eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
124 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 6⃣ #قسمت_ششم 💠 حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم #عشقم انقلابی
❣﷽❣ 📚 💥 7⃣ 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زن‌عمو را از شدت گریه بند آورد. زهرا با هر دو دست مقابل صورتش را گرفته بود و باز صدای گریه‌اش به‌وضوح شنیده می‌شد. 💢 زینب کوچکترین دخترِ عمو بود و شیرین‌زبان ترین‌شان که چند قدمی جلو آمد و با گریه به حیدر التماس کرد :«داداش تو رو خدا نرو! اگه تو بری، ما خیلی تنها میشیم!» و طوری معصومانه تمنا می‌کرد که شکیبایی‌ام از دست رفت و اشک از چشمانم فواره زد. 💠 حیدر حال همه را می‌دید و زندگی فاطمه در خطر بود که با صدایی بلند رو به عباس نهیب زد :«نمی‌بینی این زن و دخترا چه وضعی دارن؟ چرا دلشون رو بیشتر خالی می‌کنی؟ من زنده باشم و خواهرم اسیر بشه؟» و عمو به رفتنش راضی بود که پدرانه التماسش کرد :«پس اگه می‌خوای بری، زودتر برو بابا!» 💢 انگار حیدر منتظر همین رخصت بود که اول دست عمو را بوسید، سپس زن‌عمو را همانطور که روی زمین نشسته بود، در آغوش کشید. سر و صورت خیس از اشکش را می‌بوسید و با مهربانی دلداری‌اش می‌داد :«مامان غصه نخور! ان‌شاءالله تا فردا با فاطمه و بچه‌هاش برمی‌گردم!» 💠 حالا نوبت زینب و زهرا بود که مظلومانه در آغوشش گریه کنند و قول بگیرند تا زودتر با فاطمه برگردد. 💢عباس قدمی جلو آمد و با حالتی مصمم رو به حیدر کرد :«منم باهات میام.» و حیدر نگران ما هم بود که آمرانه پاسخ داد :«بابا دست تنهاس، تو اینجا بمونی بهتره.» 💠 نمی‌توانستم رفتنش را ببینم که زیر آواری از گریه، قدم‌هایم را روی زمین کشیدم و به اتاق برگشتم. کنج اتاق در خودم فرو رفته و در دریای اشک دست و پا می‌زدم که تا عروسی‌مان فقط سه روز مانده و دامادم به جای حجله به می‌رفت. 💢تا می‌توانستم سرم را در حلقه دستانم فرو می‌بردم تا کسی گریه‌ام را نشنود که گرمای دستان مهربانش را روی شانه‌هایم حس کردم. 💠 سرم را بالا آوردم، اما نفسم بالا نمی‌آمد تا حرفی بزنم. با هر دو دستش شکوفه‌های اشک را از صورتم چید و عاشقانه تمنا کرد :«قربون اشکات بشم عزیزدلم! خیلی زود برمی‌گردم! تا سه چهار ساعت بیشتر راه نیس، قول میدم تا فردا برگردم!» 💢 شیشه بغض در گلویم شکسته و صدای زخمی‌ام بریده بالا می‌آمد :«تو رو خدا مواظب خودت باش...» و دیگر نتوانستم حرفی بزنم که با چشم خودم می‌دیدم جانم می‌رود. 💠 مردمک چشمانش از نگرانی برای فاطمه می‌لرزید و می‌خواست اضطرابش را پنهان کند که به رویم خندید و نجوا کرد :«تا برگردم دلم برا دیدنت یه‌ذره میشه! فردا همین موقع پیشتم!» و دیگر فرصتی نداشت که با نگاهی که از صورتم دل نمی‌کَند، از کنارم بلند شد. 💢 همین که از اتاق بیرون رفت، دلم طوری شکست که سراسیمه دنبالش دویدم و دیدم کنار حیاط وضو می‌گیرد. حالا جلاد جدایی به جانم افتاده و به خدا التماس می‌کردم حیدر چند لحظه بیشتر کنارم بماند. 💠 به اتاق که آمد صورت زیبایش از طراوت می‌درخشید و همین ماه درخشان صورتش، بی‌تاب‌ترم می‌کرد. با هر رکوع و سجودش دلم را با خودش می‌برد و نمی‌دانستم با این دل چگونه او را راهی تلعفر کنم که دوباره گریه‌ام گرفت. 💢نماز مغرب و عشاء را به‌سرعت و بدون مستحبات تمام کرد، با دستپاچگی اشک‌هایم را پاک کردم تا پای رفتنش نلرزد و هنوز قلب نگاهش پیش چشمانم بود که مرا به خدا سپرد و رفت. 💠 صدای اتومبیلش را که شنیدم، پابرهنه تا روی ایوان دویدم و آخرین سهمم از دیدارش، نور چراغ اتومبیلش بود که در تاریکی شب گم شد و دلم را با خودش برد. 💢ظاهراً گمان کرده بود علت وحشتم هنگام ورودش به خانه هم خبر سقوط بوده که دیگر پیگیر موضوع نشد و خبر نداشت آن نانجیب دوباره به جانم افتاده است. 💠 شاید اگر می‌ماند برایش می‌گفتم تا اینبار طوری عدنان را ادب کند که دیگر مزاحم نشود. اما رفت تا من در ترس تنهایی و تعرض دوباره عدنان، غصه نبودن حیدر و دلشوره بازگشتش را یک تنه تحمل کنم و از همه بدتر وحشت اسارت فاطمه به دست داعشی‌ها بود. 💢 با رفتن حیدر دیگر جانی به تنم نمانده بود و نماز مغربم را با گریه‌ای که دست از سر چشمانم برنمی‌داشت، به سختی خواندم. 💠 میان نماز پرده گوشم هر لحظه از مویه‌های مظلومانه زن‌عمو و دخترعموها می‌لرزید و ناگهان صدای عمو را شنیدم که به عباس دستور داد :«برو زن و بچه‌ات رو بیار اینجا، از امشب همه باید کنار هم باشیم.» و خبری که دلم را خالی کرد :«فرمانداری اعلام کرده داعش داره میاد سمت آمرلی!» 💢 کشتن مردان و به بردن زنان، تنها معنی داعش برای من بود و سقوط آمرلی یعنی همین که قامتم شکست و کنار دیوار روی زمین زانو زدم... ✍️نویسنده: 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💓ــو را خدا به گل 🌷و جانمان سرشت دنیای درکنارتـــــ✨ـــو یعنی خود بهشت زبانزد همه دنیا کنم تـــــ💥ـــو را باید که مشــــق نام 🌹ــــو را تا ابد نوشت 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱🌼🌱 ڪ عاشـــــ❤️ـقنـد بہ دنبال دلبـرند هر جـا #ڪ مےروند، تعلـق نـمےبرند❌ عشــ💞ـــــاق روزگار سبـڪبـال مےپـرند...🕊 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
💥 #روشهای امر به معروف و نهی از منکر 4⃣2⃣ روش #برخورد_متقابل هست ✅ عزیزان ما نباید جواب بدی را با
💥 امر به معروف و نهی از منکر 6⃣2⃣ روش ⭕️ آقا میخوای با نامحرم دست بدی شما؟ اصرار داری؟ ❎ باشه دست بده با نامحرم! 📌 فقط یه شرط من برات میذارم؛ ♨️ این دفعه خواستی با نامحرم دست بدی؛ قبلش برو یه دقیقه دستتو رو اجاق گاز روشن بگیر، رو آتیش بگیر دستت رو! این داغی حرارت آتیشو حس کن، بعد برو با نامحرم دست بده! عیب نداره! 👌البته این شیوه شرطی، یه جورایی برمیگرده به همون مشارطه؛ 📌که در مراقبه و مشارطه داره میگه آقا شرط کن برای خودت که: 💢 اگر از این به بعد من هر گناهی رو خواستم انجام بدم، فلان عمل رو قبلش، مثلاً فلان سختی رو ... 💢 یا شرطِ بعد از گناه، خدایی نکرده: ** خیلی از عرفا، خیلی از علما با خودشون شرط می کنند که خدایی نکرده اگر سهواً غیبتی شنیدم (حتی شنیدم غیبتی ناخودآگاه، سهواً غیبتی شنیدم) سه روز باید روزه بگیرم مثلاً. ⏪ شرط قبل از گناه برای گناهکار تعیین کردن یا شرط بعد از خدایی نکرده گناهِ سهوی برای خودمون حتی تعیین کردن؛ 👌این خیلی میتونه موثر باشه در جلوگیری از منکر ✍ دوره آموزش عمومی امر به معروف و نهی از منکر (انسان مصلح) /استاد علی تقوی @Vajebefaramushshode
💥 بدترین مردم! ❇️ امام باقر عليه السلام فرمودند: بدترین مردم و بدبخت ترین مردم كسانی هستند كه امر به معروف و نهی از منكر را عيب می دانند. 📌 پیام ها و رهنمودها : 💢 این روایت در واقع در كسانی است كه نه تنها خودشان امر به معروف و نهی از منكر انجام نمی دهند... بلكه دیگران را هم كه این فریضه را انجام می دهند، بهشان مُتعرّض می شوند و به اصطلاح می پرند!! 🍃 نمازخوان هم هستند، شاید روزه هم می گيرند، شاید حجاب هم دارند! 🌾 ولی وقتی می بينند كسی می كند به كسی دیگر، به جای اینكه او هم در بگوید: «بله، راست ميگوید» 👇 🍁حمله می كند به آمر به معروف! 🍁فكر می كند این طوری روشنفكر است! 🍁فكر می كند اینطوری خودش را بزرگ جلوه می دهد؛ 🍁آمر به معروف را ضایع می كند و امر به معروف و نهی از منكر را عيب می شمارد، 🍁تحقير می كند... ؛ ❗️این آدم بدبخت تر از همه، خودش است! 🔻چون مطلبی را كه می داند است، برای اینكه اینطور جلوه كند كه من پرستيژ دارم و روشنفكر هستم؛ 🔻بر سر «خليفة الله» می زند! 🔻بر سر «آمر به معروف» می زند! 🍂 بعضی هستند كه آمر به معروف را مسخره می كنند، یا به او لقب می دهند (حاجی گرینوف! یا...) ؛ 🌺 در حالی كه امر به معروف و نهی از منكر، «نجات دادن» و «محبّت» است. ⏪ اینها هستند و اگر عمداً این كار را انجام دهند ها در انتظارشان خواهد بود. **سند روایت: الكافی (ط - الإسلاميهٔ) ؛ ج5 ؛ ص57 - تهذیب ألاحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج6 ؛ ص177- وسائل الشيعهٔ ج 16 ص 118 ✍ دوره آموزش تخصصی امر به معروف و نهی از منکر( احادیث فراموش شده) / استاد علی تقوی @Vajebefaramushshode
🔥عذر بدتر از گناه 💢با توجیه اینکه دلم پاکه یا می‌خوام تمیز و آراسته باشم یا اینکه اول مردا نگاهشون رو کنترل کننن ... به فرمان خدا که حجابه، پشت میکنه 💢چادر به سر داره اما آرایش میکنه، روسری و کیف و کفش ست قرمز میپوشه توجیهش اینه که چادری ها باید زیبا باشند تا بقیه هم به حجاب جذب بشن 💢غسل واجبش رو انجام نمیده با توجیه حیا و خجالت از بزرگترا 💢نگاهش به نامحرم رو کنترل نمیکنه با توجیه اینکه، یک نظر حلاله ووو 💠در حالیکه «انسان، خودش بر وضع خودش آگاه است؛ هرچند در ظاهر برای خود عذرهایی بتراشد» (قیامت: ١۴و١۵) ♨️توجیه گناه، عذر بدتر از گناهه ♨️قبح گناه رو کم ♨️و انسان رو در مخالفت با خدا، گستاخ تر میکنه @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❌ #عواقب_ترک امر به معروف و نهی از منکر 9⃣ امر به معروف و نهی از منکر نکنیم، امام زمانمون رو تنها گ
امر به معروف و نهی از منکر 0⃣1⃣ عذاب عمومی نازل می شود! ✳️ امیرالمؤمنین می فرماید که: سزاوار است که منِ علی، خوبانِ شما رو، مؤمنین شما رو به گناهِ گناهکارانتون عذاب کنم و مجازات کنم! 📌چرا؟ ♨️ بخاطر اینکه شما، گناه این ها رو می بینید و نَهیِشون نمی کنید! ✳️ خدای متعال هم همینطور است می فرماید: 🍂خدا عُموم رو عذاب می کنه 🍂حتی خوب هارو هم عذاب می کنه بخاطر گناهِ گناهکاران؛ 🥀اگر خوب ها، گناهِ اینها رو ببینند و نهی از منکر نکنند...! ✍ برگرفته از سلسله مباحث استاد علی تقوی با موضوع انسان مصلح @Vajebefaramushshode
🔷♥️🔷 💎مهران به الله گفت: این تقوا که میگن دقیقا یعنی چی❓ روح الله گفت: چیزی که من از تقوا میدونم یعنی: (ایمان مستمر،عمل مکرر) با یه شب🌙 دو شب به جایی نمیرسه، باید ایمانت باشه و عملت مداوم .👌 💎اینکه یه شب 🌟بری هیئت و کلی گریه 😭کنی، بعدش انتظار داشته باشی نفس مسیحایی پیداکنی، اینجوری نیست .❌ دو روز بعد میبینی تو منجلاب دنیا گرفتار شدی .✅ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا