هدایت شده از مغز خاکستری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ صحبتهای تکان دهنده "مدونا" نماد «برهنگی و هرزگی» در آمریکا درباره جایگاه #زن در غرب!!
⚠️ تجربه تکراری غربی ها را در ایران #تجربه نکنیم!!
🇮🇷 #اتحادیه_عماریون
🔺#همدلی
🔻#انقلابی_گری
@khakestary_amar
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
❤️🔥امروز ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد
گفت بابا من کلاس دارم من و میبری دانشگاه
گفتم اره دخترم میبرم
وقتی امدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد
دیدم یه اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه
و اصلا معلومه بلد نیست
خب من پاکبان کوچه رو میشناختم اقای عزیزی
یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود..
ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ رفتم دخترم و رساندم و برگشتم
دیدم هنوز داره با آشغالها بازی میکنه.
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم.
در ماشین رو باز كردم و صداش كردم «عزيز خوبى؟
يه لحظه تشريف بيار.
خيلى شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش
خيلى شُسته رُفته جواب داد:
«سلام. در خدمتم مشكلى پيش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم.
نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان تر برخورد کنم.
"خسته نباشی گفتم بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم"
بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف اومد داخل و نشست.
اون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.
پرسيدم «چى گوش ميدى؟».
گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه».
كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟»
گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى».
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد!
« فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچی چيزى رو مى خونى؟».
با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. »
از سرایدار ساختمان دو تا ابجوش گرفتم
دو تا علی کافه انداختم
رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که متوجه نميشم
اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟».
نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. »
قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم
و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى.
در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه.
امشب تا دیدم شناختمون چون عکس تون رو با بابا دیده بودم.
جناب خمارلو من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره.
به پدرم هر چى ميگيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛
ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه.
هم كمكش كرده باشيم
هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.»
چند لحظه سكوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود.
استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش.
بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد.
قدر باباتم بدون.
خيلى آدم درست و مهربونیه..
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
#گزارش_گفتگو
📌 تجربه ایده قبل از ظهور آن
🖇حجتالاسلام مجتبی نامخواه در گفتگو با فکرت
🔸ما نهاد دولت را بیش از آنکه متأثر از مسئول و رئیس دولت بدانیم باید متأثر از #ایدهای بدانیم که در باب #دولت مطرح است اما عموماً خلاف این مطرح میشود و لذا دچار روزمرگی دولتها میشویم و میبینیم که معمولاً دولتها با ایدههای متفاوت، نتایج مشابهی را به بار میآورند.
🔹شیوه اندیشیدن ما به دولت اغلب بهگونهای است که درباره ابعاد #قدرت_دولت و یا منشأ مشروعیت آن صحبت میکنیم و حال آنکه اینها به ما برای ساخت دولت کمک نمیکند؛ بررسی انقلاب اسلامی نشان میدهد که ما به خوبی ایده دولت مدنظر امام راحل را که برگرفته از دو اصل #عدالت و #رفاه_اجتماعی بود، اول در عمل #تجربه کردیم و بعد از آن به سراغ #تئوریزهکردن آن رفتیم.
مطالعه کامل گفتگو در «وبگاه فکرت»
#تجربه امر به معروف یکی از عزیزان 🌹🌹😍😍😍🌹🌹
♦️وضعیت خیلی بد بود😔😔
تعداد سگ های پارک کم کم داشت با تعداد انسان ها برابری میکرد😥
کشف حجاب وجود معتادین روابط نامتعارف و ....😨😨
1️⃣روز اول یک ملافه کوچیک وسط پارک پهن کردم و اول اذان شروع کردم به نماز خوندن.همه فکر میکردن دیوانه شدم
2️⃣ روز دوم ملافه رو بزرگتر کردم و به حاضرین اطرافم گفتم بیاین رو ملافه جاهست شما هم نمازتون رو بخونید شدیم ۳ نفر
3️⃣ روز سوم صدای اذان رو پخش کردم جمعیت بیشتری برای نماز اول وقت جمع شدند.
این اتفاق تلنگری شد که به فکر نماز جماعت بیفتم.
چند جا تماس گرفتم و بالاخره قول روز چهارم رو گرفتم
4️⃣روز چهارم تو کل پارک راه رفتم و یکی به یکی اعلام کردم نماز برگزار میشه.جمعیت بیشتری اومدند..بعد از نماز از بچه ها پذیرایی شد
5️⃣ روز پنجم از در خونه تا تو پارک هرکسی رو دیدم گفتم نماز تشریف بیارین و خداوند از غیب امام جماعت فرستاد.
6️⃣روز ششم کسبه و همسایه ها رو دعوت کردم و جمعیت حاضرین سیر صعودی گرفته بود.برای بچه ها جشن برگزار کردیم سرود خواندن و پذیرایی شدند
7️⃣ روز هفتم صوت های مهدوی از قبل از اذان پخش شد و بعد اذان و شروع نماز و مکبری کردن پسرم باعث شد جمعیت از روی فرش ها گذر کنند و روی زمین به امام جماعت اقتدا کنند.
8️⃣ روز هشتم افتاد شب جمعه.از آسمون سیستم بلند گو رسید امام جماعت رسید چای و قند و شربت و حلوا و خرما و بیسکوییت و ... رسید.
معجزه پشت معجزه.
به خودم اومدم دیدم یه موکت خیلی بزرگ آخر صف نماز گزارا پهن شده نفهمیدم از کجا اومد اما گفتن باشه واسه نمازجماعت.
خلاصه دعای کمیل برگزار شد.پذیرایی با برکت.اصلا تموم نمیشد انگار تهش به دریا وصل بود.بچه ها سرود خوندن نه یکی و دو تا نزدیک ۲۰ تا نوجوون.
در حال جمع کردن وسایل بودیم یه خانوم گفت اگه دعای ندبه برگزار میشه فردا عدسی به نیت شهیدم میارم دلشو نشکستیم با این که جمعیت رفته بودند گفتم بیارین ما میایم.
بالاخره صبح شد فقط چند نفری خبر داشتن اما ساعت ۶ مردم سر قرار همیشگی جمع شده بودن
خودشون فرش ها رو پهن کردن و دعا برگزار شد و بعد صرف صبحانه.
و حالا بعد ار ۸ شب
🌱 کلی فرش و موکت
🌱امام جماعت ثابت
🌱بچه ها و نوجوون ها جذب شدند
🌱بنر ممنوعیت سگ گردانی از جانب شهرداری نصب شد
🌱به ندرت سگ و کشف حجاب دیده میشود و در صورت مشاهده تذکر داده میشود
🌱و انشاالله مراسم دعا عزاداری و جشن اعیاد خواهیم داشت.
تمام این اتفاقات از یک حس شروع شد
حس اینکه فضای پارک باید برای نوجوون ها امن باشه.وجود سگ معتادین و .... باعث نا امنی است
نمازها را درفضای باز برپا کنید تا نسل آینده از دیدن گناهان جامعه نا امید نشن.
نیت ، توکل بر خدا و سوره یاسین جاده صاف کن های مسیر هستن.
شما هم شروع کنید.
این است یکی از معانی :«إن تنصروا الله ینصرکم و یثبّث أقدامکم»
دوستان و همراهان عزیز
سلام علیکم💐💐💐
خواهران و برادر مؤمنم
یه بسم الله بگید و این حرکت رو با هماهنگی مساجد و امام جماعت محله تون در میادین شهر و پارک ها از همین هفته شروع کنید.
باید سنگرهای اجتماعی را از دست جماعت هرزه و هوسران پس بگیریم تا بتوانیم رنگ و بوی شهر را رنگ و بویی فاطمی و حسینی و شهدایی کرده و از قدم زدن مهدی فاطمه (عج) در شهرمون ابراز شرمندگی نکنیم.
«ولا تَهِنوا و لا تحزنوا و أنتم الأعلون ان کنتم مؤمنین»
سستی نکنید و ناراحت نباشید چرا که شما بر همگان برترید اگر ایمان داشته باشید.
در همه گروهها پخش کنید تا این حرکت جهادی در آستانه محرم و صفر در کل کشور اجرا بشه.
تا مردم مؤمن اقدام نکنند و حرکت نکنند هیچ اتفاقی رقم نخواهد خورد و اگر مردم تکان خوردند مسئولین هم تکان می خورند.
اجرتون با شهدا🙏🤲
🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️🙏
من فریبا هستم مادر امیر بابک هشت ساله
دلیل این که مشخصات میگم بخاطر این که میخوام تجربه تلخی که داشتم رو در اختیار همه ی مردم کشورم بذارم، .....
پسر من روز بیستم مرداد امسال مبتلا به سندرمی شد بنام "میلرفیشر"، یک بچه کاملا سالم که کلاس کاراته میرفت ، درس میخوند و بازی میکرد و از در و دیوار بالا میرفت... ولی به یکباره در ظرف شش ساعت تمام حرکات و توان ماهیچه ها وعلاوه بر ان قدرت بلع و دفع را از دست داد. ..!!
جلوی چشمان ما ، مثل یک شمع پر نور و زیبا میدرخشید که یکباره کم نور و ضعیف شد...
پسر من ۳۶روز در ای سی یو بیمارستان بعثت همدان بستری شد.
روزگار خیلی بدی بود حتی گاهی تنفسش نیز دچار مشکل میشد ولی خداوند بما لطف کرد و بابک تنفس مصنوعی نشد...
یعنی قدرت تنفس و طپش قلب کوچولوش رو از دست نداد...
بابک 20روز چشمانش بسته بود و۵۲ روز منع اب وغذا بود چون احتمال خفگی داشت.. فقط سرم درنهایت با امپول مخصوص از طریق مری غذای مخصوص دریافت میکرد... و بعداز ۳۶روز ، پزشکان از تشخیص بیماری اش اعلام ناتوانی کردند . حتی نتونستند بفهمند این بیماری چرا بوجود اومده لاجرم از بیمارستان مرخص شد... الان خانه است
دیدش برگشته، کم کم بلع وسرفه وعطسش برگشت ولی مدام فیزیو تراپی میشه . حرکات در دستانش برگشته ولی انگشتانش هنوز نه وفعلا قادر به راه رفتن نیست.. امیدمان به خداست تا خواهرش دیماه به دنیا میاد بابک هم سرپا بشه....
ولی مامانهای گل برای خودم مهم بود بدونم چرا این بلا سر عزیز من امده خیلی تحقیق کردیم ،انواع ازمایشات حتی تا المان هم رفت. این بیماری در نتیجه عفونت ویروسی یا انفولانزا یا سرما خوردگی ایجاد میشود در حالیکه بابک در تابستان هیچ کدام از اینها را نداشت.
در نهایت یکی از اشنایان که خانم دکتری بودند با تجربه و متعهد و نوه اش دوسال پیش به این بیماری مبتلا شده بودند به دیدار ما امد وایشان عنوان کردند علت را در یکی ازکلینیکهای امریکا بعد از سه ماه تحقیق روی نوه ی ایشان مشخص کردند .. باور کردنش سخته ولی علت واکسن انفولانزا بود...
بله....تعجب و حیرت شما رو درک میکنم.... چند ماه قبل بابک به توصیه دکترها و بر اثر تبلیغات بیهوده و بدون اصل و اساس جراید و صدا و سیما ، واکسن انفولانزا زد ولی افسوس.. .
انسان بعد از زدن این واکسن ، دچار تجمع عفونت ویروسی میشه که برای بدن نوعی "خودایمنی" ایجاد میکند که این بدترین حالت رو برای بدن شخص ایجاد میکنه... زیرا واکسن انفولانزا تب نداره این ویروس میره وروی رشته های عصبی مینشینه بعد از مدتی گلبولهای سفید انرا شناسایی میکنند و به آن حمله میکنن ، حمله که میکنند باعث پاره شدن غلاف میلین اعصاب میشود..
در امریکا گفته بودند که ما در این مملکت به این وسعت تنها واکسن انفولانزا را به ۱)پیرمردان و پیرزنها که توان عفونت ندارن ۲)بیماران هپاتیت وایدزی و درنهایت بیمارانی که درمانی ندارند تجویز میکنیم!
حتی ما عقیده داریم که کودک ۲ روزه که متولد میشود تحمل انفولانزا را دارد !
چرا شما در ایران آن را براحتی تهیه واستفاده میکنید؟
خواهش میکنم حرف من رو گوش کنید....
شما رو به قرآن فریب تبلیغات رو نخورید...سه روز تب یا یک هفته انفولانزا بچه را کاملا وبه صورت طبیعی ایمن میکند ولی واکسن کاملا به بدن املای غلط میدهد.
به گفته کلینیک امریکایی واکسن شما را در برابر یک نوع سرما خوردگی ایمن میکند ودربرابر۹۹نوع دیگر که تا کنون شناسایی شده ، خود ایمن میشوید که بسیار خطر ناک هست..
از واكسن آنفولانزا استفاده نكنيد👆هشدار جدي👆👆
برای عزیزانتان بفرستید...پاییز در راه است ...هجوم همه گونه تبلیغ در راه است...فریب نخورید..عاقل باشید .
ارمغان الهی
⚫️لطفا جهت نجات ميليونها نفر و آشناسازي مردم انتشار دهید
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری