☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
🌺☘🌺
☘🌺
🌺
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#شيطنت_مردها
عصر وقتی مرد از سرکار اومد خونه زن نامهای که از قبل داخلش نوشته شده بود: من دیگه ازت خسته شدم و میخوام جدا بشم و الان هم رفتم خونه بابام رو سریع روی میز گذاشت ورفت زیر تخت مخفی شد تا عکس العمل شوهرش را ببینه و مرد خسته و کوفته از کار به خانه اومد دید همه جا خلوته زنش را صدا زد اما جوابی نشنید و خبری از همسرش نبود یهو چشمش به نامهی روی میز افتاد اون را برداشت وخوند و بعد یه جملههایی بر روی نامه نوشت و گذاشت سر جاش و گوشیشو از جیبش دراورد و شمارهای را گرفت و شروع به حرف زدن کرد
سلام عزیرم خوبی من تازه رسیدم خونه زنم رفته خونه باباش و من از شرش راحت شدم من تا ده دقیقه دیگه آماده میشم و میام پیشت و گوشی را گذاشت توی جیبش و از خونه بیرون زد.
زن با عصبانیت بسیار زیاد و حسادت فراوان از زیر تخت بیرون آمد، داشت از شدت عصبانیت میترکید رفت سراغ نامه
دید شوهرش نوشته پاهات از زیر تخت معلومه من رفتم نون بخرم...
دوست دارم❤️
نتیجه گیری اخلاقی:
۱ - خانمها، شوهرانتون رو اذیت نکین
۲- آقایون، ناز همسرانتون رو اینجوری بکشید
#طنز
#تربیتی
#همسرانه
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
لطفا در ترویج فرهنگ اسلامی ما را یاری کنید.
•┈┈••✾•🇮🇷📚🇮🇷•✾••┈┈•
براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید
╭┅─═ঊঈঊঈ═─┅╮
🌟 @top_stories 🌟
╰┅─═ঊঈঊঈ═─┅╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺