eitaa logo
داستانهای ناب
851 دنبال‌کننده
23 عکس
6 ویدیو
1 فایل
اين كانال نذر حضرت اباعبدالله الحسين(ع) می‌باشد و استفاده از داستانهای قرار گرفته در كانال بجز با ذكر لينك دارای ضمان است. تماس با مدير: @mojtaba_sh @Misam_sh برای ارتباط لطفا به آيدی مدير پيغام بفرستيد.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از Sssssss
👌پیشنهاد ویژه 👌 📚 اولین کانال داستانی در ایتا 📚 📖 💯 از داستانها لذت خواهید برد🌹 👇👇 🆔http://eitaa.com/joinchat/1473773568C9beb75b089🆔
هدایت شده از Sssssss
👌پیشنهاد ویژه 👌 📚 اولین کانال داستانی در ایتا 📚 📖 💯 از داستانها لذت خواهید برد🌹 👇👇 🆔http://eitaa.com/joinchat/1473773568C9beb75b089🆔
👌پیشنهاد ویژه 👌 📚 اولین کانال داستانی در ایتا 📚 📖 #عاشقانه #سیاسی #اجتماعی #فرهنگی #عارفانه #انگیزشی 💯 از داستانها لذت خواهید برد🌹 👇👇 🆔http://eitaa.com/joinchat/1473773568C9beb75b089🆔
هدایت شده از داستانهای ناب
👌پیشنهاد ویژه 👌 📚 اولین کانال داستانی در ایتا 📚 📖 #عاشقانه #سیاسی #اجتماعی #فرهنگی #عارفانه #انگیزشی 💯 از داستانها لذت خواهید برد🌹 👇👇 🆔http://eitaa.com/joinchat/1473773568C9beb75b089🆔
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘ 🌺☘🌺 ☘🌺 🌺 در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند. ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثل قایم باشک. همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد، من چشم می گذارم و از آنجایی که کسی نمی خواست دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد. دیوانگی جلوی درختی رفت و چشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن .. یک .. دو .. سه .. همه رفتند تا جایی پنهان شوند. لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد، خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد، اصالت در میان ابرها مخفی شد، هوس به مرکز زمین رفت، دروغ گفت زیر سنگ پنهان می شوم اما به ته دریا رفت، طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود مخفی شد و دیوانگی مشغول شمردن بود هفتاد و نه … هشتاد … و همه پنهان شدند به جز عشق که همواره مردد بود نمی توانست تصمیم بگیرید و جای تعجب نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است، در همین حال دیوانگی به پایان شمارش می رسید نود و پنج … نود و شش. هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید و بین یک بوته گل رز پنهان شد دیوانگی فریاد زد دارم میام. و اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود زیرا تنبلی، تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود و بعد لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود، دروغ ته دریاچه، هوس در مرکز زمین، یکی یکی همه را پیدا کرد به جز عشق و از یافتن عشق ناامید شده بود حسادت در گوش هایش زمزمه کرد تو فقط باید عشق را پیدا کنی و او در پشت بوته گل رز پنهان شده است. دیوانگی شاخه چنگک مانندی از درخت چید و با شدت و هیجان زیاد آن را در بوته گل رز فرو کرد و دوباره و دوباره تا با صدای ناله ای دست کشید عشق از پشت بوته بیرون آمد درحالی که با دستهایش صورتش را پوشانده بود و از میان انگشتانش قطرات خون بیرون می زد شاخه به چشمان عشق فرو رفته بودند و او نمی توانست جایی را ببیند او کور شده بود! دیوانگی گفت من چه کردم؟ من چه کردم؟ چگونه می توانم تو را درمان کنم؟ عشق پاسخ داد تو نمی توانی مرا درمان کنی اما اگر می خواهی کمکم کنی می توانی راهنمای من شوی. و اینگونه است که از آنروز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره همراه اوست! و از همانروز تا همیشه عشق و دیوانگی به همراه یکدیگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند... لطفا در ترویج فرهنگ اسلامی ما را یاری کنید. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید ╭┅─═ঊঈঊঈ═─┅╮ 🌟 @top_stories 🌟 ╰┅─═ঊঈঊঈ═─┅╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
هدایت شده از داستانهای ناب
👌پیشنهاد ویژه 👌 📚 اولین کانال داستانی در ایتا 📚 📖 #عاشقانه #سیاسی #اجتماعی #فرهنگی #عارفانه #انگیزشی 💯 از داستانها لذت خواهید برد🌹 👇👇 🆔http://eitaa.com/joinchat/1473773568C9beb75b089🆔
👌پیشنهاد ویژه 👌 📚 اولین کانال داستانی در ایتا 📚 📖 💯 از داستانها لذت خواهید برد🌹 •┈┈••✾•🇮🇷📚🇮🇷•✾••┈┈• براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید ╭┅─═ঊঈ📕📚📕ঊঈ═─┅╮ http://eitaa.com/joinchat/1473773568C9beb75b089 ╰┅─═ঊঈ📕📚📕ঊঈ═─┅╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
👌پیشنهاد ویژه 👌 📚 اولین کانال داستانی در ایتا 📚 تاریخ ایجاد کانال فروردین ۱۳۹۷ با مضامين و 💯 از داستانها لذت خواهید برد و به فکر فرو خواهید رفت🌹 •┈┈••✾•🇮🇷📚🇮🇷•✾••┈┈• براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید ╭┅─═ঊঈ📕📚📕ঊঈ═─┅╮ http://eitaa.com/joinchat/1473773568C9beb75b089 ╰┅─═ঊঈ📕📚📕ঊঈ═─┅╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘ 🌺☘🌺 ☘🌺 🌺 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• بیخودی نیست که اسم گل ها را از اسم زن ها انتخاب کرده اند ، مثلا آقا هوشنگ جز یک سبیل پر پشت چه دارد که بتواند اسم یک گل باشد گل ظرافت دارد ، ظرافت در رنگ ، نقش و دیگری در بو زن ها هم همینند زن ها همه شان گلند یکی زیباست که چشم های همه را خیره می کند یکی مهربانی اش جلوه می کند یکی دست پخت دارد بیا و ببین یا مثلا یکی آنقدر خوش ذوق است ، سبزی پلو را میریزد توی سینی قلم کاری شده ی اصفهان ، ماهی شکم پر را طوری می آراید که ماهی بیچاره اگر جان داشت حتما یک سلفی می گرفت یکی هم فقط بلد است حرف بزند ، همین خوب حرف زدن ، کم چیزی نیست اینکه خستگی یک شب کشیک را با دو کلمه از تن آقا در کند آخرِ همه ی ظرافت هاست بعضی خانم ها هم هستند اهل ساز و آواز و دهل ، یک چنگی به تار بزنند قند توی دل مردشان آب می کنند یک زن هایی هستند چشم هایشان حکم سلاح دارد با همان ریملی که از دوشنبه بازار خریده اند تو را به رگبار می بندند دیده اید بعضی گل ها هستند برگ هایشان بهتر از خودشان ، بعضی زن ها هستند موهایشان بهتر از صورت ساده شان همین موهای مشکی رنگ نخورده را بلند می کنند می گذارند میان یک گلِ سر توپ توپی و تو هلاک می شوی زن ها همه از دم گل تشریف دارند ، شما ببین کدام بیشتر به گلدان دلت می آید ، آب و نان از تو ، ریشه از او ، و به همین سادگی عشق گل می کند •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• لطفا در ترویج فرهنگ اسلامی ما را یاری کنید. •┈┈••✾•🇮🇷📚🇮🇷•✾••┈┈• براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید ╭┅─═ঊঈঊঈ═─┅╮ 🌟 @top_stories 🌟 ╰┅─═ঊঈঊঈ═─┅╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺