﷽
⚪️ چرا معرفتشناسی؟
1⃣ چرا «معرفتشناسی و فلسفه علم»؟ چه ارتباطی با زندگی ما و ارتقاء کیفیت آن دارد؟
▫️ معرفتشناسی، روش ارزیابی باورها است و با توجه به اینکه باورها، جریان آگاهی انسان را شکل میدهند و کیفیت زندگی انسان تابعی از سطح آگاهی اوست، لذا علم معرفتشناسی برای حفظ زندگی از انحراف و ارتقاء کیفیت آن ضروری است.
2⃣ زاویه دید و افق دید چه تاثیری در زندگی ما دارند؟
▫️ کشف یک واقعیت نیازمند کشف تمام ابعاد آن است + کسی که زاویه دید و افق گستردهتری داشته باشد، توان کشف ابعاد بیشتری را دارد، پس: نیاز به افق دیدی گسترده بر کل هستی داریم تا بتوانیم واقعیت را تشخیص دهیم.
3⃣ آیا آگاهیهای ما واقعا آگاهی هستند؟
▫️ لزوما هر احساس آگاهی، برخاسته از واقعیتها نیست و ذهن قدرت توهمسازی دارد.
4⃣ ملاک تشخیص آگاهی از توهّم چیست؟
▫️ با ابزار «روششناسی»، «انسجامشناسی»، «ملاکشناسی» میتوان حقایق را از توهمات تصفیه کرد.
5⃣ چگونه افقدید خود را گسترش دهیم؟
▫️ با پروتکل «واقعنگری»
6⃣ آیا دارای آگاهیهای پراکنده هستیم یا بر اساس یک دستگاه منطقی روشمند منسجم از آگاهی، زندگی میکنیم؟
▫️ عموم مردم بر اساس آگاهیهای پراکنده و بر اساس احساس نیاز روزانه و فردای خود زندگی میکنند و بههمین دلیل عملکردهای آنها لزوما منطقی و منسجم و مدیرانه نسبت به زندگی نیست.
7⃣ یک سیستم فکری منسجم چگونه بوجود میآید؟
▫️ با هماهنگسازی میان آکسیومها (اصول و مبانی اولیه و زیرساختی) با دیگر گزارههایی که توسط آن منبع فکری تولید شدهاند.
8⃣ آیا ادیان میتوانند منبع علوم و دستگاههای علمی باشند یا اینکه حداکثر، منبع ارزشها هستند؟
▫️ تجربه مستقیم مراجعه به منابع دینی نشان میدهد که ادیان منبع علوم نیز هستند و تنها به ارزشها اکتفا نشده است.
9⃣ آیا تئوریهای «علم دینی» امکانپذیرند؟
▫️ استفاده از «روش تولید نظریه» در علوم دینی، تئوری «علم دینی» را امکانپذیر میسازد.
#مبانی #معرفتشناسی #فلسفه_علم #علم #واقعیت #حقیقت #علم_دینی #صدق
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی معرفتشناختی| بخش اول
موضوع بحث
بسته «معرفتشناسی» مبتنی بر هستیشناسی حکمت متعالیه، حاوی چه گزارههایی است؟
مساله بحث
باورهای صادق مُوجَّه چگونه بهدست میآیند و چگونه میتوان باورهای صحیح را از توهمات تفکیک کرد؟
فرضیه بحث
کلیه مسائل معرفتشناسی پاسخگوی ده مساله هستند:
۱. معرفت چیست؟
۲. سنگبنای معرفت چیست؟
۳. منابع معرفت کدامند؟
۴. صدق چیست؟
۵. مفاهیم چگونه کثرت و طبقهبندی پیدا میکنند؟
۶. قضایا چگونه تولید میشوند؟
۷. ملاک صدق و اعتبار در قضایا چیست؟
۸. عوامل زمینهساز معرفت کدامند؟
۹. معرفت، ضرورتاً نسبی است یا معرفتِ قطعی ممکن است؟
۱۰. صعود و نزول معرفتی چگونه حاصل میشود؟
بررسی این مسائل با دیدگاه فلاسفه و معرفتشناسان مسلمان به نتایج زیر میرسد:
۱. واقعیتی خارج از ذهن ما وجود دارد (ناوابسته به ذهن و اراده ما).
۲. دستیابی به این واقعیت ممکن است.
۳. حقیقت = ادراک مطابق با واقع.
۴. صدق = مطابقت با واقع.
۵. هر کسی مجموعهای از ادراکات یقینی را دارد (بدیهیات منطق و فلسفه)
۶. علم حضوری سنگبنای ادراکات انسان است.
۷. با استفاده از ابزار بدیهیِ شکل اول منطق و استدلالهای مباشر (عکس، عکسنقیض)، میتوان ادراکات یقینی دیگری را تولید کرد. (گسترشپذیری ادراکات یقینی)
۸. معرفت = ادراکات صادق موجّه.
۹. دستیابی یقینی به واقعیت، ممکن و معقول است = عقلانیت معرفت = رئالیسم (در برابر ایدهآلیسم بهمعنی ذهنگرایی)
بنابراین:
۱۰. واقعگرایی ممکن است
۱۱. ذهنگرایی یا سوبجکتیویسم ضروری نیست.
۱۲. پس پارادایم تفسیری تنها راه ممکن کشف واقع نیست.
۱۳. چهارچوبهای ذهنی (پارادایمها یا هر گونه پیشفرض وپیشداوری) سرنوشتساز نیستند و میتوان در همه آنها حقیقت ثابتی را کشف کرد.
۱۴. واقعیت ثابت است و ادراک ما از واقعیت قابل تغییر است.
۱۵. در علم حضوری نیز معرفت بالوجه ممکن است. (ضروری نیست که تمام المعلوم عندالعالم منکشف شود)
۱۶. منابع معرفت بشری منحصر در تجربه نیست.
۱۷. عقل و شهود و نقل هم کشف از واقع دارند.
۱۸. ساختار و قوانین طبیعت و فطرت، از منابع کشف واقع هستند.
۱۹. ادراک حسی فقط عوارض پدیدههای مادی را درک میکند.
۲۰. مهمترین منبع معرفتی انسان عقل است و دلیل موجه بودنِ آن، ابتناء بر بدیهیات یا مایصلالی البدیهی است. (ابتناء بر قضایای پیشینی)
۲۱. روند تولید معرفت و ایجاد کثرت در ادراکات، با پیگیری روند تولید مفاهیم و پیدایش کثرت در مفاهیم، کشف میشود.
۲۲. مفاهیم به مواردی مانند «حقیقی» ، «اعتباری» ،«جزیی» ، «کلی» ، «معقولات اولی» ،«معقولات ثانیه» ، «معقولات فلسفی» ، «معقولات منطقی» تقسیم میشوند.
۲۳. ابزار ایجاد معرفتهای ترکیبی، تفکر است. (فرآیند تولید تعریفها و فرآیند تولید حجتها)
۲۴. مفاهیم اعتباری و ارزشی میتوانند دارای منشاء انتزاع حقیقی باشند و تابعی از آن منشاء باشند.
۲۵. معیار صدقِ قضایای بدیهی، یا به دلیل ذاتی بودن محمول برای موضوع است یا به دلیل ارجاع آن بدیهی به علم حضوری.
۲۶. پدیدهها دارای ابعاد و سطوح و لایهها و مراتبی هستند، پس معرفت نیز میتواند در عین این که هسته ثابت دارد دارای مراتب و ابعاد باشد.
۲۷. به دلیل ذومراتب و ذواضلاع بودن پدیدهها، رئالیسم خام (یکسان و یکنواختانگاری دریافت اولیه از هر پدیده) غلط است و رئالیسم شبکهای (بررسی پدیده در شبکه هستی از ابعاد مختلف) بیشترین کشف از واقعیت را دارا میباشد.
۲۸. به دلیل رئالیسم شبکهای، پارادایمهای اثباتگرایی و تفسیری و انتقادی نمیتوانند به تنهایی کاشف از واقع باشند بلکه پارادایم شبکهای لازم است. (بررسی پدیده و کشف مختصات آن در شبکه هستی)
۲۹. پدیدهها از حیث وجودی محدودند لذا قرائتهای مختلف از یک پدیده بیپایان نیست و صدق و کذببردار است.
۳۰. استقراء وقتی به حد خاصی در پدیده برسد، مفید قطع روانشناختی است، لذا در کسب معرفت قابل استفاده است.
۳۱. گزارههای وحیانی و نقلی، مانند گزارههای علمی و فلسفی معنادار هستند و زبان آنها زبان توصیف و کشف واقع است.
۳۲. معیار ادراک صادق در علوم انسانی اسلامی، عبارت است از: مبناگرایی مبتنی بر بدیهیات + روش بدیهی تولید معرفتها + هماهنگی با اهداف و مقاصد شریعت + هماهنگی با گزارههای دینی.
#مبانی #معرفتشناسی #فلسفه_علم #علم #واقعیت #حقیقت #صدق
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی معرفتشناختی| بخش دوم.
تبیین بحث
(براساس درسهای حجتالاسلام حسینزاده در موسسه مطالعات راهبردی)
بحث در حوزه معرفتشناسی بر اساس دیدگاههای اسلامی، باید حول سه محور اساسی صورت پذیرد: معرفتشناسی عام یا مطلق، معرفتشناسی مقید یا دینی و نهایتا، اصول گفتمان و احتجاج عقلایی.[۱]
گونههای معرفتشناسی:[۲]
معرفتشناسی را به طور کلی، میتوان به دو دسته معرفتشناسی مطلق و مقید تقسیم نمود و بحث از هر دو گونه آن، در این مقام ضرورت دارد. نوع مطلق معرفتشناسی، گونهای است که به یک حوزه خاص از معرفت بشری محدود نبوده و به قواعد و اصول معرفتشناختی هر یک از معرفتهای بشری میپردازد.
در مقابل آن، معرفتشناسی مقید است که ناظر به حوزههای خاصی از معارف بشری بوده و گزارههای آن حوزه خاص را مورد توجه قرار میدهد. مانند معرفتشناسی دینی که ناظر به حوزه گزارههای دینی است و یا مانند معرفتشناسی گزارههای تجربی که بخش وسیعی از فلسفه علم را پوشش میدهند و یا فلسفه اخلاق که عمده مباحث آن، به معرفتشناسی گزارههای اخلاقی اختصاص دارد.
البته ما از میان این انواع معرفتشناسی، باید به نوع مطلق و از میان انواع مقید آن، به معرفتشناسی دینی توجه نماییم.
مبانی معرفتشناختی علوم انسانی در اندیشه اسلامی:
اصل اول: عقلانیت معرفت
اولین اصلی که در حوزه معرفتشناسی مطلق باید مبنا قرار گیرد، اصل «عقلانیت معرفت» [۳] است. کلمه عقلانیت، واژهای است که برداشتهای گوناگونی از آن شده و مراد این است که معرفت پدیدهای عقلانی و غیر قابل انکار بوده و چنین انکاری، امری نامعقول و غیرعقلانی است. البته تبیین نامعقولبودن این امر، نیاز به تبیین رویکردهای معرفتشناسی در قالب مقدمهای برای این بحث دارد.
در حوزه معرفتشناسیهای موجود، دستکم سه رویکرد را میتوان مشاهده نمود؛ [۴] رویکرد قدما که از یونان باستان آغاز میشود، رویکرد مدرن و رویکرد معاصر.
قدما در رویکرد خود به تعریف صدق و حقیقت، معتقد بودند که حقیقت، معرفتی یقینی و قضیهای مطابق با واقع است. باید توجه داشت که این تعریف برای حقیقت (گزاره مطابق با واقع)، یکی از پایههای اساسی معرفتشناسی ما را تشکیل میدهد؛ امری که محل گفتگوی بسیاری در معرفتشناسیها قرار گرفته و خصوصا در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم میلادی، برخیها که نتوانستند تصوری مناسب برای آن پیدا نمایند، صورت مساله را پاک نموده و آن را انکار کردند.
اصل دوم: امکان دستیابی به حقیقت
اصل سوم: هر کس مجموعهای از معرفتهای یقینی دارد
سومین اصل این است که علیرغم امکان دستیابی به معرفت، هر شخصی، مجموعهای از معرفتهای یقینی دارد که شامل بدیهیات منطق، بدیهیات فلسفه و گزارههای وجدانی میشود.
به عنوان مثال، مفهوم انسان، مفهومی کلی است و مفهوم رضا، مفهومی جزئی که اینها مسائلی بدیهی هستند. یا شکل اول در منطق و برخی دیگر از مباحث علم که بدیهی هستند. و یا مانند اصل علیت، تناقض و اصل هو هویت، و یا این گزاره که «واقعیتی وجود دارد» که همه اینها بدیهی هستند.
#مبانی #معرفتشناسی #فلسفه_علم #علم #واقعیت #حقیقت #صدق
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی معرفتشناختی| بخش سوم.
این دیدگاه (اصل سوم) از عصر سقراط تا کنون در میان متفکران وجود دارد و لذا ما نام قدما را بر آن گذاشتهایم. البته باید توجه داشت که اندیشمندان اسلامی نیز در این رویکرد تاثیرات بسزایی را داشتهاند که میتوان از میان آنها، به آموزه علم حضوری اشاره نمود. [۵]
نتیجهای که از این رویکرد قدما گرفته میشود، این است که معرفت پدیدهای معقول است و قابلیت انکار از سوی انسان را ندارد و ادعای شکاکیت یا نسبیتگرایی مطلق، نامعقول است، زیرا تحقق معرفت یقینی، فیالجمله غیر قابل انکار بوده و کسی نمیتواند آنها را انکار نماید.
باید توجه نمود که اصل اجتماع نقیضین و سایر بدیهیات، سرمایههای معرفتی بشریت میباشند و زندگی بدون آنها امکانپذیر نیست و در نتیجه، انکار مطلق معرفت نیز معقول نیست.
در مقابل این رویکرد، رویکرد مدرن وجود دارد که از عصر دکارت[۶] آغاز شده و در خلال آن، شک در همه چیز و حتی معرفت ما به خودمان، پذیرفته میشود. البته دکارت معرفت به خود را میپذیرد؛ اما شک در همه چیز را ابتدا پذیرفته و همین موضوع، نقطه اشتباه او میباشد. ابن سینا مطلب زیبایی را در این زمینه بیان مینماید:
اگر کسی من را انکار نماید، از هیچ راهی نمیتواند آن را اثبات نماید و باید در شکاکیت مطلق بماند. زیرا فردی اگر بخواهد فعلی از افعال انسان را اثبات نماید و از راه آن من را اثبات نماید، باید تصمیم و فاعلی وجود داشته باشد، حال این فعل را میخواهید مطلق بگیرید یا مضاف به من، اگر مطلق باشد نتیجهاش فاعل «ما» میباشد و «من» ثابت نمیشود و اگر آن را مضاف بر من ببینید، پس من را پیشفرض دانستهاید و باز هم نمیتواند من را اثبات نماید.
معتقدین به این دو گروه، در عصر حاضر بسیار اندکاند و کسی را نمیتوان یافت که اصل دوم را نپذیرد و لذا اصول بعدی، خصوصا اصل سوم، از اهمیت بیشتری در مباحث معرفتشناسی برخوردارند. [۷]
رویکرد معاصر نیز که بسیار گسترده مورد توجه قرار گرفته، به رویکرد فیلسوفان تحلیلی اطلاق میشودکه روش خاصی در معرفتشناسی دارند و تبیین آنها در فصل اول کتاب «پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر»، آمده است.
#مبانی #معرفتشناسی #فلسفه_علم #علم #واقعیت #حقیقت #صدق
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی معرفتشناختی| بخش چهارم.
اصل چهارم: گسترشپذیری معرفتهای یقینی
اصل پنجم: لزوم تعهد به حقیقت و رهایی از گرایشها
اصل ششم: ثبات حقیقت و دگرگونی معلوم
اصل هفتم: بطلان سوبژکتیویسم
برای کلمه «سوژه»، ترجمههای مختلفی در فارسی مانند: فاعل، موضوع و انفسی ارایه شده و حتی برخی از واژه فرانسوی سوژه به معنی موضوع برای آن استفاده مینمایند، در مقابل سوبژه، اوبژه قرار دارد که به معنی عین و آفاق ترجمه شده است.
سوبژکتویسیم یا subjectivism عبارت است از اعتقاد به این که تجربه ذهنی، اساس همه معیارها و قوانین است. هر شخص از ذهنیت خاص خویش برخوردار است و ذهنیت هر شخص بر اساس علایق و سلایق فردی متمایز از ذهنیت اشخاص دیگر است.
در این تلقی، احکام و گزارهها نهایتاً به رهیافتها، علایق و سلایق ذهنی فرد باز میگردد. سوبژکتیویسم در مقابل عینیتگرایی (ابژکتیویسم) و واقعگرایی قرار میگیرد.
آشنایی با سوبژکتیویسم (نسبیتگرایی پنهان)
این مفهوم که در معرفتشناسی و فلسفه غرب راه پیدا کرده، متاسفانه به اندازه بایسته، مورد توجه قرار نگرفته در حالی که یکی از کلیدیترین مسائل و مباحث مطرح در معرفتشناسی بوده و عمده انحرافاتی که امروزه در مکاتب سیاسی اجتماعی وجود دارد، از همین امر ناشی شده است.
نقطه شروع این حرکت، کانت بود که به اعتراف خودش، تفسیر جدیدی از حقیقت ارائه نموده و انقلابی کوپرنیکی در معرفتشناسی به راه انداخت. وی اصل اول بحث ما، یعنی حقیقت را تغییر داد و آن را عبارت از مطابقت عین با صورت ذهنی دانست. به اعتقاد کانت، معنای حقیقت باید وارونه و انسانی شود.
البته برخی این دیدگاه را به دکارت هم نسبت دادهاند که او نیز طبق نظر برخی از شارحان، اولین به وجود آورنده این انحراف در معنای حقیقت بود. البته این امر خیلی اهمیت ندارد و آن چه مورد اهمیت است، این است که بسیاری از فلسفههای غربی، امروزه گرفتار این نسبیتگرایی پنهان هستند.
کییرکگور نیز ضد عقل است و برای توجیه معرفتشناسی دینی خود، به همین امر متمسک شده است. ویتگنشتاین نیز که در فلسفه امروزه غرب و فیلسوفان غربی، تاثیر بسیار زیادی گذاشته، همینگونه است.
باید دقت شود که حتی واژههایی مثل پارادایم (به معنای ساختار و نه به معنای الگو) نیز، ناشی از بهکارگیری نظریه ویتگنشتاین اول، در حوزه فلسفه علم است. او معتقد بود که علم بهدنبال کشف ساختارهای ذهنی است نه مطابقت با واقع؛ و نسل بعد از او، تمام علوم را اینگونه دانستهاند و نهایتا منجر به دیدگاه پارادایمها شد.
آثار و نتایج بحث:
بررسی تطبیقی مبانی معرفتشناسانه علوم انسانی مدرن و علوم انسانی اسلامی در یک نگاه:
▫️ https://eitaa.com/vaseti/220
#مبانی #معرفتشناسی #فلسفه_علم #علم #واقعیت #حقیقت #صدق
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی معرفتشناختی| بخش پنجم.
▫️ پاسخ به برخی اشکالات معرفتشناسانه به امکان تحقق علم دینی را میتوان از نتایج این بحث برشمرد:
▪️ گزارههای دینی در مقام داوری _در حوزه تجربیات_ ابطالپذیر نیستند، پس علمی نیستند. (واقعنمایی آنها قابل احراز نیست)
▫️ تنها معیار علمی بودن، ابطالپذیری نیست، بلکه بر اساس بنیادهای عام معرفتی این مطلب قابل اثبات است که: گزارههای حاصل از کشف روشمند از منابع دینی نیز، قابلیت احراز واقعنمایی دارند. وانگهی، خود علمی بودن بر اساس معیار ابطالپذیری، مورد اتفاق نیست، و حداقل دو پارادایم دیگر (تفسیری و انتقادی) دیدگاه متفاوتی دارند.
▪️ ارزش معرفتی گزارههای دینی در ناحیه قلمرو: قلمرو گزارههای دین حداقلی است، یعنی به لحاظ معرفتی دامنه محدودی از حقایق را به ما نشان میدهند، و در نتیجه نباید با تلقی حداکثری، وارد فهم گزارههای دین شد.
▫️ کارکرد مورد توافق همگانیِ «دین» هدایت به آخرت بهینه است. هدایت، صفتی است که به حالت فکری روانی رفتاری جهتدادهشده به سوی عدالت و جلب رضایت خداوند اطلاق میشود. (شکلگیری شخصیت فرد)، امور زندگانی دنیایی افراد، تاثیر معنیدار در شکلگیری شخصیت آنها دارد. بنابراین اگر دین بخواهد عهدهدار هدایت باشد، باید نسبت به امور زندگانی دنیایی موضع مناسب اتخاذ کند و دستورالعمل مناسب ارائه نماید.
▪️ بر اساس تمایز پدیده از پدیدار، شناخت امور متافیزیکی مانند وجود خدا، ممکن نیست.
▫️ نقدهای وارد بر دیدگاه کانت، پاسخ این اشکال است. از جمله: چگونگی کشف اصل دیدگاه کانت، خارج از حوزه پدیدارها؟ و در نتیجه قابل تعمیم نبودن اصل نظریه کانت یا به بیان دیگر نسبی بودن.
▪️ فهم از دین باید خود را با تجربه و عقلانیت تجربی هماهنگ کند.
▫️ فهم از دین، در چهارچوب عقلانیت پایه و تجربه قطعی قرار میگیرد و تابعی از برهان است لذا فرضیات تجربی غیرقطعی ولو با شواهد زیاد، نمیتوانند تعیینکننده صحت یا سقم فهم دینی باشند.
▪️ ارزش معرفتی وحی: وحی تجربه شخصی است، خطاپذیر است، تاریخی است لذا قابل تعمیم و الگوبرداری نیست.
▫️ وحیِ بهمعنی خاص آن، که دریافت واقعیتی در هستی، از خداوند (منبع ماوراء تجربی و عقلی بشری) است، کشف از توصیف یا تبیین پدیدهای در هستی را ارائه میکند و دارای شواهد صدق بر این کشف است. لذا هر چه بر «علم صادق» که کاشف از واقعیت است بار میشود بر وحی نیز بار میشود. (قدرت تعمیم و فرازمانی و فرامکانی بودن)
#مبانی #معرفتشناسی #فلسفه_علم #علم #واقعیت #حقیقت #صدق
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی معرفتشناختی| بخش ششم و پایانی.
مباحث و مفاهیم کلیدی
معرفتشناسی و شناخت ، پارادایم شبکهای ، علوم انسانی اسلامی ، منطق فهم دین
پینوشتها
[۱] مانيفستی برای معرفتشناسی تهيه شده است که حول سه محور مذکور، اصول مختار در عرصه معرفتشناختی علوم انسانی گردآوری گردیده است. عنوان اين اثر «مبانی معرفتشناختی علوم انسانی در انديشه اسلامی» تالیف حجتالاسلام حسینزاده است.
[۲] تفصيل اين مطلب، در فصل اول کتاب «پژوهشی تطبيقی در معرفتشناسی معاصر» مورد بررسی قرارگرفته است.
[۳] در رويکرد معرفتشناسی اسلامی و فلسفههای همگن، معرفتشناسی با معرفت آغاز میشود و اين موضوع، نکته قابل توجهی در این بحث است.
[۴] اين دستهبندی از ابداعات حجتالاسلام حسینزاده است که به اذعان خود وی هر چند مصطلح نيست، اما میتوان آنرا از تاريخ فلسفه بشری به دست آورد.
[۵] حجتالاسلام حسینزاده در شماره شش مجله «معارف عقلی»، مقالهای را با عنوان «عقلانيت معرفت»، ارائه نمودهاند که به تبيين اين سير تاريخی پرداخته و نقش انديشمندان مسلمان را در ايجاد تحول در اين عرصه بيان کرده است. ايشان، طرح اين آموزه را برای اولين بار به ابنسينا منسوب نموده است.
[۶] رنه دِکارْت (زادهٔ ۳۱ مارس ۱۵۹۶ در دکارت (اندر الوآر) فرانسه — درگذشتهٔ ۱۱فوريهٔ ۱۶۵۰ در استکهلم سوئد)، رياضیدان وفيلسوف فرانسوي بود.
[۷] ميان شکاکيت و نسبیتگرايی نيز تفاوت وجود دارد که میتوان آنرا اينگونه تبيين نمود: شخص معتقد به شکاکيت مطلق، در همه معرفتها شک و ترديد مینمايد. در تاريخ اروپا، هشت يا نه دوره را میتوان پيدا نمود که چنين عقيدهاي به اوج خود رسيد. اما در طول تاريخ اسلام در ميان مسلمانان کسی نبوده که به آن اعتقاد داشته باشد. البته اخيرا عدهای پيدا شدهاند که ادعا میکنند کسانی مانند غزالی از شکاکين بودهاند.
اما در نسبيتگرايی اينگونه مطرح میشود که امکان شناخت وجود دارد؛ اما اين شناخت مطلق نبوده و بر اساس ساختار خاص ذهنی که هماکنون وجود دارد، قابل قبول است و امکان تخلف آنها در ساختاری ديگر، وجود دارد. مثلا قطر ماه از روی زمين ۲۵ سانتيمتر است و هر چه به آن نزديکتر میشويم، آن را متفاوت میبينيم و هر دو نگاه نيز صحيحاند. به صورت مشخص در مثال اجتماع نقيضين، نسبيتگرای مطلق، اذعان به امتناع آن دارد؛ اما معتقد است که اين پذيرش، بر اساس ساختارهای فعلی ذهن وی صورت گرفته و ممکن است در ساختاری ديگر، ممتنع هم نباشد.
#مبانی #معرفتشناسی #فلسفه_علم #علم #واقعیت #حقیقت #صدق
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
توصیف و تبیین دستگاه معرفت شناسانه.pdf
446.8K
﷽
⚪️ مبانی معرفتشناختی.
#مبانی #معرفتشناسی #فلسفه_علم #علم #واقعیت #حقیقت #صدق
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti