بسم الله الرحمن الرحیم
#اربعین
#وقایع_روز_اربعین
#ورود_اهل_البیت_ع_در_روز_اربعین_به_کربلاء
#سخنان_اهل_البیت_ع_با_قبور_شهداء_در_ اربعین
شرح مختصر وقایع اربعین از کتاب قصه ی کربلاء
اربعين
اهل بيت عليهم السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهي جادهي عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مکان رسيدند، از امير کاروان خواستند تا آنان را به کربلا ببرد، و او آنان را بسوي کربلا حرکت داد، و چون به کربلا رسيدند، جابر بن عبدالله انصاري [1] را ديدند که با تني چند از بنيهاشم و خاندان پيامبر براي زيارت حسين عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زاري کردند و بر صورت خود سيلي زده و نالههاي جانسوز سر دادند و زنان روستاهاي مجاور نيز به آنان پيوستند [2] ، زينب عليها السلام در ميان جمع زنان آمد و گريبان چاک زد و با صوتي حزين که دلها را جريحهدار ميکرد ميگفت: «وا اخاه! وا حسينا! وا حبيب رسول الله و ابنمکه و مني! و ابنفاطمه الزهراء! و ابنعلي مرتضي! آه ثم آه!»، پس بيهوش گرديد.
آنگاه امکلثوم لطمه به صورت زد و با صدايي بلند ميگفت: امروز محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمهي زهرا از دنيا رفتهاند؛ و ديگر زنان نيز سيلي به صورت زده و گريه و شيون ميکردند.
سکينه چون چنين ديد، فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنجه با اهل بيت تو کردهاند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند! [3]
عطيه عوفي [4] ميگويد: با جابر بن عبدالله به عزم زيارت قبر حسين عليه السلام بيرون آمدم و چون به کربلا رسيديم جابر نزديک شط فرات رفته و غسل کرد و ردائي همانند شخص محرم بر تن نمود و همياني را گشود که در آن بوي خوش بود و خود را معطر کرد و هر گامي که بر ميداشت ذکر خدا ميگفت تا نزديک قبر مقدس رسيد و به من گفت: دستم را بر روي قبر بگذار! چون چنين کردم، بر روي قبر از هوش رفت.
من آب بر روي جابر پاشيدم تا به هوش آمد، آنگاه سه مرتبه گفت: يا حسين! سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه!» و بعد اضافه کرد: چه تمناي جواب داري که حسين در خون خود آغشته و بين سر و بدنش جدائي افتاده است!! و گفت:
فاشهد انک ابنخير النبيين و ابنسيد المومنين و ابنحليف التقوي و سليل الهدي و خامس اصحاب الکساء و ابنسيد النقباء و ابنفاطمة سيدة النساء، و مالک لا تکون هکذا و قد غذتک کف سيد المرسلين و ربيت في حجر المتقين و رضعت من ثدي الايمان و فطمت بالالسلام فطبت حيا و طبت ميتا غير ان قلوب المومنين غير طيبة لفراقک و لا شاکة في الخيرة لک فعليک سلام الله و رضوانه و اشهد انک مضيت علي ما مضي عليه اخوک يحيي بن زکريا.
من گواهي ميدهم که تو فرزند بهترين پيامبران و فرزند بزرگ مؤمنين ميباشي، تو فرزند سلالهي هدايت و تقوايي و پنجمين نفر از اصحاب کساء و عبايي، تو فرزند بزرگ نقيبان و فرزند فاطمه سيدهي بانواني، و چرا چنين نباشد که دست سيد المرسلين تو را غذا داد و در دامن پرهيزگاران پرورش يافتي و از پستان ايمان شير خوردي و پاک زيستي و پاک از دنيا رفتي و دلهاي مؤمنان را از فراق خود اندوهگين کردي پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طريقه رفتي که برادرت يحيي بن زکريا شهيد گشت.
آنگاه چشمش را به اطراف قبر گردانيد و گفت:
السلام عليک ايتها الرواح التي حلت بفناء الحسين و اناخت برحله، اشهد انکم اقمتم الصلوة و آتيتم الزکوة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي اتاکم اليقين.
سلام بر شما اي ارواحي که در کنار حسين نزول کرده و آرميديد، گواهي ميدهم که شما نماز را بپا داشته و زکوة را ادا نموده و به معروف امر و از منکر نهي کرديد، و با ملحدين و کفار مبارزه و جهاد کرده، و خدا را تا هنگام مردن عبادت نموديد.
و اضافه نمود: به آن خدائي که پيامبر را به حق مبعوث کرد ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شدهايد شريک هستيم.
عطيه ميگويد: به جابر گفتم: ما کاري نکرديم! اينان شهيد شدهاند.
گفت: اي عطيه! از حبيبم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که ميفرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرک في عملهم»[5] «هر که گروهي را دوست داشته باشد با همانان محشور گردد، و هر که عمل جماعتي را دوست داشته باشد در عمل آنها شريک خواهد بود».
🦋@torbatkarblA🦋
4_6003363668392152247.mp3
7.29M
#اربعین
#شرح_و_تفسیر_زیارت_جابر
🌷🕊1 . خروج اهل بیت از شام با غلبه بر یزید لع و در هم کوبیدن کاخ فرعونی یزید لع
🌷پاسخ چرا امام حسین ع زنان را با خود برد در غلبه زنان در شام بر حکومت یزید لع
🌷یزید لع برای گمراه کردن مردم قرآن به دست مردم داد تا بخوانند و از ذکر حسین ع غافل شوند
🌷اما تمام شام سخنشان فقط ذکر حسین بود و می گفتند فریب خوردیم فکر می کردیم کافر در عراق خروج کرده است
شرح مختصر متن عربی
🌷 و چون یزید لع توسط زینب س و اهل بیت رسوا شد مردم را در مسجد جمع کرد و کشتن را به گردن ابن مرجانه لع انداخت
🌷جلسه ای ساختگی تشکیل شد و از هر کدام سوال کرد به گردن یکدیگر می انداختند
🌷پس ان ملعونان بعد از امان گرفتن خود را مبرا کردند و قتل را به گردن یزید لع انداختند
🌷یزید لع به اطاقی تاریک رفت و خویش را می زد و می گفت تو با حسین ع چه کار داشتی
🌷واین بود که چرا امام حسین ع زنان را با خود برد
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
🦋@torbatkarblA🦋
4_6003363668392152248.mp3
7.66M
#زنان_عاشورایی
#شرح_و_تفسیر_زیارت_جابر
🌷🕊 2= پاسخ سوال چرا امام حسین ع زنان را با خود برد
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
🦋@torbatkarblA🦋
4_6003363668392152249.mp3
4.71M
#فضائل_امیر_المومنین_ع
#شرح_و_تفسیر_زیارت_جابر
🌷🕊 3= سوختن یزید لع با شنیدن نام مبارک علی ع
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
🦋@torbatkarblA🦋
4_6003363668392152250.mp3
4.88M
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شرح_و_تفسیر_زیارت_جابر
🌷🕊 4= خواستن امام سجاد ع و سوال از نیازهای امام
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
🦋@torbatkarblA🦋
4_6003363668392152251.mp3
4.08M
#راس_الحسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شرح_و_تفسیر_زیارت_جابر
🕊🌷5= سخن گفتن سر مطهر در مجلس یزید لع با امام سجاد ع
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
🦋@torbatkarblA🦋
4_6003363668392152253.mp3
3.98M
#اربعین
#شرح_و_تفسیر_زیارت_جابر 6
🕊🌷 مقدمات ارسال کاروان حسینی به شهر مدینه
📜ثم ندب يزيد نعمان بن بشير، قال له: تجهيز لتخرج بهؤلاء النسوة الي المدينة.
و لما أراد أن يجهزهم دعا به علي بن الحسين عليهماالسلام فاستخلاه، ثم قال: لعن الله ابنمرجانة، أما و الله لو أني صاحب أبيک ما سألني خصلة الا أعطيته اياها، و لدفعت الحتف عنه بکل ما استطعت و لکن الله قضي ما رأيت، کاتبني من المدينة و أنه الي کل حاجة تکون لک.
الفتال، روضة الواعظين، 165
ثم بعث الي المدينة بذريته. السمعاني، الأنساب، 476 / 3
🌷 یزید به نعمان البشیر دستور داد تاوسائل سفر را آماده کند
🌷 یزید ملعون امام سجاد ع را به گوشه ای برد و گفت من اصلا تقصیری در کشتن پدرت نداشتم، تقصیر ابن مرجانه بود( قابل توجه است که وقتی ابن مرجانه جنایت کرد یزید لع یک میلیون سکه طلا پاداش به ابن زیاد لع داد).
🌷بعد از گفتن آن دروغ به امام ع گفت اگر کاری در مدینه داشتی به ما بنویس( این ملعون الهی سال بعد دستور به کشتار عظیم مردم مدینه و تجاوز به نوامیس مردم را داد)
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
🦋@torbatkarblA🦋