eitaa logo
تربت کربلا
834 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
62 فایل
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام💔_ به "تربت کربلا" خوش‌آمدید🌱! ان‌شاءالله وعدهٔ همه ما کربلا ادمین کانال : @Mohammadbabaee69 لینک کانال: https://eitaa.com/torbatkarblA
مشاهده در ایتا
دانلود
16.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️در محضر شهدا شهید حاج قاسم سلیمانی: یک استاد ادبیات مسیحی جمله زیبایی دارد: «هر آیینی چه آسمانی و چه غیرآسمانی اگر شخصیتی چون حسین نداشته باشد، دینی زمینی است و از بهشت بی‌بهره خواهد بود.» سخنرانی در شهر لنگرود سال ۱۳۹۶ 🏴∞ 🦋@torbatkarblA🦋
اهل بیت ع در مسیر کربلا 🌺قال الراوي: و لما رجع نساء الحسين عليه‏السلام و عياله من الشام و بلغوا العراق هنگامیکه زنان و عیال امام حسین ع از شام برگشتند و به عراق رسیدند 🌷 قالوا للدليل: مر بنا علي طريق کربلاء. به راهنما گفتند ما را به کربلا ببر( شرح فوق العاده عرفانی در صوت) 🌷 فوصلوا الي موضع المصرع پس به کربلا رسیدند 🌷 فوجدوا جابر ابن‏ .. و جماعة من بني هاشم و رجالا من آل رسول الله ص و سلم قد وردوا لزيارة قبر الحسين ع پس جماعتی از بنی هاشم و از خاندان رسول ص را که برای زیارت آمده بودند دیدند 🌷فوافوا في وقت واحد و تلاقوا بالکبا و الحزن و اللطم ، در زمان واحد رسیدند و شروع به ندبه و گریه کردند 🌷و أقاموا المآتم المقرحة للأکباد ، و اجتمع اليهم نساء ذلک السواد، فأقاموا علي ذلک أياما . اقامه عزا نمودند که جگرها کباب شد. زنان روستا هم به انان پیوستند و چند روز عزا داری کردند 🌷قال الراوي: ثم انفصلوا من کربلاء طالبيين المدينة. سپس با کربلا وداع و به سمت مدینه رفتند 📚ابن‏ طاووس، اللهوف، / 197،196 🦋@torbatkarblA🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم اربعین شرح مختصر وقایع اربعین از کتاب قصه ی کربلاء اربعين اهل ‏بيت عليهم ‏السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهي جاده‏ي عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مکان رسيدند، از امير کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد، و او آنان را بسوي کربلا حرکت داد، و چون به کربلا رسيدند، جابر بن عبدالله انصاري [1] را ديدند که با تني چند از بني‏هاشم و خاندان پيامبر براي زيارت حسين عليه‏ السلام آمده بودند، همزمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زاري کردند و بر صورت خود سيلي زده و ناله‏هاي جانسوز سر دادند و زنان روستاهاي مجاور نيز به آنان پيوستند [2] ، زينب عليها السلام در ميان جمع زنان آمد و گريبان چاک زد و با صوتي حزين که دلها را جريحه‏دار مي‏کرد مي‏گفت: «وا اخاه! وا حسينا! وا حبيب رسول ‏الله و ابن‏مکه و مني! و ابن‏فاطمه الزهراء! و ابن‏علي مرتضي! آه ثم آه!»، پس بيهوش گرديد. آنگاه ام‏کلثوم لطمه به صورت زد و با صدايي بلند مي‏گفت: امروز محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه‏ي زهرا از دنيا رفته‏اند؛ و ديگر زنان نيز سيلي به صورت زده و گريه و شيون مي‏کردند. سکينه چون چنين ديد، فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنجه با اهل ‏بيت تو کرده‏اند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند! [3] عطيه عوفي [4] مي‏گويد: با جابر بن عبدالله به عزم زيارت قبر حسين عليه‏ السلام بيرون آمدم و چون به کربلا رسيديم جابر نزديک شط فرات رفته و غسل کرد و ردائي همانند شخص محرم بر تن نمود و همياني را گشود که در آن بوي خوش بود و خود را معطر کرد و هر گامي که بر مي‏داشت ذکر خدا مي‏گفت تا نزديک قبر مقدس رسيد و به من گفت: دستم را بر روي قبر بگذار! چون چنين کردم، بر روي قبر از هوش رفت. من آب بر روي جابر پاشيدم تا به هوش آمد، آنگاه سه مرتبه گفت: يا حسين! سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه!» و بعد اضافه کرد: چه تمناي جواب داري که حسين در خون خود آغشته و بين سر و بدنش جدائي افتاده است!! و گفت: فاشهد انک ابن‏خير النبيين و ابن‏سيد المومنين و ابن‏حليف التقوي و سليل الهدي و خامس اصحاب الکساء و ابن‏سيد النقباء و ابن‏فاطمة سيدة النساء، و مالک لا تکون هکذا و قد غذتک کف سيد المرسلين و ربيت في حجر المتقين و رضعت من ثدي الايمان و فطمت بالالسلام فطبت حيا و طبت ميتا غير ان قلوب المومنين غير طيبة لفراقک و لا شاکة في الخيرة لک فعليک سلام الله و رضوانه و اشهد انک مضيت علي ما مضي عليه اخوک يحيي بن زکريا. من گواهي مي‏دهم که تو فرزند بهترين پيامبران و فرزند بزرگ مؤمنين مي‏باشي، تو فرزند سلاله‏ي هدايت و تقوايي و پنجمين نفر از اصحاب کساء و عبايي، تو فرزند بزرگ نقيبان و فرزند فاطمه سيده‏ي بانواني، و چرا چنين نباشد که دست سيد المرسلين تو را غذا داد و در دامن پرهيزگاران پرورش يافتي و از پستان ايمان شير خوردي و پاک زيستي و پاک از دنيا رفتي و دلهاي مؤمنان را از فراق خود اندوهگين کردي پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طريقه رفتي که برادرت يحيي بن زکريا شهيد گشت. آنگاه چشمش را به اطراف قبر گردانيد و گفت: السلام عليک ايتها الرواح التي حلت بفناء الحسين و اناخت برحله، اشهد انکم اقمتم الصلوة و آتيتم الزکوة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي اتاکم اليقين. سلام بر شما اي ارواحي که در کنار حسين نزول کرده و آرميديد، گواهي مي‏دهم که شما نماز را بپا داشته و زکوة را ادا نموده و به معروف امر و از منکر نهي کرديد، و با ملحدين و کفار مبارزه و جهاد کرده، و خدا را تا هنگام مردن عبادت نموديد. و اضافه نمود: به آن خدائي که پيامبر را به حق مبعوث کرد ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شده‏ايد شريک هستيم. عطيه مي‏گويد: به جابر گفتم: ما کاري نکرديم! اينان شهيد شده‏اند. گفت: اي عطيه! از حبيبم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که مي‏فرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرک في عملهم»[5] «هر که گروهي را دوست داشته باشد با همانان محشور گردد، و هر که عمل جماعتي را دوست داشته باشد در عمل آنها شريک خواهد بود». 🦋@torbatkarblA🦋
4_6003363668392152247.mp3
7.29M
🌷🕊1 . خروج اهل بیت از شام با غلبه بر یزید لع و در هم کوبیدن کاخ فرعونی یزید لع 🌷پاسخ چرا امام حسین ع زنان را با خود برد در غلبه زنان در شام بر حکومت یزید لع 🌷یزید لع برای گمراه کردن مردم قرآن به دست مردم داد تا بخوانند و از ذکر حسین ع غافل شوند 🌷اما تمام شام سخنشان فقط ذکر حسین بود و می گفتند فریب خوردیم فکر می کردیم کافر در عراق خروج کرده است شرح مختصر متن عربی 🌷 و چون یزید لع توسط زینب س و اهل بیت رسوا شد مردم را در مسجد جمع کرد و کشتن را به گردن ابن مرجانه لع انداخت 🌷جلسه ای ساختگی تشکیل شد و از هر کدام سوال کرد به گردن یکدیگر می انداختند 🌷پس ان ملعونان بعد از امان گرفتن خود را مبرا کردند و قتل را به گردن یزید لع انداختند 🌷یزید لع به اطاقی تاریک رفت و خویش را می زد و می گفت تو با حسین ع چه کار داشتی 🌷واین بود که چرا امام حسین ع زنان را با خود برد 🦋@torbatkarblA🦋