📜 شور رفتن
▫️ارزش تو همان چيزى است كه در تو اثر مىگذارد، ترا شاد مىكند و يا رنج مىدهد!
▫️ او مىبيند كه از آبگوشت بىچربى و صندلى اول و سخنران اول بودن و ماهى بيست هزار تومان داشتن، شاد شده و رنجيده، ولى مىبيند كه آبگوشت نيست، كه صندلى نيست، كه پول نيست، كه از اينها فاصله دارد.
▫️ و اينجاست كه شور رفتن در او سبز مىشود. اين است كه احساس غربت او را فرا مىگيرد.
▫️ و اين است كه تنها مىشود و تنهايى و غربت و رفتن او را در خود مىگيرند و اين جاست كه اين وجود جارى شده و راه افتاده است.
▫️ و اين وجود جارى است كه ديگر اسير بازىها و بازيچهها نمىشود. اين وجود رونده به تمام نهادهاى راكد حركت مىدهد نه اين كه در پشت صندلىها و در دست دنيا، خودش به ركود برسد.
▫️ مادام كه اين جريان در كسى شكل نگيرد تمام شناخت مكاتب و جهانبينى و ايدئولوژى و تفسير و نهجالبلاغه مىشود بازيچهاى كه فقط براى نمايش دادن به كار مىرود؛ چون كسى كه بازيگرى را كنار نگذاشته هر چيزى در دست او بازيچه مىشود.
✍🏻 عینصاد
📚 #انتظار | ص ۶۳
#️⃣ #متن #بریده_کتاب #دین_شناسی
▫️ @einsad