هدایت شده از تأملات
شاهد از غیب رسید
🔹مدتی است که در یاداشت هایی خبر از تقویت جریان مخالف منطق، حکمت، فلسفه و اصول فقه با گرایش مختلف همچون #توسعه_گرایی ، #نسبی_انگاری مدرن ، #اخباری_گری_پیچیده ، #عدالت_خواهی و ... را در متن حوزه علمیه و جریانهای انقلابی و سیاسی با دوستان مطرح می کنیم. اما بسیاری با حیرت و تردید به این مطلب می نگریستند و اعتراضاتی هم می کردند. اما نامه اخیر جناب حجت الاسلام آقای محمدتقی سبحانی به مجمع عالی حکمت شاهدی روشن و صریح بر این نگرانی ها و جریان شناسی تاریخی بود.
🔹آقای سبحانی در نامه خود بر "شکل گیری و باروری مدرسه جدیدی در فلسفه اسلامی و شیعی" در "دوره جدید نهضت نوین شیعه" تاکید دارد و برای همین غرض و مدعا، #فلسفه_اسلامی را از بیخ و بن ۱. #کهنه، ۲. #ناکارامد در تبیین پدیدارهای نوین و دستاوردهای نو آمد بشری، ۳. مبتنی بر #پیش_فرض های منسوخ شده علمی، ۴. #گرفتار در تنگنای روش قیاسی و برهانی، ۵. در #آرزوی یقین، ۶. #سرگردان در قصه پیچ در پیچ عین _ ذهن و مفاهیم ماهوی، ۷. در #بحران_هویت، ۸. #ناتوان در درک پیچیدگیهای دنیای مدرن، ۹. #ناکام در پاسخگوئی به مهمترین پرسشهای اساسی بشر در تاریخ، ۱۰. #سازگار با "جبرانگاری، ایدآلیسم، فردگرائی و کلی نگری، ثباتگرائی(ایستمندی) و نسبیت اخلاقی" و ۱۱. به #دور از "آزادیاندیشی، مسئولیتآفرینی، رئالیسم، کلنگری، تکاملگرائی و اخلاقباوری" معرفی می کند.
🔹به نظر حقیر، این نامه یک #تلنگر جدی و اساسی به جریان حکمت و فلسفه اسلامی است که آنها را از فضای خوشبینی به فضای موجود و احساس قدرت و قوت خارج کند و به ایشان بفهماند که مسئله بسیار جدی و اساسی است و نقدهای این چنین #بنیان_برافکن از سوی کسی نوشته شده است که خود روزی مشغول به تحصیل کلام و فلسفه و عضوی از مجمع عالی بوده است.
🔹حیرت و تردید برآمده از فلسفه های مدرن و علوم اجتماعی و پرسش های جدید و گسترش #نسبی_گرایی و #نفی_یقین بسیار مهم، جدی، اساسی و گسترده است و بسیاری از دغدغه مندان حوزوی و غیر حوزوی را با خود درگیر ساخته است. امروز #کارامدی و #امتداد_اجتماعی و #حضور فعال در مناسبات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی یک مطالبه عمومی است که مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید و اصرار داشته اند و مجمع عالی را به طور خاص موظف به تلاش جهادی برای این مهم کرده اند اما متاسفانه اقدام جدی و درخور توجهی از سوی ایشان را شاهد نبودیم. و اگر تلاش هایی هم انجام شده است در عرصه گفتمان سازی و مدیریت افکار عمومی بسیار ناتوان و ناکارآمد بودند و به نوعی حکیمان و فیلسوفان ما با بدنه اجتماعی و جریانهای فعال کف جامعه قطع ارتباط کرده اند و در این میدان رقابت و گفتمان سازی، مخالفان فلسفه و حکمت موفق تر عمل کرده اند.
آقای سبحانی به درستی نوشته است که "فلسفه اسلامی باید نسبت خود را با دانشهای فرازین و فرودین کنونی روشن سازد و به وضوح بدین پرسش پاسخ گوید که در عصر جدید به دنبال برآوردن کدامین حاجت از حاجتهای بشری است. به نظر می رسد که تا این پرسش، پاسخ مناسب نیابد، از مساهمت حکمت در تحول علوم انسانی و اسلامی به روشنی و راستی نمی توان سخن گفت."
🔹نقدهای آقای سبحانی، نقدهای یک نفر نیست بلکه این نامه به نمایندگی غیر رسمی از جریانها و مجموعه های متعددی است که امروز در حوزه و دانشگاه فعال هستند نوشته شده است و نقدهای مشترک آنها به فلسفه اسلامی تجمیع شده است. آقای سبحانی حرف دل مکتب معارفی مشهد، مکتب تفکیک، فرهنگستان علوم اسلامی، نواندیشان دینی، روشنفکران دینی، فردیدی ها، رئالیسم انتقادی، تاریخی_اندیشان، و ... را بسیار هوشمندانه بیان کرده است. هر چند این جریانها داری مبانی و رویکردهای مختلفی هستند اما همه آنها یک سلسله نقدهای مشترک و جدی به فلسفه و حکمت اسلامی دارند.
🔹حقیقتا باید از آقای سبحانی ممنون و سپاسگزار باشیم که صریح و بی پرده و بدون نفاق، آشکار و بی پروا حرف آخر (پایان فلسفه اسلامی) را اول زده است و مثل برخی از جریانها پشت صورتهای خاص و ... پنهان نشده است.
🔹چنانکه از قرآن و مکتب اهل بیت(ع) و سیره حکما و فلاسفه بزرگ یاد گرفته ایم و شهید مطهری متذکر شده اند که شک و تردید و پرسش #معبر_حکمت و فلسفه است باید این اشکالات، پرسشها و نقطه نظرات را جدی تلقی کرد و پاسخ های حکیمانه و منطقی برای آنها تهیه کرد. هر جا هم که کم کاری شده است و به امتداد حکمت بی توجهی شده و آثار ارزشمندی تولید نشده است اعتراف کرد و برای #بسط_حکمت و فلسفه و پاسخ به پرسش های معاصر انسان تلاش کرد. تا همچنان فلسفه و حکمت بتواند از مرزهای عقیدتی اسلام و انقلاب اسلامی حفاظت کند و در برابر مکاتب نسبی انگار غربی و ترجمه های اخباری گرایانه آنها که به دنبال بنیان افکنی حکمت اسلامی و تزلزل در منطق اجتهاد و فقاهت جواهری است بایستد و زمینه تولید علوم انسانی اسلامی را فراهم کند.
سیدمهدی موسوی
@hodanandboshra
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 پرسش و پاسخ
🔹پس از باز نشر بیانات مهم رهبر معظم انقلاب درباب #کار_خطرناک_فرهنگستان که به طور کامل (بدون هرگونه کم و کاست) از کتاب منشور حوزه و روحانیت ج۵ ص ۶ و ۷ منتقل شد مطالب مختلفی در تایید و اهمیت انتشار این بیانات راهبردی و مهم واصل شد.
در یک فقره، پرسشی هم مطرح شد. متن پرسش و پاسخ به آن به شرح ذیل است:
🔴پرسش:
خب در زمانه ای که هر گروه اندیشه ای(نه فقط فرهنگستان) ، نظر رهبری را جوری تفسیر میکند که موافق با راه خودشان باشد
ما چه باید بکنیم؟
پ، ن:
این سوال بعد از خواندن چندین کتب اصلی رهبری برایم به جد مطرح شده.
🔴پاسخ:
حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب اسلامی اصول فکری مستحکم و بین و واضح معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی دارند. آنها محکمات است و هر کس باید خود را با آن محکمات و اصول بنیادین تطبیق دهد.
منطق و اصول فقه، هم اصول فهم و استظهار است. بسم الله
به طور نمونه میبایست به متن آثار امام خمینی همچون "مصباح الهدایه"، "چهل حدیث" "نامه امام خمینی به گورباچف" و همچنین آثار مهن رهبر معظم انقلاب مانند "روح توحید نفی عبودیت غیر خدا"، "طرح کلی اندیشه اسلامی"، تفسیر فرقان" مراجعه کرد و ابتدا اصول فکری و نظام اندیشه ایشان را در سه محور معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی کشف کرد.
همچنین می بایست به سفارشات مکرر حضرت امام و حضرت آقا به مطالعه آثار شهید مطهری به عنوان فیلسوف نظام و محور تفکر اسلامی عنایت داشت.
اگر چنین اقدام شود هیچ جای نسبی اندیشی و شکاکیت در فهم و تفسیر اندیشه متفکران انقلاب باقی نمیماند.
بر این اساس، علی رغم احترام به گویندگان و نویسندگان مروج برخی از دیدگاهها، روشن میشود که تعارض جدی و آشکاری این اندیشه با بینات اندیشه امام و رهبری در اصول معرفت شناسی و هستی شناسی و انسان شناسی دارد. (همچون: اراده گرایی، تقدم اراده بر معرفت، نفی حسن و قبح ذاتی افعال، نفی حجیت عقل، نفی یقین و کشف واقع و اذعان به نسبت گرایی، نفی حجیت علم اصول فقه و اذعان به تاسیس فقه جدید، نفی حجیت منطق و فلسفه و عرفان اسلامی و اذعان به رنسانس فلسفی و ساخت فلسفه شدن، ستیز مطلق با غرب و علم مدرن، نفی وجود تمدن اسلامی در گذشته، ...) هرچند در برخی از ظواهر و روبناهای سیاسی و مذهبی اشتراکاتی وجود دارد که قابل انکار نیست. اما مقایسه اندیشهها نه در ظواهر و روبناها بلکه در بنیانهای معرفتشناسی، هستیشناسی و انسان شناسی ممکن و معتبر است و میتواند نشانگر قرب و بعد اندیشهها و صحت فهم و تفسیر باشد.
پس می توان مقایسه کرد و تعارضها را کشف کرد. البته بدون تعصب و حب و بغض یکی را پذیرفت و دیگری را نقد کرد.
البته هر جریانی میتواند و حق دارد حرف و اندیشه خود را صادقانه بدون روتوش و پردهپوشی و تقیه بزند و دیگران هم مختارند آنها نقد و بررسی کنند، بپذیرند و دفاع کنند و یا خطرات احتمالی آنها را گوشزد کنند.
این تحلیل را هم هر کس میتواند نقد کند و در رسانه خصوصی و یا عمومی خود منتشر کند تا باب گفتگو و مباحثه بدون ارعاب و تهدید باز شود.
🔴 نکته اخر:
🔸برای اطلاع بیشتر از موارد تعارض و تفاوت به آثار زیر مراجعه شود:
۱. درسگفتارهای نقد علم دینی دفتر فرهنگستان ، آیت الله ربانی گلپایگانی موجود در سایت فقاهت؛
۲. جریان شناسی فکری استاد خسروپناه؛
۳. معنا، امکان و راهکارهای علم دینی، استاد حسین سوزنچی؛
۴. الگوهای کلان علوم انسانی اسلامی، سید مهدی موسوی؛
۵. نقدهای استاد حسن معلمی و استاد دکتر حاجی ابراهیم و دیگران در کرسی "جهت داری علوم حجت الاسلام میرباقری"
۶. در جستجوی علوم انسانی اسلامی، استاد خسروپناه
۷. مقاله "اراده گرایی، به مثابه مبنایی برای علم دینی در نظریة فرهنگستان علوم اسلامی"، دکتر سید محمد تقی موحدی ابطحی
8. مقاله "بازشناسی اندیشة سیاسی اصحاب فرهنگستان علوم اسلامی قم" دکتر داوود فیرحی و محمدصادق پورابراهیم اهوازی
9. "از نگاه اراده محورانه به علم تا تولید علم دینی (بررسی گفتمان فرهنگستان علوم اسلامی پیرامون ضرورت و کیفیت تولید علم دینی)" دکتر غلامرضاغلامرضا جمشیدی ها، ابوالفضل ذوالفقاری ، شهلا باقری میاب ، حسن محمدمیرزائی
10. مقاله"چگونگی تحقق علم دینی از منظر فرهنگستان " مهدی قربان زاده مهدی قربان زاده
11. مقاله "نسبت نظریه فرهنگستان علوم اسلامی درباره علم دینی با واقع گرایی معرفت شناختی " دکتر سیدمحمدتقی موحدابطحی
12. نقد و بررسی دیدگاه فرهنگستان علوم اسلامی در علم دینی" استاد دکتر علی مصباح و عباس گرائی.
و ....
🔹کتابشناسی نقد فلسفه شدن:
1. نقدی بر مارکسیسم، فیلسوف انقلاب استاد شهید مطهری
2. فلسفه تاریخ، فیلسوف انقلاب استاد شهید مطهری
3. مسئله شناخت، فیلسوف انقلاب استاد شهید مطهری
...
#فرهنگستان
#نقد
#نسبی_گرایی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121