هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ دست پنهان یهود در شهادت ائمه علیهمالسلام
💠 عنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي اَلْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي اَلْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ» قَالَ قَتْلُ أَمِيرِاَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ طَعْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ «وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً» قَتْلُ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ...
✍ درباره آيه 4 سورهی اسراء از امام صادق عليهالسّلام روايت شده كه فرمودند:
🔸 عبارتِ «وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي اَلْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي اَلْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ»
🔹 به كشتن امام على عليهالسّلام و نيزه زدن به امام حسن عليهالسّلام نظر دارد،
🔸 و عبارتِ «وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً»
🔹 حاكى از كشته شدن امام حسين عليهالسّلام است...
📚 منابع: کامل الزیارات، ج1، ص62 - الکافی، ج8، ص206
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
واما در خصوص پست بالا خدمت دوستان عرایضی دارم که در پست تکمیلی به خدمت دوستان خواهم گفت
درپی تفسیر اندیشکده مطالعات یهود به چند مورد اشاره می کنیم 1-اگر فساد اول را شهادت علی ع بدانیم باید سرکوب اول را چه بدانیم و توسط چه گروهی انجام شد و مصداق تاریخی ان کجاست ؟2-بین دو فساد مصداق اینکه چگونه یهود با اموال و بنین برسرکوب گران بار اول که مصداقش معلوم نیست پیروز شدند؟3-فساد دوم را اگر نیزه زدن به امام حسن ع نسبت دهیم ،مصداق سرکوب در تاریخ چگونه بوده است4-مگر نه اینست که دو سرکوب باید در بیت المقدس اتفاق بیفتد ،ایا اینگونه شد؟5-مگر در ایه 104اسراء نمی گوید که در سرکوب اخر یهود را از بیت المقدس پراکنده می کنیم ،پس چرا اکنون در اوج قدرت در بیت المقدس حضور دارند
#فرقه_های_فعال_صوفی_در_شیعه👇👇👇
1. #گنابادیه📌
فرقه #صوفی_گنابادیه، فعال ترین فرقه صوفی شیعی است. این فرقه، از فرقه های انشعابی شاه #نعمت اللهیه است. در خراسان جنوبی در شهر گناباد، تهران، یزد، #بروجرد و... بین سه تا چهار میلیون پیرو دارد.
2. #شاه_نعمت_اللهیه📌
پیروان این فرقه در #کرمان و #ماهان هستند که البته فعالیت زیادی ندارند.
3. #نوربخشیه📌
این فرقه پیرو #سید_محمد_نوربخش شاگرد ابن فهد حلی است که از قرن هشتم به بعد، فعالیت دارد. حدود پنجاه هزار در شمال #پاکستان پیرو دارد. در ایران نیز پیروانی دارد.
4. #ذهبیه📌
این #فرقه در #دزفول به نام #احمدیه مشهور و فعال است که در آن جا حسینیه ای نیز به نام این فرقه موجود است.
2_ #مذاهب_فقهی📌
بنابر آمار رسمی سالنامه جهانی، فیشر، به سال 2007 میلادی، جمعیت مسلمانان یک میلیارد و سیصد و شصت و دو میلیون نفر بوده که حدود 85% اهل سنت و 15% شیعیان هستند. اما شماری این آمار را دقیق نمی دانند و آمار شیعیان را بالای 20% بیان می کنند.
1. #حنفی📌
فقه حنفی حدود چهارصد و پنجاه میلیون پیرو دارد. شبه قاره هند، آسیای میانه و ترکیه بیش تر حنفی اند؛ زیرا فقه حاکم در زمان سامانیان، غزنویان و امپراتوری عثمانی فقه حنفی بوده است. در ایران، اهل سنتی که در شرق زندگی می کنند، پیرو فقه حنفی و آنان که در غرب، می زیند، پیرو فقه شافعی هستند. در استانهای گلستان، خراسان، سیستان و بلوچستان حنفیان حضور دارند.
2. #شافعی📌
فقه شافعی حدود سیصد و پنجاه میلیون پیرو دارد. بیش تر مصریان بر این مذهب اند. دانشگاه الازهر بر مبنای فقه شافعی و کلام اشعری است. اندونزی و مالزی، بیش تر شافعی اند. البته به صورت پراکنده نیز در #جهان_اسلام پیرو دارد. کردها شافعی هستند. صلاح الدین ایوبی، مؤسس سلسله ایوبیان کرد شافعی بود. از آن زمان دانشگاه الازهر تاکنون بر اساس فقه شافعی تدریس می کند. احمد الطیب رئیس کنونی الازهر شافعی و اشعری است. اهل سنت استانهای گیلان، اردبیل، آذربایجان، کردستان، هرمزگان شافعی مذهب اند. در فلسطین، مردمان نوارغزه، شافعی و از نظر فقهی با مصریان هم مذهب اند.
3. #مالکی📌
فقه مالکی، حدود صد و پنجاه میلیون پیرو دارد. شمال آفریقا، الجزایر، لیبی، مغرب و... مالکی مذهب هستند. در فقه مالکی تکتف (بستن دستها در نماز) استحبابی ندارد؛ لذا مانند شیعیان با دست باز نماز می خوانند.
4. #فقه_حنبلی📌
فقه حنبلی، حدود پنجاه #میلیون پیرو دارد. در عربستان وهابیان، حنبلی اند و در #سوریه، لبنان، اردن و کرانه باختری، پیروان فقه حنبلی به گونه پراکنده وجود دارند.
برابر آماری که از پیروان #مذاهب_فقهی اهل سنت یاد شد، در مجموع مسلمانان سنی یک میلیارد بوده که در ایران حدود هفت میلیون سنی داریم که حدود چهار میلیون #شافعی و سه میلیون حنفی در چهارده استان پراکنده اند.
🌐eitaa.com/joinchat/1524760576C064e1bdcc3
💠شبکه ادیان
پنجره ای رو به آگاهی 🌅
🔴 آیا ایران و روسیه با هم اختلاف دارند / بخش دوم
🔻مواضع اولیه روسیه در قبال سوریه که با ناامیدی سران دمشق همراه شده بود هرچند موضع اصلی رییس جمهور پوتین نبود و برگرفته از سیاستهای کلی باقی مانده از دوران مدودف ارزیابی میشود، اما خود عاملی بود تا ایران برای باقیماندن متحد قدیمی اش در عرصه سیاست و قدرت در سوریه دست به کار شود. اما با روی کار آمدن پوتین سیاستهای کلی تغییر کرد. آن دوره در ایران سعید جلیلی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مسئولیت پرونده سوریه را هم به عنوان بخشی از مجموعه کارهایی که همراه با مذاکرات هسته ای در دست داشت، مدیریت می کرد. او در سفر های مختلفی که به روسیه داشت به خصوص در دوره انتخابات ریاست جمهوری که منجر به پیروزی مجدد پوتین شد با ارائه اطلاعات دقیق از نقش آفرینی و سیاست های تخریبی سفیر جدید آمریکا در مسکو باعث شده تا اعتماد روسها را نسبت به ایران بیش از پیش جلب کند.
🔻این جلب و جذب اعتماد در ماهها و هفتههای بعد بسیار کارساز بود چرا که میخائیل بوگدانف که تا پیش از این مسئولیت پرونده سوریه را در اختیار داشت از این پرونده برکنار و پوتین یک فرد ملی گرای معتمد خود را مسئول این پرونده کرد، در ایران نیز یک مسئول خاص برای پرونده سوریه انتخاب شد تا ارتباطات و رایزنی ها برای پیگیری امور بیشتر شود. آن روزی که ایران و روسیه تصمیم گرفتند تا مانع از سقوط نهایی بشار اسد در دمشق شوند، عملا یکی از مهمترین و بی نظیرترین ائتلاف های ضدتروریستی در منطقه و جهان شکل گرفت. اما همانگونه که در گزارش های پیشین مورد تاکید قرار دادیم نگاه ایران و روسیه در سوریه همواره متفاوت بود نه تنها در سه موضوع با هم اشتراک دیدگاه داشتند.
🔻 حفظ حاکمیت سوریه با ممانعت از سقوط آن، مبارزه با تروریسم تکفیری داعش و القاعده که خطری بالقوه برای هر دو کشور به شمار میرفت و در نهایت نیز مقابله با طرح ها و برنامه های آمریکا در سوریه که در صدد بود تعریف دیگری در حوزه مبارزه با تروریسم با ائتلاف سازی مد نظر خود ارائه دهد، سه مساله محور اصلی مورد توافق دو کشور در کوتاه مدت و میان مدت بود. در سایر محورها نمی شد هماهنگی کامل میان تهران و مسکو مشاهده کرد. سران کرملین به این فکر میکردند که شاید سوریه میدانی برای معامله با غرب در اوکراین باشد و همچنین آنها بر این باور بودند که در صورت نزدیکی بیشتر به ایران می توانند مانع از افتادن تهران در آغوش غرب گردند. مجموعه این نگاهها اما در حوزه منافع راهبردی کلان مانند حوزه های اقتصادی و سیاسی دراز مدت نمیتوانست هماهنگ باشد.
🔻همانگونه که اشاره کردیم که روابط ایران و روسیه در سوریه مبنی بر دفاع از منافع مشترک جهت سرکوب تروریسم مورد حمایت دشمن مشترک در خاک یک دوست راهبردی در این منطقه بسیار مهم در غرب آسیا است، حتی اگر روسها در بی وفایی، نامردی و منفعت طلبی دست بلندی داشته باشند اما به خوبی به این نکته واقف هستند که بدون حمایت و حضور ایران و نیروهای رزمی عمل کننده آنها که عموماً از فرزندان سوریه و سایر نیروهای عقیدتی حاضر در شام هستند نمیتواند اهداف و منافع خود را تامین کنند. از این رو بنده به شدت مخالف این مسئله هستم که روسها در سوریه ایران را دور زده و بدون مشورت تهران در حال پیگیری مسائل و مواضع خود باشند.
K.J
@syriankhabar
[Forwarded from سروش]:
http://www.qudsonline.ir/news/604132/%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%86-%DA%86%D9%87-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D8%B0%D8%B1%D8%AF
در اردن چه می گذرد؟
این تظاهرات ابتدا جنبه اقتصادی و رفاهی داشت و مردم در اعتراض به افزایش ٤٥ درصدی قیمت حامل های انرژی وافزایش مالیاتها، در برابر ساختمانهای دولتی در شهرهای مختلف اردن تجمع کردند.
پادشاه اردن پس از استعفای کابینه، عمر الرزاز وزیر آموزش عالی را مامور
تشکیل کابینه جدید کرد اما گزارش ها نشان می دهد که اغلب اعضای پارلمان اردن موافق نخست وزیری عمر الرزاز نیستند.
تظاهرات مردمی به تدریج به سمت طرح مسائل سیاسی و درخواست از پادشاه برای انحلال پارلمان سوق داده شد تا جائی که فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در اردن از اواخر هفته گذشته تقریبا متوقف شده است.
این تظاهرات بزرگترین تظاهرات پادشاهی اردن از سال ۱۹۸۹ تا کنون بوده که
اگر ادامه یابد نظام پادشاهی اردن را با یک چالش جدی مواجه خواهد ساخت.
اما صرف نظر از تظاهرات مردمی در اردن اکنون این سوال مطرح است که چه
قدرت هائی در پشت این تظاهرات گسترده مردمی قرار دارند.؟.
تجزیه و تحلیل رخدادهای اخیر منطقه نشان می دهد که آمریکا، عربستان، مصر، رژیم
صهیونیستی و امارات متحده در صدد ناامن کردن اردن برآمده اند.
دلیل این امر این است که عبدالله دوم پادشاه اردن اخیرا نسبت به انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس انتقاد کرده و بشدت با طرح"معامله قرن" که از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان ارائه شده، مخالفت کرد.
به موجب این طرح تشکیلات خودگردان از بیت المقدس به عنوان پایتخت فلسطین چشم پوشی وبه شهر "ابو دیس" به عنوان پایتخت آینده دولت فلسطین اکتفا و در عین حال موضوع بازگشت آوارگان فلسطینی به اراضی اشغالی برای همیشه نادیده گرفته شود.
تا قبل از طرح معامله قرن، عربستان، امریکا وامارات متحده سالانه حدود ۶ میلیارد دلار کمک مالی در اختیار اردن قرار می داندند اما از سال گذشته
که اختلافات عربستان و مصر با قطر شدت گرفت این کمک ها قطع شد.
علت این امر این بود که اردن حاضر نشد روابط خود را با قطر و ترکیه قطع کند که این موضوع خشم عربستان، امارات و مصر را بر انگیخت.
از سوی دیگر شرکت پادشاه اردن در نشست اضطراری سران کشورهای عضو سازمان همکاری های اسلامی در استانبول ترکیه برای بررسی حوادث اخیر فلسطین موجب شد تا عربستان به تحریک قبایل اردن برای طرح مسائل رفاهی بپردازد.
اگر چه مطالبات مردم اردن کاملا مشروع است اما حضور قبایل شرق اردن درمیان تظاهرات اهالی امان پایتخت اردن هیچگونه تردیدی باقی نمی گذارد که عربستان سعودی در پشت این تحریکات قرار دارد.
از آنجائی که حجم بدهی های خارجی اردن از ۴۰ میلیارد دلار تجاوز کرده و دولت اردن باید در یک فرایند زمانی ۵ ساله این بدهی ها را به صفر
برساند و نیز افزایش نرخ بیکاری تا۲۰ درصد، لذا دولت اردن با یک بحران اقتصادی شدید در آینده مواجه خواهد شد.
تنها دو راه در برابر پادشاه اردن وجود دارد نخست پیوستن به طرح معامله قرن و چشم پوشی از بیت المقدس به عنوان پایتخت فلسطین یا دست و پنجه نرم کردن با بحران های نفس گیر اقتصادی.
به نظر می رسد حاکمیت پادشاهی اردن با یک خطر جدی مواجه است زیرا در طرح مشترک آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان، امارات و مصر دگرگونی در ساختار حاکمیت اردن مورد توجه قرار دارد.
در این طرح پس از تغییر حاکمیت سیاسی در اردن، قرار است ساکنان فلسطین در یک فرایند زمانی ۱۰ ساله از کرانه غربی و نوارغزه به اردن انتقال داده شوند
اما آیا انگلیس که هم پیمان سنتی اردن تلقی می شود اجازه خواهد داد کهنظام پادشاهی اردن پس از نزدیک به یکصد سال رابطه تنگاتنگ با انگلیس
دچار فروپاشی شود؟.
قطعا این امر به قدرت نفوذ انگلیس بر آمریکا، شرکای اروپائی و منطقه ای خود دارد اما در "تونل های تاریک سیاسی" هیچ اتفاقی قابل پیش بینی نیست..
[Forwarded from سروش]:
روند افول آمریکا در حال سریع شدن است
http://shakeri.net/3506
باسمه تعالی
چندی پیش یکی از دوستان، که مقالهای که ۲ سال پیش در وبلاگ تحت عنوان «چرا تا به حال فروپاشی آمریکا رخ نداده است؟» نوشته بودم را خوانده بود، چنین بحث میکرد که آمریکا با داشتن یکچهارم اقتصاد دنیا، هنوز فاصله زیادی با فروپاشی دارد و تا دهها سال دیگر هنوز قدرت مطرح دنیا باقی خواهد ماند. جواب من این بود که اگر فقط رسانههای غربی را به عنوان مرجع معتبر خبر فرض کنیم و خود را محدود به اخباری که از آنها پخش میشود کنیم، به نتیجهای غیر از این نخواهیم رسید. اما اگر روایتهای متفاوت هر خبر را از بقیه منابع خبری دنیا جمع کنیم و آن را با دقت تحلیل کنیم، به جمعبندی دیگری خواهم رسید.
بعضی خبرها هم شنیده میشود که قابل راستیآزمایی و معتبر است، اما در رسانههای ایرانی چندان بازتاب ندارد و درست تحلیل نمیشود. به عنوان نمونه شکست تحقیرآمیز دیپلماتیک آمریکا در نشست عصر جمعه ۱۰ خرداد شورای امنیت، بازتاب چندانی نداشت.
در این روز کویت قطعنامهای را پیشنهاد کرد که خواستار محافظت از مردم فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه بود و حمایت 10 عضو شورای امنیت را به همراه داشت. اما آمریکا آن را وتو کرد. بعد از آن نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل، پیش نویس قطعنامهای را برای رای گیری پیشنهاد کرد که در آن حماس را برای تهدید اسرائیل محکوم کرده، و مسئول وقایع اخیر معرفی میکرد. اما هیچکس غیر از خودش به آن رأی مثبت نداد.
خانم هیلی زحمت زیادی کشید تا رأی بقیه اعضای شورا را با خود همراه کند. خبرنگاران فیلم او را وقتی که با خواهش و التماس سعی میکرد رای نماینده پرو و یک کشور دیگر را جلب کند، گرفتند. در پایان رایگیری، ریاض منصور نماینده فلسطین، چنین بیان کرد که
«تا بحال در تاریخ سازمان ملل سابقه نداشته که یک کشور قطعنامهای را پیشنهاد کند که تنها خودش به آن رأی دهد. اگر این نهایت شکست و تحقیر حساب نشود، پس بفرمایید که شکست چیست؟»
زمانی بود که کشورهای کوچک، مثل کویت و بولیوی و پرو، جرأت اینکه برخلاف نظر آمریکا قطعنامهای پیشنهاد دهند و یا به قطعنامه آمریکا رأی مخالف دهند، را نداشتند. اما زمان عوض شده و نه تنها آمریکا اعتبار قدیمش را از دست داده، بلکه متحدان سنتی هم چندان اعتباری برای او قائل نیستند. مسائل اقتصادی تنها نقطه ضعف آمریکا نیست و در زمینه نظامی نیز آمریکا اعتبار سابق خود را ندارد. بطوریکه بسیاری از متحدان آمریکا برای تهیه تجهیزات پیشرفته نظامی، مانند رادار و هواپیمای جنگی، به سراغ دیگر عرضهکنندگان این تجهیزات میروند.
چرا چین به تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا تبدیل شده؟
خبرهای نگرانکننده برای آمریکا فقط محدود به اینها نیست. واقعیت پشت پرده جنگ تجاری آمریکا با چین، خبرهایی است که کسی آن را منعکس نمیکند. به عنوان نمونه روز ۱۸ ماه می، خبری را در خبرگزاری RT دیدم مبنی بر اینکه کمیته اطلاعات کنگره آمریکا، House Intelligence Committee، چین را جدیترین تهدید نسبت به امنیت و ارزشهای آمریکا اعلام کرد. اما این خبرگزاری فقط به ذکر مواردی، مانند کسری تراز تجاری، بسنده کرد که قبلاً برای همه واضح بود؛ و توضیح نداد که چین چه کرده که تهدید مستقیم و فوری محسوب شده است.
چین با داشتن ۲۰٪ جمعیت دنیا، فقط ۸٪ زمینهای قابل کشت را دارد. بنابراین در کشورهای دیگر به دنبال خرید و یا اجاره زمینهای کشاورزی میرود. یکی از بزرگترین سرمایهگذاری های چین در آمریکا، خرید زمینهای قابل کشت است. آمار سال ۲۰۱۴ نشان میدهد که تا آن سال ۱۱ میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی مرغوب در آمریکا به تملک کشورهای خارجی درآمده بود؛ و این رقم بیش از مساحت ایالت تنسی است[1]. چین در سال ۲۰۱۳ بزرگترین شرکت کشاورزی، به نام Smithfield foods را خریده و خرید شرکتهای بزرگ دیگر و سرمایهگذاری در این زمینه را از آن زمان ادامه داده است. طبعا در کنار این زمینها، واحدهای مسکونی زیادی را برای اِسکان کارمندان خود خریداری کردهاند. در سالهای اخیر حدود ۴۰ هزار واحد مسکونی در سال توسط چینیها خریداری شده اند[2]. تا اینجای کار نکتهای که چندان نگران کننده باشد، وجود ندارد. اما نکته نگران کننده این است که چین برای اداره املاک خود، دهها هزار افسر ارتش و پلیس و مقامات اطلاعاتی و اداری غیر بازنشسته را فرستاده است. این افراد در آنجا خانه خریدهاند و فرصت کافی برای یادگیری زبان و آشنایی با جامعه داشته اند[3]. آنچه که ظاهراً کمیته اطلاعات کنگره را نگران کرده، این است که چین در زمینهای صدها مزرعه بسیار بزرگ خود، ۳۷۰ ساختمان ساخته که تنها مصرفی که میتوان برای آن فرض کرد زندان، و یا به اصطلاح Concentration camp، است. اگر این خبر آخر درست باشد، به
[Forwarded from سروش]:
این معنی است که چین گرفتار شدن آمریکا در گرداب مشکلات داخلی را نزدیک میبیند و در حال برنامه ریزی برای بسط سلطه خود در آن سرزمین و حتی حمله زمینی و اشغال سرزمین آمریکا است و برای دستگیری و کنترل حدود ۵۰۰ هزار نفر از نخبگان جامعه، ساختمانهایی را از قبل آماده کرده است. از حالا هم کادر مدیریت آینده جامعه در آمریکا را آماده کرده است.
مشکل مکزیک
انتخابات ریاست جمهوری مکزیک در اول جولای برگزار میشود. در این دوره کاندیدایی که برنده شدنش حتمی است، فردی است به نام Andrés Manuel López Obrador که به ALMO معروف است. او یک کمونیست است که به خاطر وضع نابسامان آن کشور و ناامیدی مردم از بهبود اوضاع، و وعده تغییر شرایط، توانسته آراء مردم را جلب کند. روی کار آمدن یک دولت کمونیست در مکزیک، کابوس آمریکا حساب میشود. چون از همین حالا بازار سهام مکزیک شروع به سقوط کرده و سرمایهها در حال فرار از این کشور هستند. جمع این شرایط به این منجر میشود که در آینده نزدیک میلیونها نفر دیگر در این کشور شغل خود را از دست بدهند و بنابراین به همسایه شمالی برای پیدا کردن شرایط بهتر زندگی هجوم ببرند.
مکزیک در سالهای اخیر گرفتار مشکل کارتلهای مواد مخدر و اغتشاش و بینظمی بوده، به حدی که پس از سوریه، مقام دوم را در قتل و کشتار داشته است[4]. آمار کشتههای درگیریهای مربوط به کارتلهای مواد مخدر در سال گذشته بالغ بر ۲۵ هزار نفر بوده است.[5] این وضعیت به حدی رقتبار بوده که بعضی شهرها، مثل Tancítaro، از دولت اعلام استقلال کردهاند و اداره کامل خود را بدست گرفتهاند.
دولت آمریکا هنوز نتوانسته که مرزهای جنوبی خود را، با ساخت دیوار، کنترل کند. بنابراین برای دخالت نظامی در مکزیک، در آینده نزدیک، آماده میشود. ارتش آمریکا نیز درحال تقویت نیروها و تجهیزات در جنوب است تا بتواند در زمان لازم وارد عمل شود. در ماههای اخیر دولت ترامپ امید داشت که با ماجراجویی نظامی جدید در خاورمیانه، امتیازات زیادی از ایران گرفته و یا حتی نظام را سرنگون کند؛ و با این کار شانس موفقیت خود در هر دو جبهه داخلی و بینالملل را افزایش دهد. اما به تدریج باید با چالشهایی که در مرزهای خود در حال رشد است، روبرو شود. اگر در کوتاه مدت آمریکا نتواند در این منطقه کاری کند، مجبور خواهد بود که نیروها را از این منطقه جمع کرده، روی مرزهای جنوبی خود متمرکز کند.
دولتهای دیگر منطقه کارائیب نیز از این نگران هستند که لشکرکشی آمریکا به مکزیک محدود نشود و آمریکا از این فرصت به دست آمده، برای سرنگونی آنها نیز استفاده کند. به همین دولت ونزوئلا در تلاش است که توان نظامی خود را تقویت کند و به روسیه پیشنهاد کرده که چند پایگاه دریایی در اختیار آن کشور قرار دهد تا از ونزوئلا حمایت کند.[6] بنابراین این احتمال وجود دارد که درگیری بین قدرتهای بزرگ بینالمللی، به تدریج از خاورمیانه دور شده، روی آمریکای مرکزی متمرکز شود.
برای دیدن عکسها و لینکها به لینک فوق در وبلاگ مراجعه فرمایید
هدایت شده از نابودی اسرائیل حسب سوره اسراء
Voice 005.m4a
19.35M