eitaa logo
طوبای عفاف
644 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
502 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃پاداش بی نهایت «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» سوره سجده، ۱۷ هيچ كس نمى‌داند چه پاداش مهمّى كه مايه‌ى روشنى چشم‌هاست براى آنان نهفته است، اين پاداش كارهايى است كه انجام مى‌دادند. قرة: قرار: ثبات و محل استقرار «قرت عينه» يعنى چشمش آرام گرفت آن كنايه از شادى است «قرة عين» چيزى است كه مايه سرور و شادى باشد. (تفسير احسن الحديث، ج‏8، ص289) نکته ها در مورد ميزان پاداش‌هاى الهى چند تعبير دارد. يك جا «ضِعْفٌ» (سوره اعراف، 38) به معناى دو برابر، يك جا «أَضْعافاً» (سوره بقره، 245) به معناى چند برابر يك جا «عَشْرُ أَمْثالِها» (سوره انعام، 160) به معناى ده برابر و در جاى ديگر تشبيه به دانه‌اى كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشه صد دانه باشد، يعنى هفتصد برابر(سوره بقره،261) ولى اين آيه فراتر از عدد و رقم را بازگو مى‌كند و مى‌فرمايد: هيچ كس از پاداش اين گروه از مؤمنان، كه اهل و هستند، آگاه نيست. عليه السلام فرمود: «ثواب هر كار نيكى در قرآن بيان شده است، مگر ؛ كه جز خداوند كسى پاداش آن را نمى‌داند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود». (تفاسير مجمع‌البيان والميزان) پیام ها ۱. سحرخيزى، نماز شب، كمك به محرومان، بالاترين پاداش‌ها را دارد. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ» ۲. برخى پاداش‌هاى الهى، براى ما قابل درك نيست. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ» ۳. در شيوه‌ى تربيت، گاهى بايد نوع و مقدار تشويق و پاداش مخفى باشد. «ما أُخْفِيَ لَهُمْ» ۴. عبادت مخفى، پاداش‌هاى مخفى دارد. تَتَجافى‌ ... أُخْفِيَ لَهُمْ‌ ۵. براى دريافت پاداش بى‌حساب، سختى سحرخيزى را بر خود هموار كنيم. «تَتَجافى‌- أُخْفِيَ لَهُمْ» ۶. سعديا گرچه سخندان و نصيحت گويى؛ به عمل كار برآيد به سخندانى نيست. «بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» تفسیر نور، ج۷، ص313 @toubaefaf
✨﷽✨ 🍃نماز شبی ها ‍ ✍خواندن نماز شب که این همه توصیه شده اگر حتی از روی خواب آلودگی و خستگی و بدون حضور قلب هم خوانده شود هم درست است؟ 🌷 چنین نماز شبی نه تنها درست و صحیح است، بلکه یکی از بالاترین ارزش‌های این است که انسان در عین خستگی و خواب آلودگی برای کسب رضایت الهی به اقامه نماز بایستد؛ در حدیثی قدسی آمده است: وقتى که بنده‏‌اى در نیمه شب براى نماز و طاعت خداوندى برخیزد و سپس خواب بر وى غلبه کند و در اثر چرت به چپ و راست متمایل شود و چانه‌‏اش به سینه‏‌اش بچسبد. خداوند امر مى‏‌کند درهاى آسمان باز مى‏‌شود و سپس به ملائکه مى‏‌فرماید: به این بنده من نگاه کنید و ببینید در اثر تقرب به من و انجام عملى که بر وى واجب نکرده‏‌ام به چه روزى افتاده و من سه خصلت به این بنده عطا مى‏‌کنم. 1⃣ گناهان او را مى‏‌بخشم، 2⃣ یا توبه مجددى برایش فراهم مى‏‌کنم 3⃣ و روزى‏‌اش را زیادتر مى‏‌کنم و من همه شما را شاهد مى‏‌گیرم که این سه چیز را به وى بدهم. 📚الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى، ص 70 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 @gleaningsdareje1 @toubaefaf
💐هدیه اختصاصی یکی از موضوعات مورد توجه و به عنوان هدیه ای اختصاصی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و شب زنده داری است. 💠«إِنَّ نٰاشِئَةَ اَللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً» ﴿سوره مزمل، 6﴾ بی تردید عبادت [ی که در دل] شب [انجام می گیرد] محکم‌تر و پایدارتر و گفتار در آن استوارتر و درست تر است. 💫در سوره إسرا، آیه 79 حکمت آن را نیز بیان فرموده است: «وَ مِنَ اَللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نٰافِلَةً لَكَ عَسىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقٰاماً مَحْمُوداً» و پاسی از شب را برای عبادت و بندگی بیدار باش که این افزون [بر واجب،] ویژه توست، امید است پروردگارت تو را [به سبب این عبادت ویژه] به جایگاهی ستوده برانگیزد. پیامبر خدا (صلی‌الله علیه واله) فرمود: ثَلاثٌ فَرِحاتُ المُؤمِنِ فِی الدُّنیا و التّهجُّد فِی آخِر الّیلِ... از شادیهای مؤمن در دنیا، عبادت در آخر شب (سحر) است. ( بحارالانوارج 62 و 87 باب 75 وج 84، ص 149 و وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 8 ص 151) در تفسیر نورانی عیاشی (ره) در ذیل آیه «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ همانا خوبی ها، بدی ها را می‌برد» آورده است که امام صادق (علیه اسلام) فرمود: صلاةُ الليلِ تَذهَبُ بِذُنُوبِ النَّهارِ و قالَ يَذهَبُ بِما جَرَحتُم. نماز شب نواقص و عیوب شما را جبران می‌کند. (عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشي، ج2؛ ص 162) 🔹قيَامُ اللَّيْلِ مَصَحَّةٌ لِلْبَدَنِ؛ بر خواستن از خواب در شب، باعث سلامتی بدن 🔹و رِضَاءُ الرَّبِّ؛ و خشنودی پروردگار 🔹و تَمَسُّكٌ بِأَخْلَاقِ النَّبِيِّينَ؛ و دست انداختن به اخلاق پیامبران 🔹و تَعَرُّضٌ لِرَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى و خود را در معرض رحمت خدا قرار دادن است. ( ابن‌بابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 41) 🔹صلَاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ؛ نماز شب، چهره را نیکو 🔹و تُحَسِّنُ الْخُلُقَ؛ و اخلاق را خوش 🔹و تُطَيِّبُ [الرِّيحَ وَ تُدِرُّ] الرِّزْقَ؛ و [بدن را پاکیزه و رزق را فراوان] 🔹و تَقْضِي الدَّيْنَ؛ و قرض را ادا می‌کند 🔹و تَذْهَبُ بِالْهَمِّ؛ هم و اندوه را می برد 🔹و تَجْلُو الْبَصَرَ؛ و چشم را جلا می‌دهد 🔹علَيْكُمْ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ فَإِنَّهَا سُنَّةُ نَبِيِّكُمْ وَ مَطْرَدَةُ الدَّاءِ عَنْ أَجْسَادِكُم. بر شما باد به نماز شب؛ زیرا نماز شب سنت پیامبرتان (صلی‌الله علیه واله) و دورکننده بیماری از بدن‌هایتان است. قطب‌الدین راوندى، سعيد بن هبة الله، الدعوات (للراوندي) / سلوة الحزين، ص 77 @toubaefaf
💎 ثمرات فرمود: موجب رضایت پروردگار، دوستی فرشتگان، سنت پیامبران، نور معرفت، ریشه ایمان، آسایش بدن‏ها، مایه ناراحتی شیطان، سلاحی بر ضدّ دشمنان، مایه اجابت دعا، قبولی اعمال و برکت در روزی است... : مَرضاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ المَلائِکَةِ وَ سُنَّةُ الانبیاءِ وَ نورُ المَعرفَةِ وَ اَصلُ الایمانِ وَ راحَةُ الابدانِ وَ کَراهیَةٌ لِلشَّیطانِ وَ سِلاحٌ عَلَی الاعداءِ وَ اِجابَةٌ لِلدُّعاءِ وَ قَبولٌ للأعمالِ وَ بَرَکَةٌ فِی الرِّزقِ... 📚 ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۹۱ https://zil.ink/toubaefaf
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️سخنان بسیار شنیدنی و زیبای عارف بالله آیت الله حق شناس رضوان الله علیه در باب اهمیت و فضیلت 🌙کانال معرفتی https://eitaa.com/joinchat/3463250005Ca6b1a984ed
🍃پاداش بی نهایت «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» سوره سجده، ۱۷ هيچ كس نمى‌داند چه پاداش مهمّى كه مايه‌ى روشنى چشم‌هاست براى آنان نهفته است، اين پاداش كارهايى است كه انجام مى‌دادند. قرة: قرار: ثبات و محل استقرار «قرت عينه» يعنى چشمش آرام گرفت آن كنايه از شادى است «قرة عين» چيزى است كه مايه سرور و شادى باشد. (تفسير احسن الحديث، ج‏8، ص289) نکته ها در مورد ميزان پاداش‌هاى الهى چند تعبير دارد. يك جا «ضِعْفٌ» (سوره اعراف، 38) به معناى دو برابر، يك جا «أَضْعافاً» (سوره بقره، 245) به معناى چند برابر يك جا «عَشْرُ أَمْثالِها» (سوره انعام، 160) به معناى ده برابر و در جاى ديگر تشبيه به دانه‌اى كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشه صد دانه باشد، يعنى هفتصد برابر(سوره بقره،261) ولى اين آيه فراتر از عدد و رقم را بازگو مى‌كند و مى‌فرمايد: هيچ كس از پاداش اين گروه از مؤمنان، كه اهل و هستند، آگاه نيست. عليه السلام فرمود: «ثواب هر كار نيكى در قرآن بيان شده است، مگر ؛ كه جز خداوند كسى پاداش آن را نمى‌داند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود». (تفاسير مجمع‌البيان والميزان) پیام ها ۱. سحرخيزى، نماز شب، كمك به محرومان، بالاترين پاداش‌ها را دارد. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ» ۲. برخى پاداش‌هاى الهى، براى ما قابل درك نيست. «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ» ۳. در شيوه‌ى تربيت، گاهى بايد نوع و مقدار تشويق و پاداش مخفى باشد. «ما أُخْفِيَ لَهُمْ» ۴. عبادت مخفى، پاداش‌هاى مخفى دارد. تَتَجافى‌ ... أُخْفِيَ لَهُمْ‌ ۵. براى دريافت پاداش بى‌حساب، سختى سحرخيزى را بر خود هموار كنيم. «تَتَجافى‌- أُخْفِيَ لَهُمْ» ۶. سعديا گرچه سخندان و نصيحت گويى؛ به عمل كار برآيد به سخندانى نيست. «بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» تفسیر نور، ج۷، ص313 https://zil.ink/toubaefaf
✍بسم رب الشهداء. از ویژگی های بارز که خود به چشم دیدم: اهتمام جدی به مجالس روضه های و برگزار کردن یادمان یاس کبود بود و دغدغه حضور نوجوانان و جوانان در کلاس های ، ، نشاط مثال زدنی برآمده از و عضو مهم آبادگران کراده حساس به نام، یاد و راه امام و شهدا فعال عرصه برگزاری یادواره های شهدا در جهرم، موسویه، کوار، خفر، کراده و... دلسوز نیازمندان، ادب به والدین و گره گشای کار اقوام، دوستان و مردم و شهامت در کار و . اشاره ای بود به ویژگی های شهید مدافع حرم، ره بود. روحشان شاد با سوره فاتحه همراه با @toubaefaf
💎 ثمرات فرمود: موجب رضایت پروردگار، دوستی فرشتگان، سنت پیامبران، نور معرفت، ریشه ایمان، آسایش بدن‏ها، مایه ناراحتی شیطان، سلاحی بر ضدّ دشمنان، مایه اجابت دعا، قبولی اعمال و برکت در روزی است... : مَرضاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ المَلائِکَةِ وَ سُنَّةُ الانبیاءِ وَ نورُ المَعرفَةِ وَ اَصلُ الایمانِ وَ راحَةُ الابدانِ وَ کَراهیَةٌ لِلشَّیطانِ وَ سِلاحٌ عَلَی الاعداءِ وَ اِجابَةٌ لِلدُّعاءِ وَ قَبولٌ للأعمالِ وَ بَرَکَةٌ فِی الرِّزقِ... 📚 ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۹۱ https://zil.ink/toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• راه وصول به او بسته نیست... حکایت خادم مدرسه قزوینی‌ها با علیه السّلام علامه طهرانی ره می فرمودند: در مدرسۀ قزوینی‌ها خادمی بوده فوق العاده و مهربان، به طوری‌که طلاّب مدرسه همگی کارهای خود را به او رجوع می‌کردند و چون او با آغوش باز استقبال می‌کرد لذا آنها هم از رجوع به او دریغ نمی‌کردند؛ حتّی هنگامی که برای تخلیه و تطهیر می‌رفتند می‌گفتند که آفتابۀ آنها را آن خادم آب کند. و خودشکنی بالجمله شبی یکی از طلاّب که برای وضوء برای برخاست، دید از اطاق خادم نوری پیداست و تمام مدرسه مانند روز روشن است، نزدیک اطاق خادم آمد دید خادم با کسی به نحو سیّدی و مولای، تکلّم می‌کند، چند لحظه‌ای ایستاده به حجره خود رفت. صبح‌گاه نزد خادم آمده و علت داستان را استفسار کرد، خادم انکار نمود؛ دو مرتبه اصرار و در عین حال خصوصیات واقعه را گفت که حتّی نمی‌توان گمان کرد که شما در خواب با خود صحبت می‌کردید، زیرا من تکلّمات هر دوی شما را می‌شنیدم. چون خادم دید از قضیه به طور کامل اطلاع دارد گفت: حال که چنین است من قضیه را با قید چند شرط به شما می‌گویم: از ‌جمله آنکه تا وقتی در این مدرسه هستم شما داستان را برای احدی نقل نکنید، دوّم آنکه هر کاری که تا به حال رجوع می‌کردید از این پس نیز رجوع کنید؛ آن طلبه هم قبول کرد. خادم گفت: آن شخص که با من تکلّم می‌کرد حضرت حجّة ابن الحسن العسکری عجّل الله تعالی فرجه الشّریف بود، هفته‌ای دو شب به این‌جا تشریف می‌آورند. آن طلبه گفت چون این را شنیدم حالم تغییر کرد و عرض کردم: بنابراین شرط اوّل را قبول دارم لکن زیر بار شرط دوّم نمی‌روم. بالجمله آن طلبه دیگر کارهای خود را به آن خادم رجوع ننمود، ولی چون می‌دید طلاّب دیگر رجوع می‌نمایند بسیار متأثّر می‌شد و چون قول هم داده بود نمی‌توانست به آنها داستان را فاش کند؛ تا یک شب خواب بود صدائی شنید که خادم او را نداء می‌کند که ای فلان کس یکی از ابدال و اوتاد حضرت ولیّ عصر فوت کرده من به جای او می‌روم شما اشیاء مرا بفروشید و چند فقره قرض دارم بدهید! من تا هراسان برخاستم و لباس پوشیدم و در حیاط مسجد آمدم که او را ببینم اثری از او نبود، دیدم در اطاق مدرسه باز و خادم نیست، درب مدرسه هم قفل است، بسیار متوحّش شدم! طلاّب را صدا زده و شرح قضیّه را گفتم، با تمام آنها تمام فقرات و زوایای مدرسه را تفحّص کردیم خادم نبود، و از او دیگر به هیچ‌وجه اثری پیدا نشد. مطلع انوار، ج، ۱ص۱۲۵
طوبای عفاف
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• آری، از این کم نیستند... چه توفیقات زیبایی داشتند و چه عاقبت نیک و چه یاد و نام خوشی از خویش به جا گذاشتند👇 🌷مردی که با عشق ویژه به عجل الله تعالی فرجه الشریف و به این بهانه وارد شد، مدتی خواند و بنا به دلایلی برای خدمت به نیروی انتظامی رفت، عقیدتی_سیاسی. علاقه بسیار او به علوم دینی، مجالس أهلبیت علیهم‌السلام باعث شد پس از بازنشستگی از خدمت در نیروی نیروی انتظامی، دوباره به دروس طلبگی روی آورد و چند سال ادامه دهد. کتب ره را تدریس می کرد و آگاهی سیاسی بالایی داشت. چهار سال که در قم درس می خواند، هر روز به حرم حضرت علیهم‌السلام مشرف می شد و می فرمود: «کسانی که در قم هستند با صدای فرشته ای که افراد را برای بیدار می کند، باید بیدار شوند» و خود نیز چنین بود. شنیدم در طول عمرش خیلی کم نمازشبش قضا شد. ایشان مؤسس حلقه خوانی در بعضی از مساجد سمنان بودند. خادم افتخاری علیه السلام بودند و تقریبا هرماه یک مرتبه برای خدمت به زوار علیه السلام به مشرف می شدند. به ، غسل روز جمعه، نماز جماعات در هر سه وقت صبح، ظهر مغرب و عشا اهمیت می داد و حساس بود و در همه انتخابات و راهپیایی ها شرکت می کرد، به احترام . ایشان پس از عمری خدمت عاشقانه به و علیهم‌السلام، سال قبل پس از زیارت و در راه زیارت با همسر مؤمنه اش بر اثر سانحه تصادف از دنیا رحلت کردند. پس از انتقال از عراق به سمنان در چند روزی مانده به ، در روز و در مراسم پیاده روی جاماندگان تشییع جنازه باشکوهی با حضور مردم انجام شد و امام جمعه محترم سمنان حضرت حجةالإسلام و المسلمین حاج آقا مطیعی دامت برکاته بر این دو کبوتر عاشق و زائر علیه السلام اقامه نماز کردند. و با اخلاص به یاد مانده از ایشان، یاد و راه و نام و خدمتشان چراغ روشن بسیاری از محبان راه خدا شده است. 🍃در از کنار مرقد مطهر علیهمالسلام و نیز ذکر فاتحه برای خادم دلسوخته أهلبیت آقای حاج ابوالفضل ترابی نیا ره و همسر مؤمنه اش غافل نشویم. 🌷روحشان شاد با ذکر سوره حمد همراه با ﴿اَلّلهُمَّـ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج﴾ ┄┅┅┅┅❁✨❁┅┅┅┅┄ ༺طوبای عفاف༻ https://zil.ink/toubaefaf @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• راه وصول به او بسته نیست... حکایت خادم مدرسه قزوینی‌ها با علیه السّلام علامه طهرانی ره می فرمودند: در مدرسۀ قزوینی‌ها خادمی بوده فوق العاده و مهربان، به طوری‌که طلاّب مدرسه همگی کارهای خود را به او رجوع می‌کردند و چون او با آغوش باز استقبال می‌کرد لذا آنها هم از رجوع به او دریغ نمی‌کردند؛ حتّی هنگامی که برای تخلیه و تطهیر می‌رفتند می‌گفتند که آفتابۀ آنها را آن خادم آب کند. و خودشکنی بالجمله شبی یکی از طلاّب که برای وضوء برای برخاست، دید از اطاق خادم نوری پیداست و تمام مدرسه مانند روز روشن است، نزدیک اطاق خادم آمد دید خادم با کسی به نحو سیّدی و مولای، تکلّم می‌کند، چند لحظه‌ای ایستاده به حجره خود رفت. صبح‌گاه نزد خادم آمده و علت داستان را استفسار کرد، خادم انکار نمود؛ دو مرتبه اصرار و در عین حال خصوصیات واقعه را گفت که حتّی نمی‌توان گمان کرد که شما در خواب با خود صحبت می‌کردید، زیرا من تکلّمات هر دوی شما را می‌شنیدم. چون خادم دید از قضیه به طور کامل اطلاع دارد گفت: حال که چنین است من قضیه را با قید چند شرط به شما می‌گویم: از ‌جمله آنکه تا وقتی در این مدرسه هستم شما داستان را برای احدی نقل نکنید، دوّم آنکه هر کاری که تا به حال رجوع می‌کردید از این پس نیز رجوع کنید؛ آن طلبه هم قبول کرد. خادم گفت: آن شخص که با من تکلّم می‌کرد حضرت حجّة ابن الحسن العسکری عجّل الله تعالی فرجه الشّریف بود، هفته‌ای دو شب به این‌جا تشریف می‌آورند. آن طلبه گفت چون این را شنیدم حالم تغییر کرد و عرض کردم: بنابراین شرط اوّل را قبول دارم لکن زیر بار شرط دوّم نمی‌روم. بالجمله آن طلبه دیگر کارهای خود را به آن خادم رجوع ننمود، ولی چون می‌دید طلاّب دیگر رجوع می‌نمایند بسیار متأثّر می‌شد و چون قول هم داده بود نمی‌توانست به آنها داستان را فاش کند؛ تا یک شب خواب بود صدائی شنید که خادم او را نداء می‌کند که ای فلان کس یکی از ابدال و اوتاد حضرت ولیّ عصر فوت کرده من به جای او می‌روم شما اشیاء مرا بفروشید و چند فقره قرض دارم بدهید! من تا هراسان برخاستم و لباس پوشیدم و در حیاط مسجد آمدم که او را ببینم اثری از او نبود، دیدم در اطاق مدرسه باز و خادم نیست، درب مدرسه هم قفل است، بسیار متوحّش شدم! طلاّب را صدا زده و شرح قضیّه را گفتم، با تمام آنها تمام فقرات و زوایای مدرسه را تفحّص کردیم خادم نبود، و از او دیگر به هیچ‌وجه اثری پیدا نشد. مطلع انوار، ج، ۱ص۱۲۵
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• راه وصول به او بسته نیست... حکایت خادم مدرسه قزوینی‌ها با علیه السّلام علامه طهرانی ره می فرمودند: در مدرسۀ قزوینی‌ها خادمی بوده فوق العاده و مهربان، به طوری‌که طلاّب مدرسه همگی کارهای خود را به او رجوع می‌کردند و چون او با آغوش باز استقبال می‌کرد لذا آنها هم از رجوع به او دریغ نمی‌کردند؛ حتّی هنگامی که برای تخلیه و تطهیر می‌رفتند می‌گفتند که آفتابۀ آنها را آن خادم آب کند. و خودشکنی بالجمله شبی یکی از طلاّب که برای وضوء برای برخاست، دید از اطاق خادم نوری پیداست و تمام مدرسه مانند روز روشن است، نزدیک اطاق خادم آمد دید خادم با کسی به نحو سیّدی و مولای، تکلّم می‌کند، چند لحظه‌ای ایستاده به حجره خود رفت. صبح‌گاه نزد خادم آمده و علت داستان را استفسار کرد، خادم انکار نمود؛ دو مرتبه اصرار و در عین حال خصوصیات واقعه را گفت که حتّی نمی‌توان گمان کرد که شما در خواب با خود صحبت می‌کردید، زیرا من تکلّمات هر دوی شما را می‌شنیدم. چون خادم دید از قضیه به طور کامل اطلاع دارد گفت: حال که چنین است من قضیه را با قید چند شرط به شما می‌گویم: از ‌جمله آنکه تا وقتی در این مدرسه هستم شما داستان را برای احدی نقل نکنید، دوّم آنکه هر کاری که تا به حال رجوع می‌کردید از این پس نیز رجوع کنید؛ آن طلبه هم قبول کرد. خادم گفت: آن شخص که با من تکلّم می‌کرد حضرت حجّة ابن الحسن العسکری عجّل الله تعالی فرجه الشّریف بود، هفته‌ای دو شب به این‌جا تشریف می‌آورند. آن طلبه گفت چون این را شنیدم حالم تغییر کرد و عرض کردم: بنابراین شرط اوّل را قبول دارم لکن زیر بار شرط دوّم نمی‌روم. بالجمله آن طلبه دیگر کارهای خود را به آن خادم رجوع ننمود، ولی چون می‌دید طلاّب دیگر رجوع می‌نمایند بسیار متأثّر می‌شد و چون قول هم داده بود نمی‌توانست به آنها داستان را فاش کند؛ تا یک شب خواب بود صدائی شنید که خادم او را نداء می‌کند که ای فلان کس یکی از ابدال و اوتاد حضرت ولیّ عصر فوت کرده من به جای او می‌روم شما اشیاء مرا بفروشید و چند فقره قرض دارم بدهید! من تا هراسان برخاستم و لباس پوشیدم و در حیاط مسجد آمدم که او را ببینم اثری از او نبود، دیدم در اطاق مدرسه باز و خادم نیست، درب مدرسه هم قفل است، بسیار متوحّش شدم! طلاّب را صدا زده و شرح قضیّه را گفتم، با تمام آنها تمام فقرات و زوایای مدرسه را تفحّص کردیم خادم نبود، و از او دیگر به هیچ‌وجه اثری پیدا نشد. مطلع انوار، ج، ۱ص۱۲۵