eitaa logo
طلاب الکریمه
12.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
«هر آنچه که یک بانوی طلبه لازم است بداند را در طلاب الکریمه بخوانید»🧕 📌 منبع: جزوات و نمونه سوالات طلبگی و اخبار روز ارتباط با ادمین: @talabetooba
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 شأن روحانیت حیات بخشی است ❇️ فراتر از این حیات ظاهری یک چیزی وجود دارد که به آن گفته میشود حیات طیّبه. ❇️ آن چیست؟ آن همین زندگی است درحالی‌که با ایمان باشد. ❇️ زندگی احتیاج دارد به آب و به هوا و به خوراک و به علم و به فنّاوری و به همه‌چیز؛ زندگی به همه‌ی اینها احتیاج دارد، منتها اگرچنانچه بدون ایمان شد، این حیات نیست؛ مرده است.این را قرآن حیات نمیداند. ❇️ حیات آن‌وقتی است که این مجموعه‌ی تحرّکات زندگی و عوامل زندگی همراه بشود با ایمان؛ نور پیدا کند؛ مثل محیط ظلمانی است که در آن نوری تابانده میشود. ❇️ این شأن روحانیّت است. شما میخواهید حیات ببخشید به جامعه‌ی بشری.این طبعاً همان مشکلات انبیا را دارد، همان اجر نبوّتها را هم دارد، همان توفیقات انبیا را هم دارد... ❇️ پس کار شما کار پیغمبران است؛ هم حرفتان سبز خواهد شد و بلاشک پیش خواهد رفت، هم توفیقات الهی شامل حالتان خواهد بود. 🎤امام خامنه ای؛ ۱۳۹۶،۰۶،۰۶ @tollabolkarimeh
گفتگوی مجازی: نقدی بر ابعاد معرفتی محصول "دهه هشتادی‌ها" ساخته موسسه ماوا با حضور: حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا جوان آراسته لایو صفحه‌ی اینستاگرام @beiragh @mrarasteh دوشنبه ۱۵/۶/۱۴۰۰ ساعت۲۲ @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کی میشه همه‌ی مسئولین کشوری از پشت میز و دفتر کارشون بیان بیرون و از زیر دست‌هاشون این سوالات سخت رو بپرسن و تفقد کنن. فیلم فرمانده‌ی دلسوز شهید حاج احمد کاظمی دوست حاج قاسم خودمان @tollabolkarimeh
دویست سال قبل، آذربایجان مراکز متعدد فرهنگی و مدارس علمیه پر رونقی داشته است. علمای سرشناسی همچون آیت الله بادکوبه ای با سابقه درخشانی در آنجا حضور داشتند. از سال 1920 م، همزمان با قدرت یافتن کمونیست ها در دوران 70 ساله سوسیالیستی و سلطه شوروی بر این کشور اسلامی، حدود سه هزار نفر از علما، بانوان شیعه جمهوری آذربایجان و مراجع تقلید به شیوه‌های گوناگون توسط کمونیست‌ها به شهادت رسیدند. اگرچه اکثریت مردم همچنان شیعه بودند، ولی فشارها و فقدان علمای دینی، عامل مهمی در ضعف فکری و مذهبی شیعیان جمهوری آذربایجان شد. تنها عاملی که توانست روح دینداری و اعتقاد به تشیع را طی دوران سلطه کمونیستی در این منطقه زنده نگاه دارد، تعصب و ارادت به اهل بیت علیهم السلام آن هم به واسطه عزاداری حضرت سید الشهدا بوده است.) در فاصله سال های 1929 تا 1939 م، بیش از 300 هزار نفر از دینداران آذری توسط کمونیست‌ها قتل‌عام شدند. در سال 1929 م، حدود 120 مسجد تخریب و حدود 400 مسجد بسته شد. ماموران نظام کمونیستی علما و روحانیون را وادار به اقدامات ضد دینی از قبیل سوزاندن قرآن می‌نمودند، وقتی علما مقاومت می‌کردند آن ها را در چاه‌هایی که نارگین نامیده می‌شد می‌انداختند و چاه را منفجر می‌نمودند. 📚بانوان شیعه جمهوری آذربایجان؛ دیروز، امروز و فردا نویسنده: نرجس خاتون محمدی @tollabolkarimeh 🌷
19.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلقی ما از امام زمان (ع): «استاد علی صفایی حائری» اگر رب را فهمیدیم و ربط ربوبی را متوجه شدیم صاحب اللیله و صاحب القدر که ولی است و امام زمان است و حجت است، با او چه بکنیم؟ معرفت یک گام بود، خب من ممکن است ولی را بشناسم ولی به او عشق نورزم عشق بالاتر از شناخت است. اگر تو بدانی که دل ولی برای تو می‌تپد در دورترین نقطه کسی گرفتار است یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا آنها برای فرح ما خوشحال هستند و برای رنج ما رنجور هستند این تلقی تو را وام‌دار ولی می‌کند @tollabolkarimeh
🔴️ در مورد غائله اینطور برنامه چیده‌اند: ۱. اگر ایران دخالت کرد: "پنجشیر رو رها کن فکری به حال ما کن!" ۲. اگر ایران دخالت نکرد؛ "خون پنجشیر تا ابد روی پیراهن جمهوری اسلامی است!" و این‌ها برای آن است که کسی یادش نماند آمریکا با وعده امنیت، ۲۰سال در افغانستان جنایت کرد... ✍️بیداری ملت @tollabolkarimeh
حکم نماز در بیهوشی @tollabolkarimeh
🔔 آیین مشترک سال تحصیلی جدید حوزه‌ خواهران و جامعةالزهرا برگزار می شود ◻️ این مراسم با حضور نمایندگان معزز بیوت مراجع عظام تقلید، اساتید و علمای اسلام و مسئولان نهادهای حوزوی و غیرحوزوی ساعت ۱۰ صبح روز پنجشنبه ۱۸ تیر ماه ۱۴۰۰ برگزار خواهد شد. @tollabolkarimeh
📹 هم‌اینک | آئین آغاز سال تحصیلی جدید حوزه‌های علمیه برادران در مدرسه علمیه فیضیه در حال برگزاری‌ست @tollabolkarimeh
🔴 سردار قاآنی: اجازه ناامنی در مرزها را نمی‌دهیم 🔹 احمد علیرضابیگی، نماینده مردم تبریز در مجلس در گفتگو با خبرنگار مهر در تشریح نشست غیرعلنی مجلس شورای اسلامی با حضور سردار اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس اظهار داشت: به گفته سردار قاآنی، کارشناسان سیاسی و نظامی شکست آمریکا در افغانستان را به مراتب مهمتر و پررنگ‌تر از شکست آمریکا در ویتنام تحلیل می‌کنند. 🔹 فرمانده سپاه قدس معتقد بود حضور آمریکا در افغانستان ارتباطی با حادثه ۱۱ سپتامبر نداشته و آمریکا پس از ترور احمد شاه مسعود مصمم به حضور در افغانستان شده بود. 🔹 سردار قاآنی تأکید کرد آنچه برای ما در افغانستان اهمیت دارد، این است که امنیت جمهوری اسلامی مخدوش نشود، نقشه آمریکا این است که ایران را با جهان اهل سنت درگیر کند بنابراین جمهوری اسلامی باید به گونه‌ای عمل کند که امنیت ایران مخدوش نشده و آمریکا به اهداف خود دست نیابد. 🔹 به گفته فرمانده سپاه قدس، شیعیان افغانستان برای جمهوری اسلامی اهمیت زیادی دارند و ایران تلاش دارد حل موضوع افغانستان از طریق جنگ نباشد و همه اقوام افغانستان در اداره کشور سهیم باشند. @tollabolkarimeh
بیمارحسینم‌شفا‌نمیخواهم😔💔 @tollabolkarimeh
صهیونیست با هالیوود چند تا فیلم و سریال برای فرار از زندان ساخت تا به خیالش قهرمان سازی کنه و نشون بده هیچ دیواری برای این‌ها ساخته نشده. بچه های حماس اومدن در واقعیت جوری از مخوف‌ترین دیوارهاشون رد شدن که نفهمیدن از کجا خوردن! هرچی برای یهود آرزوء برای بچه های محور مقاومت خاطره‌ست! ✍مجتبی روحی زاده @tollabolkarimeh
🔸 نماز اول ماه به همراه صدقه اول ماه را فراموش نکنیم ( چهارشنبه ۱۷ شهریور، اول ماه صفر است) @tollabolkarimeh
📸 پیکر آیت الله عبد الامیر قبلان رئیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان با حضور شخصیت های دینی و سیاسی تشییع و تدفین شد. @tollabolkarimeh
دعای هر روز ماه صفر @tollabolkarimeh
آنان باک دارند که شکم را قبله‌گاه و دنیا را مقصد می‌دانند. @tollabolkarimeh
🔸🔸یادداشت جدید حجت الاسلام حامد کاشانی چرا سکوت؟ طالبان یا پنجشیر؟ دوستانی که مرا می‌شناسند، بدبینی و مخالفت مرا نسبت به طالبان می‌دانند، اما از طرفی نسبت به جریان مقاومت پنجشیر نیز تردیدهای جدی و ... وجود دارد، مثلا هر دو گروه سابقه شیعه کشی یا حداقل پرونده اتهام سنگین شیعه کشی دارند، گرچه احتمالا خشونت طالبان بیشتر باشد. لذا این نزاع را به نفع مردم مظلوم افغانستان نمی‌دانم و برای آن مردم مظلوم خاصه، زنان، کودکان و به تاکید شیعیان افغانستان به شدت نگرانم. (چون شیعیان قبلا بیشتر مورد آزار و وحشی‌گری قرار گرفته اند و اکنون نیز بیشتر در معرض خطرات فراوانند) اکنون نیز نگرانم با ایجاد جنگ فرقه ای باز جان مردم مظلوم، هزاره‌ها و فارس زبانان، تاجیک‌ها و بویژه شیعیان در خطر افتد. اما توقعمان از دستگاه دیپلماسی نظام این است که با عقلانیت مسایل را رصد کند، در رسانه ملی، طالبان یا هیچ گروهی را شبه تطهیر نکند و مردم مظلوم و مخصوصا خانواده های شهدای مدافع حرم افغانستان را دلگرم کنند و موجب دلشکستگی بازماندگان جانباختگان جنایات سالهای قبل طالبان و... نیز نشوند. به هر حال هیچ یک از دو طرف این جنگ حق نیستند. بهترین کمک تلاش برای جلوگیری از درگیری نظامی و کوشش برای‌ تحقق حق مشارکت واقعی عمومی مردم افغانستان در سرنوشت خود است نه لزوما حمایت از پیروز قدرتمند فعلی. پیروز فعلی باید رصد و نگاه مراقبت سنگین ما را روی سرش حس کند تا طمعش برای جنایت علیه ما یا مظلومان کشورش برانگیخته نشود. پ.ن: البته دولت فعلی تازه معرفی شده عمدتا پشتون و طالب و برخی با سابقه جنایت سنگین (مانند حقانی) هستند و فعلا خبری از رضایت و مشارکت عمومی هم نیست. باید منتظر باشیم ببینیم، آینده چه می‌شود. خدا به خیر کند. @tollabolkarimeh
آشیانهٔ پرنده‌ها کلاس درس طبیعت به ماست. مادر تا زمانی که جوجه‌هایش سر از تخم در بیاورند، حامی آشیانه‌ است. بعد از بیرون آمدنشان زیر پر و بالشان را می‌گیرد تا از آب و گل در بیایند؛ راه پرواز را نشانشان می‌دهد و رهایشان می‌کند. پرنده، خودش تجربه می‌کند. به دل حادثه می‌زند؛ اوج می‌گیرد و فرود دارد. من هم این‌گونه آموخته‌ام که بگذار فرزندت خودش بیاموزد. تو راه را نشان بده؛ بگذار پرواز کند و از تجربه‌ها درس بیاموزد. بند وابستگی را از پایش باز کن، تا اوج گرفتنش را ببینی. از دور ایستادم و نظاره کردم. اما این میان موانعی هم پیدا می‌شود؛ مثل پدر مهربانی که دلش نمی‌آید دخترجانش از گل نازک‌تر بشنود. نمی‌گذارد تلخی حقیقت، به‌کام دردانه‌اش بنشیند و خیلی چیزهای دیگر. مادرانهٔ من مادرانه‌ای کافیست، عاشقانه دارد؛ نیش دارد به‌حد اعتدال. اندازهٔ هر چیز که کم یا زیاد شد، بدقواره می‌شود. قانونی نانوشته نیست که مادر، بار زندگی فرزندان را به‌دوش بکشد تا آخرین لحظات نفس کشیدنش. به‌قدر کفایت مادری کند کافیست؛ به‌قدر کفایت! 🖋 @tollabolkarimeh
طلاب الکریمه
این اصلا عجیب نیست که پسرعمویی برود به خواستگاری دخترعمویش، تاریخ پر است از این ازدواج‌های فامیلی، اصلا قدیمی‌ترها می‌گفتند عقد دخترعمو و پسرعمو را توی آسمان‌ها بسته‌اند. پسرعمو اسمش مسلم بوده، پدرش را شما حتما شما می‌شناسید، نابینا بوده و ماجرای درخواستش از امیرالمومنین (ع) را حتما شنیده‌اید: عقیل دستش تنگ بوده و برای همسر و فرزندهایش پولی که بشود زندگی را بگذراند، نداشت. از امیرالمومنین(ع) خواست که کمی سهمش از گندم بیت المال را سه کیلو بیشتر کند. فقر طوری عقیل و مسلم و باقی فرزندانش را رنجور کرده بود که رنگ صورتشان عوض شده بود و حال پریشانی داشتند. باقی ماجرا را هم می‌دانید. راستی یادم رفت بگویم عقیل برادر امیرالمومنین (ع) بود و چند سال بعد از این ماجرا پسرش به خواستگاری دختر همین امیر رفت. رقیه، دختر علی (علیه السلام) بود و مسلم خواستگارش شده بود. من دوست داشتم از لابه‌لای صفحه‌های تاریخ ماجرای ازدواج این دو و بعد قصه زندگی شان را پیدا کنم و برای‌تان روایتش کنم اما تاریخ خیلی کم حوصله‌تر از این‌هاست که زندگی همه آدم‌ها را در حافضه خودش نگه دارد. مسلم سال‌ها بعد وقتی امیرالمومنین (ع) شهید شده بود و هم حسن بن علی (ع) هم به دست همسرش کشته شده بود، پرچم اباعبدالله را برداشت و به کوفه رفت تا دعوت مردم را راستی آزمایی کند اما هیچ وقت از کوفه برنگشت. رقیه همسر مسلم و خواهر ناتنی امام حسین(ع) بود. او و فرزندانش همراه همراه امام از مدینه به مکه آمده بودند و بعد در کاروان ماندند تا خبر شهادت مسلم رسید و بعدترش تا ظهر عاشورا خیمه ای در بین خیمه های امام داشتند. این حتما از بد اقبالی ماست که شخصیتی مثل رقیه را کمتر میشناسیم و اطلاعات مان از ایشان حداقلی است. نهایت تلاش‌مان این است که او را در پس چهره همسر و فرزندانش بشناسیم. تلاش کنیم تصور کنیم کسی که فرزند امیرالمومنین (ع) باشد، چطور آدمی می‌شود، همسر مسلم بن عقیل بودن یعنی چه و مادری که فرزندانی مثل فرزندان او تربیت کند چطور مادری است. فرزندان مسلم را که می‌شناسید، همان ها که در شب عاشورا جزو اولین کسانی بودند که گفتند امام زمان‌مان را ترک نمیکنیم حتی اگر کشته شویم. ما از این سوی تاریخ شبه زنی را میبینیم که فرزندانش را برای زمان پر آشوب و التهاب خودش خوب تربیت کرده بود، خانه اش را برای زندگی همسری که یک فعال سیاسی-اجتماعی بوده خوب امن کرده بود و در این میان خودش را چنان محکم ساخته بود که ماجرای کربلا و سخت ترین غم تاریخ نتوانست کمرش را بشکند و باورش را متزلزل کند. یادتان هست که، رقیه همسرش را در مسیر کربلا از دست داد، فرزندانش را در روز عاشورا پرپر دید، شاهد شهادت برادرزاده‌هایش (قاسم و علی اکبر و علی اصغر) بود، چشمش به آمدن برادرش عباس(علیه السلام) از علقمه خشک شد و عزیزترین عضو خانواده‌اش حسین (علیه السلام) را در گودال قتلگاه دید. رقیه گرچه در خاطر ما شخصیتی خیلی محو دارد اما حضورش در کربلا و ماجرای اسارت اهل بیت، حضوری پررنگ است. آن چنان پررنگ و اثرگذار که می توان او را همپای خواهرش زینب، پشتوانه ای برای زنان و کودکان کاروان دانست. ✍حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا جوان آراسته @tollabolkarimeh
《لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیرة الضلالة》 مرا از شهر آدم های بی کوله و پرچم نجات بده @tollabolkarimeh
طلاب الکریمه
مادربزرگ خودتان را تصور کنید، موی سفیدش را توی ذهن‌تان بیاورید، دست‌هایش و صورت چروک دارش را در خاطرتان ببینید، راستی مادربزرگ‌تان چند سال دارد، شما حالا یک مادربزرگ تقریبا هفتاد ساله را در ذهن‌تان مجسم کنید. فکر کنید توی شهر شما، تا همین هفته قبل، مادر بزرگ و پدربزرگتان خوشنام و مشهور بودند اما توی این یک هفته طوری همه چیز عوض شده که مجبور شده‌اند برای زنده ماندن از دست اشرار، خانه‌شان را رها کنند و جایی مخفی شوند که حتی شما هم نمی‌دانید. شما اسم این مادربزرگ را بگذارید "ام قاسم". ام قاسم یک روز عصر کسی را دید که مخفیانه و دور از چشم همه، دم در اتاق‌شان حاضر شد و نامه‌ای دست همسرش داد و رفت. نامه خیلی کوتاه بود، دو سه خط فقط. توی نامه امام حسین (ع) خطاب به همسرش نوشته بود: 《تو ما را خوب می شناسی بیا که امروز وقت کشته شدن با ماست.》 ام قاسم از دل همسرش خبر نداشت اما چیزی که در چهره همسرش می‌دید، دو دلی بود و نگرانی. گفت: 《شک داری؟ اخم کرد و رو در هم کشید. آدم برای کشته شدن در کنار امام زمانش شک نمی‌کند.》 همسرش شک نداشت اما خفقان آن روزها طوری بود که به دیوار‌ها نمی‌شد اعتماد کرد. گفت: 《من پیرمردم، جانی برای جنگ برایم نمانده. ام قاسم گریه‌اش گرفت. همسرش گفت: من نباشم تو بیوه می‌شوی، فرزندانمان یتیم می‌شوند، اینجا کوفه است و کسی رحم برایش باقی نمانده، زندگی‌تان سیاه می شود.》 مرد تصمیمش را گرفته بود، قصدش رفتن بود اما دوست داشت عیار همسرش را ببیند. ام قاسم، همان مادربزرگ سال خورده بلند شد، صدایش بالا رفت، حجاب از سرش برداشت و بر سر مرد انداخت و گفت: 《چادر به سر کن، تو مرد نیستی اگر این جا بمانی. کاش من مرد بودم، آن وقت بی هیچ حرف اضافه‌ای خودم را به رکاب امام می رساندم.》 همسرش لبخند زد، همسرش حبیب بود. حبیب غلامش را صدا زد، شمشیر و اسباب جنگش را داد تا غلام از شهر بیرون ببرد و وعده‌شان شد نیمه شب جایی دورتر از دیوار های شهر. ام قاسم را در آغوش گرفت. گفت امام برایم نوشته قبل از رفتن تو را به قبیله بنی اسد بسپارم. سقف آسمان بر سر ام قاسم خراب شد. گفت کاش اجازه داشتم بیایم، کاش زمانه من را هم‌عاقبت خواهر و همسر امام قرارم می‌داد. ام قاسم پیش از رفتن حبیب، عهد آخر زندگی‌اش را از او گرفت، گفت: امام را که دیدی، دست و پای‌شان را به جای من ببوس و سلام‌شان برسان. خیلی از آدم‌ها پیر که می‌شوند توی زندگی لنگر می‌اندازند، جان برای‌شان عزیزتر از هر وقت دیگر می‌شود، بهانه می‌گیرند و ترس از دست دادن چیزهایی که دارند، وجودشان را می‌گیرد. بعضی از آدم‌ها اما مثل ام قاسم‌اند، طوری زندگی کرده‌اند که ثمره عمرشان در کهن سالی شجاعت است و غیرت و فداکاری. ✍حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا جوان آراسته @tollabolkarimeh