#ماه_صفر
#امام_حسن علیه السلام
#مناجات
#مرثیه
#مثنوی
من حسینم که صفا بخش دو عالم هستم
سالها صاحب شبهای محرم هستم
من حسینم که برایم همه زاری دارند
تا بیایند حرم لحظه شماری دارند
سالها هست که من اینهمه زائر دارم
یک جهان منبری و شاعر و ذاکر دارم
عاشقان روز و شب و سال به من می گریند
خوب و بد باز به هر حال به من می گریند
همه هستند عزادار، چهل شب گریان
به من و حال پریشانی زینب گریان
اربعین را همه دیدید چه شد دور و برم
چقدر زائر دلسوخته آمد به حرم
گر چه در هر دو جهان عاشق و مجنون دارم
ولی از غربت یک مرد دلی خون دارم
نام او می برم و لرزه می افتد به تنم
من جگر سوخته ی غربت و داغ حسنم
تو که زوار نداری به فدای تو حسین
حرم انگار نداری به فدای تو حسین
دوستان تو کم و دشمن تو بسیار است
آنچه در دور و بر خویش نداری یار است
مثل تو هیچ کسی این همه بی زائر نیست
در همه سال چرا روضه ی تو دائر نیست
روضه هم باشد اگر باز همه بی خبرند
گریه کن هات برادر چقدر مختصرند
یاد داری چقدر عبد و مطیعت بودم
سالها زائر شبهای بقیعت بودم
کاش می شد بدهم باز خدا را قسمت
تا که زوار خودم را بفرستم حرمت
چقدر طعنه به تنهایی تو همسر زد
دوست زد زخم زبان،دشمن تو خنجر زد
پشت خیمه همۀ لشگر تو آماده
تا که بیرون بکشند از قدمت سجاده
دوستانت همگی عرض ارادت دارند
جنگ بر پا نشده نیت غارت دارند
باز هم شکر که در خیمه نیامد آتش
یا که بی تاب نشد هیچ کسی وقت عطش
گر چه بر خیمه ی تو پنجه گشودند حسن
زن و فرزند تو در خیمه نبودند حسن
از تو سجاده و از من بدنم غارت شد
زنده بودم به خدا پیرهنم غارت شد
#مجتبی_شکریان
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ماه_صفر
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#مرثیه
#غزل
یارسول الله برخیز ارمغان آوردهام
از یتیمانِ حرم یک کاروان آوردهام
دستباف مادرم شد، پاره پاره پیرهن
زین سفر بنگر چه سوغاتی گران آوردهام
رفتم از پیشَت اگر با لشگری از محرمان
کاروان را همره نامحرمان آوردهام
آستین ها شد بجای چادرِ زنها حجاب
با چه وضعی دختران را نزدتان آوردهام
از کنیزک خواندن ناموس، نشنیده بگیر
من اماناتِ ترا با نیمه جان آوردهام
این عبا، عمّامه، این شمشیر، این هم خاتمت
من دلی پُر نزد تو از ساربان آوردهام
داغ هفتادو دوتن، یک صبح دیدم تا غروب
خود مپرس از من چرا قدّی کمان آوردهام
از جوانان بنی هاشم فقط سجاد ماند
جمع را همراهِ مولای جوان آورده ام
یارسول الله، یاجدّا حسینت کشته شد
خویش را از قتلگه بر سرزنان آوردهام
کوفیان میخواستند از دین نماند، هیچ چیز
پرچم اسلام، با نطق و بیان آوردهام
همچو صدها خطبه، فریاد رقیه کار کرد
گر چه از آن نیمه شب دردی نهان آورده
#محمود_ژولیده
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#شب_قدر
#علیرضا_خاکساری
▶️
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد
باید مفاتیح الجنان "شیخ عباس"
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد
یارب به من اشکی بده سازنده باشد
اشکی بده از بنده ات میثم بسازد
چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد
تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد
دستی بده دست از تهیدستان بگیرم
دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم
پایی بده جز در ره مولا نکوبم
پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم
دل می کند وابسته از دنیا به سختی
دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی
میلی بده از جام همدردی بنوشم
در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم
عزمی بده آماده ی ایثار باشم
وقت ضرورت راهی پیکار باشم
نسلی بده عشق شهادت در دل آن
نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن
جانی بده سرشار از نور ولایت
لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت
هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه
من هم بخوانم از شهادت عاشقانه
زیباترین نثر مناجاتم جهاد است
امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست
جزو مجاهدهای در راه خدایم
سجاده ام حکم کفن دارد برایم
بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم
با معنویت در دو عالم سربلندم
بیش از چهل سال گذشته پای کاریم
وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم
رمز بقا قطعا به دست مردم ماست
این اولین تحلیل گام دوم ماست
ما را سفارش می کند آقا به تقوا
لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
درس دبستان امیرالمومنین است
گوشم به فرمان امیرالمومنین است
نص اشداء علی الکفار یعنی
منشور قرآن امیرالمونین است
حکم پدر دارد برای خاک یعنی
ایران هم ایران امیرالمونین است
دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما
در سفره مان نان امیرالمونین است
هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا
مدیون احسان امیرالمومنین است
عمری محدث بودن و از غیب گفتن
این کار سلمان امیرالمونین است
در کعبه مولایم علی آمد به دنیا
پس صاحب خانه امیرالمومنین است
ساعات خوب زندگی ما همیشه
در زیر ایوان امیرالمومنین است
حبل المتینم هست و فردای قیامت
دستم به دامان امیرالمومنین است
با دست او حق سفره اش را پهن کرده
هر بنده مهمان امیرالمومنین است
زهرای مرضیه همیشه دوست دارد
چشمی که گریان امیرالمومنین است
شخص پیمبر بانی بزم عزایش
چشمان زهرا نیز می بارد برایش
مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه
حلوای ختم مرتضی در کام کوفه
می ریزد از غم های خود در جان دختر
وقتی که بابا می شود مهمان دختر
از غصه دیوار دل دختر ترک خورد
وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد
آماده دارد میشود بر قتل حیدر
قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد
سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر
وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد
دلواپس فردای بابا ام کلثوم
باید بخواند روضه ها را ام کلثوم
از خانه که بابای از گل بهترم رفت
گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت
دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر
پشت سر بابا دوباره مادرم رفت
دیدم از این کوچه شروع کربلا را
هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت
زیر سر سیلی سنگین سنان بود
از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت
چشم علی مرتضی را دور دیدند
در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت
⏹
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
03.mp3
2.34M
#حاج_رضا_نبوی
🎼 دلم امروز از همه عالم گرفته ...
سینه زنی #دشتی
#السلام_علی_ساکن_کربلاء ❣
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_مدح
هركسي در وادي زينب قدم برداشته ست
جاي شكّي نيست كه رخصت ز حيدر داشته ست
در شُكوه ، آئينه ي گردان خديجه بوده است
فاطمه در خانه ي خود هرچه دختر داشته ست
تالي اُمّ نبي را خوانده ايم اُمّ ولي
مرتضي در خانه دختر نه كه مادر داشته ست
مَحض گَشتن دور او بوده ست ، جبريل امين
---گر به قدر وسعت افلاك شهپر داشته ست
كلّ خواهرهاي عالم را "برادر دوست" كرد
آن همه مِهري كه زينب با برادر داشته ست
ظاهراً ارباب ما مدفون به ارض كربلاست
باطناً شش گوشه اي در قلب خواهر داشته ست
از صداي حيدري اش كه صداي ذات هوست
"أُسٍْكُتُوا" بازار شهر كوفه را برداشته ست
فتح شام از فتح خيبر هيچ چيزي كم نداشت
يك تفاوت داشته ، قلعه فقط در داشته ست
خطبه هايش را اگر چه چون پدر ايراد كرد
سطرْ سطرش بي گُمان بوي پيمبر داشته ست
بانويي كه پيش مرگ گيسويش عبّاس شد
بر سرش در باد و طوفان نيز معجر داشته ست
پيري اش ، قد كمانش ، حاكي از اين مطلب است
شاه را ديده كه حنجر زير خنجر داشته ست
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
ببین زمانه چه آورده است بر سر من
نشسته گرد اسارت به روی پیکر من
نپرس موی سفیدم نشانه ی چه غمی ست
نپرس از دل خون و نگاه مضطر من
حسین و اکبر و عباس و قاسم و... شده بود
تمام دشت پر از لاله های پر پر من
تمام جان و دلم سوخت بعد رفتن تو
چرا که سایه ات افتاده بود از سر من
به روی تل ، دم گودال ، پیش طشت طلا
همیشه قبل تر از من رسید مادر من
نبود طاقت شرمندگی بیشتری
هزار شکر نگفتی کجاست دختر من
اگرچه بعد تو یکسال ونیم رفت ، هنوز
سری به نیزه بلند است در برابر من
#مجتبی_خرسندی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
در گیر و دار قائله زینب اگر نبود
شلاق بود و سلسله زینب اگر نبود
میداد زجر٬ زجر دو چندان رقیه را
آن شب میان قافله زینب اگر نبود
ما بین کربلا و همین روضه های ما
تا حشر بود فاصله زینب اگر نبود
بین صبور های جهان در کتاب ها
یک واژه بود حوصله٬ زینب اگر نبود
ذخرالحسین بود برای مسیر شام
در قصه ی مباهله زینب اگر نبود
از شام تا به کوفه از این بیشتر یقین
پا می گرفت آبله زینب اگر نبود
قطعا پیام کرببلا جاودان نبود
یک پای این معادله زینب اگر نبود
صبر سکینه نیز به سر می رسید زود
در کوچه ها محصل زینب اگر نبود
کشتی شکست خورده ی طوفان طعنه بود
در شام و کوفه ساحل زینب اگر نبود
#مهدی_رحیمی_زمستان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
که می آمد صدای ناله های پنج تن از من
از آنجایی که وابسته است جان من به جان تو
جدا کردند سر از تو جدا کردند تن از من
میان معرکه هم زخم هم جان باختن از تو
میان خیمه ها هم سوختن هم ساختن از من
تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من
گلوی زیر خنجر از تو دست و پا زدن از من
دلم خوش بود با پیراهنت آن هم به غارت رفت
پس از تو رخت بر بسته است شوق زیستن از من
غریبم آنچنان در سرزمین مادری بی تو
که می پرسد نشانی های زینب را وطن از من
(ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق)
کسی نشنید جز توصیف زیبایی سخن از من
از آن بتخانه ها چیزی نماند آنجا که بر می خاست
طنین تیشهء پیغمبران بت شکن از من
منم حسن ختام باشکوه داستان تو
پس از این اسوه می سازند اساطیر کهن از من
#حمیدرضا_برقعی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
هرکس که "یا باب الحوائج" را صدا کرده
موسی بن جعفر حاجت او را روا کرده
غیر از خدا که شان او را خوب میداند
هرکس که مدحی گفته در حقش جفا کرده
در شان او نازل شده "والکاظمین الغیظ"
موسای کاظم جای نفرین هم دعا کرده
هر بی حیایی که به آقا بی حیایی کرد
با دیدن روی خوش آقا حیا کرده
با دوستان خود نمی دانم چه خواهد کرد
وقتی که قرض دشمنش را هم ادا کرده*
در کنج زندان نیست او در وادی طور است
اینجا کلیم الله خلوت با خدا کرده
با او زنی در سجده افتاده در این زندان
یعنی زلیخایی به یوسف اقتدا کرده
از کهکشان او گرفتند اخترانش را
این چند وقت اصلا ندیده دخترانش را
#آرش_براری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
به روی تخته ی در جسم تو را می بردند
چار حمال تنت را به کجا می بردند
تخته ی در شده تابوت تنت واویلا
خون تازه به روی پیرهنت واویلا
دخترت نیست ببیند بدنت آقا جان
که سرت هست از آن تخته ی در آویزان
مثل تشییع تنت دیده ی تاریخ ندید
به روی تخته ی در هیچ کسی میخ ندید
سلسه بود ولی نیزه به پهلوت نخورد
باز هم شکر خدا چنگ به گیسوت نخورد
غیر زنجیر کسی بهر تو پابوس نبود
شکر حق دور و برت صحبت ناموس نبود
به تن زخمی تو نیزه و خنجر نزدند
به سر و گردن تو ضربه مکرر نزدند
دخترت را بخدا بزم حرامی نبرند
به اسیری سفر کوفه و شامی نبرند
ساق پای تو گر از سلسه ساییده شده
زیر گلها بدن پاک تو پوشیده شده
همه اعضای تو از ضرب لگد گشت کبود
بازهم شکر تنت زیر سم اسب نبود
#محمود_اسدی_شائق
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
هر قدر پير ميشوي و موسپيدتر
وا ميشود به روي تو زخمي جديدتر
در سجده ديد هركه تورا،جز عبا نديد
هر روز ميشوي ز چه رو ناپديدتر؟
جدّت به بوريا و تو در هفت پارچه !
انصاف دِه كدام شما شد شهيدتر؟
يك لنگه در براي تو تابوت ميشود
قحطي رسيده يا كه رسوم جديدتر
دريا به روي تخته شكسته چه ميكند؟
از تو بعيد نيست از اينهم بعيدتر
زانوي تو دوتا شده يا عيبِ چشم ماست؟
كوته شده است تخته و يا تو رشيدتر
#محمد_سهرابی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
آسمان را به روی تخته ی در می بردند
تاج سر بود که باید روی سر می بردند
سرو سامان همه بی سر و بی سامان بود
پا به یک سوی ، سر از یک طرف آویزان بود
او درست است که یک همدم و غمخوار نداشت
بدنش روی دری بود که مسمار نداشت
جگرش پاره شده اما به دل تشت نریخت
عضو عضو بدنش هر طرف دشت نریخت
بود زندانی و در مجلس اغیار نرفت
همره اهل و عیالش سر بازار نرفت
کسی از دور به پیشانی او سنگ نزد
گرگ درنده به پیرهن او چنگ نزد
کنج زندان خبر از بزم می و جام نبود
دخترش ثانیه ای در ملاء عام نبود
سر سجاده و در حال سجودش نزدند
هر دو دستش به تنش بود و عمودش نزدند
تن او ماند روی خاک ولی چاک نشد
تیغ خونین شده با پیرهنش پاک نشد
بود مظلوم ولی هفت کفن داشت به تن
گریه میکرد به جسمی که نشد و غسل و کفن
#سعید_خرازی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7