eitaa logo
مسجد ولی عصر(عج) اجوارکلا
147 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
305 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اعتقادی مفهوم «مهدویت» چیست؟ ✍️ پاسخ: باور به ظهور شخصی که جهان را پر از عدل و داد کرده و ریشه‌های ظلم و ستم را می‌چیند اختصاص به اسلام نداشته بلکه، شامل ادیان مختلف الهی و آسمانی می‌شود و در اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشت و... به ظهور این شخص نوید داده شده است. 🔹 بنابراین می‌توان گفت تمامی ادیان به آمدن موعودی مصلح باور دارند که این موعود در اندیشه زرتشت سوشیاتت، در اندیشه مسیحیت حضرت مسیح و غیره... و در اسلام حضرت مهدی (عج) است که قرآن و سنت به آمدن آن بشارت داده‌اند. 🔸 امّا در مورد اینکه مهدویت یعنی چه؟ باید اذعان داشت لغت مهدویت برگرفته از امام مهدی (عج) است. 🔹 «خلاصه و حقیقت مهدویت، منتهی شدن سیر جوامع جهان به سوی جامعه واحد و سعادت عمومی، امنیت و رفاه، تعاون و همکاری، همبستگی همگانی حکومت حق و عدل جهانی، غلبه حق بر باطل، غلبه جنود الله بر جنود شیطان نجات مستضعفان و نابودی مستکبران، و خلافت مؤمنان و شایستگان به رهبری یک رجل و ابرمرد الهی است که موعود انبیاء و ادیان و دوازدهمین اوصیاء و خلفای پیغمبر آخرالزمان است.» امّا از آنجا که نام آن منجی در میان مسلمانان مهدی (عج) است، این اندیشه را به اندیشه «مهدویت» نامیده‌اند هر چند سایر ادیان به آن اندیشه «موعودگرائی» و ... می‌گویند. 🔸 بهرحال، مهدویت، یک اندیشه و تفکر برگرفته از کتاب‌های آسمانی است که با فطرت و سنن عالم خلقت موافق است. 🌐 مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی @valiyeasreejvarkola
اعتقادی . مگر ائمه علیهم السلام علم لدنی و الهی نداشتند؟! پس چرا امام باقر علیه السلام در کودکی به مکتب‌ می‌رفت؟! بر اساس برخی گزارش‌ها، دیدار جابر با امام باقر(ع) در مسیر بازگشت حضرت شان از مکتب بود. همچنین راوی می‌گوید: روزی جابر کودکانی را دید که خط می‌آموختند و امام باقر(ع) در میان آنها بود. آیا ائمه(ع) نیاز به آموختن دانش داشتند؟ ✳️پاسخ: اگرچه ائمه(ع) دانش لدنی داشتند، اما روش آن‌حضرات(ع) این نبود که جز نزد خواص، تمام توانایی‌های خود را ابراز کنند؛ لذا هیچ ایرادی ندارد که آنان - به ویژه در زمان تقیه و اختناق- در دوران کودکی مانند دیگر کودکان به مکتب و مدرسه رفته باشند. از این‌رو، و بر اساس برخی روایات - با فرض پذیرش سند- آن‌حضرات(ع) در مکتب نیز حضور می‌یافتند: امام باقر(ع) فرمود: «جابر بن عبدالله انصاری بر من وارد شد و من در مکتب‌خانه بودم و به من گفت: رسول خدا(ص) به من امر فرمود که به شما سلام برسانم».[1] جابر بن عبداللّٰه در مسجدالنبی(ص) می‌نشست و خطاب به امام پنجم(ع) می‌گفت: ای باقر(شکافنده)! ای شکافنده علم و دانش! مردم مدینه می‌گفتند: جابر هذیان می‌گوید. جابر نیز اظهار می‌داشت: سوگند به خدا من هذیان نمی‌گویم؛ بلکه از رسول خدا(ص) شنیدم که به من فرمود: به زودی یکی از فرزندان مرا خواهی دید که شکافنده دانش‌ها است؛ چهره او مانند چهره من است، و نامش هم با من یکی است و همین موضوع، انگیزه آن چیزی است که می‌گویم ... همچنین روزی جابر در مکتب‌خانه‌ای امام باقر(ع) را دید و حضرتشان را با دقت برانداز کرد و گفت: سوگند به خدا شکل و شمایلی مانند پیامبر خدا دارید! [2] در ارتباط با معنایش باید گفت؛ اگرچه معنای ظاهری روایت، آن است که امام باقر(ع) برای درس خواندن به مکتب می‌رفت؛ نه برای چیز دیگری مانند تدریس، اما همان‌گونه که گفته شد و با توجه بر تأکید جابر بر اوج دانش امام پنجم(ع) در همان دوران کودکی، ممکن است مکتب رفتن ایشان برای اموری مانند تقیه و یا جلوگیری از غلو باشد. البته این احتمال نیز وجود دارد که اعراب واژه‌ی «الکتاب» در روایات، «الْکُتَّاب» به معنای نسخه‌برداران باشد؛ یعنی من در کنار افرادی بودم که به نسخه‌برداری از کتاب‌ها می‌پرداختند. [1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، امالی، ص 636، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة(ع)، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 120، تبریز، نشر بنی‌‌هاشمی، چاپ اول، 1381ق. [2]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 196، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق. منبع: اسلام کوئست @valiyeasreejvarkola
🌑 تاریخی ماجرای رفتار اعجاز‌آمیز امام هادی(ع) در ارتباط با یونس نقاش چیست؟ ⬛️ پاسخ: یونس نقش‌بند از صنعت‌گرانی بود که با امام هادی(ع) رفت و آمد داشت و در خدمت آن‌حضرت بود. روزی با حالت لرزان خدمت امام(ع) آمد و خانواده‌اش را به امام(ع) سپرد. امام(ع) علت این رفتار را پرسید. یونس گفت: تصمیم به فرار دارم؛ چراکه موسی بن بغا نگین بسیار قیمتی برای من فرستاد که روی آن نقش بیندازم، اما نگینش در حین انجام کار دو نیم شد. و طبق قرار باید نگین را سالم به او بدهم؛ لذا موسی بن بغا یا مرا خواهد کشت و یا زیر تازیانه مجازات قرار خواهد داد! امام(ع) به وی فرمود: به خانه‌‏ات برگرد، زیرا فردا به خیر خواهد گذشت! صبح روز بعد یونس نزد امام(ع) آمد و گفت پیکی از طرف موسی بن بغا آمد و انگشتر را می‌خواهد! امام(ع) فرمود: نزد وی برو که جز خوبی چیزی نخواهی دید! یونس رفت ولی بعد از اندک زمانی با خنده برگشت و گفت: غلام موسی پیغام آورد که زنان بر سر نگین انگشتر با هم اختلاف کرده‏اند. آیا می‌توانی آن نگین را دو قسمت کنی؟! اگر چنین کاری انجام دهی، به تو جایزه گرانی خواهم داد.امام(ع) بعد از این قضیه به شکر خدا پرداخت.[1] این حدیث در منابع معتبر روایی نقل شده و منافاتی با عقاید شیعه ندارد؛ از این گزارشی قابل پذیرش است و خبر دادن به وقوع حادثه‌ای در آینده به واسطه علم غیب الهی بوده است که در واقع، بدون اطلاع دادن حضرت نیز قرار بود چنین حادثه‌ای رُخ دهد. به همین جهت، عالمان دینی این حدیث را در باب علم ائمه(ع) به آینده،[2] و دلایل امامت و معجزات امام(ع)،[3] آورده‌اند. [1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، الامالی، ص 288 – 289، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق. [2]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، ج ‏7، ص 439، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1413ق. [3]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 50، ص 125، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. منبع: سایت اسلام کوئست @valiyeasreejvarkola
✳️ تاریخی چرا امام جواد علیه السلام ، دختر مأمون را به همسری پذیرفتند؟ چرا امام حاضر شده دختر کسی را که پدرش را کشته به همسری بگیرد؟ ✅پاسخ: ازدواج امام با اجبار مأمون صورت گرفت. در مورد اینکه چرا مأمون ایشان را به این ازدواج مجبور کرد می‌توان این دلایل را برشمرد: 1. جلوگیری از شکل‌گیری قیام‌های شیعی؛ چون به‌خوبی می‌دانست بعد از شهادت حضرت رضا(ع) فرزندش امام جواد به‌عنوان کانون مرکزی شیعیان موردتوجه قرارگرفته و درنتیجه ارتباط مخالفین حکومت عباسی با حضرت، احتمال شکل‌گیری شورش‌ها و قیام‌ها علیه حکومت قوت خواهد گرفت بدین‌جهت با این ازدواج به‌وسیله دخترش بر ارتباطات حضرت با شیعیان آگاه شده و همواره حضرت را زیر نظر داشته و مانع شکل‌گیری قیام‌های شیعی علیه حکومت عباسی گردد؛ که حضرت بعد از مدتی از بغداد[که با کراهت و با دعوت مأمون از مدینه به بغداد آمده بود] به مدینةالرسول برگشت و با این اقدام ارتباط شیعیان با حضرت بیشتر شد و مأمون را در رسیدن به خواسته‌هایش ناکام گذاشت. 2. کاستن وجهه معنوی و شخصیتی امام جواد (ع)؛ با این هدف که درنتیجه ازدواج حضرت با ام ‌الفضل حضرت را به زندگی شاهانه و تجملاتی و پر از زرق‌وبرق خود آلوده سازد و بدین‌وسیله وجهه امام را در منظر مردم متزلزل سازد؛ اما امام در جهت برملا ساختن اهداف مأمون، در پاسخ سؤالی در همین باره به حسین مکاری فرمودند «‌ای حسین: نان جو و نمک خشن در حرم رسول خدا (مدینه) نزد من ازآنچه در اینجا (بغداد) مشاهده می‌کنی بهتر است. 🔹مأمون در راستای اهداف خویش تا بدان جا پیش رفت که حتی می‌خواست با اجیر نمودن آوازه‌خوان برای حضرت آن حضرت را به امور دنیوی متمایل سازد که با پاسخ قاطع حضرت این نقشه نیز نقش بر آب شد. 3. اظهار علاقه و دوستی به خاندان پیامبر (ص)؛ مأمون می‌خواست با تزویج دخترش با امام جواد(ع) خود را در منظر مردم دوستدار اهل‌بیت پیامبر (ص) معرفی کند و دامن خود را در به قتل رساندن حضرت علی بن موسی‌الرضا پاکیزه جلوه دهد. 4. انتساب به پیامبر(ص) و امیرالمومنین علی (ع)؛ مأمون وقتی دخترش را به ازدواج حضرت جواد(ع) درآورد گفت دوست دارم که جد مردی باشم که پیامبر خدا (ص) و علی بن ابیطالب(ع) پدران او باشند، اما ام‌الفضل از حضرت جواد صاحب فرزند نشد که این نقشه نیز مانند دیگر نقشه‌های مأمون به سرانجامی نرسید. سرانجام در زمان حکومت معتصم و با حمایت معتصم ام‌الفضل امام جواد(ع) را با زهر مسموم و به شهادت رساند. 👈مرکز ملّی پاسخگویی‌به سئوالات دینی @valiyeasreejvarkola
🌼 اعتقادی چرا کسانی که در آخرالزمان زندگی می‌کنند، رزق و روزی شان تنگ است؟ 👈پاسخ: مردی به خدمت امام صادق(ع) آمد و عرضه داشت: من مرتکب گناهی شده‌ام. امام صادق(ع) فرمود :خدا می‌بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده‌ام، خیلی بزرگ است. امام فرمود: اگر به اندازه‌ی کوه باشد خدا می‌بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده‌ام، خیلی بزرگتر است. امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده‌ای؟! و آن شخص به شرح ماجرا پرداخت. پس از اتمام سخن، امام صادق(ع) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می‌بخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی. از امام صادق(ع) پرسیدند: چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می‌کنند رزق و روزی شان تنگ است؟ 💭 فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهای شان قضا است. 📗 رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث ‌‌‌‌ @valiyeasreejvarkola
✳️ تاریخی ابوتراب یعنی چه و چرا به حضرت علی علیه السلام لقب ابوتراب داده شده؟ ✅پاسخ : ابوتراب به معنای پدر خاک، یا دمساز خاک، یا پدر و رئیس خاکیان است. این لقب از محبوب ترین القاب در نزد امام علی علیه السلام و یکی از زیباترین القاب آن حضرت به شمار می آید. شیخ علاء الدین سکتواری در محاضرة الأوائل (ص 113) گوید: نخستین کسی که به کنیه (ابوتراب) نامیده شد علی بن ابی طالب رضی الله عنه است، این کنیه را رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به او داد آن گاه که دید او بر روی زمین خوابیده و خاک بر پهلوی او نشسته است، از روی لطف و مهربانی به او فرمود: برخیز ای ابوتراب. و این محبوب ترین القاب او به شمار می رفت، و از آن پس، به برکت نفس محمدی این کرامتی برای او گردید، زیرا خاک خبرهای گذشته و آینده تا روز قیامت را برای او باز می گفت. این را بفهم که رازی است بی پرده.[الغدیر - الشیخ الأمینی - ج 6 - ص 337 – 338] عبایة بن ربعی گوید: به عبد الله بن عباس گفتم: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از چه رو علی علیه السلام را ابوتراب نامید؟ گفت: از آن رو که علی علیه السلام صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست، و بقای زمین و آرامش آن به او است، و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم می فرمود: چون روز قیامت شود و شخص کافر پاداش و نزدیکی و کرامتی را که خدای متعال برای شیعیان علی آماده نموده ببیند گوید: (ای کاش من ترابی بودم) یعنی کاش از شیعیان علی (ابوتراب) بودم. و این است معنای این آیه که کافر گوید: کاش من تراب (خاک) بودم. [علل الشرائع - الشیخ الصدوق - ج 1 - ص 156] علامه مجلسی رحمه الله در بیان این جمله گوید: ممکن است ذکر آیه در اینجا برای بیان علت دیگری در نامگذاری آن حضرت به ابوتراب باشد، زیرا شیعیان او به جهت تذلل بیش از اندازه و تسلیم بودن در برابر فرمانهای حضرتش تراب نامیده شده اند؛ چنان که در آیه کریمه آمده - و چون آن حضرت صاحب و پیشوا و زمامدار آنهاست ابوتراب نام گرفته است.[بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 35 - ص 51] در این که پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم در چه زمانی این لقب مبارک را به امیر المؤمنین علیه السلام داده است، روایات متفاوتی نقل شده است. برخی از آن ها حاکی از آن است که این لقب در جمادی الأول یا جمادی الثانی سال دوم هجرت در غزوه العشیره به آن حضرت داده شده است. در برخی دیگر آمده است که در یوم التآخی؛ یعنی روزی که رسول خدا - صلی الله علیه وآله وسلّم- بین همه مسلمان عقد برادری بست و از بین تمام مردم علی را برای خود برگزید، به او داده شده است. البته این روایات هیچ تعارضی باهم ندارند؛ چرا که ممکن است پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در موارد متعدد بارها و بارها آن را تکرار کرده باشد. 👈برای تحقیق بیشتر در این باره می توانید به کتاب الغدیر علامه امینی رحمت الله علیه، ج 6 - ص 334 – 338 مراجعه کنید. @valiyeasreejvarkola
⬛️ تاریخی چرا حضرت زینب سلام الله علیها را عقیله بنی هاشم می گویند؟ 🌑پاسخ: یکی از القاب حضرت زینب (س) عقیلة‌العرب یا عقیله بنی هاشم است و عقیلة‌العرب بانویی است که منسوب به بنی هاشم و از طرفی بسیار خردمند است. بنابر قول بعضی از ادبای عرب، «ة» عقیلة‌العرب تای تأنیث است اما اگر به شکل دقیق‌تر بررسی شود، تای مبالغه است نه تای تأنیث؛ بنابراین عقیل یک فرد خردمند است و عقیلة‌العرب بانویی است که منسوب به بنی هاشم و از طرفی بسیار خردمند است. حضرت زینب(س) در عین اینکه دارای ابعاد شخصیتی متعدد و والایی بودند، از عقل و خردمندی بسیار بالایی نیز برخوردار بودند و به این خاطر است که ایشان را عقیلة‌العرب و یا عقیله بنی هاشم می‌نامند. عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد. بر اساس بعضی از روایات، زینب(س) دارای مجلس علمی پرباری بوده و زنانی که می‌خواستند مسائل دین را بیاموزند، در آن مجلس حاضر می‌شده و کسب دانش می‌کرده‌اند. پس از تمام شدن خطبه حضرت زینب(س) در کوفه، علی بن الحسین (علیهما السلام) متوجه عمه بزرگوارش حضرت زینب(س) می‌شود و می‌گوید:«عمه جان! تو به حمدالله ناخوانده، دانایی و نیاموخته، خردمند هستی ...» صفات برجسته‌ای در زینب(س) جمع بوده که هیچیک از زنان عصر او آنها را دارا نبوده اند، لذاست که به عقیلة العرب و عقیله بنی‌هاشم (بانوی خردمند بنی‌هاشم) معروف گردید. لذا وقتی ابن عباس ـ صحابی پیامبر اکرم(ص) ـ می‌خواهد از او روایتی نقل کند، چنین می‌گوید: «بانوی خردمند ما، زینب دختر علی چنین گفت ...» شهرت زینب(س) بدین لقب تا حدی بود که وقتی می‌گفتند «بانوی خردمند»، همه می‌فهمیدند منظور زینب(س) است. فرزندان او نیز به چنین لقبی افتخار می‌کردند و به «زادگان بانوی خردمند» شناخته شده بودند. @valiyeasreejvarkola
تاریخی چه فضائل و مناقبی برای حضرت زینب سلام الله علیها بیان شده است؟ ✍️پاسخ: 1- صبر: استاد شهید مطهری در این رابطه می‌نویسد: در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب (س) بود و در ناسخ التواریخ آمده است: محققاً از آغاز خلقت تاکنون از هیچ زنی از زن‌های انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است. 2- عبادت: زینب کبری(س) در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد. در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: شب‌زنده‌داری زینب(س) در تمام عمرش ترک نشد حتی شب یازدهم محرم. 3- سخنوری: خطبه‌های آتشین و زیبای زینب در کوفه و شام که یزید و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. شهید مطهری در این رابطه می‌نویسد: خطابه‌ای که حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه‌های بی‌نظیر دنیاست. 4-علم: زمانی که حضرت زینب (س) خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار کوفه ایراد نمود، امام سجاد(ع) در تأیید مقام علمی زینب (س) فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه‌ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می‌باشی. این سخن امام سجاد(ع) نشان دهنده علم لدنی آن حضرت است. 🌐مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی @valiyeasreejvarkola
✳️ اعتقادی عالم ملکوت چگونه عالمی می باشد؟ ✅ پاسخ: عالم ملکوت عالمی است که ارواح و ملائکه در آن حضور دارند و محیط بر عالم ماده است. با مرگ توجه روح از عالم ماده قطع شده و وارد عالم ملکوت می شویم. 🌹مومنانی که چشم برزخی دارند می توانند جنبه باطنی(ملکوتی) افراد و نیز اعمال آنها را مشاهده کنند. ✨حکمای مسلمان مرگ را نقطه اتصال به ملکوت معرفی کرده و جایگاه انسان پس از مرگ را در این جهان دانسته‌اند؛ همچنان‌که عده‌ای این عالم را نیز ذکر کرده‌اند که با مجاهدت، ریاضت و تزکیه نفس می‌توان قبل از مرگ این جهان را مشاهده کرد؛ هرچند برخی این جهان را جایگاه ندیدنی‌هایی دانسته‌اند که جز پیامبران و معصومان، کسی قادر به دیدن آن نیست و حتی درک این عالم از شروط معصوم قلمداد شده است. 👌لفظ ملکوت در قرآن چهار بار ذکر شده است. قرآن حضرت ابراهیم علیه السلام را به‌عنوان یکی از افراد اهل یقین، از کسانی می‌داند که عالم ملکوت را مشاهده کرده است. 💥برای این عالم نام‌های گوناگون فلسفی و عرفانی از جمله عالم معنا، عالم نفوس، عالم امر و... ذکر شده است. مومن زیرک کسی است که مراقب چهره ملکوتی خود باشد، چرا که پس از مرگ باید با آن زندگی کند. @valiyeasreejvarkola
اعتقادی یاران امام زمان چه کسانی هستند؟ *یاران آقا امام مهدی (عج) به چهار گروه تقسیم می شوند:* ۱- *اوتاد* افرادى هستند که به اندازه یک چشم برهم زدن از خداى خویش غفلت نمى کنند و به دنبال مال دنیا نیستند مگر آن چه که نصیب و روزى آنها شود و خطاها و لغزش هایى که از افراد دیگر صادر مى شود از آنها سرنمى زند و (درخصوص غیر پیامبران) در آنها عصمت شرط نیست، آن عصمتى که از شرایط قطب است. این گروه بى واسطه با حضرت مهدى علیه السّلام در ارتباط هستند. ۲- *ابدال* ابدال یک درجه از اوتاد پایین تر و در مرحله بعدى هستند که ممکن است گاهى از آنها غفلتى صادر شود ولى بلافاصله با تذکر و تنبّه آن غفلت را از خود دور مى کنند و هرگز گناه عمدى از آنها سر نمى زند. ۳- *نجباء* در رتبۀ بعد از ابدال قرار دارند و با دو واسطه (اوتاد و ابدال) با حضرت علیه السّلام در ارتباط هستند. ۴- *صلحاء* افراد باتقوایى هستند که متصف به صفت عدالت هستند، اما ممکن است گاهى اوقات از آنها خطایى سرزند که بلافاصله استغفار کرده و پشیمان مى شوند همان طور که خداوند متعال مى فرماید: هرگاه گروهى از شیاطین در دل اهل تقوى وسوسه و خیالاتى واردکنند بلافاصله آنها متذکر شده و همان دم خدا را به یاد آورده آگاه و بینا مى شوند.(۶) 🌸صلحاء با سه واسطه با حضرت مهدى علیه السّلام در ارتباط هستند.(۷) اگر یکى از اوتاد کم شود، یکى از ابدال جایگزین او مى شود و جاى آن ابدال را یکى از نجباء پر مى کند و به جاى او یکى از صلحاء وارد دستۀ نجباء مى شود و هرگاه یکى از صلحاء کم شود از بقیۀ مردم که صلاحیت و لیاقت داشته باشند جایگزین صلحاء مى شوند.(۸) 📚منابع 1-سوره ملک آیه ۳۰ ۲- امام حاضر،مدیرناظر صص۷۶-۷۵ ۳-مصباح کفعمی ص۵۳۴ حاشیه بر دعای ام داوود ۴-کافى،ج ۳،ص ۱۴۱ ۵- تاریخ غیبت کبری ،محمدصدر ص۱۹۵ به نقل ازغیبت طوسی ص۱۰۲ ۶- اعراف /۲۰۱ ۷- امام حاضر ، مدیر ناظر ص ۸- مصباح کفعمى ص ۷۰۴ @valiyeasreejvarkola
اخلاقی سیره اخلاقی امام سجاد (ع) قبل و بعد از امامت بخصوص در واقعه کربلا چگونه بوده است؟ ✍️ پاسخ: پیشواى چهارم، انسانى کامل و برگزیده حق و در همه جهات اخلاقى، عبادى و علمى به اوج کمال رسیده و نمونه مجسم و عینى قرآن و رسول خدا (ص) بود. ▪️در دوران سیاه حکومت اموى که ارزش‌هاى انسانى و فضائل اخلاقى به فراموشى سپرده شده بود آن امام همام، چون خورشیدى فروزنده درخشید و وجودش مجمع همه فضائل و ارزش‌هاى فراموش شده گردید. ▪️در این مجال جلوه‌ها و نمونه‌هایی از فضائل، سیره و مکارم اخلاقى آن حضرت را که الگویی بی‌بدیل برای جوامع بشری است به تصویر می‌کشیم: 1️⃣ فزونى عبادت و نیایش امام چهارم (ع) در پیشگاه خدا به حدى بود که آن حضرت سرور و زینت‌بخش عبادت کنندگان (سیّد العابدین، زین العابدین) و بسیار سجده کننده (سجّاد) لقب یافت. 2️⃣ عفو و گذشت و پاسخ بدى را به نیکى دادن از دیگر خصلت‌هاى پیشواى چهارم (ع) بود. 3️⃣ بخشش به نیازمندان و رسیدگى به مشکلات آنان، خصلت فراگیر همه امامان معصوم (علیهم السّلام) و از جمله فضیلت‌های امام سجاد (ع) بود. 4️⃣ امام چهارم همچون سایر امامان (علیهم السلام)، شجاع، دلیر و ظلم‌ستیز بود. موضع سخت و سخنان کوبنده آن حضرت در برابر ستمگران خودکامه‌اى همچون (عبیدالله)، (یزید) و (عبدالملک) بهترین گواه قوّت روحى و شجاعت آن بزرگوار در جریان‌های بعد از واقعه کربلا و دوران امامت آن امام همام است. 💠 نتیجه آنکه سیره اخلاقی و فضایل و کرامات اهل بیت (ع) کامل‌ترین و بی‌بدیل‌ترین سیره و فضایل اخلاقی است و منحصر به یک دوره یا مرحله‌ای از زندگی پُر بار ایشان نمی‌شود و در لحظه لحظه زندگی ایشان ساری و جاری است. اما این روحیات و کمالات بسته به شرایط زمانی و مکانی و در برابر افراد و جریان‌ها متفاوت است. 🌐 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی @valiyeasreejvarkola