الهی به مستان میخانه ات.mp3
1.61M
الهی به مستان میخانهات
به عقل آفرینان دیوانهات
به دردی کش لجهٔ کبریا
که آمد به شأنش فرود انّما
به درّی که عرش است او را صدف
به ساقی کوثر، به شاه نجف
به نور دل صبح خیزان عشق
ز شادی به انده گریزان عشق
به رندان سر مست آگاه دل
که هرگز نرفتند جز راه دل
به شام غریبان، به جام صبوح
کز ایشان بود شام ما را فتوح
خدا را به جان خراباتیان
کزین تهمت هستیم وارهان
به میخانهٔ وحدتم راه ده
دل زنده و جان آگاه ده
که از کثرت خلق تنگ آمدم
به هر جا شدم سر به سنگ آمدم
بیا ساقیا می به گردش در آر
که دلگیرم از گردش روزگار
از آن می که در دل چو منزل کند
بدن را فروزانتر از دل کند
از آن می که گر عکسش افتد به جان
توانی به جان دید حق را عیان
بیا ساقیا، می بگردش در آر
که می خوش بود خاصه در بزم یار
می صاف ز الایش ما سوی
ازو یک نفس تا به عرش خدا
مئی کو مرا وارهاند ز من
ز آئین و کیفیت ما و من
مئی را که باشد در او این صفت
نباشد به غیر از می معرفت
رضی روز محشر علی ساقی است
بکش جام می تا نفس باقی است
#رضی_الدین_آرتیمانی
#خوانش
#استاد_مهدی_امین_فروغی
از لطف چو در نظر نمی آیی .mp3
712.7K
از لطف چو در نظر نمیآیی
از پرده چرا به در نمیآیی
در مدرک عقل و حس نمیگنجی
در گوشهٔ مختصر نمیآیی
جانم بر لب ز انتظار آمد
تسلیم کنم اگر نمیآیی
پر شد همه بام و بر ز غوغایت
با آنکه به بام در نمیآیی
ما بر در هجر جان دهیم و تو
با ما ز در دگر نمیآیی
ای گریه بلات چیست کز چشمم
بیلخت جگر به در نمی آیی
گفتی که نمانده پای رفتارم
ای مرد چرا به سر نمیآیی
عمرت شد و توشهای نمیبندی
گویا تو بدین سفر نمیآیی
دیگر به سر رضی نمیآید
ای عمر چرا به سر نمیآیی
#رضی_الدین_آرتیمانی