eitaa logo
طلاب الکریمه
12.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
«هر آنچه که یک بانوی طلبه لازم است بداند را در طلاب الکریمه بخوانید»🧕 📌 منبع: جزوات و نمونه سوالات طلبگی و اخبار روز ارتباط با ادمین: @talabetooba
مشاهده در ایتا
دانلود
از فتنه تا حماسه هرچقدر درخواست تاکسی اینترنتی می‌دادم هیچ سفیری سفر را قبول نمی‌کرد با خودم گفتم از دست این تهرانی‌های سوسول باز دو درجه هوا سرد شد!! تا سر خیابان رفتم و دربست گرفتم و چقدر هم غر زدم از دست تکنولوژی‌ها و پیشرفت‌های بشری که همیشه در حساس‌ترین زمان فلش‌بک می‌خورند به گذشته. به محل مورد نظر رسیدم و دیدم برگه‌ای روی درب ورودی زده‌اند که تعطیل است و در تلگرام هم پی‌ام داده‌اند و از طریق همان تلگرام پیگیر باشیم!! خواستم از طریق تلگرام پیگیر شوم! که دیدم به جهت اختلال باز نمی‌شود. عصبانی و ناامید نگاهی به دور و برم انداختم، چقدر اینجا سوت و کور است! یادم آمد صبح محله خودمان هم کسی نبود!! ترسی به جانم چنگ زد. این بار خساست را کنار گذاشتم و گزینه عجله دارم را هم زدم بلکه بخاطر افزایش قیمت راننده‌ای سفر را قبول کند که نکرد. یادِ تنهایی بچه‌ها در خانه باعث شد به قدم‌هایم سرعت دهم. دو کوچه بالاتر یک تاکسی تلفنی پیدا کردم رفتم داخل و وقتی مقصد را گفتم گفتند: "اصلا ماشین ندارند!" باز پیاده راه افتادم و سعی می‌کردم بتوانم درخواست تاکسی بدهم. چند کوچه دیگر را رفته بودم نمی‌دانم، ولی بالاخره موفق شدم تاکسی اینترنتی بگیرم. سوار که شدم کمی جلوتر راننده گفت: جسارتا می‌تونم بپرسم واسه چه کار مهمی امروز از خونه بیرون اومدین؟ دوست داشتم بپرسم امروز فرقش با روزهای دیگر چیست؟ که دیدن بخشی از تاریخ وسط خیابان زبانم را بند آورد. دختر پسرها همانند قوم مغول به هیچ چیز رحم نمی‌کردند. گارد ریل‌ را کنده و راه را بسته بودند. عده‌ای از بالای پل عابر پیاده تابلوهای راهنمایی را کنده و روی ماشین‌ها پرت می‌کردند. عده‌ای هم روی کاپوت ماشین‌ها ضرب گرفته و داد می‌زدند خاموش کن، پیاده شو‌. کلیپ این مدل اغتشاشات را زیاد دیده بودم اما بین دیدن کلیپ و بودن در بطن معرکه دنیایی فاصله‌ای است. راننده مدام می‌گفت چه کار مهمی داشتی که همچین روزی آمدی بیرون خواهر من؟! مگر خبر نداشتی میخواهد شلوغ شود؟! و با هر جان کندنی که بود مرا به نیروهای پلیس سپرد تا کمکم کنند به خانه برگردم. تازه متوجه شدم همه این اتفاقات بخاطر افزایش قیمت دویست درصدی بنزین است! با خودم گفتم: به خانه رسیدم، حتما این چند ساعتِ بودن در بطن فتنه را برای بچه‌ها تعریف می‌کنم. تا بدانند هر گروهی ارزش همراهی، و هر شعاری، ارزش سردادن ندارد! پی‌نوشت: فتنه ۸۸، فتنه زن زندگی آزادی فتنه‌هایی که در جامعه اسلامی ما مشخص کننده جبهه حق و باطل از همدیگر هستند. و خدا را شکر که ملت از دل این فتنه‌ها حماسه‌ها می‌سازد. أحَسِبَ الناسُ أن یُترَکوا أن یقولوا آمنّا و هم لا یُفتَنون. عنکبوت/۲ ✍️زینب احمدی @tollabolkarimeh
قبل از طلبگی را نمی گویم، ولی وظیفه امر به معروف و نهی از منکر بعد از طلبگی، از واجباتی است که انجام ندهی، گناهش صد چندان می‌شود و من به خوبی می‌دانم که بصیرت طلبگی مستلزم داشتن بصیرت عقیدتی و دینی است و تا زمانیکه باور دینی بر قلب و جانت ننشسته باشد، نمی توان در راه طلبگی گام نهاد و در این میان حضور و تشویق اطرافیان و خانواده خیلی مهم است. گاه‌گاهی، برای پیاده روی از منزل خارج میشوم. درست، در مسیر پیاده روی با زنانی روبرو میشوم که از ده تا خانم دقیقا هشت نفر آنان بی حجاب و یا بد حجابند. بعضی، اصلا روسری به سر ندارند و بعضی‌ها هم که لباس مناسبی بر تن ندارند. در هر حال از میان خیل افراد این چنینی، پیاده روی میکنم و هر بار که می‌خواهم تذکر دهم، همراهم می‌گوید: چیزی نگو که شر می‌شود، ولی بعد از کمی که راه میروم می‌گویم: اگر من تذکر ندهم، پس این رسالت با کیست و چه کسی این کار را انجام دهد و از این که واجبی را ترک کنم از خدا خجالت میکشم. دیروز عصر، برای پیاده روی، به همراه همسرم، از منزل خارج شدم. اولین قدمها را در مسیر گذاشته بودم که دیدم چند نفر از بالای پل شهدای پودنک، در حال شانه زدن موها و ژست گرفتن اند. تصمیم گرفتم از بالای پل مسیر پیاده روی را ادامه دهم. با امام زمان نجوا کردم و گفتم امام زمان! کمکم کن تا حداقل نا سزا نشنوم. متوجه شدم، همسرم همینطور که همراهم بود، اضطراب این را هم دارد که با این آدمها درگیر شوم. آهسته گفتم :حاجی جان! نگران نباش، تذکر میدهم و رد میشوم شاید اثر کرد، بهتر از این است که ترک واجب کنم و بی خیال این صحنه باشم. همینطور که نزدیک تر می شدم، متوجه شدم که خیلی وضع خراب است و شاید اصلا نتوانم کلمه ای بر زبان بیاورم، ولی باز هم با خودم گفتم: امام زمان با من است. سرعتم را کم کردم و به همسرم گفتم شما بروید، من میایم. کنار سه دختر خانم بدون حجاب قرار گرفتم و به آرامی سلام کردم، فقط یکی پاسخ سلامم را داد. گفتم: شما در حال فیلم گرفتن از خودتان هستید، فیلم یا عکس با حجاب قشنگ تر هست چرا با حجاب عکس نمی‌گیرید که هم قشنگ تر باشید و هم نا محرم شما را نبیند، گفتند: چشم، بعد از اینکه فیلم برداری و عکسمان تمام شد، حجابمان را رعایت می کنیم. چشم گفتنشان را که شنیدم، دیگر چیزی نگفتم و با آنها خدا حافظی کردم و به سرعت خودم را به همسرم رساندم. خدا را به خاطر این فرصت، سپاسگزارم. می‌دانم و یقین دارم، خداوند بار مسئولیت را به عهده عده ای گذاشته که توانش را دارند. خدایا! کمکم کن تا به درک این حقیقت برسم که لحظه به لحظه زندگیم آزمایش است و برای سربلندی از آن، هیچ وقت از درگاهت نا امید نشوم. 🤲 ✍️مرصع نوروزی @tollabolkarimeh
هوالحبیب زیر سایه نارنج‌ها اکوفمینیسم! اکوصوفیسم! این ایسم‌ها دارند دیوانه‌ام می‌کنند. گیج و منگم. نمی‌دانم صاحبانشان جوشِ طبیعت را می‌زدند یا پی شهرت خودشان بودند. برخلاف آنها، من ترجیح می‌دهم در حیاط بساط کنم. عصرها توی آفتاب کم رمق دی‌ماه لم بدهم به دیوار کاهگلی و زل بزنم به درخت‌های نارنج که جفت جفت دست دراز کرده‌اند سمت آسمان. دلم برای سرخی نارنج‌های رسیده برود که بین برگ‌های سبز حسابی جولان می‌دهند. می‌خواهم نفس بکشم عمیق و عطر نارنج‌ها را میهمان ریه‌هایم کنم. اگر بی‌بی بود می‌گفت عطر نارنج علاج دیوانه‌هایی مثل توست. من دیوانه؟! نمی‌دانم. دلم می‌خواهد بروم تو نَخ فاخته‌ها. باید سر از کارشان در بیاورم. باید رازشان را کشف کنم. می‌خواهم بین شاخه‌های بی‌برگ انجیر رد فضله‌ بلبل‌خرماها را بزنم. می‌خواهم فال‌گوش بنشینم برای شنیدن پچ پچ گنجشک‌ها که از سوز سرما خودشان را پف کرده‌اند. یک ردیف گلوله پشمالو روی آخرین شاخه درخت گلابی. فضولی‌ام گل کرده این روزها یا دیوانگی‌ام. شاید هم دلتنگ بهارم. نمی‌دانم. من دلم می‌خواهد ساعت‌های متمادی بی‌خیالِ زار و زندگی شوم و زل بزنم به چشم بچه گربه‌های‌مان. مخصوصاً ته‌تغاری‌شان که هنوز از آب و گل درنیامده. از تو چه پنهان حس می‌کنم خدا نشسته در چشم‌هایش و بِرُوبِر نگاهم می‌کند. شاید زیاده‌روی کرده‌ام. شاید اندیشه‌های محی‌الدین مرا هم با خودش برده؟! من هم شده‌ام یکی از هزاران نقطه وجود. اما به خیالم درد طبیعت را باید از زبان خودش شنید. لای همین ذکر و تسبیح‌های مدامش. ✍️ محجوب @tollabolkarimeh
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماز خواندن در اول وقت خیلی کار سختی است ... @tollabolkarimeh
عن الامام الباقر علیه السلام: «اَحَبُّ الاَعمالِ إلَى اللّه ِ تَعالى أدوَمُهـا وَ اِنْ قَلَّتْ»؛ محبوبترين كارها نزد خداى متعال آن كارى است كه دوام بيشـترى دارد، گرچـه انـدك باشـد. جامع الاحاديث، ص 182، موضوع : استـمرار در كارها @tollabolkarimeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صحنه ها برا شیعه ها جدید نیست ،روزی در مدینه جلوی چشمان پسر به مادر سیلی زدن و امروز در سوریه جلوی چشم‌ پسر بر صورت پدر... در سوریه آزاد علوی بودن جرمه! @tollabolkarimeh
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد ازغدی: ارتباط تروریست های سوری با شیعه لندنی! حرم حضرت زینب را خراب نکردند، اما به شیعیان ضد جریان مقاومت و ضد ایران دادند! شیعیان لندنی که تمام افتخارشون ضد سنّی بودنه چطور با آنها هم‌پیمان شدید؟ @tollabolkarimeh
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه کشور رو دو دستی تقدیم آمریکا و اسرائیل کنیم، شبیه سوریه نمیشه؟ نه غیر ممکنه نصیری تضمین داده که آمریکا و اسرائیل با ما دوستن و کاری باهامون ندارن 😎 @tollabolkarimeh