🔹 اونجا هم بله ما میگیم اِرحَم عَبدَکَ الضَعیف...
اینطور نیست که خدا از آدمای #ضعیف خوشش بیاد.
✅💕 خداوند میگه: تو باید #قوی باشی، ولی پیش من باید ضعیف باشی، شاخ و شونه نکشی.
✔️ ولی تو قوی باش، طوری که عالَم نتونن از پس تو بر بیان، بعد بیا درِ خونهی من بگو:
اِرحَم عَبدَکَ الضَعیف...
✅ دل شکسته داشته باش، بیا من دل شکسته رو پیوند میزنم.
غمگین باش، بیا غمت رو برطرف میکنم.
اشتباه نشه؛ "نه اینکه از دست من غمگین باشی..."
"باید از دست من شاد باشی..."
🌺 ولی هر جایی برات مشکلی پیش اومد بیا بهم بگو...
به من که پروردگار عالم هستم متصل شو ...
تو بنده ی نازنین منی...💕
واجب فراموش شده 🇵🇸
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 4⃣4⃣#قسمت_چهل_وچهارم 💢بهانه ای می یابند تا #سیر گریه ک
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
5⃣4⃣#قسمت_چهل_پنجم
💢چهار دست به #زیر اندام نحیف او مى برید و آنچنانکه بر درد او نیفزاید، آرام از جا بلندش مى کنید... و با #سختى و #تعب بر شتر مى نشانید.
تن، طاقت نگه داشتن سر را ندارد....
سر فرو مى افتد و پیشانى بر گردن شتر مماس مى شود.... هر دو، دل رها کردن او را ندارید و هر دو همزمان اندیشه مى کنید که این تن #ضعیف و #لرزان چگونه فراز و نشیب بیابان و محمل لغزان را تاب بیاورد.
🖤#عمرسعد فریاد مى زند:
_غل و زنجیر! و همه #باتعجب به او نگاه مى کنند که :_براى چه ؟!
اشاره مى کند به محمل سجاد و مى گوید: _ببندید دست و پاى این جوان را که در طول راه فرار نکند.عده اى #مى_خندند.. و تنى چند #اطاعت فرمان مى کنند و تو سخت دلت مى شکند.
💢بغض آلوده مى گویى:
_✨چگونه فرار کند کسى که توان ایستادن و نشستن ندارد؟! آنها اما کار خودشان را مى کنند.... #دستها را #بازنجیر🔗 به گردن مى آویزند و #دوپا را باز با زنجیر از #زیرشکم_شتر به هم قفل🔒 مى کنند.#سپید شدن مویت را در زیر مقنعه ات احساس مى کنى... و خراشیدن قلبت را و تفتیدن جگرت را.
🖤از اینکه توان هیچ #دفاعى ندارى ،
#مفهوم_اسارت را با همه وجودت لمس مى کنى.#دشمن براى رفتن ، سخت شتابناك است و هنوز تو و سکینه بر زمین مانده اید... اگر دیر بجنبید دشمن پا پیش مى گذارد و در کار سوار شدن #دخالت مى کند.دست سکینه را مى گیرى.. و زانو خم مى کنى و به سکینه مى گویى: _✨سوار شو!سکینه مى خواهد بپرسد: پس شما چى عمه جان!
💢اما #اطاعت_امر شما را بر خواهش دلش ترجیح مى دهد.اکنون #فقط_تو مانده اى... و آخرین شتر بى جهاز و...
یک دریا دشمن و...کاروان پا به راه که معطل سوار شدن توست.نگاه دوست و دشمن ، خیره تو مانده است... چه مى خواهى بکنى زینب ؟! چه مى توانى بکنى ؟!
🖤شب 🌙هنگام...
وقتى با آن جلال و جبروت ، به زیارت قبر پیامبر مى رفتى ، #پدر دستور مى داد که #چراغهاى_حرم را
خاموش کنند، #حسن در #پیش_رو...
و #حسین در #پشت_سر،... گام به گام تو را همراهى مى کردند که مبادا چشم_نامحرمیبه#قامت_عقیله_بنى_هاشم بیفتد.... و #سنگینى_نگاهى ، زینب على را بیازارد....
💢اکنون.... اى ایستاده تنها!
اى بلندترین قامت استقامت ! با سنگینى اینهمه نگاه نامحرم ، چه مى کنى ؟
تقدیر اگر چنین است چاره نیست ، باید سوار شد. اما چگونه ؟!پیش از این هر گاه عزم سفر مى کردى ، بلافاصله #حسن پیش مى دوید،#عباس زانو مى زد و رکاب مى گرفت... و تو با تکیه بر دست و بازوى #حسین بر مى نشستى.
در همین آخرین سفر از مدینه ، پیش از اینکه پا به کوچه بگذارى ،...
🖤#قاسم دویده بود و پهلوى مرکبت کرسى گذاشته بود، #عباس زانو بر زمین نهاده بود، #على_اکبر پرده کجاوه را نگاه داشته بود، حسین دست و بازو پیش آورده بود تا توآنچنانکه #شایسته عقیله یک قبیله است ، بر مرکب سوار شدى.آرى ،... پیش از این دردانه بنى هاشم ، عزیز على و #بانوى مجلله اهل بیت اینگونه بر مرکب مى نشست....
💢 و اکنون #هزاران_چشم...
#خیره و #دریده مانده اند تا #استیصال تو را ببینند... و براى #استمداد ناگزیر تو، پاسخى از #تحقیر یا #تمسخر یا #ترحم بیاورند.
خدا هیچ عزیزى را در #معرض طوفان #ذلت قرار ندهد.خدا هیچ #شکوهمندى را دچار #اضطرار نکند.امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء(21)
🖤چه کسى را صدا کردى ؟
از چه کسى مدد خواستى ؟آن کیست در عالم که خواهش #مضطر را اجابت کند؟
هم او در گوشت زمزمه مى کند...
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode