ بر دشواری ها تلخی های مسیر حق صبور باشید صبور باشید "والورع الورع" ؛ از حرام دوری گزینید ورع داشته باشید. 🔻 نکتهٔ دوم پیرامون ورع عمومی این است که حضرت یکی از شعبه‌های فساد جامعه را فساد اهل کسب و کار می دانند. لذا حضرت امیر (علیه السلام) در خطبه ۱۲۹ در شکایت از فساد فراگیر جامعه می‌فرمایند: ( "این المتورعون فی مکاسبهم"؛ کجا رفتند کاسب هایی که در کسب و کارشان رعایت ورع می کردند و از شبهه ی حرام هم پرهیز می‌کردند.) 🔹 2.2 ورع کارگزاران: ورع در بخش کارگزاران هم دو نکته خیلی جالب دارد: 🔸اولاً امیرالمؤمنین (علیه السلام) در بند ۲ از نامه ۵۳ به جناب مالک اشتر شهید می نویسند: ("وَ الْصَقْ بِاَهْلِ الْوَ رَع وَ الصِّدْقِ" به کسانی که اهل ورع و صداقت هستند بچسب "ثمَّ رُضْهُمْ اَنْ لايُطْرُوكَ" یک جوری با آنها برخورد کن که آنها تو را تملق نگویند، چاپلوسی تو را نکنند. "و لايُبَجِّحُوكَ بِباطِل لَمْ تَفْعَلْهُ " ؛ و تو را در مورد کاری که اصلاً انجام نداده ای نستایند یعنی صدق داشته باشند . "فَاِنَّ كَثْرَةَ الاِْطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ" ؛ چرا؟! به خاطر اینکه زیادی تعریف و تمجید و چاپلوسی از مدیر اورا به غرور می کشاند. "وَتُدْنى مِنَ الْعِزَّةِ" او را نزدیک به خود فریبی می‌کند.) یعنی برو با کسانی همنشین شو که اولا چاپلوسی تو را نمی کنند، ثانیاً حتی ایراد تو را خیلی صادقانه می گویند چون با حقیقت کار دارند، نه با خوشایند حاکم . 🔸نکته دوم این است که امیرالمؤمنین انتظار دارند کارگزاران نظام چون نماینده و نمایشگر حاکم جامعه اسلامی هستند خیلی اهل ورع باشند و ورع کارگزاران را نوعی کمک کردن به حاکم می دانند. در نامه ی ۴۵ خطاب به عثمان بن حنیف که خودش فرماندار بصره از طرف مولا علی (علیه السلام) است و سر سفره سرمایه‌داری در بصره نشسته؛ او را خطاب و عتاب می‌کنند و می‌فرمایند: «تو چگونه ادعا می کنی که نماینده علی هستی در حالیکه امام تو هرگز به دو لباس فرسوده اش لباسی اضافه نکرد و بیش از دو قرص نان به غذایی دست نبرد» . بعد می فرمایند: « البته تو نمی توانی و شماها نمی توانید مثل علی اینقدر زاهدانه زندگی کنید، "وَلكِنْ اَعينُونى بِوَرَع وَ اجْتِهاد و عِفَّة وَ سَداد" ؛ حداقل اگر نمی‌توانید مثل علی باشید که نمی توانید، من را کمک کنید با ورع و تلاش زیاد و عفت و استواری در مسیر حق». 🔻بنابراین کارگزاران نظام نمی توانند به هیچ بهانه‌ای تجملاتی و اشرافی زندگی کنند، چون اینها نماینده رهبر جامعه هستند و مردم خواهی نخواهی آنها را نماینده ی حاکم جامعه می‌دانند. لذا از باب "کونوا لنا زینا ولا تکونوا علینا شینا" که امام صادق (علیه السلام) طبق نقل فرمود: «یک جوری زندگی کنید که باعث زینت و افتخار ما باشید نه باعث سرافکندگی و خجالت ما» مصداق این قصه در مورد کارگزاران نظام این است که در جامعه‌ای که اینقدر مشکلات اقتصادی و معیشتی هست آنها هم باید مثل رهبر عزیز انقلاب در نهایت ورع زندگی کنند تا جامعه ناامید نشود. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ↩️ ادامه دارد...