💠 شهید مرتضی آوینی:
🌷 شهیدان در جوار رحمت حق شاهدان محفل انس اند.چرا باید برای آنها دلتنگ باشیم؟ برای خود دلتنگ باشیم که اموات قبرستان عادات و تعلقاتیم و گمگشته های فراموشخانه نفس!
🗓 ۲ دی ماه ۱۳۷۴ سالروز شهادت جستجوگرنور شهید #سعید_شاهدی در عملیات تفحص شهدا در منطقه #فکه
📗کتاب نجیب
📌 رهبر معظم انقلاب : روحیات بسیج در این کتاب(کتاب نجیب) خوب تصویر شده است
🔹️ کتاب نجیب اثر محمدجواد جزینی در برگیرنده هفت داستان کوتاه بر اساس خاطرات رزمندگان و شهدای سالهای دفاع مقدس است.
◇ این کتاب داستانهای «فصل گلابی»، «کوچک من»، «سرلشکر عراقی»، «یک شب خودمانی»، «چوب بیصدا»، «کپه لرزان» و «نجیب» را در بردارد.
◇ عنوان کتاب «نجیب»، برگرفته از داستانی با همین نام و براساس خاطره کوتاهی از #شهید_نجیب_چرابه، یکی از فرماندهان عضو لشکر 27 محمد رسولالله (ص) اهل #روستای_عمارت شهرستان سیروان است که در عملیات والفجر مقدماتی در #فکه به شهادت رسیده و از #شهدای_مفقودالاثر می باشد.
◇ فیلم شیار ۱۴۳ بر اساس روایتی از عملیات والفجر مقدماتی ساخته شدهاست.
🔻 متن تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب نجیب:
«بسم الله الرحمن الرحیم، روحیات بسیج این پدیده استثنایی دوران جنگ در این کتاب، خوب تصویر شده است: شجاعت، پاکدلی، روح دینی، شوخ طبعی و .. در بدخوابی شب سهشنبه 70/9/19 مطالعه شد.»
#شهید_نجیب_چرابه
🔹️
#سفرنامه | #کانال_کمیل_و_حنظله | #فکه
⭕️ اینجا قلب فکه است...
یادمان فکه را به سمت اهواز که رد کردم، ضربان قلبم تند شد. همۀ راهیان نور یک طرف، این تکه از خاک یک طرف. تمام این دشت انگار پُر شده است از نوای آسمانی ها... و سرانجام من بودم و یادمان کانال کمیل...
کمیل و فرماندۀ مقتدرش محمود ثابت نیا زدند به دل دشمن اما عملیات در همان ابتدای راه شکست خورد. بچه ها در یکی از کانال های مرزی زمینگیر شدند. بعثی ها تسلط کاملی روی منطقه داشتند. نه راه پیش برای کمیل مانده بود و نه راه پس. فرماندهی لشکر27 در آن چند روز با علی فضلی بود. هم او و هم ابراهیم همت خون دل خوردند اما کمیل جلوی چشمشان ذره ذره آب شد و اتش گرفت. خیلی از کمیلی ها همانجا ماندند تا روزی که علی آقای محمودوند حرفش را به کرسی نشاند و محل دقیق دفن شدن بچه های ثابت نیا را پیدا کرد.
والفجر مقدماتی شروع خونین و پرحادثۀ کمیل بود. اما حیف که تاریخ نویس های جنگ یادشان رفت ادامۀ کمیل را برایمان بنویسند. آری کمیل هنوز زنده است. ابراهیم هادی و سعید کربلایی ها زنده اند. گفتم کمیل نام بزرگ علیرضا بنکدار آمد روی زبانم. بنکدار در والفجر مقدماتی معاون کمیل بود. جوانی 25 ساله با 50 سال تجربه؛ مغز متفکر گردان. در وصیتنامه اش نوشت که دوست دارم مانند حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها مفقودالأثر باشم. همینطور هم شد. بعدها که بچه های تفحص منطقه را زیر و رو کردند، پیکری بنام علیرضا بنکدار در بینشان نبود.
اگر روزی روزگاری در گوشه ای از این ملک پهناور چمشتان به مرقد شهید گمنامی روشن شد که روی سنگ مزارش نوشته: شهادت بهمن 61 – والفجر مقدماتی، به نیت معاون گردان کمیل زیارتش کنید. شاید زیر آن سنگ، مردی آرام گرفته باشد که اگر شهید نمیشد بی تردید نامش را در حد و اندازۀ فرماندهان جنگ می شنیدیم. بین خودمان بماند، پسرهای شهید بنکدار به احترام پدرشان آزمایش دی ان ای هم ندادند. از سهم خودشان گذشتند تا بابا همانطوری که دوست داشت محشور شود؛ گمنام مثل حضرت مادر سلام الله علیها...
▫️به یادِ تمام خادمین و زائرین راهیان نور، در یادمان کانال کمیل و حنظله، جایی که قلب فکه است
بسم رب العشق
#قسمت پنجاه وشش-
😍علمدارعشق😍#
به سمت مزار شهید هادی راه افتادیم
+ نرگسم گفتی چیز زیادی از شهید ابراهیم هادی نمیدونی
- اوهوم تقریباهیچی نمیدونم
+ شهید ابراهیم هادی
به
علمدار کمیل
شهرت داره
گمنام هستش
یه بار یکی از راویان جنگ تعریف میکرد
درمورد مرام ورزشکاری شهید هادی
صدای بلند گو دو کشتی گیر را برای برگزاری فینال مسابقات کشوری به تشک می خواند.
ابراهیم هادی با دوبنده ی ... .
محمود.ک با دوبنده ی ... .
از سوی تماشاچیا ابراهیم را می دیدم.
همه ی حدس ها بر این باور بود که ابراهیم هادی با یک ضربه فنی حریف را شکست خواهد داد.
ولی سرانجام ابراهیم شکست خورد.
در حین بازی انگار نه انگار، داد و بیداد مربی اش را می شنود.
با عصبانیت خودم را به ابراهیم رساندم و هر چه نق نق کردم با آرامی گوش می داد و دست آخر هم گفت: غصه نخور ولباس هایش را پوشید و رفت.
با مشت و لگد عقده هایم را بر در و دیوار ورزشگاه خالی کردم، خسته شدم نیم ساعتی نشستم تا آرام شدم و بعد از ورزشگاه زدم بیرون.
بیرون ورزشگاه محمود.ک حریف ابراهیم را دید که تعدادی از آشنایان و مادرش نیز دوره اش کرده بودند.
حریف ابراهیم بادیدن من صدایم کرد: ببخشید شما رفیق آقا ابراهیم هستید؟
با اعصبانیت گفتم : فرمایش .
گفت: آقا عجب رفیق با مرامی دارید، من قبل از مسابقه به آقا ابراهیم عرض کردم من شکی ندارم از شما می خورم ولی واقعا هوای ما را داشته باش . مادر و برادرم اون بالا نشسته اند و ما رو جلوی مادرمون خیلی ضایع نکن.
حریف ابراهیم زیر گریه زد و اینجوری ادامه داد: من تازه ازدواج کردم و به جایزه نقدی این مسابقه خیلی نیاز داشتم ... .
سرم رو پائین انداختم و رفتم .
یاد تمرین های سختی که ابراهیم در این مدت کشیده بود افتادم و به یاد لبخند اون پیرزن و اون جوون، خلاصه گریه ام گرفت.
عجب آدمیه ابراهیم... . این کلمه مرتضی برابر شد با رسیدنمون به یادمان شهید هادی
بازهم من گلاب ریختم و مرتضی شروع کرد به زمزمه این شعر
تنها کسانی شهید می شوند!
که #شهید باشند...
.
باید قتلگاهی رقم زد؛
باید کشت!!
#منیت را
#تکبر را
#دلبستگی را
#غرور را
#غفلت را
#آرزوهای دراز را
#حسد را
#حرص را
#ترس را
#هوس را
#شهوت را
#حب_دنیا را...
.
باید از #خود گذشت!
باید کشت #نفس را...
.
شهادت #درد دارد!
دردش کشتن #لذت هاست...
.
به یاد #قتلگاه کربلا...
به یاد قتلگاه #شلمچه و #طلاییه و #فکه...
الهی،#قتلگاهی...
باید #کشته شویم،تا #شهید شویم!!
بايد اقتدا كرد به #ابراهيم_هادی #
نویسنده بانو...ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#علمدار_عشق
🌴📚💎🌼💎📚🌴
کمیل...کمیل...حمید...📟 📡
حمیدجان به گوشم 📞
اینجا هوا صافه ، اونجا چی؟ 🌤
هی حاجی کجایی که ببینی اینجا چه خبره؟ 🌍
هوا صاف صافه☹️
به صافی تمامی موهای بیرون ریخته 💆🏻♀️
به صافی نگاههای دوخته 🕵️♂️
به صافی مانتوهای چسبیده👚
به صافی مارک های از پشت دیده🔚🔛🔜
حاجی نمیشه جاتو عوض کنی؟🙄
سید_مرتضی را دیدی بگو دوربینش را بیاورد یک #مستند بسازد از ما بنام روایت #غفلت😓
🌸حاجی اینجا روسری ها عقب نشینی کردن👰🏻 #دشمن محاصرمون کرده رو پشت بومها بمبهای بشقابی گذاشتن 📡 #قلب و فکرمون رو #هدف گرفته🔫
خیلی تلفات دادیم 😣 حاجی اینجا مانتوها دیگه دکمه نداره👗 اونم با آستین های کوتاه👘#سلاح جدیدشون ساپورته👖چشم اکثر جونارو آلوده کردن 🕶 حاجی صدامو میشنوی؟ 🔊
حاجی (صدای بیسیم قطع و وصل میشه 🔕
ﺣﺎﺟﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨوی؟ 📢
ﻣﺠﻨوﻥ ﺟﺎﻥ 📞
ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻢ. 📞 👂
ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ برادر 🏻 🏃♂️ 🙇♂️ ﺣﺎﺟی ﺩﺭ ﺟﻨﮓ_ﻧﺮﻡ ﺍﺳﯿﺮﺍﻣﻮﻥ 👁 ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻧﺪ.💂🏻♂️ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﺭو ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻗﯿﭽﯽ ﻣﯽ کنن نامردا 🕷🍀ﻋﺎﻣﻞ ﺧﻔﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﯼ ﮔﯿﺎﻩ نمیده
ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ🔥میده ﺣﺎﺟﯽ 🌍 ☔️☹️
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﭘﺮ ﭼﺎﺩﺭﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺣﺎﺋﻞ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﺸﺎﻣﺘﻮنُ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﮑﻨﻪ 😣
ﻭﻟﯽ ﮐﻮ ﮔﻮﺵ ﺷﻨﻮﺍ؟ 👂 ﺣﺎﺟﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﮐﺶ ﻫﺎﯼ# ﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﻓﻘﻂ قلبُ ﻣﯿﺰﻧﻪ 💣
لقمه های #حروم هم که دمار از همه بریده💘
ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﻢ ﺣﺎﺟﯽ 👑
👦 تازگی ها شیطان اسمش رو عوض کرده گذاشته #داعش😹 👻 💀دارن سر بچه های #شیعه رو بیخ تا بیخ میبرن 🏻 🤕 😴 😒 حاجی صِدامو داری ؟⁉️
به حسن_باقری بگو در این #جنگ نابرابر تاکتیک نداریم؟ 🏻 🖐 🏻
فقط علی_اکبر_شیرودی چیزی نفهمد اگر بفهمد واویلاست😭😭
میمرد برای خمینی😍
شاهرخ_ضرغام را حتما خبر کن💛
بگو به خمینی ای که روی سینه ات خالکوبی کردی ، میخندند🤣🤣
راستی حاج_احمد ، اصلا میدانی موبایل چیست؟📱📲
تا حالا با #وایبر و واتساپ کار کرده ای ؟⁉️⁉️
بیخیال برادر😏
همان بیسیمت را بیاور
من آخرین نسخه ی اندروید را رویش #نصب میکنم؟😢
❌❌فقط خواهشا به نیروهایت دستور بده آن تندروی هایی که در مریوان و #پاوه و #فکه و خرمشهر و #شلمچه کردند.
در فضای_مجازی نکنند.😱😨😦
😒☹️اینجا #آداب خودش را دارد.
باید همه چیز را با #گفتگو حل کنیم😣😖
حاج احمد ، تلفات زیاد داده ایم؟⁉️
مسامحه و #غفلت امانمان را بریده
عده ای به اسم #جذب حداکثری،
حداقل اعتقاداتشان را به #حراج گذاشته اند.😞😔😫😩
🌺تو را بخدا برگرد
خدا را چه دیده ای
شاید در این #مخمصه ای که گیر کرده ایم
تو و رفقایت به دادمان رسیدید.😓😥😢
نقطه سر خط.
✨اللّهم اَکْشِف هذه الغُمة عَن هٰذه الاُمة بحُضوره و عجل لنا ظهوره✨
💐لطفا بخاطر مبارزه با بدحجابی تا میتوانید پخش کنید.
اللهم عجل الولیک الفرج🌺
جزاکم الله خیرا
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ — سالروز عملیات عاشورای ۳ در منطقه عمومی #فکه
🌓 #شب_عملیات_عاشورای_3
🎥 #فیلم | #قرارگاه_فرماندهی_عملیات
بامداد روز 25 مرداد 1364
فرماندهان لشگر 10
#شهیدان_زینال_حسینی(فرمانده تخریب)
#حاج_احمد_عراقی(فرمانده اطلاعات عملیات)
#شهید_کسائیان
#شهید_حسنیان
#رضا_جان_بگوشم
#شهید_رضا_عبدی فرمانده گردان قمربنی هاشم(ع)
🎞 سردار علی فضلی توسط بیسیم در حال هعلام رمز و هماهنگی عملیات با گردان های عمل کننده
🌴 دوران #دفاع_مقدس
-------------------------------------------