eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
4هزار ویدیو
124 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹امام كاظم(علیه السلام) فرمودند: ولايت على(علیه السلام) در كتابهاى همه پيامبران ثبت‏ شده است و هيچ پيامبرى مبعوث نشد، مگر با ميثاق نبوت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامت على(ع)🌷 📚سفينة البحار ،جلد 2 ،صفحه691. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🎉😍۵ روز تا غـــدیر😍🎉 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ 💠آمد به خط فاطمیون. شب شکه شد. گفتیم لابد می رود یک جایی دور از هیاهوی رزمنده ها استراحت کند. کفش هایش را گذاشت... 👆 🌷 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 5⃣1⃣#قسمت_پانزدهم 💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپا
❣﷽❣ 📚 💥 6⃣1⃣ 💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود. 💢 دیگر گریه‌های یوسف هم بی‌رمق شده و به‌نظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمت‌شان دویدم. 💠 زن‌عمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه می‌رفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زن‌عمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید. 💢چشمان حلیه بسته و نفس‌های یوسف به شماره افتاده بود و من نمی‌دانستم چه کنم. زن‌عمو میان گریه (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد و با بی‌قراری یوسف را تکان می‌داد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بی‌هوش بود که نفس من برنمی‌گشت. 💠 زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب می‌ترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانه‌های حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش می‌کردم تا چشمانش را باز کند. 💢صدای عمو می‌لرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری می‌داد :«نترس! یه مشت بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو شد و ناله زن‌عمو را به بلند کرد. 💠 در میان سرسام مسلسل‌ها و طوفان توپخانه‌ای که بی‌امان شهر را می‌کوبید، آوای مغرب در آسمان پیچید و اولین روزه‌مان را با خاک و خمپاره افطار کردیم. 💢 نمی‌دانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت. 💠 هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بی‌تاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران می‌بارد و زیر لب به فدای یوسف می‌رود. 💢 عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج دور باشیم، اما آتش‌بازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپاره‌ها اضافه شد و تن‌مان را بیشتر می‌لرزاند. 💠 در این دو هفته هرازگاهی صدای انفجاری را می‌شنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بی‌وقفه تمام شهر را می‌کوبیدند. 💢 بعد از یک روز آن‌هم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم. 💠 همین امروز زن‌عمو با آخرین ذخیره‌های آرد، نان پخته و افطار و سحری‌مان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی می‌کرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود. 💢 زن‌عمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمی‌دانستم آبی برای دارد یا امشب هم با لب خشک سپری می‌کند. 💠 اصلاً با این باران آتشی که از سمت بر سر شهر می‌پاشید، در خاکریزها چه‌خبر بود و می‌ترسیدم امشب با گلویش روزه را افطار کند! 💢 از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس می‌کردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد. 💠 آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت هم‌صحبتی‌ام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت. حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زن‌ها هر یک گوشه‌ای کِز کرده و بی‌صدا گریه می‌کردیم. 💠 در تاریکی خانه‌ای که از خاک پر شده بود، تعداد راکت‌ها و خمپاره‌هایی که شهر را می‌لرزاند از دست‌مان رفته و نمی‌دانستیم بعدی در کوچه است یا روی سر ما! 💢 عمو با صدای بلند سوره‌های کوتاه را می‌خواند، زن‌عمو با هر انفجار (روحی‌فداه) را صدا می‌زد و به‌جای نغمه مناجات ، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک کردیم. 💠 آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پرده‌های زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خرده‌های شیشه پوشیده شده بود. 💢چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستون‌های دود از شهر بالا می‌رفت. 💠 تا ظهر هر لحظه هوا گرم‌تر می‌شد و تنور داغ‌تر و ما نه وسیله‌ای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش. 💢 آتش داعشی‌ها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! می‌دانستم سدّ شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمی‌دانستم داغ عباس و ندیدن حیدر سخت‌تر است یا مصیبت ... ✍️نویسنده: 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
★🌟★♥️★🌟★ ★نگاهت چه نوع ❣که پایانی عمیق دارد ★خسته گیت را برجانم هدیه کن ❣ای که را به خود هدیه کردی 🌙 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ دل تو را دارد💓 خدا کند باشد که میگویند... ↩دل به دل راه دارد💞 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
•••♥️ 🌸🍃 بودند 🌼🍃هـم سفرہ بودند 🌸🍃هـمدل♥️ و هـمراه 🌼🍃 صمیمی شاد و 🌸🍃چقدر دل‌ زدہ‌ایم 🌼🍃 تجملات دنیوی😔 🌺 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
بالاترین امر به معروف در عصر حاضر چیست؟ 🔅 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه می فرمایند:  «بدانید که بالاترین امر به معروف آن است که سخن مرا ( درباره علی و فرزندانش) بفهمید و آن را به کسانی که حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش کنید و از مخالفتش نمایید چرا که این دستوری از جانب خداوند عزوجل و از نزد من است، و هیچ امر به معروف و نهی از منکری جز با امام معصوم تحقق و کمال نمی یابد.» 〽با توجه به فرمایش پیامبر (ص) امر به معروف پیام به مردم است. ✅ و در عصر حاضر ادامه ی پیام غدیر است. 〽 بنابراین فهماندن معنا و مفهوم ولایت فقیه به مردم و مسئولین، بالاترین امر به معروف در زمان ماست. 🔷 اگر مسؤولان ما، مفهوم واقعی ولایت فقیه را فهمیده و آن را پذیرفته بودند بسیاری از مشکلات کشور حل می شد. 🔷 مشکل اینجاست که بخش قابل توجهی از مسئولین کشور، درک درستی از ولایت فقیه ندارند و هنوز این سخن امام خمینی (ره) را باور نکرده اند که فرمودند: «ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است.» @Vajebefaramushshode
🔴 کشف حجاب جدید 💢 سهم مسئولین آموزش و پرورش و دانشگاه که باید در کتب درسی اقناع اندیشه می کردند و نقش مسئولین صدا و سیما و وزارت ارشاد که باید طی فرصت چهل ساله فرهنگ سازی می کردند در این روند چیست؟ 💢 کشف حجاب کسانی همچون این بازیگر بیشتر از اینکه خشم و عصبانیت به همراه داشته باشد باید برای ما کمی فکر و تامل بیاورد!! 💢 همه ما باید از مسئولینی که به وظایف قانونی خود عمل نمی کنند مطالبه گر باشیم 💢 همه ما باید به خاطر از دست دادن یکی دیگر از جوانانمان و اینکه نتوانستیم او را در جمع خود حفظ کنیم شرمسار باشیم و کاری کنیم تا دیگر این اتفاق رخ ندهد. @Vajebefaramushshode