وارثان شهدا
داماد با لباس مقدس سپاه پاسداران حلقهای را بر دستان دختر جوانی میاندازد این سادهترین نوع آغاز زند
فاصلهی سه روزهی " #ماهعسل" تا " #بهشت"
اول اردیبهشت ماه 1361 برای آغاز زندگی مشترک به مدت 10 روز راهی مشهد مقدس شدیم. روز دوم سفرمان، طی تماس تلفنی با خانوادهاش مطلع شد که گردان قصد شرکت در عملیاتی برای آزادسازی خرمشهر را دارد. روز بعد به تهران برگشتیم. غسل شهادت کرد و رفت....
تصمیم گرفتیم در مدت حضورش در جبهه،
من جهیزیهام را در خانه بچینم ....
چند روزی بیخبر بودیم که خبر شهادتش آمد.
امیرحسین را با لباس مقدس سپاه، به خاک سپردند. ساعت و انگشترش همچنان بر دستش بود. ساعت را برای یادگاری برداشتیم اما انگشتر از دستش خارج نشد. در آن لحظه به یاد قول همسرم در هنگام عقد افتادم که گفت: «انگشتر ازدواجمان را هرگز از دستم خارج نمیکنم.»
زندگی مشترک ما سه روز طول کشید.
#راوی_همسرشهید(خانم زهره رشیدیان)✍
#شهید_امیرحسین_سلیمانیمقام❤️
@varesan_shohada_dezful
میگفت دلم پر بود
که چرا اینقدر حب دنیا در اوست...
حالا حب دنیایش دوچرخه ی فونیکسی بود که سوارش میشد و یک جفت کتانی چینی که پاپوشش شده بود و یک دست لباس کره ای تن پوشش.
رفقایش همه جبهه ای بودن و خودش هم...
میگفت دلم میخواست دل بکنم از این همه دنیا و تجملاتش که برایم طنازی میکردند.
داشتم #مفاتیح_الجنان را ورق میزدم رسیدم به #دعا ی #ابوحمزه_ثمالی
به دلم نشست
سیدی اخرج حب الدنیا من قلبی وجمع بینی و بین المصطفی و آله خیرتک من خلقک
شده بود دعای #سجده آخر نمازش...
و چه خوش همنشین پیامبر و آل اطهرش هست در #بهشت
رفیقم را میگویم
#رفیق_شهیدم آرضا...
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهدا
#بهشت
#بهشت_علی
#دزفول
#من_یک_دزفولی_ام
@varesan_shohada_dezful