eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
4هزار ویدیو
124 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌼‍دل تنگی هایمـ💔 کار دست دلم داده است. به هر سو که می روم من هستم و اشک و 🌸امروز هم حکایتِ افتخاری اش، به گمانم مرتضی عطایی🌷 کنار روضه ی "خرابه ی شام" را خواند و با نوحه ی ، دم ِعشق را گرفت که با پروازِ🕊 به مقصدِ حاجت روا شد. 🌺آنقدر عکس و فیلم🎞 از مدافعان حرم برای خانواده ی شهدا سوغات آورد که شد. 🌸هربار با رفتنش، همسرش💞 به رسم عشق چله ای برای سلامتی اش در امام رئوف می گرفت. اشک های همسرش سبب شد که مدتی با نام ِمدافع دلتنگ شود برای دوستانش که بار سفر را بستند و رفتند😔 🌺چه سخت است حال ای که دلش تنگ و چشمانش بارانی😭 است 🌸شاید سفارش دوستان پیش ارباب بود یا رضایت دل شکسته💔 اش برای شهادت یا مناجات خودش در روز ِ با معشوق که با تیری که به اصابت کرد💥 به آرزویش رسید. 🌺 بی بی، دیگر نگران نباش. در روز قیامت شرمنده ارباب نمی شوی. چون تو هم خونی است. فقط تو را به "اشک های بعد از شهادتت" دعایمان کن🙏 🔹باید گذشت از این دنیا🌎به آسانی 🔸باید مهیا شد از بهر 🔹سوی رفتن با چهره خونی 🔸زین سان بود زیبا انسانی 📅تاریخ تولد: ۱۳۵۵/۱۲/۰۴ 📆تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۰۶/۲۱ 🗺محل شهادت: لاذقیه.سوریه 🗺محل دفن: بهشت رضا.مشهد 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
واقعا کی فکرش💭 رو میکرد ادامه اینقدر سخت باشد😓 بعد از شما شدیم در روزمرگی هایمان😔 و گیر کردیم به سیم خاردار 🤲 🌺 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
∞💎🌿∞ 🌼آنها ... 🌿بارِ #سفر ، 🌼بستند و رفتند ... . 🌸و ما #امّا دل💓 ‌بسته شدیم به #مسافرخانه دنیا . .
🌷 💢بارها شده بود از میخواستم از بگه، چون میدونستم لحظه ی شهادت کنارش بوده....اما هربار به یه ای بحث عوض میشد و هیچی نمیگفت! میدونستم گفتنش براش سخته اما این سوالی بود که درگیرش شده بود و کسی جز ابوعلی نمیتونست جوابم رو بده! 💢 دقیق یادم نمیاد، ولی اگر اشتباه نکنم پارسال شب🌙 حضرت زهرا بود که برای چندمین بار خواستم برام از شهادت بگه.... و متن زیر تنها چیزی بود که گفت: چون تیر تو سینه اش خورده بود و شُش سوراخ شده بود با نفس ، خون بالا میاورد....🥀 و چند دقیقه بیشتر.... 💢 درگیری بسیار سخت بود و با توجه به فشار دشمن،👹 هر لحظه ممکن بود دستور عقب نشینی صادر بشه،🥀لذا گمان اینکه نکنه جا بمونه ، خیلی اذیتم میکرد...😔 همه دنبال کار خودشون بودن و چون فرمانده رو از دست داده بودیم ، روحیه ی همه شده بود.. 💢 پیکر رو با زحمت رو دوشم گذاشتم و اصلا حواسم به دور و اطرافم نبود که مدام به سمتمون تیر اندازی میشه... 200 متر به سختی و زحمت حرکت کردم و هر چند قدم می ایستادم و نفس تازه میکردم و باهاش درد و دل میکردم.. 💢 چون روی اش فشار بود، از دهانش خون میومد و لباس👕 و صورتم از خون 💔پاکش رنگین شده بود.... اون لباسم رو یادگار دارم... و چند ماه بعد هم با ناگفته های زیادی که در سینه اش ماند به رفیق پیوست.... ✨ 🕊 🌷 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
با هر تپش ثانیه آمیختـه است که به آونـگ ِ ❤️ آویخته است هر ، دست ِ دعا از جانب ما رنگ خـورشید☀️ به شما ریخته است😍 🌺 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode