eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
557 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
749 ویدیو
1.3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✒ آیا گزینش امام و مقام خلافت انتصابی است یا انتخابی؟ یعنی امام و خلیفه رسول‌خدا را باید مردم انتخاب کنند یا از طرف خدا تعیین می‌گردد. ✅ اگر انتصابی است، چرا امام علی علیه‌السلام پس از قتل عثمان از قبول آن خودداری می‌کرد؟ پاسخ این سؤال‌ها و سؤال‌های دیگر را در مقاله مبنای خلافت مطالعه کنید👇 https://goo.gl/rwfkfk •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
بیان شبهه طبق آنچه در کتاب کافی آمده، حضرت مهدی (علیه‌السّلام) متولد نشده است. چون پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) آثار حمل در هیچ‌یک از اهل خانه امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) هویدا نبود. به‌عبارت دیگر آشکار نبودن آثار حمل در هیچ‌یک از همسران حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، دلیل عدم ولادت امام زمان (ارواحنافداه) عنوان شده است. بخش مورد استناد روایت مورد سوال عبارت است از: لَمَّا دُفِنَ اَخَذَ السُّلْطَانُ وَ النَّاسُ فِی طَلَبِ وَلَدِهِ وَ کَثُرَ التَّفْتِیشُ فِی الْمَنَازِلِ وَ الدُّورِ وَ تَوَقَّفُوا عَنْ قِسْمَةِ مِیرَاثِهِ وَ لَمْ یزَلِ الَّذِینَ وُکِّلُوا بِحِفْظِ الْجَارِیةِ الَّتِی تُوُهِّمَ عَلَیهَا الْحَمْلُ لَازِمِینَ حَتَّی تَبَینَ بُطْلَانُ الْحَمْلِ فَلَمَّا بَطَلَ الْحَمْلُ عَنْهُنَّ قُسِمَ مِیرَاثُهُ بَینَ اُمِّهِ وَ اَخِیهِ جَعْفَرٍ وَ ادَّعَتْ اُمُّهُ وَصِیتَهُ.  آنگاه که (امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)) دفن شد، حاکم و مردم به جستجو برای یافتن فرزندش پرداختند و در خانه‌ها جستجوی فراوانی صورت گرفت و از تقسیم ارث امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) دست نگه‌ داشتند و همواره افرادی را به حفاظت و ملازمت از کنیزی که گمان بارداریش می‌رفت، گماشتند تا اینکه عدم بارداری او آشکار گشت. آنگاه که عدم بارداریش ثابت شد، ارث امام عسکری (علیه‌السّلام) بین مادر و برادرش جعفر تقسیم شد و مادر امام وصایت او را ادعا کرد. پس امام زمان متولد نشده است. پاسخ را در پست بعدی بخوانید •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
#پاسخ_به_یک_شبهه بیان شبهه طبق آنچه در کتاب کافی آمده، حضرت مهدی (علیه‌السّلام) متولد نشده است. چون
قسمت اول اولا: اساسا شبهه، شبهه نادرستی است زیرا بر مبنای پیش فرضی غلط طراحی شده است. چرا که ولادت حضرت مهدی (علیه‌السّلام) حدود پنج سال قبل از شهادت پدرشان حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) بوده است نه پس از شهادت آن بزرگوار. ثانیا: روایت مورد استناد سوال کننده روایت اصطلاحی شیعه نیست که ناقل اولیه آن امام معصوم (علیه‌السّلام) باشد، بلکه صرفا حکایتی است که ناقل اولیه آن یک فرد ناصبی و دشمن اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) است. پس نقل حکایت توسط او ارزشی برای شیعه ندارد. ثالثا: در کتاب کافی به ولادت حضرت امام مهدی (علیه‌السّلام) تصریح شده و بابی تحت عنوان «مولد الصاحب (علیه‌السّلام)» آمده است که در آن بیش از ۳۰ روایت در اثبات ولادت آن حضرت نقل شده است. گذشته از این، علمای متعددی از اهل سنت نیز قائل به ولادت حضرت مهدی (علیه‌السّلام) هستند. نکته آخر اینکه طبق شبهه و استدلال آن، عدم ولادت امام عصر (علیه‌السّلام) به دلیل عدم آشکار شدن آثار بارداری در مادر ایشان است و این استدلال با دو مسئله نقض می‌شود اول ولادت حضرت موسی و دوم ولادت حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)؛ زیرا برابر با منابع اهل سنت، نه در مادر حضرت موسی و نه در مادر حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، آثار بارداری آشکار نبوده است. برای پاسخ به این شبهه ابتدا پاسخ‌های حّلی و سپس پاسخ‌های نقضی ارائه می‌گردد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
#پاسخ_به_یک_شبهه بیان شبهه طبق آنچه در کتاب کافی آمده، حضرت مهدی (علیه‌السّلام) متولد نشده است. چون
قسمت دوم در این قسمت سه پاسخ حلی بیان و مورد بررسی قرار می‌گیرد. ←← ولادت حضرت قبل از شهادت امام عسکری بنابر فرضی که در حکایت مذکور بیان شده مبنی بر اینکه پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) در هیچ‌یک از همسران آن حضرت آثار حمل آشکار نبود، این مسئله کوچکترین منافاتی با ولادت امام عصر (علیه‌السّلام) ندارد. زیرا برابر با احادیث متعدد مورد قبول دانشمندان شیعه، حضرت مهدی (ارواحنا‌فداه) حدود پنج سال قبل از شهادت پدر بزرگوارشان یعنی حدود سال ۲۵۵ قمری، ولادت یافتند و در هنگام شهادت پدر، تقریبا پنج ساله بودند. محدّث بزرگ شیعه، جناب شیخ کلینی در این‌باره می‌گوید: ولد (علیه‌السّلام) للنصف من شعبان سنة خمس وخمسین ومائتین.   حضرت امام مهدی (ارواحنا‌فداه) در نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری ولادت یافتند. شیخ مفید نیز در این‌باره می‌گوید: و کان مولده (علیه‌السّلام) لیلة النصف من شعبان، سنة خمس و خمسین و مائتین.   ولادت حضرت امام مهدی (ارواحنا‌فداه) در نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری بود. شیخ طبرسی به همین مسئله تصریح کرده است: ولد (علیه‌السّلام) بسر من رای لیلة النصف من شعبان قبل طلوع الفجر سنه ۲۵۵ خمس و خمسین وماتین من الهجرة.   حضرت مهدی (علیه‌السّلام) در سامراء در شب نیمه شعبان قبل از طلوع فجر در سال ۲۵۵ هجری ولادت یافتند. حال آنکه حکایت موجود در کافی، ولادت فرزند پس از شهادت امام عسکری (علیه‌السّلام) را نفی می‌کند. ما هم معتقدیم دلیلی نداریم که پس از شهادت امام عسکری، فرزندی برای آن حضرت به‌دنیا آمده باشد. بلکه قائلیم فرزند حضرت عسکری (علیه‌السّلام) در زمان حیات آن حضرت به‌دنیا آمدند و البته این ولادت مخفیانه بود و به غیر از خواص شیعیان، عموم مردم و به‌ویژه دشمنان از آن با خبر نشدند. ←← ناصبی بودن ناقل حکایت نکته شایان ذکر در این مجال این است که اولا: گفتار امام معصوم (علیه‌السّلام) برای ما حجت است نه گفتار غیر امام معصوم و این گفتار نیز باید با علم به صدور آن از امام معصوم (علیه‌السّلام) و قواعد علم درایه و علم رجال برای ما ثابت شود. ثانیا: آنچه در کتاب کافی آمده است؛ نه تنها کلام امام (علیه‌السّلام) نیست، بلکه به تصریح راویان حکایت، این ماجرا از شخصی ناصبی و دشمن امام (علیه‌السّلام) نقل شده است. بنابراین برای ما حجیتی ندارد. چنانکه در ابتدای این حکایت آمده است: الحسین بن محمد الاشعری و محمد بن یحیی وغیرهما قالوا: کان احمد بن عبید الله بن خاقان علی الضیاع والخراج بقم فجری فی مجلسه یوما ذکر العلویة و مذاهبهم وکان شدید النصبف قال: ... حسین بن محمد اشعری و محمد بن یحیی و غیر از این دو گفتند: احمد بن عبیدالله بن خاقان مامور مالیاتی و خراج قم بود. روزی در مجلس او یادی از شیعیان و مذاهبشان شد درحالی‌که به‌شدت ناصبی و دشمن اهل بیت (علیهم‌السّلام) بود. پس گفت: ... ←← تصریح به ولادت حضرت در کافی در خود کتاب کافی بلافاصله پس از باب مورد بحث به صراحت بابی ذکر شده است که عنوان آن عبارت است از: مولد الصاحب (علیه‌السّلام)» ولد (علیه‌السّلام) للنصف من شعبان سنة خمس وخمسین و مائتین.   ولادت حضرت صاحب الزمان (علیه‌السّلام)؛ آن حضرت در نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری ولادت یافتند. در این باب بیش از سی حدیث در اثبات ولادت حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) نقل شده است. بدین ترتیب سخیف بودن این شبهه کاملا روشن می‌گردد. چراکه از دو حال خارج نیست: یا اینکه سؤال کننده مغرضانه و گزینشی عمل کرده و چشم خود را بر روی باب مفصّلی که ولادت امام عصر (علیه‌السّلام) را اثبات می‌کند بسته است و یا اینکه به قدری از نظر علمی ضعیف است که‌اندکی تلاش ننموده و تنها چند صفحه‌ی بعد را مطالعه نکرده است. افزون بر کتاب کافی و ده‌ها کتاب دیگر که علمای شیعه در آنها ولادت امام عصر (ارواحنافداه) را امری مسلّم و مستدل دانسته‌اند، در میان اهل سنت نیز علمای متعددی قائل به ولادت حضرت مهدی (علیه‌السّلام) هستند که برخی از آنها عبارتند از: ذهبی، ابن حجر عسقلانی، ابن حجر هیثمی، ابن اثیر جزری، عبدالوهاب شعرانی، فخر رازی، سبط بن جوزی، مسعودی شافعی، ابن خلکان و ... . بنابراین ولادت امام عصر (ارواحنافداه)، در حدود پنج سال قبل از شهادت پدرشان امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) نزد علمای شیعه مسئله‌ای قطعی و ثابت شده است که حتی برخی علمای اهل سنت نیز بدان اعتراف کرده‌اند. و نقل فوق نیز که توسط سؤال کننده مطرح شده، ‌ هیچ ارتباطی به این موضوع ندارد علاوه بر اینکه ناقل آن نیز فردی ناصبی بود. حال در ادامه به ذکر برخی از موارد می‌پردازیم که در تقابل با شبهه، سؤال کننده می‌باشد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
❇️توثیق روایات آیت‌الله شبیری زنجانی: 🔹 با اینکه جزء ائمه‌ی ضلال است و اصلا را او تأسیس کرده است، ولی ظن متاخم بالعلم است که تا قبل از اینکه مسائل مالی برایش پیش بیاید جزء موثقین و مورد قبول اشخاص بوده و حضرت و مورد اعتماد عموم بوده است و بعدا مسائل مالی سبب انحرافش شد. ولی قبل از وقف مورد قبول بوده و روایات را یا از خود او در موقع استقامتش و یا از کتابش که مسلّم الانتساب بوده و در حال استقامت نوشته بوده است، اخذ کرده است. 🔸لذا به نظر من روایاتی که علی بن ابی حمزه در آنها واقع شده، به ظنّ قوی در ایام استقامت از او اخذ شده است و باید اینها را تعبیر کرد و اینکه روایات علی بن ابی حمزه و امثال این اشخاص را موثّقه تعبیر می‌کنند، صحیح نیست. چون اعتبار روایت را باید بر اساس ایام اخذ حساب کرد که آیا آن وقت منحرف بوده‌اند یا نه و اگر ثابت شد که بعد از انحرافش اخذ شده است، اگر قائل به وثاقتش شدیم، روایت می‌شود. 🔹حاجی می‌گوید ممکن است بعد از انحراف، از او اخذ کرده باشند و حداقل نسبت به نقل برخی از رواة از او مدعی چنین مطلبی است. ولی برای ما این مطلب ثابت نیست و به احتمال بسیار قوی همه اینها قبل از انحراف از او اخذ کرده‌اند؛ چون فاصله‌ی بین و به قدری شدید بوده است که امکان نداشته است که امامیه پیش چنین افرادی بروند و شاگردی کنند. 🔸نتیجه اینکه اظهر این است که این روایت را صحیحه بدانیم و لذا اگر کسی را جزء شرائط اخذ حدیث بداند، همانطور که بعضی‌ها معتبر دانسته‌اند، می‌تواند به این احادیث اخذ کند؛ همچنین اگر کسی در مقام ، مابین روایت امامی و غیرامامی قول امامی را مقدم بداند، همانطور که شیخ گفته است، روایت علی بن ابی حمزه جزء روایت‌های امامی محسوب می‌شود، چون زمان اخذ حدیث از او را باید حساب کرد. 🔹دلیل علی بن حمزه نیز وکالت مالی از جانب حضرت نیست. آن وکالت مربوط به امین بودن از جهت مالی است و وثاقت در احادیث و امثال آن برای وکیل لازم نیست؛ بلکه کافی است که راجع به مسائل مالی مورد اطمینان باشد. 🔻 دلیل او این است که شیعه او را قبول کرده بوده و خیلی مورد اعتبار بوده است. اینکه عده کثیری او راقبول کردند نشانه وثاقت اوست. او با مسئله وقف خطر عظیمی ایجاد کرد و چنین خطر عظیمی را یک آدم معمولی متعارف دروغگو که مردم به وثاقت نمی‌شناسند احداث نمی‌کند؛ و امثال او، همگی جزء واقفیة شدند و حضرت بعدا آنها را قانع کرد و عده‌ای که واقفیه شده بودند برگشتند. ▪️ آیت‌الله شبیری زنجانی، کتاب الحج، ص۳۳۶ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
اصول فقه مقارن - جلسه 2.mp3
11.71M
💠 جلسه دوم 99 🔶 استاد علیدوست 💠💠💠💠 🔹چکیده نکات : - اشاعره منکر هدف در کارهای خداوند هستند - نقل کلام اشاعره - تناقض در اندیشه اشاعره - تبعیت احکام از مصالح و مفاسد پیشین - مصلحت در اصل جعل - ارشادی و مولوی - عدم حضور قاعده ملازمه در وجوب اطاعت و حرمت معصیت - معنای حکم در کل ما حکم به العقل - عدم وجوب مقدمه واجب به دلیل لغویت 🗓 تاریخ جلسه : 99/04/02 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
_سال1398 🔶 واحد پژوهش مدرسه علمیه ولیعصر کرمانیها مشهد 🔰 مسئول محترم پژوهش حجت الاسلام محمد صادق رجائی پور 🔹 شرح فعالیت های واحد پژوهش مدرسه را در سال 1398 در پیام بعدی 👇👇👇👇 مشاهده فرمائید: 🌐 لینک اختصاصی در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1846018082C067d491c5f 🌐لینک کانال معاونت پژوهش در سروش: sapp.ir/howzehpajohesh
🔹 آنچه در سطور پیش رو ارائه می شود گوشه ای از فعالیتهای واحد پژوهش مدرسه علمیه ولیعصر کرمانیها مشهد در سال98 که به فضل خدا و استمداد از ائمه اطهار علیهم السلام و با همکاری و حمایت های معاونت پژوهش حوزه علمیه خراسان صورت گرفته است. 🔹نشست های علمی 📙 واحد پژوهش مدرسه علمیه ولیعصر کرمانیها مشهد با هدف افزایش توان علمی طلاب اقدام به برگزاری نشست های علمی با موضوعاتی همچون «تبیین راهکارهای صحیح مطالعه پژوهش محور با هدف یادگیری برتر، شاخصه های ضروری یک مقاله علمی، تبیین نگاه سیستمی در پژوهش و بیان مراحل شش گانه آن، روش شناسی تحقیق در علوم اسلامی، چرایی ضرورت تحصیل و تحقیق فقه و اصول و آثار آن، فلسفه انقلاب اسلامی و نقش حوزه علمیه در آینده آن، آشنایی با علم تفسیر به همراه بیان مکاتب تفسیری، آشنایی با علم رسانه و گستره فعالیت روحانیون در آن و ...» برگزار نموده است 🔹کارگاهها برگزاری کارگاه های تخصصی با موضوعاتی از جمله « روش تحصیل در علوم حوزوی، تبیین گام به گام نگارش یک مقاله علمی، روش اصطیاد مسائل و موضوعات پژوهشی در حیطه علوم اسلامی، تبیین اجزای تشکیل دهنده مقاله در حیطه علوم اسلامی، نگارش طرح نام یا پروپوزال در تحقیقات و پایان نامه ها در حیطه علوم اسلامی و ...» از جمله اقدامات واحد پژوهش این مدرسه با هدف آشنائی بیشتر طلاب با مباحث کاربردی و پژوهشی، می باشد 🔹 برگزاری جلسات معرفی کتب پژوهشی یا علمی و پژوهشی واحد پژوهش این مدرسه با معرفی کتابهایی همچون«مقدمات روشهای مطالعه و پژوهش، راهنمای تحقیق به زبان ساده، کشف الاسرار، تاریخ ادیان جان بی ناس در جهت ایجاد انگیزه برای طلاب کوششهای قابل توجهی نموده است 🔹 ارائه مشاوره های پژوهشی ارائه بیش از ۲۰۰ ساعت مشاوره پژوهشی با بیان شاخصه های آن ، با بهرمندی از اساتید مجرب حوزه علمیه که اکثرا سطح 4 حوزه علمیه خراسان را به پایان رسانده اند یا موفق به اخذ مدرک دکترا در دانشگاه شده یا از مدارج علمی خوبی برخوردار هستند، از دیگر اقدامات واحد پژوهش این مدرسه می باشد 🔹 انتشار نشریه داخلی مدرسه در سال جاری با انتشار نشریه داخلی این مدرسه با عنوان وارثین، هفتمین نشریه داخلی این مدرسه به ثبت رسید 🔹 برگزاري حلقه های علمی، تجهیز کتابخانه مدرسه، حضور در نمایشگاه های تخصصی حوزه علمیه؛ از دیگر اقدامات این مدرسه می باشد 🌐 لینک اختصاصی در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/1846018082C067d491c5f 🌐لینک کانال معاونت پژوهش در سروش: sapp.ir/howzehpajohesh
🔴 طرح شبهه یکی از شبهاتی که وهابیت زیاد مطرح می‌کنند این است که: اگر خلافت و امامت یک وظیفه الهی و انتصابی بود؛ پس چرا بعد از عثمان امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از قبول آن خودداری می‌کرد؟ تا این که نوبت به اصرار رسید و فرمود: «دعونی والتمسوا غیری... وانا لکم وزیراً خیراً لکم منی امیراً وان ترکتمونی فانا کاحدکم واسمعکم واطوعکم؛   مرا رها کنید و به سراغ دیگری بروید، وزیر و مشاور بودن من برای شما بهتر از آن است که امیر و زمامدار باشم. اگر مرا رها کنید، مانند شما از شما می‌شنوم و اطاعت می‌کنم.» پس معلوم میشود خلافت امری غیر الهی و غیر انتصابی است و خود حضرت علی علیه السلام ادعای شیعه را قبول نداشتند. 🔴قسمت اول در پاسخ به این شبهه، باید چند نکته اساسی را مورد توجه قرار داد: تعیین امام، به دست خدا، و تشکیل حکومت به خواست مردم است. باید توجه داشت که موضوع امامت با قضیه حکومت جدا است؛ چون امامت یک منصب خداوندی است؛ ولی حکومت یکی از شئونات امامت است؛ پس هر کسی را که خداوند او را به این مقام والا نصب کند، امام است؛ چه مردم بخواهند و یا نخواهند، اراده مردم در تعین امام هیچگونه نقشی ندارد؛ همانگونه که در تعیین پیامبر نیز نقشی ندارد. اما اینکه آن حضرت خواهان بیعت نبوده‌اند منافاتی با حق امامت آن حضرت ندارد؛ چون بیعت با مردم (حکومت)، نیاز به اقبال و آمادگی مردم دارد؛ اما امامت منصوب از طرف خداوند تبارک و تعالی نیازی به اقبال و آمادگی مردم ندارد و مثل نبوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌باشد. همچنانکه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در شهر مکه سیزده سال قبل از هجرت، حکومت اسلامی را تشکیل ندادند؛ چون زمینه تشکیل حکومت در مکه فراهم نبود. تعیین خلیفه و امام در قرآن مجید خداوند متعال در قرآن مجید، انتخاب خلیفه و پیشوا را به خود نسبت داده است و در رابطه با تعیین پیامبر و خلیفه خود در زمین؛ می‌فرماید: «اللَّهُ اَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه؛   خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد.» همچینین در رابطه با تعین امام می‌گوید: «وَاِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الاَْرْضِ خَلِیفَة؛   به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نماینده‌ای] قرار خواهم داد.» «وَجَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا؛   و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند.» «وَنُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثین؛   ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.» ادله انتصابی بودن خلافت و امامت ادله انتصابی بودن خلافت و امامت که شامل آیات و روایات می‌شود؛ بیش از آن هستند که بتوان همه آن را در این مقاله کوتاه؛ بررسی کرد، در این حال به صورت خلاصه به این مطلب خواهیم پرداخت. خداوند در این‌باره می‌فرماید: «وَاِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اِنِّی جاعِلٌ فِی الاَْرْضِ خَلِیفَة؛   به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نماینده‌ای ] قرار خواهم داد.» و در آیه شریفه دیگر (قضیه حضرت داوود (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «یا داوُدُ اِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الاَْرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی؛   ‌ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم.» آیه شریفه (اِنِّی جاعِلٌ فِی الاْرْضِ خَلِیفَة)، دلیل در منصوب بودن امام و خلیفه دارد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
🔴#پاسخ_به_یک_شبهه طرح شبهه یکی از شبهاتی که وهابیت زیاد مطرح می‌کنند این است که: اگر خلافت و امامت
🔴قسمت دوم تحولات نادرست دوران خلفا یکی از علت‌های نپذیرفتن خلافت بوده است این جملات حضرت که در طرح شبهه مطرح شد ، در واقع کنایه به کسانی است که قبل از آنکه به سراغ حضرت بیایند، سراغ سه خلیفه قبل رفته بودند! در حقیقت حضرت می‌فرمایند شما که قبل از من به سراغ دیگران رفتید، حال نیز به سراغ دیگران بروید! چطور، تا به حال که ممکن بود خلافت اسلامی به راحتی صورت گیرد و دین در جای خود مستقر شود به سراغ من نیامدید؛ اما اکنون به سراغ من آمده و طالب خلافت من هستید! اگر شبهه‌کننده تحولات نادرست دوران خلفای سه‌گانه را مطالعه می‌کرد هرگز این شبهه را نمی‌کرد و می‌دانست که نپذیرفتن خلافت در آن روز، دلیل بر این نیست که امامت آن حضرت، منصوص نبوده است؛ بلکه بدین سبب است که شرایط دوران حکومت اسلامی زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به‌کلی دگرگون شده بود و ظرفیت و آمادگی برای پذیرفتن روش علوی و عدالت او از بین رفته بود؛ چنان‌که در ادامه همین خطبه می‌فرماید: فانامستقبلون امراً له وجوه و الوان. این سخن را حضرت در زمانی فرمود که جامعه اسلامی با بحران‌هایی روبرو بود؛ تحولات و دگرگونی‌هایی که در دوران عثمان به وجود آمد امت را با دشواری‌های جدی روبرو کرد؛ لذا حضرت فرمود: ما با ماجراهایی هستیم که چهره‌های گوناگونی دارد... بدانید اگر من درخواست شما را پذیرا باشم با شما آن‌گونه که خود می‌دانم رفتار خواهم کرد و به حرف ملامت‌گرها و این و آن گوش نمی‌دهم. امام (علیه‌السّلام) به خوبی می‌دانست که مردم مسلمان در زمان خلفا مخصوصا در زمان خلیفه سوم از اسلام راستین فاصله گرفته بودند. تقسیم دلخواه پست‌ها و مناصب حکومت اسلامی و بذل و بخشش غیر عادلانه و طبق امیال شخصی بیت‌المال که در زمان خلیفه سوم به اوج خود رسیده بود، مردم را چنین عادت داده بود که اگر کسی می‌خواست سنت پیامبر را دقیقاً اجرا کند با مخالفت‌های شدیدی روبرو می‌شد و حوادث بعدی (مخالفت ناکثین و قاسطین و مارقین) هم درست بودن پیش‌بینی امام (علیه‌السّلام) را کاملا اثبات کرد؛ لذا هنگامی که مردم می‌خواستند با آن حضرت بیعت کنند به عنوان اعلام خطر فرمود: مرا رها کنید زیرا شما طاقت تحمل اجرای حق و عدالت مرا ندارید. این فرمایش امام (علیه‌السّلام) زمانی برای ما کاملا واضح می‌شود که موقعیت تاریخی آن زمان را به خوبی درک کنیم و بدانیم که بعد از قتل عثمان، کسانی از صحابه و تابعین که جهت بیعت با امام اجتماع کرده بودند، می‌کوشیدند نظیر بیعت با خلفای پیشین، با آن حضرت بیعت کنند، خلیفه در چنین جایگاهی، مشروعیّت خلافتش را از بیعت مردم می‌گیرد و این گونه خلافت، غیر از امامت الهی است که به واسطه تصریح پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در موارد متعدد (مثل «یوم الدار» و «غدیر خم» و...) بر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) ثابت شده است؛ زیرا بیعت‌کنندگان در چنان شرایطی که پیش آمده بود فقط به فکر نصب خلیفه بودند، بدون اینکه توجهی به امامت مورد نصّ الهی برای امام علی داشته باشند و حضرت بخواهد خود را از قبول آن کنار بکشد و یا در قبول کردن و یا قبول نکردن آن خود را با اختیار ببیند. جامعه پس از حکومت خلفای سه‌گانه آمادگی چنین روشی را نداشتند. همچنانکه مردم شهر مکه هم سیزده سال قبل از هجرت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمادگی حکومت اسلامی را نداشتند، به طوری که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در شهر مکه حکومت اسلامی را تشکیل ندادند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
✳️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 🔆در آستانه میلاد حضرت سلام الله علیها 🔹ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! 🔸آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر 🔹جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر 🔸عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر 🔹جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر 🔸گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر 🔹ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر 🔸ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر 🔹ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر 🔸ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر 🔹وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر 🔸نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر 🔹و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر 🔸این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر 🔹این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور 🔸شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر 🔹آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر 🔸جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر 🔹عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر 🔸آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در 🔹یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر 🔸آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر 🔹گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور 🔸فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر 🔹دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر 🔸دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر 🔹آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر 🔸آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر 🔹آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر 🔸آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر 🔹لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر 🔸آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر 🔹چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور 🔸آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر 🔹تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر 🔸قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر 🔹آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور 🔸خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر 🔹عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر 🔸زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر 🔹خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر 🔸گر که شنیدندی‌ این قصیده‌ی‌ هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور 🔹آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر 🔸وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
شریعتی.jpg
10.17M
⭕️نکته ها و ناگفته‌هایی از فکرت و سلوک سیاسی 🚫مسائلی که مریدان چشم بسته شریعتی پنهان نگاه میدارند! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
⁉️ امام به چه کسانی گفت مثل بمیرید..؟ 🔹امام خمینی قدس سرها الشریف، یک روز پس از شهادت و در همان روزی که را عزل کردند (یعنی 1 تیر 1360)، در یک سخنرانی عمومی درباره‌ی درخواست وقیحانه‌ی جبهه‌ی ملی برای تظاهرات علیه قصاص، ضمن محکومیت شدید جبهه‌ی ملی و منافقین، از نهضت آزادی خواستند که دست از مخالفت با نظام بردارد و از آنان اعلام برائت کند. 🔸امام (ره) در این سخنرانی به کسانی که ادعای رفاقت دیرینه با دکتر چمران را یدک می‌کشند، توصیه می‌کنند تا چمران را الگوی خویش قرار دهند و مثل او بمیرند: «این آقایانى که باز رابطه‏شان را با اسلام قطع نکرده‏اند [ ]، این‌ها به هوش بیایند و حساب خودشان را از آن‌هایى که قیام به ضد اسلام کردند جدا کنند، در ملأعام و در رادیو و تلویزیون بروند و این گروه‌هایى که چند روز پیش آن‌قدر جنایت کردند محکوم کنند...من نمى‏خواهم که شماها هم‏ به سرنوشت دیگران مبتلا بشوید. من نمى‏خواستم که آن‌ها (منافقین)هم این سرنوشت را داشته باشند... مگر شماها چقدر مى‏خواهید عمر بکنید؟ عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است... شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. .»(صحیفه امام ، ج14،ص491) 🔹حضرت امام (ره) همچنین در پیامی که به مناسبت شهادت شهید چمران هم صادر فرمودند، تعابیر بسیار بلندی در وصف شهید چمران به‌کار بردند که مقایسه‌ی آن با توصیفات حضرت امام درباره‌ی نهضت آزادی محل تأمل است. امام در این پیام شهید چمران را «سردار پر افتخار اسلام و و متعهد راه تعالى» و «جنگجویى پرهیزکار و معلمى متعهد» خواندند که «» داشته و «سرلوحه‌ی مرام او اسلام عزیز و پیروزى حق بر باطل» بوده است. 🔸حضرت امام در این پیام هم به وابسته نبودن او به دسته‌جات سیاسی اشاره نمودند و در تجلیل از خدمات مخلصانه‌ی او فرمودند: «چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیروابسته به دسته‌جات و گروه‌هاى سیاسى و عقیده به هدف بزرگ الهى، جهاد را در راه آن از آغاز زندگى شروع و با آن ختم کرد... او با سرافرازى زیست و با سرافرازى شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بى‏هیاهوهاى سیاسى و خودنمایی‌هاى شیطانى براى خدا به جهاد برخیزد و خود را فداى هدف کند نه هوى‏ و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر.» (همان، ص478) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
نهج البلاغه_5.0.apk
13.83M
📱در این نرم افزار متن کل نهج البلاغه به همراه ترجمه و تفسیر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی) قرار گرفته است •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
5eeed45d89eaf_33320757.mp3
1.65M
چرا اجازه میدی زمانت بیخود بگذره؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔹« این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیت‌شده‌ی دامان اهل‌بیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهم‌السّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) در آن دوره‌ی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهل‌بیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.امروز هم مرکز معرفتی دنیای اسلام، شهر قم است.»(مقام معظم رهبری 1389/7/29) ✳️ ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها؛ و آغاز مبارک باد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔹تعادل و تراجیح🔹 💠 و یکی از مباحث مهم اصولی است و در باب تعارض بین ادله شرعیه کاربرد دارد. ‌ 🔰 همسان بودن دو دلیل متعارض را تعادل و مرجّح داشتن یكى نسبت به دیگرى را ترجیح می گویند. 🔰 مراد از تعادل، تساوى دو دلیل متعارض در همه عوامل ترجیح است. 🔰 واژه ترجیح، مصدر و جمع آن (برخلاف قواعد ادبى عرب كه باید ترجیحات باشد) تراجیح است به معناى اسم فاعل یعنى مرجّح؛ و مرجّح عبارت است از ویژگیها و خصوصیاتى كه سبب تقدم یكى از دو دلیل متعارض بر دیگرى مى‌شود. از آن در اصول فقه مبحث تعادل و تراجیح به تفصیل سخن رفته است. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
تادیب در لغت به معنی تعلیم، ریاضت نفس و کسب محاسن اخلاق است. هم‌چنین به معنی مجازات نمودن به‌جهت ارتکاب فعل ناپسند نیز به‌کار می‌رود  و در اصطلاح فقها مقصود از تادیب همان تعزیر است، یعنی مجازات کم‌تر از حدّ، لیکن همان‌گونه که توضیح داده شد، کودکان همانند بزرگسالان مشمول مجازات تعزیر قرار نمی‌گیرند، به همین‌جهت در روایات و عبارات فقها در ارتباط با تعزیر کودکان از لفظ تادیب استفاده شده که مقصود از آن مجازاتی خفیف و سبک‌تر از تعزیر بزرگسالان می‌باشد، به‌گونه‌ای که کودک را از انجام مجدّد فعل ناپسند باز دارد. شهید ثانی در این‌باره می‌نویسد: «اگر کودک مرتکب عمل شنیع لواط شود، فاعل باشد یا مفعول، تادیب می‌گردد و تادیب در این‌گونه موارد به معنی تعزیر است». امّا تنبیه در لغت به‌معنی هشیار کردن، تذکرّ، بیدار کردن و توجّه دادن است.  و نیز به‌معنی توبیخ، گوشمالی دادن، توبیخ همراه با کتک به‌کار می‌رود. به‌عبارت دیگر، به‌معنی کیفر می‌باشد. در زبان فارسی گاهی تنبیه به‌معنی تادیب و نوعی مجازات به‌کار می‌رود و مترادف یکدیگر می‌باشند. در اصطلاح حقوق جزا، تادیب عبارت است از واکنش مخصوص کیفری، در مقابل اعمال مجرمانه طفل و مجنون. به‌عبارت دیگر مقصود از آن نوعی مجازات خفیف می‌باشد.  همچنین تنبیه به معنی کیفر انضباطی کودک و مجنون است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔸اعاده معدوم🔸 🔰اعاده معدوم، یعنی اینکه یک شیئ پس از آنکه یکبار وجود پیدا کرد و سپس از بین رفت، دوباره به وجود آید، یعنی دقیقا همان شیئ با همان تشخص و تعیُّنی که داشت دوباره موجود گردد به گونه ای که بتوان گفت این همان شیئ است که معدوم شده بود. 🔰اِعاده معدوم‌، مفهومی‌ فلسفی‌ و کلامی‌ که‌ خاستگاه‌ آن‌ اعتقاد به‌ معاد و حشر جسمانی‌ است‌. مطابق‌ این‌ عقیده‌ بدن‌های‌ از میان‌رفته انسان‌ها باید در عالم‌ آخرت‌ بازگردانده‌ شوند تا سزای‌ نیک‌ و بد اعمال‌ خویش‌ را در قالب‌ جسمانی‌شان‌ ببینند. ✍اختلاف فلاسفه و متکلمان 🔰آنچه‌ در این‌ باره‌ مورد بحث‌ بوده‌ است‌، ایجاد دوباره چیزی‌ است‌ که‌ زمانی‌ معدوم‌ شده‌ است‌، فلاسفه‌ برخلاف‌ اغلب‌ متکلمان‌ امکان‌ عقلی‌ اعاده معدوم‌ را نفی‌ کرده‌اند و رستاخیز را به‌ صورتی‌ تبیین‌ کرده‌اند که‌ مستلزم‌ اعاده معدوم‌ نیست. 📌متکلمان‌ با استناد به‌ آیاتی‌ از قرآن‌ کریم‌ اعاده معدوم‌ را از مظاهر قدرت‌ خداوند شمرده‌اند، خداوندی‌ که‌ بر آفرینش‌ نخستین‌ِ چیزی‌ قادر بوده‌ است‌، به‌ طریق‌ اولی‌ می‌تواند پس‌ از نابود ساختن‌ آن‌، دوباره‌ عین‌ آن‌ را به‌ عرصه هستی‌ درآورد. 🔰در میان‌ متکلمان‌ از کرامیه‌ و نیز از ابوالحسین ‌بصری متکلم معتزلی‌ و برخی‌ دیگر به‌ عنوان‌ کسانی‌ یاد شده‌ است‌ که‌ قائل‌ به‌ اعاده معدوم‌ نبودند و از میان‌ رفتن‌ اجسام‌ را عدم‌ نمی‌دانستند، بلکه‌ معاد را گرد آمدن‌ اجزاء متفرق‌ می‌شمردند. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @valiasrk
🔶️قسمت اول اعاده معدوم بنا بر مبانی فلسفی غیر ممکن است، تا آنجا که برخی امتناع آن را بدیهی شمرده‌اند. به نظر آنان اعتقاد به اعادۀ معدوم ناشی از سوء فهم و نداشتن تصوری درست از این مفهوم است، در حالی که ذهن به صِرف داشتن چنین تصوری، محال بودنش را تصدیق می‌کند. ابن سینا در شفا می‌گوید: «‌عقل بدون آن که نیاز به دلیل و برهان داشته باشد اعادۀ معدوم را ردّ می‌کند و آن چه دراین باره ذکر می‌شود نه از باب تعلیم و آموزش بلکه از قبیل تنبیه و یادآوری است.‌» از دیدگاه فلاسفه، حکم به امتناع اعادۀ معدوم یک حکم فطری است. فطریات، قضایایی هستند که دلیلشان همراه با حضور آنها در ذهن، به ذهن می‌آید و انسان برای تصدیق آنها نیاز به تلاش فکری ندارد. بااین‌همه، فلاسفه در این موضوع به بحث و استدلال پرداخته‌اند: دلیل اول یکی از این استدلال‌ها مبتنی بر مفهوم زمان است. اگر فرض کنیم که چیزی در زمان خاصی موجود باشد و سپس معدوم شود، اعادۀ آن بدین معناست که بار دیگر با عین همان ویژگیها و از جمله با همان قید زمانی وجود پیدا کند، در حالی که زمان امری است ذاتاً گذرا و برگشت ناپذیر. اگر زمان پیشین نیز اعاده پذیر فرض شود، باز هم اعادۀ معدوم امکان ندارد، زیرا لازمۀ مفهوم اعاده این است که هر چیزی با اعاده شدۀ خود از حیث زمان متمایز باشد. بنابراین، اگر پس از معدوم شدن چیزی، در زمانی دیگر موجودی با همان خصوصیات پدید آید، نمی‌توان این موجود را اعاده شدۀ موجود نخست دانست، و باید آن را نه عین اولی، بلکه مثل آن به شمار آورد. متکلمان از آنجا که ظرف زمانی موجودات را در‌شان وجودی آنها بی‌تأثیر می‌پنداشتند، این استدلال را نمی‌پذیرفتند. گرچه آنان معتقد بودند که اعادۀ چیزی مستلزم اعادۀ اعراض آن نیز هست، اما در تصور آنان زمان از دایره این اعراض بیرون بود. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔶️قسمت دوم دلیل دوم یکی از ادلۀ دیگری که فلاسفه آورده‌اند، این است که اگر اعادۀ معدوم امکان پذیر باشد، بدین معنی است که شیئی می‌تواند با عین خصوصیات شیء معدومی وجود پیدا کند که در این صورت آن را دارای هویت شیء نخست و مُعاد (اعاده شده) آن به شمار می‌آوریم. اگر ایجاد شیء دوم با عین ویژگیهای شیء نخست، ممکن دانسته شود، به همین گونه باید شیء سومی نیز بتواند با عین همان ویژگیهای شیء نخست ابتدائاً ایجاد شود. در این صورت نمی‌توان شیء سوم را هم، در حالی که مُعاد وجود یافته است، مُعاد دانست، بلکه باید آن را «‌مثل‌» شیء نخست به شمار آورد. اما نمی‌توان از دو چیز عیناً یکسان، یکی را مُعاد شیء اول محسوب کرد و دیگری را همانند آن. بنابراین ایجاد عین یک چیز معدوم فرض نادرستی است. دلیل سوم استدلال دیگر فلاسفه این است که اگر معدومی عیناً اعاده شود، بدین معنی است که عدم میان یک چیز و خود آن فاصله شود و به بیان دیگر آن چیز بر خودش تقدم زمانی داشته باشد و این غیر ممکن است. ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔶️قسمت سوم در حکمت متعالیه ملاصدرا نیز با مبانی خود و بحث اصالت وجود، صورت مساله را روشن‌تر ساخت. او بر مبنای اصالت وجود می‌گوید: هویت هر چیز همان وجود آن است و عدم نیز هویتی جز رفع وجود ندارد. پس همچنانکه هر چیز تنها یک هویت دارد، به همین گونه وجود و عدم آن نیز یکی بیش نیست. بنابراین نمی‌توان برای یک ذات و یک شخص واحد دو وجود یا دو عدم تصور کرد. معدوم عیناً اعاده پذیر نیست، زیرا فرض بر این است که هویت شخصی آنچه اعاده شده است، همان هویت شیء معدوم باشد. در این صورت باید وجود آنها را نیز یکی دانست، در حالی که لازمۀ مفهوم اعاده، دو وجود برای هویت واحد است.  •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
🔶️قسمت سوم بررسی اختلاف بین فلاسفه و متکلمان در مسئله اعاده معدوم از آنجا که بیشتر متکلمان اهل سنت، معاد را از مصادیق بازگرداندن معدوم می‌شمردند، انکار آن را به منزله انکار معاد می‌دانستند. از این رو اختلافات تندی بین فلاسفه و متکلمان در این باب در گرفت. غزالی فصلی از تهافت الفلاسفه را به رد نظر فلاسفه درباره اعاده معدوم و معاد جسمانی اختصاص داده است. آنچه وی به فلاسفه نسبت می‌دهد، انکار معاد جسمانی و تأویل ثواب و عقاب اخروی به لذت و الم روحانی است.علامه مجلسی نیز گفته است: «‌و واجب است معتقد باشی به اینکه خداوند تعالی در روز قیامت همه مردم را زنده می‌کند و ارواحشان را به بدن اولیه خودشان باز می‌گرداند.... و به شبهات حکما که میگویند اعاده معدوم ممکن نیست، و به تأویلات آنها که معاد جسمانی را تأویل به معاد روحانی میکنند، توجه مکن.‌»  آیت الله جعفر سبحانی معتقد است مقصود متکلمان از اعاده معدوم همان اعاده معدوم محال که فلاسفه آن را محال می‌شمرند نیست. بلکه مقصود آنان از اعاده، کاربردی عرفی است، به این معنا که بتوان گفت این موجود جدید، همان موجود قبلی است؛ و هرگز عینیت عقلی و یا بازگشت زمانی که شیء در آن ظرف بوده، مورد نظر آنها نیست. دلیل این سخن آن است که آنان با امکان بخشیدن به مساله اعاده معدوم، در صدد اثبات معاد جسمانی انسان‌ها هستند. و پیداست که معاد انسان در روز قیامت، به معنای بازگشت زمان دنیا در روز رستاخیز نیست، و اگر تنها خود انسان بازگردد هر چند زمان تحققش باز نگردد، معاد جسمانی تحقق می‌پذیرد. نکته دیگر اینکه با وجود انتقاد متکلمان، باید توجه داشت که فلاسفه هرگز منکر معاد جسمانی نبوده‌اند. اگرچه در تبیین کامل آن نیز چندان توفیقی نداشته‌اند. آنان به این دلیل که اعاده معدوم را ناممکن می‌شمردند، معاد جسمانی را به گونه‌ای متفاوت با متکلمان تفسیر کرده‌اند. ابن رشد در تهافت التهافت ضمن دفاع از عقاید دینی فلاسفۀ مسلمان، باقی بودن نفس را لازمۀ اصل معاد می‌شمارد. وی تأکید می‌کند که مقصود از اعاده باید ایجاد «‌مثل‌» این اجسام باشد، نه عین آنها، زیرا معدوم عیناً اعاده پذیر نیست. پس جسمی که اعاده می‌شود، با جسم پیشین وحدت نوعی دارد، نه وحدت عددی. بازگشت نفس به جسم دیگر متضمن امر محالی نیست که قول به اعاده عین اجسام با آن روبه روست. به طور خلاصه، از دیدگاه فلاسفه، مرگ آدمی و پایان این جهان هرگز به معنی معدوم شدن نیست تا نیاز به اعاده و بازگرداندن آن وجود داشته باشد. بلکه مرگ نوعی انتقال، و استکمال است. فیلسوفان مسلمان تاکید دارند که هویت انسان به نفس و روح اوست و نه جسم و بدن؛ و نفس با مرگ نابود نمی‌شود؛ بلکه این بدن است که می‌پوسد و از بین می‌رود. و چون روح اساسا معدوم نمی‌شود نسبتی با اعاده معدوم نخواهد داشت. پایان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
وارد هر جنگ و جدالى نشوید ، گاهى وقتها آرامش از اينكه بخواهید ثابت كنىد حق با شماست بهتر است! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk
روش شناسی اجتهاد-استاد واعظی.pdf
1.38M
استاد سید محمدرضا 🔹در این پژوهش مباحث ارزشمندی پیرامون اجتهاد و های آن مطرح شده است. ▫️یادداشت مرتبط: فایل‌های صوتی تدریس روش‌شناسی اجتهاد استاد واعظی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk