eitaa logo
تفکر و تمدن شبکه‌ای| استاد واسطی
3هزار دنبال‌کننده
211 عکس
75 ویدیو
122 فایل
تفکر و تمدن توحیدی ادمین: @Haghighat6
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ⚪️ مبانی معرفت‌شناختی| بخش سوم. این دیدگاه (اصل سوم) از عصر سقراط تا کنون در میان متفکران وجود دارد و لذا ما نام قدما را بر آن گذاشته‌ایم. البته باید توجه داشت که اندیشمندان اسلامی نیز در این رویکرد تاثیرات بسزایی را داشته‌اند که می‌توان از میان آن‌ها، به آموزه علم حضوری اشاره نمود. [۵] نتیجه‌ای که از این رویکرد قدما گرفته می‌شود، این است که معرفت پدیده‌ای معقول است و قابلیت انکار از سوی انسان را ندارد و ادعای شکاکیت یا نسبیت‌گرایی مطلق، نامعقول است، زیرا تحقق معرفت یقینی، فی‌الجمله غیر قابل انکار بوده و کسی نمی‌تواند آن‌ها را انکار نماید. باید توجه نمود که اصل اجتماع نقیضین و سایر بدیهیات، سرمایه‌های معرفتی بشریت می‌باشند و زندگی بدون آن‌ها امکان‌پذیر نیست و در نتیجه، انکار مطلق معرفت نیز معقول نیست. در مقابل این رویکرد، رویکرد مدرن وجود دارد که از عصر دکارت[۶] آغاز شده و در خلال آن، شک در همه چیز و حتی معرفت ما به خودمان، پذیرفته می‌شود. البته دکارت معرفت به خود را می‌پذیرد؛ اما شک در همه چیز را ابتدا پذیرفته و همین موضوع، نقطه اشتباه او می‌باشد. ابن سینا مطلب زیبایی را در این زمینه بیان می‌نماید: اگر کسی من را انکار نماید، از هیچ راهی نمی‌تواند آن را اثبات نماید و باید در شکاکیت مطلق بماند. زیرا فردی اگر بخواهد فعلی از افعال انسان را اثبات نماید و از راه آن من را اثبات نماید، باید تصمیم و فاعلی وجود داشته باشد، حال این فعل را می‌خواهید مطلق بگیرید یا مضاف به من، اگر مطلق باشد نتیجه‌اش فاعل «ما» می‌باشد و «من» ثابت نمی‌شود و اگر آن را مضاف بر من ببینید، پس من را پیش‌فرض دانسته‌اید و باز هم نمی‌تواند من را اثبات نماید. معتقدین به این دو گروه، در عصر حاضر بسیار اندک‌اند و کسی را نمی‌توان یافت که اصل دوم را نپذیرد و لذا اصول بعدی، خصوصا اصل سوم، از اهمیت بیش‌تری در مباحث معرفت‌شناسی برخوردارند. [۷] رویکرد معاصر نیز که بسیار گسترده مورد توجه قرار گرفته، به رویکرد فیلسوفان تحلیلی اطلاق می‌شودکه روش خاصی در معرفت‌شناسی دارند و تبیین آن‌ها در فصل اول کتاب «پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر»، آمده است. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی معرفت‌شناختی| بخش چهارم. اصل چهارم: گسترش‌پذیری معرفت‌های یقینی اصل پنجم: لزوم تعهد به حقیقت و رهایی از گرایش‌ها اصل ششم: ثبات حقیقت و دگرگونی معلوم  اصل هفتم: بطلان سوبژکتیویسم برای کلمه «سوژه»، ترجمه‌های مختلفی در فارسی مانند: فاعل، موضوع و انفسی ارایه شده و حتی برخی از واژه فرانسوی سوژه به معنی موضوع برای آن استفاده می‌نمایند، در مقابل سوبژه، اوبژه قرار دارد که به معنی عین و آفاق ترجمه شده است. سوبژکتویسیم یا subjectivism عبارت است از اعتقاد به این که تجربه ذهنی، اساس همه معیارها و قوانین است. هر شخص از ذهنیت خاص خویش برخوردار است و ذهنیت هر شخص بر اساس علایق و سلایق فردی متمایز از ذهنیت اشخاص دیگر است. در این تلقی، احکام و گزاره‌ها نهایتاً به رهیافت‌ها، علایق و سلایق ذهنی فرد باز می‌گردد. سوبژکتیویسم در مقابل عینیت‌گرایی (ابژکتیویسم) و واقع‌گرایی قرار می‌گیرد. آشنایی با سوبژکتیویسم (نسبیت‌گرایی پنهان) این مفهوم که در معرفت‌شناسی و فلسفه غرب راه پیدا کرده، متاسفانه به اندازه بایسته، مورد توجه قرار نگرفته در حالی که یکی از کلیدی‌ترین مسائل و مباحث مطرح در معرفت‌شناسی بوده و عمده انحرافاتی که امروزه در مکاتب سیاسی اجتماعی وجود دارد، از همین امر ناشی شده است. نقطه شروع این حرکت، کانت بود که به اعتراف خودش، تفسیر جدیدی از حقیقت ارائه نموده و انقلابی کوپرنیکی در معرفت‌شناسی به راه انداخت. وی اصل اول بحث ما، یعنی حقیقت را تغییر داد و آن را عبارت از مطابقت عین با صورت ذهنی دانست. به اعتقاد کانت، معنای حقیقت باید وارونه و انسانی شود. البته برخی این دیدگاه را به دکارت هم نسبت داده‌اند که او نیز طبق نظر برخی از شارحان، اولین به وجود آورنده این انحراف در معنای حقیقت بود. البته این امر خیلی اهمیت ندارد و آن چه مورد اهمیت است، این است که بسیاری از فلسفه‌های غربی، امروزه گرفتار این نسبیت‌گرایی پنهان هستند. کییرکگور نیز ضد عقل است و برای توجیه معرفت‌شناسی دینی خود، به همین امر متمسک شده است. ویتگنشتاین نیز که در فلسفه امروزه غرب و فیلسوفان غربی، تاثیر بسیار زیادی گذاشته، همین‌گونه است. باید دقت شود که حتی واژه‌هایی مثل پارادایم (به معنای ساختار و نه به معنای الگو) نیز، ناشی از به‌کارگیری نظریه ویتگنشتاین اول، در حوزه فلسفه علم است. او معتقد بود که علم به‌دنبال کشف ساختارهای ذهنی است نه مطابقت با واقع؛ و نسل بعد از او، تمام علوم را این‌گونه دانسته‌اند و نهایتا منجر به دیدگاه پارادایم‌ها شد. آثار و نتایج بحث: بررسی تطبیقی مبانی معرفت‌شناسانه علوم انسانی مدرن و علوم انسانی اسلامی در یک نگاه: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/220 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی معرفت‌شناختی| بخش پنجم. ▫️  پاسخ به برخی اشکالات معرفت‌شناسانه به امکان تحقق علم دینی را می‌توان از نتایج این بحث برشمرد: ▪️ گزاره‌های دینی در مقام داوری _در حوزه تجربیات_ ابطال‌پذیر نیستند، پس علمی نیستند. (واقع‌نمایی آنها قابل احراز نیست) ▫️ تنها معیار علمی بودن، ابطال‌پذیری نیست، بلکه بر اساس بنیادهای عام معرفتی این مطلب قابل اثبات است که: گزاره‌های حاصل از کشف روشمند از منابع دینی نیز، قابلیت احراز واقع‌نمایی دارند. وانگهی، خود علمی بودن بر اساس معیار ابطال‌پذیری، مورد اتفاق نیست، و حداقل دو پارادایم دیگر (تفسیری و انتقادی) دیدگاه متفاوتی دارند. ▪️ ارزش معرفتی گزاره‌های دینی در ناحیه قلمرو: قلمرو گزاره‌های دین حداقلی است، یعنی به لحاظ معرفتی دامنه محدودی از حقایق را به ما نشان می‌دهند، و در نتیجه نباید با تلقی حداکثری، وارد فهم گزاره‌های دین شد. ▫️ کارکرد مورد توافق همگانیِ «دین» هدایت به آخرت بهینه است. هدایت، صفتی است که به حالت فکری روانی رفتاری جهت‌داده‌شده به سوی عدالت و جلب رضایت خداوند اطلاق می‌شود. (شکل‌گیری شخصیت فرد)، امور زندگانی دنیایی افراد، تاثیر معنی‌دار در شکل‌گیری شخصیت آنها دارد. بنابراین اگر دین بخواهد عهده‌دار هدایت باشد، باید نسبت به امور زندگانی دنیایی موضع مناسب اتخاذ کند و دستورالعمل مناسب ارائه نماید. ▪️ بر اساس تمایز پدیده از پدیدار، شناخت امور متافیزیکی مانند وجود خدا، ممکن نیست. ▫️ نقدهای وارد بر دیدگاه کانت، پاسخ این اشکال است. از جمله: چگونگی کشف اصل دیدگاه کانت، خارج از حوزه پدیدارها؟  و در نتیجه قابل تعمیم نبودن اصل نظریه کانت یا به بیان دیگر نسبی بودن. ▪️ فهم از دین باید خود را با تجربه و عقلانیت تجربی هماهنگ کند. ▫️ فهم از دین، در چهارچوب عقلانیت پایه و تجربه قطعی قرار می‌گیرد و تابعی از برهان است لذا فرضیات تجربی غیرقطعی ولو با شواهد زیاد، نمی‌توانند تعیین‌کننده صحت یا سقم فهم دینی باشند. ▪️ ارزش معرفتی وحی: وحی تجربه شخصی است، خطاپذیر است، تاریخی است لذا قابل تعمیم و الگوبرداری نیست. ▫️ وحیِ به‌معنی خاص آن، که دریافت واقعیتی در هستی، از خداوند (منبع ماوراء تجربی و عقلی بشری) است، کشف از توصیف یا تبیین پدیده‌ای در هستی را ارائه می‌کند و دارای شواهد صدق بر این کشف است. لذا هر چه بر «علم صادق» که کاشف از واقعیت است بار می‌شود بر وحی نیز بار می‌شود. (قدرت تعمیم و فرازمانی و فرامکانی بودن) ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی معرفت‌شناختی| بخش ششم و پایانی. مباحث و مفاهیم کلیدی معرفت‌شناسی و شناخت ، پارادایم شبکه‌ای ، علوم انسانی اسلامی ، منطق فهم دین پی‌نوشت‌ها [۱] مانيفستی برای معرفت‌شناسی تهيه شده است که حول سه محور مذکور، اصول مختار در عرصه معرفت‌شناختی علوم انسانی گردآوری گردیده است. عنوان اين اثر «مبانی معرفت‌شناختی علوم انسانی در انديشه اسلامی» تالیف حجت‌الاسلام حسین‌زاده است. [۲] تفصيل اين مطلب، در فصل اول کتاب «پژوهشی تطبيقی در معرفت‌شناسی معاصر» مورد بررسی قرارگرفته است. [۳] در رويکرد معرفت‌شناسی اسلامی و فلسفه‌های همگن، معرفت‌شناسی با معرفت آغاز می‌شود و اين موضوع، نکته قابل توجهی در این بحث است. [۴] اين دسته‌بندی از ابداعات حجت‌الاسلام حسین‌زاده است که به اذعان خود وی هر چند مصطلح نيست، اما می‌توان آن‌را از تاريخ فلسفه بشری به دست آورد. [۵] حجت‌الاسلام حسین‌زاده در شماره شش مجله «معارف عقلی»، مقاله‌ای را با عنوان «عقلانيت معرفت»، ارائه نموده‌اند که به تبيين اين سير تاريخی پرداخته و نقش انديشمندان مسلمان را در ايجاد تحول در اين عرصه بيان کرده است. ايشان، طرح اين آموزه را برای اولين بار به ابن‌سينا منسوب نموده است. [۶] رنه دِکارْت (زادهٔ ۳۱ مارس ۱۵۹۶ در دکارت (اندر الوآر) فرانسه — درگذشتهٔ ۱۱فوريهٔ ۱۶۵۰ در استکهلم سوئد)، رياضی‌دان وفيلسوف فرانسوي بود. [۷] ميان شکاکيت و نسبیت‌گرايی نيز تفاوت وجود دارد که می‌توان آن‌را اين‌گونه تبيين نمود: شخص معتقد به شکاکيت مطلق، در همه معرفت‌ها شک و ترديد می‌نمايد. در تاريخ اروپا، هشت يا نه دوره را می‌توان پيدا نمود که چنين عقيده‌اي به اوج خود رسيد. اما در طول تاريخ اسلام در ميان مسلمانان کسی نبوده که به آن اعتقاد داشته باشد. البته اخيرا عده‌ای پيدا شده‌اند که ادعا می‌کنند کسانی مانند غزالی از شکاکين بوده‌اند. اما در نسبيت‌گرايی اين‌گونه مطرح می‌شود که امکان شناخت وجود دارد؛ اما اين شناخت مطلق نبوده و بر اساس ساختار خاص ذهنی که هم‌اکنون وجود دارد، قابل قبول است و امکان تخلف آن‌ها در ساختاری ديگر، وجود دارد. مثلا قطر ماه از روی زمين ۲۵ سانتيمتر است و هر چه به آن نزديک‌تر می‌شويم، آن را متفاوت می‌بينيم و هر دو نگاه نيز صحيح‌اند. به صورت مشخص در مثال اجتماع نقيضين، نسبيت‌گرای مطلق، اذعان به امتناع آن دارد؛ اما معتقد است که اين پذيرش، بر اساس ساختارهای فعلی ذهن وی صورت گرفته و ممکن است در ساختاری ديگر، ممتنع هم نباشد. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ فهرست مطالب مبانی معرفت‌شناختی. ▫️ جایگاه در پارادایم شبکه‌ای: ▫️ eitaa.com/vaseti/206 ▫️ فرآیند معرفتی تمدن غرب: ▫️ eitaa.com/vaseti/207 ▫️ چرایی: ▫️ eitaa.com/vaseti/208 ▫️ مسائل و منابع: ▫️ eitaa.com/vaseti/211 ▫️ متن مبانی: ▫️ eitaa.com/vaseti/214 ▫️ فایل مبانی: ▫️ eitaa.com/vaseti/220 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ ذیل مبحث مبانی معرفتی، طبق منطق و ترتیب تصویر فوق، پس از ارائه مبانی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی، در ادامه به مبانی روش‌شناختی پرداخته می‌شود ان‌شاءالله. ▫️ فهرست مختصر و مفصل: ▫️ eitaa.com/vaseti/99 ▫️ eitaa.com/vaseti/100 ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی روش‌شناختی| بخش اول. مساله بحث: بسته مبنایی «روش‌شناسانه» در پارادایم شبکه‌ای حاوی چه گزاره‌هایی است؟ پیش‌فرض‌ها: بسته معرفت‌شناسانه در پارادایم شبکه‌ای پیش‌فرض‌های بحث «روش‌شناسی» هستند که اهم محورهای آن عبارتند از: واقعیتی خارج از ذهن ما وجود دارد (ناوابسته به ذهن و اراده ما). دست‌یابی به این واقعیت ممکن است. حقیقت= ادراک مطابق باواقع صدق= مطابقت با واقع هر کسی مجموعه‌ای ازادراکات یقینی را دارد (بدیهیات منطق و فلسفه) علم حضوری سنگ‌بنای ادراکات انسان است. با استفاده از ابزار بدیهیِ شکل اول منطق و استدلال‌های مباشر (عکس، عکس نقیض)، می‌توان ادراکات یقینی دیگری را تولید کرد. (گسترش‌پذیری ادراکات یقینی) معرفت = ادراکات صادق موجّه دست‌یابی یقینی به واقعیت، ممکن و معقول است= عقلانیت معرفت= رئالیسم (در برابر ایده‌آلیسم به‌معنی ذهن‌گرایی) بنابراین: واقع‌گرایی ممکن است ذهن‌گرایی یا سوبجکتیویسم ضروری نیست. پس پارادایم تفسیری تنها راه ممکن کشف واقع نیست. چهارچوب‌های ذهنی (پارادایم‌ها یا هر گونه پیش‌فرض و پیش‌داوری) سرنوشت‌ساز نیستند و می‌توان در همه آنها حقیقت ثابتی را کشف کرد. واقعیت ثابت است و ادراک ما از واقعیت قابل تغییراست. در علم حضوری نیز معرفت بالوجه ممکن است. (ضروری نیست که تمام المعلوم عندالعالم منکشف شود) منابع معرفت بشری منحصر در تجربه نیست. عقل و شهود و نقل هم کشف از واقع دارند. ساختار و قوانین طبیعت و فطرت، از منابع کشف واقع هستند. ادراک حسی فقط عوارض پدیده‌های مادی را درک می‌کند. مهم‌ترین منبع معرفتی انسان عقل است و دلیل موجه بودنِ آن، ابتناء بر بدیهیات یامایصل‌الی‌البدیهی است. (ابتناء بر قضایای پیشینی) روند تولید معرفت و ایجاد کثرت در ادراکات، با پیگیری روند تولید مفاهیم و پیدایش کثرت در مفاهیم، کشف می‌شود. مفاهیم به مواردی مانند «حقیقی» ، «اعتباری» ،«جزئی» ، «کلی» ، «معقولات اولی» ،«معقولات ثانیه» ، «معقولات فلسفی» ، «معقولات منطقی» تقسیم می‌شوند. ابزار ایجاد معرفت‌های ترکیبی، تفکر است (فرآیند تولید تعریف‌ها و فرآیند تولید حجت‌ها) مفاهیم اعتباری و ارزشی می‌توانند دارای منشاء انتزاع حقیقی باشند و تابعی از آن منشاء باشند. معیار صدقِ قضایای بدیهی، یا به‌دلیل ذاتی بودن محمول برای موضوع است یا به‌دلیل ارجاع آن بدیهی به علم حضوری. پدیده‌ها دارای ابعاد و سطوح و لایه‌ها و مراتبی هستند پس معرفت نیز می‌تواند در عین اینکه هسته ثابت دارد دارای مراتب و ابعاد باشد. به دلیل ذومراتب و ذواضلاع بودن پدیده‌ها، رئالیسم خام (یکسان و یکنواخت‌انگاری دریافت اولیه از هر پدیده) غلط است و رئالیسم شبکه‌ای (بررسی پدیده در شبکه هستی از ابعاد مختلف) بیشترین کشف از واقعیت را دارا می‌باشد. به دلیل رئالیسم شبکه‌ای، پارادایم‌های اثبات‌گرایی و تفسیری و انتقادی نمی‌توانند به‌تنهایی کاشف از واقع باشند بلکه پارادایم شبکه‌ای لازم است. (بررسی پدیده و کشف مختصات آن در شبکه هستی) پدیده‌ها از حیث وجودی محدودند لذا قرائت‌های مختلف از یک پدیده بی‌پایان نیست و صدق و کذب‌بردار است. استقراء وقتی به حد خاصی در پدیده برسد، مفید قطع روانشناختی است، لذا در کسب معرفت قابل استفاده است. گزاره‌های وحیانی و نقلی، مانند گزاره‌های علمی و فلسفی معنادار هستند و زبان آنها زبان توصیف و کشف واقع است. معیار ادراک صادق در علوم انسانی اسلامی، عبارتست از: مبناگرایی مبتنی بر بدیهیات + روش بدیهی تولید معرفت‌ها + هماهنگی با اهداف و مقاصد شریعت + هماهنگی با گزاره‌های دینی. فرضیه بحث: ۱. روش = توصیف فرآیند انجام صحیح یک کار. و روش‌شناسی = تبیین روش (موجّه‌سازی روش، بر اساس اصول و قواعد منطق پایه) ۲. روش‌های سه‌گانه مشاهده تجربی، برهان عقلی، شهود قلبی برای کشف واقعیت‌ها، معتبرند. ۳. ترکیب روش‌های کمّی، کیفی به بهینه‌سازی فرآیند تحقیق کمک می‌کند. ۴. ترکیب روش استقرایی و قیاسی به بهینه‌سازی فرآیند تحقیق کمک می‌کند. ۵. رویکرد میان‌رشته‌ای به بهینه‌سازی فرآیند تحقیق کمک می‌کند. ۶. روش الگوریتمی شش مرحله‌ای برای کشف واقعیت‌ها، روش منتخب است. (الگوریتم تحقیق شش مرحله‌ای) ۷. روش «تفکر شبکه‌ای» حاوی ابزارهای اصلی برای الگوریتم فوق است. تبیین بحث: «روش‌شناسی» یکی از شاخه‌های «فلسفه علم» از فلسفه‌های مضاف است که به بررسی «پدیده» از بیرون می‌پردازند (از معرفت‌های درجه دوم است). در روش‌شناسی، فرآیند کشف واقعیت و رسیدن به حقیقت بررسی می‌شود به‌طوری که مبتنی بر عقلانیت پایه و منسجم با آن باشد (موجّه‌سازی). «روش» در علوم، توصیف منابع، مراحل، ابزارها و ضوابط یک تلاش فکری برای تولید «معرفت» است. (باور صادق موجّه) ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مبانی روش‌شناختی| بخش دوم و پایانی. پشت‌صحنه «روش» در علوم، قانونمندی هستی و ضابطه‌دار بودن وجود و عدم پدیده‌ها و حرکت و تغییر پدیده‌هاست؛ چرا که فقط در این صورت می‌توان با بررسی چندین تجربه حضوری یا حصولی، حکم به «تعمیم» داد. از سوی دیگر «تنوع روش‌ها» با طیف‌دار بودن هستی (فازی بودن) و مراتب داشتن وجود و عدم پدیده‌ها و حرکت و تغییر در پدیده‌هاست (تعابیری مانند ابعاد، لایه‌ها، زوایا، سطوح، و…بیانگر همان «مراتب» داشتن است.) «روش‌شناسی» با خطا در شناخت، مغالطات و در نتیجه با صدق و کذب در نتایج تحقیقات گره خورده است؛ بروز خطا در شناخت، نشان داده است که پدیده‌ها همیشه همانطور که به نظر می‌رسد نیستند؛ پدیده‌ها می‌توانند شرور باشند (غیر از آنچه هستند به نظر بیایند) و اینطور نیست که با اولین تماس فکری با پدیده، شناخت قطعی جامع از آن حاصل می‌شود. مکتب‌های روش‌شناسانه تابعی از پارادایم‌های سه‌گانه رایج در علوم هستند: پارادایم اثبات‌گرایی ، تفسیری و انتقادی (نکته: در فضای پُست‌مدرن، پارادایم گفتمانی و هرمنوتیک فلسفی، ویرایشی از پارادایم تفسیری هستند.)  و مبنای روش‌شناسانه موسسه نیز تابعی از پارادایم شبکه‌ای است. بر اساس پارادایم شبکه‌ای: ۱. تجربه، از منابع معرفت است و روش تجربی که مبتنی بر استقراء است، با ضوابطش، معرفت‌زا است و کاشف از ساختار یا معادله‌ای در خلقت است. ۲. عقل، از منابع معرفت است و روش عقلانی که مبتنی بر برهان منطقی و قیاس است با ضوابطش، معرفت‌زا است. لذا روش «تحلیل مفهومی» برای کشف برخی از ابعاد یک پدیده باید به‌کار برود. ۳. وحی یا شهود قلبی، از منابع معرفت است و روش وحیانی که مبتنی بر شهود و علم حضوری است با ضوابطش، معرفت‌زا است. ۴. «کمیّت» نماد حدّ و مرز و کثرت و تمایز در هستی است لذا کَمّیت‌‌جویی، از روش‌های معرفت‌زاست و روش‌های مبتنی بر کمّیت، کاشف بُعدی از ابعاد پدیده‌ها می‌باشند. ۵. «کیفیت» نماد تشکیکی بودن وجود و مراتب در هستی است، لذا کیفیت‌جویی، از روش‌های معرفت‌زاست و روش‌های مبتنی بر کیفیت، کاشف بُعدی از ابعاد پدیده‌ها می‌باشند. ۶. ظاهر و بُعد محسوس پدیده‌ها، فارغ از متغیرهای زمانی و مکانی و ارتباطی، بخشی از وجود واقعی آنهاست لذا روش تجربی با ضوابطش معرفت زاست. ۷. باطن و بُعد نامحسوس پدیده‌ها (منشاءهای درونی بروز و ظهورات هر پدیده) بخشی از وجود واقعی آنهاست و می‌تواند بر اساس «بستر و زمینه و متغیرهای زمانی و مکانی و ارتباطی» تغییر کند. لذا روش‌های تفسیری وابسته به زمینه یا فاعل شناسا با ضوابطش می‌تواند معرفت‌زا باشد. نکته بسیار مهم: امکان تغییر در پدیده بر اساس تاثیرات زمینه‌ای، نامحدود نیست و به طیف اصلی وجودی پدیده محدود می‌شود. ۸. بر این اساس (یعنی محور هفتم) روش «هرمنوتیکی» مبتنی بر مبناگروی معرفت‌شناسانه، قابل استفاده است و برای کشف برخی از ابعاد و لایه‌های پدیده‌ها و گزاره‌ها باید مورد استفاده قرار بگیرد. ۹. بر همین اساس روش «پدیدارشناسانه» نیز برای کشف برخی از ابعاد و لایه‌های پدیده‌ها باید مورد استفاده قرار بگیرد. ۱۰. بر همین اساس، روش «تحلیل تاریخی» نیز که بستری برای مشاهده عینی رفتارهای پدیده‌ها و کشف معادلات نهفته در آنهاست، باید مورد استفاده قرار بگیرد. ۱۱. بر همین اساس، روش «عرف‌کاوی» که از روش‌های وابسته به زمینه و بستر پدیده یا متن است نیز باید مورد استفاده قرار بگیرد. از نتایج این اصل، ضرورت استفاده از «تحلیل‌های زبانی» در کشف واقعیت‌هاست. ۱۲. علوم مختلف، بررسی پدیده‌های خلقت از زوایای مختلف هستند و از آنجایی‌که پدیده‌ها تک‌بُعدی نیستند و شبکه‌ای هستند، برای کشف تمام جوانب و زوایای یک پدیده به هدف پیش‌بینی و کنترل، باید از روش‌های «میان‌رشته‌ای» استفاده کرد. مجموعه این اصول دوازده‌گانه را می‌توان در «الگوریتم تحقیق موضوع‌محور» به‌صورت زیر تجمیع کرد: در روش تحقیق، برای کشف واقعیت‌ها، از رویکرد تلفیقی_تطبیقی استفاده می‌کنیم؛ تلفیق و تطبیق شش رویکرد زیر: رویکرد تحلیل زبانی، تحلیل مفهومی، پدیدارشناسی و تجربی، تحلیل وجودی، تاریخی، میان‌رشته‌ای که به ترتیب ذکر شده، مورد استفاده قرار می‌گیرند: ▫ eitaa.com/vaseti/226 نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه: نتیجه بحث در روش‌شناسی، دست‌یابی به فرآیند صحیح و جامع در هفت حوزه «فهم، توصیف، تعریف، تبیین،‌ تفسیر،‌ توجیه و توصیه» پدیده‌ها به‌طور مستقیم یا گزاره‌های حاکی از واقعیت‌هاست. و نتیجه بحث روش‌شناسی، در فضای علوم دینی، دست‌یابی به روش موجّه در تولید «علم دینی» است؛ لذا مبنای روش‌شناسانه در علم دینی که امتداد مبانی روش‌شناسانه فوق باشد، باید تعیین گردد. مبنای روش‌شناسانه مختار در تولید علم دینی= اجتهاد سیستمی: ▫️ ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ الگوریتم تحقیق شش‌مرحله‌ای. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
مبنای روش شناسانه.pdf
442.3K
﷽ ⚪️ مبانی روش‌شناختی. ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ مطالب مبانی روش‌شناختی. ▫️ متن ▫️ eitaa.com/vaseti/224 ▫️ الگوریتم تحقیق شش‌مرحله‌ای ▫️ eitaa.com/vaseti/226 ▫️ فایل ▫️ eitaa.com/vaseti/227 ▫️ روش‌شناسی مبنایی و کاربردی ▫️ eitaa.com/vaseti/224 ▫️ اجتهاد سیستمی ▫️ eitaa.com/vaseti/233 ▫️ مبانی اجتهادی ▫️ eitaa.com/vaseti/234 ◽️ نکته مهم: محتوای مبانی روش‌شناختی به نحو مختصر منتشر شد و محتوای روش‌شناسی کاربردی به نحو مفصل و پس از اتمام مبحث مبانی، منتشر خواهد شد ان‌شاءالله. ▫️ محورهای روش‌شناسی کاربردی: ۱.       روش‌شناسی عام ۲.       روش‌شناسی علم ۳.       منطق و روش تحقیق ۴.       روش تحقیق در علوم انسانی ۵.       پارادایم‌ها و دستگاه‌های معرفتی ۶.       رویکردهای تحقیقاتی و رویکرد سیستمی ۷.       منطق فرآیندی و روح معنا ۸.       روش موضوع‌شناسی و مساله‌شناسی ۹.       روش اطلاعات‌شناسی ۱۰. روش فرضیه‌سازی ۱۱.     روش مدل‌سازی ۱۲.     روش تولید علم و نظریه‌پردازی ۱۳.     الگوریتم اجتهاد و تولید علم دینی ۱۴.     روش برنامه‌ریزی استراتژیک ۱۵.     روش طراحی نقشه علم ۱۶.     روش سنجش و آزمون نظریه‌ها ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti