paradaym.pdf
1.36M
﷽
طرحنامه کرسی نظریهپردازی پارادایم شبکهای
#مبانی
#فایل
#پارادایم_شبکهای #هستیشناسی #معرفتشناسی #روششناسی #علمشناسی #ارزششناسی #انسانشناسی #جامعهشناسی #دینشناسی #عرفشناسی
تفکر و تمدن شبکهای
@vaseti
FHI_Volume 6_Issue شماره4-پیاپی 23 (زمستان 98)_Pages 9-37.pdf
792.8K
﷽
⚪️ مقاله پارادایم شبکهای
✍ عبدالحمید واسطی
مبانی پارادایم شبکهای #هستیشناسی #معرفتشناسی #روششناسی #علمشناسی #ارزششناسی #انسانشناسی #جامعهشناسی #دینشناسی #عرفشناسی
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
مبانی.xmind
340.1K
﷽
ایکسمایند مبانی پارادایم شبکهای.
#مبانی
#ایکسمایند
#پارادایم_شبکهای #هستیشناسی #معرفتشناسی #روششناسی #علمشناسی #ارزششناسی #انسانشناسی #جامعهشناسی #دینشناسی #عرفشناسی
تفکر و تمدن شبکهای
@vaseti
نظام فکری (پارادایم) شبکه-ای.pptx
664.9K
﷽
پاورپوینت مبانی پارادایم شبکهای.
#مبانی
#پاورپوینت
#پارادایم_شبکهای #هستیشناسی #معرفتشناسی #روششناسی #علمشناسی #ارزششناسی #انسانشناسی #جامعهشناسی #دینشناسی #عرفشناسی
تفکر و تمدن شبکهای
@vaseti
﷽
چیستی، چرایی و چگونگی پارادایم شبکهای.
موضوع بحث
«پارادایم شبکهای» چیست؟ چرا دستیابی به آن لازم است؟ چگونه به دست میآید؟
مسأله بحث
برای «فهم صحیح و جامع» از واقعیتهای دارای ابعاد، ظهورات، ارتباطات و تغییرات مختلف، نیاز به چه ابزارهای معرفتی داریم؟
پیشفرضها
۱. «پارادایم» یک اصطلاح در «فلسفه علم» است و بهمعنی چهارچوب فکری کلان حاکم بر یک علم یا یک نظریه میباشد؛ چارچوبی از مبانی نظری و عناصر کلانی که برای تحلیل، سنجش، کشف و اصلاح نظریه های علمی به کار میرود.
۲. این چهارچوب فکری، ترکیبی از مبانی فکری نسبت به موارد زیر است:
مبانی هستیشناسانه، انسانشناسانه، معرفت و علمشناسانه، جامعه و عُرفشناسانه، روششناسانه، تاریخشناسانه، ارزششناسانه، آیندهشناسانه؛
تعبیر دیگری که از عناصر پارادایمی در فلسفه علم به کار میرود به صورت عناصر هشتگانه زیر است:
ماهیت انسان، ماهیت وقایع اجتماعی، نقش شعور عامه، دلیل انجام تحقیق، چیستی نظریه، ملاک اعتبار شواهد، ملاک صحت تبیین.
[برای مطالعه پاسخ پارادایمهای مدرن و اسلامی به این محورها و عناصر، به لینک پایان متن مراجعه بفرمایید]
۳. پارادایمهای کلان رایج در علوم انسانی، که پارادایم تجربهگرا (اثباتگرایی)، پارادایم ذهنگرا (تفسیری و تفهمی)، پارادایم ساختارگرا (انتقادی) هستند، هر کدام برای هر یک از عناصر کلان پارادایمی تعریف و تبیینی دارند.
۴. در منابع اصلی و تفسیریِ اسلام، در مورد هر کدام از موارد فوق، تعریف و تبیینی ارائه شده است که با تجمیع آنها میتوان جدول عناصر پارادایمی مورد نظر اسلام را تولید کرد.
فرضیه بحث
۱. تعریف « پارادایم شبکهای » (مقصود از شبکه، کل شبکه موجودات در هستی میباشد.):
پارادایم شبکهای یعنی: رویکرد «بررسی شبکهای» در نگاه به هر پدیده،
و یعنی: ضرورت بررسی هر موضوع و مسأله در ارتباط با کل شبکه هستی، و یعنی هر تحقیقی هنگامی موجه و معتبر است که ابعاد وجودیِ موضوع و مسأله تحقیق، در مقیاس کل شبکه هستی مورد تحلیل و ترکیب قرار گیرد.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
براساس پارادایم شبکهای، دستیابی به یک دستگاه علمی و نظام فکری منسجم در موضوعات مختلف و علوم مختلف، موجّه و ممکن است.
علوم انسانی اسلامی، در پارادایم شبکهای موجّه و ممکن است و پارادایم شبکهای، نقطه شروع در تحول علوم انسانی است.
اجتهاد سیستمی مبتنی بر پارادایم شبکهای تعریف میشود. (بدون اجتهاد سیستمی، نمیتوان فرآیندهای کلان موجود در گزارههای دین را کشف کرد.)
متن کامل:
https://shop.isin.ir/product/%d9%be%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d8%af%d8%a7%db%8c%d9%85-%d8%b4%d8%a8%da%a9%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d9%88-%d9%85%d9%82%d8%a7%db%8c%d8%b3%d9%87-%d8%a2%d9%86-%d8%a8%d8%a7-%d9%be%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d8%af%d8%a7%db%8c/
#مبانی
#بسته_محتوایی
#پارادایم_شبکهای #هستیشناسی #معرفتشناسی #روششناسی #علمشناسی #ارزششناسی #انسانشناسی #جامعهشناسی #دینشناسی #عرفشناسی
تفکر و تمدن شبکهای
@vaseti
﷽
⚪️ مبانی انسانشناختی| بخش اول.
موضوع بحث
«انسان شبکهای» یعنی چه و بسته گزارههای «انسانشناسانه» حکمت متعالیه کدامند؟ (مبانی انسانشناسانه پارادایم شبکهای)
مساله بحث
هر گونه برنامهریزی برای انسان و زندگی او، در صورتی دارای اعتبار است که بر اساس موقعیت وجودی او در شبکه هستی و روابط او با دیگر عناصر شبکه هستی، انجام شود؛ نقطه مختصات انسان در شبکه هستی چیست؟ معادلات ارتباطی او با عناصر شبکه هستی چگونه است؟
فرضیه بحث
۱. انسان = موجود متفکر دارای اراده با قابلیت عبور از محدودیتها و اتصال به بینهایت (حیّ متالّه)
۲. انسان، در شبکه هستی، معنادار است.
۳. انسان، قدرت حرکت در شبکه هستی را دارد. (اختیار دارد)
۴. برای هر حرکتی، نیازمند تنظیم ابعاد و سطوح خود با دیگر موجودات در شبکه هستی است. (مقید به ساختار و قوانین است و اختیار محض ندارد.)
۵. انسان موجودی است با ظرفیت منطقی بودن و خیرطلبی، بههمراه ظرفیت هواپرستی و شرّرسانی.
۶. انسان قدرت ایجاد تغییر در امور و حوادث و نتایج را در محدوده ساختارهای قابل انعطاف هستی دارد.
۷. انسان وجدان دارد و حقیقی بودن و خیر بودن برخی امور برای او قابل انکار درونی نیست و بههمین دلیل نمیتواند به فضای «نسبت مطلق» تکیه کند.
۸. انسان بر اساس محاسبه نفع و ضرر تصمیمگیری میکند.
۹. این نفعوضرر فقط منحصر در عالم حسی فردیِ او نیست و برآیند نفعوضرر در کل شبکه هستی در امتداد ابدیت باید محاسبه شود.
تفسیر و تبیین بحث
مقصود از «انسان شبکهای»:
انسان شبکهای = انسانی که در شبکه هستی، با کلیه عناصر درونی خودش، عناصر محیطی، عناصر همنوعش، عناصر فوقانی و علل ماورایی و نیروهای مثبت و منفی جاری در عالم، مرتبط است و فعالیتهای او برآیند نیروهایی است که بر او وارد میشود و نیروهایی که او وارد میکند.
این انسان، در جبر ساختاری هستی محدود است اما در داخل ساختار که ساختار قابل انعطاف و طیفدار است میتواند حرکت کند (نه مجبور محض است و نه آزاد محض)، نیروهای اجتماعی از طرف همنوع و نیروهای طبیعی از طرف بدن بر او اثرگذار هستند اما تعیینکننده نیستند و به او توانایی کنترل آنها و تغییر آنها (البته از طریق قوانین حاکم بر آنها) داده شده است.
▫️ تصویر انسان شبکهای را میتوان به صورت زیر در ضمن شبکه هستی ارائه کرد:
▫️ eitaa.com/vaseti/243
(دایره وسط، تصویر موقعیت انسانها در زندگی دنیایی است که از انسان، خصلت بارز اراده و اختیارش را عرضه کرده است تا توانایی او را برای حرکت در این شبکه، تحت قوانین و ساختار شبکه، نشان دهد.)
مباحث انسانشناسی فلسفی در محورهای زیر قابل بحث و بررسی هستند:
۱. هویت انسان
۲. آفرینش انسان (آفرینش جسم، آفرینش روح)
۳. سرشت انسان (فطرت و شخصیت)
۴. جایگاه انسان در هستی (کرامت و خلافت)
۵. قوای وجودی انسان (تفکر، اختیار، گسترش تا بینهایت)
۶. کمال نهایی انسان (رابطه دنیا و آخرت، قرب، عبودیت، معنای زندگی)
۷. انحرافات انسان (توهم، تمایلات، ازخودبیگانگی)
۸. معنی زندگی
۹. رشد و توسعه انسان (چیستی و چگونگی، تربیت و هدایت)
۱۰. خصوصیات انسان کامل
▫️ [تصویر لایههای وجودی انسان:]
▫️ eitaa.com/vaseti/253
فهرست زیر برخی سوالات اساسی در بحث انسانشناسی است:
۱. انسان كيست؟ چيست؟
۲. انسان چگونه پديد آمده است؟
۳. آيا انسان ابعاد متفاوتی دارد؟
۴. آيا واقعا روح وجود دارد؟
۵. ارتباط روح با بدن چيست؟
۶. ذهن چيست؟
۷. چه ارتباطی با روح و بدن دارد؟
۸. فطرت چيست؟
۹. منشاء فطريات كجاست؟
۱۰. فطريات چه تاثيری در زندگی دارند؟
۱۱. نيازهای انسان كدامند؟
۱۲. اولويتبندی اين نيازها چگونه است؟
۱۳. آيا غريزه، عاطفه، وجدان با فطريات فرق دارند؟
۱۴. كاركرد هر كدام چيست؟
۱۵. هويت انسانی چيست؟
۱۶. بحران هويت چگونه بوجود میآيد؟
۱۷. اين بحران چگونه قابل درمان است؟
۱۸. فرآيند تصميمگيری در انسان چگونه است؟
۱۹. سرچشمههای انتخاب و اختيار كدامند؟
۲۰. مسئوليت و وظيفه چيست؟
۲۱. حق و تكليف چه ارتباطی با هم دارند؟
۲۲. تربيت چيست؟
۲۳. آيا انسان قابل تربيت است؟
۲۴. فرق مرد و زن در كجاست؟
۲۵. علت تفاوتهای حقوقی و فرهنگی آنها در چيست؟
۲۶. انسان كامل كيست؟
۲۷. چگونه میتوان كمال را تشخيص داد؟
۲۸. چگونه میتوان به كمال رسيد؟
۲۹. هدف انسان در هستی چیست؟
۳۰. جايگاه انسان در هستی چيست؟
۳۱. عوامل تاثيرگذار در انسان كدامند؟
#مبانی #انسانشناسی #انسان
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی انسانشناختی| بخش دوم.
اهداف یک درس آموزشی در «انسانشناسی» را میتوان بهصورت زیر ارائه کرد:
۱. بتواند انسانشناسی را تعريف كند و محورهای آن را برشمارد.
۲. ضرورت انسانشناسی و انواع آن را تشريح كند.
۳. فهرست سوالات مطرح پيرامون انسان را ارائه دهد.
۴. انسان را تعریف کند.
۵. ابعاد انسان را تشریح کند.
۶. منشاء پيدايش انسان را توضیح دهد. (آفرينش نخستين + چگونگی گسترش)
۷. نفس و روح را تعريف كند.
۸. علائم وجود روح را برشمارد.
۹. ماهيت و سرشت انسانی را تبيين كند. (انسانيت به چيست؟ طبيعت مشترك و ويژگیهای آن)
۱۰. لايهها و ابعاد روح را برشمارد. (قوای نفس)
۱۱. نقش ذهن و ارتباط آن با روح را تشريح كند.
۱۲. ارتباط روح با بدن را توضیح دهد.
۱۳. فطرت را تعريف كند.
۱۴. شر يا خير بودن فطرت را تشریح کند.
۱۵. محتوای درونی هنگام تولد را توضيح دهد. (تولد بدون ادراك از حقايق يا با ادراكات)
۱۶. شخصيت را تعريف كند و نحوه شكلگيری آن را توضيح دهد.
۱۷. نيازها و اميال بشر را فهرست كند و طبقهبندی نمايد. (اولويتبندی)
۱۸. غريزه، عاطفه، وجدان و احساس را تعريف كند و جايگاه هر يك را در وجود انسان نشان دهد.
۱۹. زندگی را تعريف كند و ابعاد آن را توضيح دهد.
۲۰. تصميمگيری و انتخاب را تعريف كند.
۲۱. اراده و اختيار را تعريف كند.
۲۲. علائم مختار بودن انسان را برشمارد.
۲۳. نقش مختار بودن انسان در تعريف زندگانی را توضيح دهد.
۲۴. قوانين حاكم بر فرآيند تصميمگيری و انتخاب را تشريح كند.
۲۵. حق را تعريف كند و حقوق انسان در هستی را تشريح كند.
۲۶. مسئولیت را تعریف کند و مسئوليت انسان در اين هستی را تبيين نمايد.
۲۷. مرد بودن و زن بودن را تعريف كند و منشاء تشابهها و تمايزات آن دو را توضيح دهد.
۲۸. تساوی انسانها و تمايز آنها و ثمرات اين تساوی و تمايز را تشريح كند.
۲۹. تربیت را تعریف کند و اصول ايجاد و يا تغيير يك رفتار در انسان را توضیح دهد.
۳۰. ارتباط انسان با اجتماع و ابعاد روحی و شخصيتی آن را توضيح دهد. (قواعد كلی تاثير و تاثر در يكديگر)
۳۱. اساسیترين هدف انسان در هر گونه فعاليت و تصميم را تبيين كند. (كماليابی)
۳۲. كمال و سعادت را تعريف كند و معيار تشخيص آن را توضيح دهد.
۳۳. لذت را تعريف كند و نقش آن در فعاليت انسان را تعيين نمايد.
۳۴. ابديت را تعریف کند و نقش آن در زندگی انسان را توضيح دهد.
۳۵. موقعيت انسان در اين هستی را تشريح كند.
۳۶. ارتباط انسان با خالق را توضیح دهد.
۳۷. ضوابط يك انسان كامل را برشمارد.
۳۸. بينش جديدی نسبت به انسان و هويت انسانی و جايگاه انسان در هستی پيدا كرده باشد.
۳۹. اهميت دقت به تفاوت انسانِ فقط مادی و انسانِ متصل به مجردات، را در برنامهريزی زندگی دريافته باشد.
۴۰. ادعای خود در مورد مادی نبودن انسان، مختار بودن او، صاحب فطرت و وجدان عمومی بودن را با استناد به دلایل معتبر نشان دهد.
۴۱. بتواند يك انسان كامل را توصیف و تفسیر كند .
تقسیمبندی مباحث انسانشناسی بر اساس نفس:
۱. تعریف نفس
۲. احکام نفس
۳. انواع نفس
۴. جوهر نفس
۵. قوای نفس
۶. غایت نفس
۷. مراتب نفس
۸. کمال نفس
۹. جایگاه نفس
۱۰. آثار نفس
۱۱. آفات نفس
#مبانی #انسانشناسی #انسان
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی انسانشناختی| بخش سوم.
◽️ پاسخ مکاتب مختلف علوم انسانی مدرن به برخی سوالات اساسی در مورد انسان:
1⃣ آیا سرشت انسان ذاتا خوب است یا بد است یا خنثی؟
۱. فرویدگرایان:
انسان سرشتی اهریمنی دارد و غرائز بر او حاکم است. به ویژه غریزه جنسی و پرخاشگری که صرفا قراردادهای اجتماعی سرپوشی برای آنهاست.
۲. تجربهگرایان (هابز):
انسان فقط در جهت منافع خود حرکت میکند.
۳. سودگرایان (بنتام و میل):
همه اَعمال انسان حاصل منفعتجویی اوست.
۴. لذتگرایان (اپیکوریها):
انسان فقط در پی برآوردن نیاز به لذت و گریختن از مواجهه با رنج است.
۵. رفتارگرایان (واتسن و اسکینر):
خوبی یا بدی در اثر پاداش یا مجازات به انسان منتقل میشود نه اینکه او اساسا خوب یا بد باشد.
۶. جامعهگرایان (باندورا و میشل):
انسان اساسا خوب یا بد نیست بلکه محیط اوست که او را میسازد.
۷. اگزیستانسیالیستها (سارتر):
انسان ذاتا خوب یا بد نیست بلکه اعمال انسان است که او را خوب یا بد میکند.
۸. نوفرویدیها (فروم و اریکسن):
انسان استعداد خاصی برای خوب بودن دارد ولی خوب بودن او بسته به شرایط اجتماعی او دارد؛ اَعمال خوب، از نیازهای فطری اوست.
۹. انسانگرایان (مازلو و راجرز):
انسان استعداد خوب بودن و خوب شدن را دارد و اگر نیازهای او دخالت نکنند خوبی او بروز میکند.
۱۰. رمانتیستها (روسو):
انسان از بدو تولد خوبی فطری دارد و اَعمال او ناشی از شرایط مخرب اجتماعی است نه ذات او.
۱۱. فرضیه مختار با اقتباس از نگرش اسلام:
انسان با خوبی و گرایش به خوبیها متولد میشود (کل مولود یولد علی الفطره) استعداد بد و بدتر شدن و خوبتر شدن را دارد (فالهمها فجورها و تقویها) پاداشها و مجازاتها در تنظیم او تاثیر دارند اما الزاما تعیینکننده نیستند.
2⃣ آیا رفتار انسان نتیجه اراده آزادانه اوست یا تحت تاثیر محیط یا وراثت یا امر ماورائی تعیین میشود؟
۱. فرویدگرایان: جبر محیطی
۲. تجربهگرایان (هابز): جبر محیطی
۳. سودگرایان (بنتام و میل) : جبر محیطی
۴. لذتگرایان (اپیکوریها): تاثیر زیاد محیط
۵. رفتارگرایان (واتسن و اسکینر): جبر محیطی
۶. جامعهگرایان (باندورا و میشل) : جبر محیطی
۷. اگزیستانسیالیستها (سارتر): اراده آزاد
۸. نوفرویدیها (فروم و اریکسن): تاثیر زیاد محیط
۹. انسانگرایان (مازلو و راجرز): تاثیر زیاد محیط
۱۰. رمانتیستها (روسو): تاثیر زیاد محیط
۱۱. فرضیه مختار با اقتباس از نگرش اسلام:
محیط و جامعه در تغییر او تاثیر دارند اما تعیینکننده نیستند و او دارای اراده آزاد برای تغییر است و این اراده تابع قوانین و ساختار هستی است.
#مبانی #انسانشناسی #انسان
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی انسانشناختی| بخش چهارم.
3⃣ آیا انسان و حیوان از یک الگوی رفتاری پیروی میکنند یا در انسان گرایشهای فراتر وجود دارد؟
۱. فرویدگرایان
انسان مثل حیوانات فقط از برآورده نشدن نیازهایش برانگیخته میشود و رفتارش از اصل میل به لذت و فرار از رنج پیروی میکند حتی رفتارهای بهظاهر غیرمادی.
۲. تجربهگرایان (هابز)
سرشت انسان کاملا مکانیکی است و از قوانین حرکت و نیرو تبعیت میکند و کیفیت برتری به نام روح وجود ندارد.
۳. سودگرایان (بنتام و میل) مانند فرویدیها
۴. لذتگرایان (اپیکوریها) مانند فرویدیها
۵. رفتارگرایان (واتسن و اسکینر)
انسانها مانند حیوانات تابع شرطی شدن هستند و مفاهیمی مانند اراده آزاد یا انگیزش درونی نادرست هستند.
۶. جامعهگرایان (باندورا و میشل)
۷. اگزیستانسیالیستها (سارتر)
انسان با حیوان در این جهت متفاوت است که میتواند دریابد که تنها خود او مسئول اعمالش است.
۸. نوفرویدیها (فروم و اریکسن)
انسان استعدادهایی دارد که از ارضای نیازهای ساده فراتر است و انسان توان دارد که انگیزههای والا داشته باشد.
۹. انسانگرایان (مازلو و راجرز)
سرشت انسان متمایز از حیوان است و انسان توانایی رشد فکری و مهارتی دارد.
۱۰. فرضیه مختار با اقتباس از نگرش اسلام
حیوانات مانند انسان دارای روح، آگاهی و اراده هستند اما رتبه وجودی روحشان در شبکه هستی و ظرفیت رشد آگاهی و تمایلاتشان نسبت به انسان کاملا محدود است.
انسانها از مکانیزم لذت و رنج و مکانیزم شرطیشدن تاثیر میپذیرند اما الزاما سرنوشتساز و تعیینکننده نیستند.
انسانها از قوانین حاکم بر ساختارهای طبیعی تاثیر میپذیرند و مجبور به تصمیم در حیطه آن ساختارها هستند اما قدرت کشف ظرفیت انعطافپذیری ساختارها را نیز دارند.
عدم تربیت در انسان سبب میشود فقط از تمایلات بد و توهماتش پیروی کند و به دلیل توانایی گسترشسازی در علم و اراده، به تمایلات بد و توهماتی برسد که حتی حیوانات نیز ندارند. (بل هم اضل)
4⃣ برای بهسازی آینده انسان چه باید کرد؟ و اهداف غایی پیشرفت انسان کدام است؟
۱. فرویدگرایان
چشمانداز انسان تاریک است و سرشت خودخواهانه انسان ریشه مشکلات اوست و جز با تکامل ژنتیکی اصلاح نمیشود. تشویق غرائز زندگیبخش و تضعیف غرائز ویرانگر شاید به بهبود او کمک کند.
۲. تجربهگرایان (هابز)
استفاده از نتایج آزمایشگاهی برای کنترل رفتار انسانها راه خوبی برای کمک به پیشرفت انسانهاست.
۳. سودگرایان (بنتام و میل)
اجتماع باید رفتار انسانها را کنترل کند بهنحوی که بیشترین سود عائد بیشترین مردم شود.
۴. لذتگرایان (اپیکوریها)
با فراهمسازی محیط برای بیشترین لذت، انسان به تکامل خود میرسد.
۵. رفتارگرایان (واتسن و اسکینر)
هدف غایی انسان بقاء نوع بشر است و آمادهسازی محیط برای این بقاء و تقویت عناصر موجب بقاء، ضروری انسان است.
۶. اگزیستانسیالیستها (سارتر)
انسان با بازیافتن احساس اراده میتواند وضعیت خود را بهبود ببخشد. انسان نیاز دارد که معنایی برای زندگیاش داشته باشد.
۷. نوفرویدیها (فروم و اریکسن)
خطاهای انسان از اجتماع است لذا اگر بتوان اجتماع را به شکلی تغییر داد که نقاط قوت انسان را تقویت و نقاط ضعف او را تضعیف کند سرنوشت بهتری پیدا خواهد کرد. هدف غایی پیشرفت انسان ایجاد اجتماعی است که همه بتوانند خلاقیت خود را در به کارگیری کارهای خوب فعال کنند.
۸. انسانگرایان (مازلو و راجرز)
کلید بهسازی کیفیت زندگی انسان در تشویق به بروز نیروهای درونی خود است. خودمتحققسازی تکتک انسانها هدف پیشرفت انسان است.
۹. فرضیه مختار با اقتباس از نگرش اسلام
هدف غایی پیشرفت انسان، اتصال به علم و اراده بینهایت (وجود خداوند) است. (لقاءالله و عبودیت)
آینده انسان، روشن و مسیر حرکت او واضح است در عین حال که در معرض خطرهای جدی برای نسبت به سرنوشت خود قرار دارد و باید با عقل، آنها را کنترل کند.
جهل و تمایلات انسان، زمینه اصلی مشکلات و آینده ناخوشایند اوست.
ارتقاء آگاهی، تغییرات در فضای اجتماعی و روابط زندگی، استفاده بهینه از قوانین و ساختار حاکم بر وجود انسان، تمرین بر کنترل تمایلات (تقوی و ورع) کلید موفقیت انسان در پیشرفت است.
#مبانی #انسانشناسی #انسان
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی انسانشناختی| بخش پنجم.
◽️ مشخصات انسان سالم در برخی مکاتب روانشناسانه:
1⃣ الگوی آلپورت
۱. گسترش مفهوم خود: گسترش انگیزههای فرد در قلمرو کار، روابط خانوادگی وسیع و گسترده، دوستان زیاد، علایق و توجه به بیرون از خود.
۲. ارتباط صمیمانه خود با دیگران: چنین شخصی به پدر، مادر، برادر، خواهر، فرزند، همسر، دوستان و حتی مردم عشق میورزد و محبت میکند.
۳. امنیت عاطفی: چنین شخصی امنیت عاطفی دارد خود را و ضعفهای خود را پذیرفته، با ناکامیها مدارا میکند با استرس و تهدیدها مواجهه میشود.
۴. ادراک واقعبینانه دارد، به جهان عینی مینگرد. واقعیتها را بدون تحریف همان گونه که هست مینگرد.
۵. وظایف و مهارتها: چنین شخصی غرق در کار است، مهارتها را به کار معطوف میکند، احساس مسئولیت دارد.
۶. فعلیت بخشیدن به خود: شخص بالغ خود را شناخته و در بالفعل کردن استعدادهایش تلاش دارد.
۷. شخص بالغ به جلو مینگرد، ضمن این که از تجربیات گذشته استفاده میکند ولی اسیر گذشته نیست و به آینده مینگرد.
۸. شوخطبع است (نه بذلهگوی) هیچگاه دیگران را مورد تمسخر قرار نمیدهد زیرا که به طبیعت خود و دیگران واقف است و دیگران را همانگونه که هستند پذیرفته.
2⃣ الگوی فرانكل
۱. چنین اشخاصی ازخودگذشته و فرا رفتهاند. به کار، زندگی، زن، فرزند، به همه چیز مینگرند، جز به خود جستجوی معنا در زندگی لازمهاش فراموش کردن خویشتن و به غیر خود توجه داشتن است.
۲. خود را در انتخاب اعمال آزاد میبینند.
۳. شخصا مسئول هدایت زندگی و گرایشی هستند که برای سرنوشتشان برمیگزینند.
۴. معلول نیروهای بیرون از خود نیستند.
۵. در زندگی معنای مناسب خود را یافته اند.
۶. بر زندگی تسلط آگاهانه دارند.
۷. به آینده مینگرند.
۸. در کار و وظیفه تعهد دارند.
۹. میتوانند ارزشهای خلاق، تجربی یا گرایشی را نمایان سازند.
3⃣ الگوی مازلو
۱. ادراک صحیح از واقعیت دارند. شناخت این افراد عینی و بر اساس واقعی است. پدیدهها را آن گونه که هست میبینند .
۲. پذیرش کلی طبیعت خود و دیگران؛ به نقاط ضعف خود واقفند و پذیرش دارند و دیگران را آن گونه که هستند میپذیرند.
۳. خودانگیختهاند؛ دارای حالتهای بیپیرایه و بدون تظاهرند. بر طبق طبیعت خویش عمل میکنند .
۴. توجه به بیرون دارند. شغل را به عنوان وسیله بالفعل کردن خویش و توانائیهای خود قلمداد میکنند، وظیفهشناس و متعهدند.
۵. خیلی نیازمند به رضایتهای بیرونی نیستند.
۶. رفتارشان استقلال دارد، خیلی متکی به رضایت همگان نیستند.
۷. تجربههای زندگی برای آنها تازگی دارد. هر پدیدهای برای آنها تازه است. هر آدمی، هر درختی، هر بوته گل رزی برای آنها منحصر و یکتاست.
۸. نوعدوست هستند. با نوع بشر احساس برادری و برابری میکنند.
۹. در رفتارشان نوعی طنز وجود دارد ضمن این که کسی را به مسخره نمیگیرند.
۱۰. خلاق هستند. آفرینندگی دارند.
۱۱. تغییرات محیطی آنها را مسخ و بیگانه نمیکند، استقلال خودشان را از دست نمیدهند و مقاومت فرهنگپذیری دارند.
4⃣ الگوی راجرز
۱. انسانی که آزادی تجربه دارد (یا داشته). متظاهر نیست. همان چیزی است که هست (این من هستم)
۲. مقلد دیگران نیست، میزانهای اخلاقی از خودش دارد.
۳. دارای زمینههای خودجوش است.
۴. آمادگی لازم برای کسب تجربه را دارد.
۵. زندگی با حیات و سرزنده ای دارد، دائما شخصیت وی در تحول است.
۶. احساس آزادی میکند. به دلیل این که تدافعی نیست و محدودیتی در تجربیات نمیبیند.
۷. خلاقیت دارد.
۸. نگران از دست دادن تایید یا ستایش دیگران نیست.
5⃣ الگوی فروم
۱. عمیقا عشق میورزد.
۲. آفریننده است .
۳. قوه تعقلش را کاملا پرورانده.
۴. جهان و خود را عینی ادراک میکند.
۵. هویت پایداری دارد.
۶. با جهان در پیوند است .
۷. حاکم و عامل خود و سرنوشت خویش است.
6⃣ الگوی اقتباسشده از اسلام
۱. مستمرا به دنبال ارتقاء آگاهی از خود و جهان هستی است. (شفافسازی، دقیقسازی آنچه میدانسته و کشف آنچه نمیداند.)
۲. معنای زندگی او تلاش برای اتصال به خداوند به عنوان کمال مطلق است.
۳. افق دیدش در محاسبات و تصمیمها، کل هستی تا ابدیت است.
۴. بهدنبال فعالسازی قوای درونی خود برای حرکت بهسوی کلان هستی است.
۵. برای رسیدن به خواستهاش بر دیگران و محیطش تاثیر منفی نمیگذارد و همیشه محبت میکند و انرژیبخش است.
۶. در قبال کل هستی، احساس مسئولیت میکند و رفتارش براساس این مسئولیتپذیری تنظیم میشود.
#مبانی #انسانشناسی #انسان
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti
﷽
⚪️ مبانی انسانشناختی| بخش ششم و پایانی.
گوشهای از تفسیر انسان در دیدگاه عرفان اسلام:
تعبیری که در عرفان از انسان میشود «کَون جامع» است، یعنی «هستی با تمام مراتبش» و این تعبیر اشاره دارد به کلام امیرالمومنین علیهالسلام که فرمود: اَتَزعَمُ اَنّکَ جِرمٌ صَغیرٌ و فِیکَ انْطَوَی العَالَمُ الاَکبَر (هستی برترین در وجود انسان نهفته شده است).
محیالدین عربی، در کتاب فصوصالحکم در باره «کَون جامع» مینویسد: کَون جامع چنان جمعیتی داشت که با او سّر حق توسط حق آشکار میگشت و از این رو مظهر مشیت الهی قرار گرفت.
آدم روح عالم است؛ انسان کبیر که انسان کامل است، صورت عالم است و ملائکه بعضی ازقوای او هستند؛ خداوند با انسان به موجودات مینگرد و رحمت خود را بر آنها جاری میکند؛ در خلقت آدم، بین دو صورت وحدت و کثرت جمع شده است و این همان مقام احدیت الهی است.
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
انسان، یگانه واقعیت این هستی نیست، گرچه دنیا برای زندگی او آمادهسازی شده است.
انسان باید خود را با قوانین و ساختارهای فطری طبیعی حاکم بر عالم، هماهنگ کند و حرکت بر اساس تمایلات و توهمات، او را از بین میبرد؛
بنابراین در «علم» باید به دنبال کشف واقعیتهای ناوابسته به ذهن و تمایل او برود و در این جهت، از قوانین حاکم بر ذهن و تمایلاتش نیز غافل نشود و قدرت واقعبینی و واقعگرایی را با کنترل ذهن و تمایلاتش ایجاد کند.
انسان توانایی تغییر وضعیت موجود را هم در طبیعت و هم در جامعه و هم در خودش دارد، اما با استفاده از قوانین و معادلات حاکم بر پدیدهها (چه قوانین کشف شده و چه قوانینی که بعدا کشف میشوند.)
رشد انسان، تابع برآیندگیری از نیروهای مرتبط با اوست و به هر مقدار که بر موردی تمرکز کند نیروهای وارده از آن بیشتر خواهد شد. بنابراین موفقیت در زندگی و رسیدن به رشد و کمال (اتصال به بینهایت)، نیازمند تعیین موضوع و موضعی است که باید بیشترین تمرکز نسبت به آن شکل بگیرد.
دین، معادلات حرکت انسان در شبکه هستی برای ایجاد برآیند بهسوی خداوند است.
☑️ مقایسه آموزههای انسانمحوریِ اومانیستی با انسان شبکهای در اسلام:
▪️ اصالت انسان؛ انسانمحوری در کل هستی
▫️ اصالت وجود بینهایت؛ خدامحوری در کل هستی + محوریت انسان کامل در هستی (بهعنوان خلیفهالله)
▪️ آزادیِ اراده، بهشرط عدم وجود شاکی خصوصی (لیبرالیسم)
▫️ آزادیِ اراده، بهشرط ایفای حق همه موجودات (حق بدن، حق ذهن و فکر، حق روح و قلب، حق محیط، حق خانواده، حق شهروند، حق بشریت، حق عوالم فوقانی)
▪️ یافتههای عقل تجربی، ملاک صدق و کذب (رشنالیسم)
▫️ یافتههای عقل تجربی+ یافتههای عقل برهانی+ یافتههای عقل وحیانی، ملاک صدق و کذب
▪️ فقط دنیا، نهایت رشد انسان است و معنی زندگی در لذتجویی دنیایی است. (سکولاریسم)
▫️ دنیا، ابزار و بستر رشد است و سعادت نهایی در زندگی دیگر بعد از دنیاست و معنی زندگی در اتصال به خداوند است.
▪️ حق مطلقی وجود ندارد و هر فکر و عقیدهای میتواند حق باشد و ارزش داشته باشد (پلورالیسم)
▫️ حق مطلق وجود دارد، افکار و عقیدهها میتوانند هر کدام بهرهای از حق برده باشند و میتوانند کاملا کاذب و توهم باشند و ارزش فقط مربوط به حق است.
مفاهیم کلیدی مرتبط با بحث:
پارادایم شبکهای، انسان شبکهای، علم دینی، تمدن الهی، الگوی توسعه و پیشرفت
مبانی #انسانشناسی
⚪️ تفکر و تمدن شبکهای
⚪️ @vaseti