_حاجآقا،چرامحبتخداروحسنمیکنیم؟
+دیدیآدمیکهسرماخوردهمزه
غذارونمیفهمه؟:)
ماهامازبسگناهکردیمتازهشاکیمیشیم
کهچرابویاصلیولذتازدیننمیبریم...!
بسماللھ :)
عشق یعنۍ درمیان صد هزاران مثنوۍ
بوۍ یک تک بیت ناگہ مست ومدهوشت کند🌱
خوشحال میشیم عضو شی رفیق:)♥️
@majnoon_64
•|وصـٰال|•
بسماللھ :) عشق یعنۍ درمیان صد هزاران مثنوۍ بوۍ یک تک بیت ناگہ مست ومدهوشت کند🌱 خوشحال
اما . .
جدّاً . .
اساساً . .
منطقاً . .
مطلقاً . .
واقعاً . .
قلباً . .
عقلاً . .
#مذهبیها؛
عاشقترند :)🫀
@majnoon_64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـلام رفـیـقـ🌿
-دنـبـال اسـتـودیـو رایـگـان مـیـگـردی؟!
@namay_aval1
-تـڪـسـت هـای چـیـریـکـے
@namay_aval1
-مـنـبـع کـلـے اسـتـوری هـای خـفـن
@namay_aval1
-انـواع پـروفـایـل ها
@namay_aval1
-تـلـنـگـرانـہ
@namay_aval1
-انـگـیـزشـے
@namay_aval1
-مـنـاسـبـتـے
@namay_aval1
-شـهـادتـے
@namay_aval1
-ڪربـلا
@namay_aval1
-پـایـیـز
@namay_aval1
-زمـسـتـان
@namay_aval1
-بـهـار
@namay_aval1
-تـابـسـتـان
@namay_aval1
بسم الله الرحمن الرحیم
"این برای آرمان"
- "شنیدم به آرمان گفتن به آقا توهین کن تا ولت کنیم، وگرنه بیشتر میزنیمت. آرمان هم گفته: اون نور چشم منه، شما بزنید..."
هنوز این پیامِ یکی از کانالها را کامل نخوانده بودم که استاد آمد و گوشی را انداختم داخل کیفم. کلمات پیام اما، بدجور پیچیده بودند میان کلمات کتاب جامعهشناسی استارک و دست از سرم برنمیداشتند. استاد درس را آغاز کرد، مثل همیشه بدون وقفه، پرشور و شمرده. جزوه مقابلم باز بود، «بسم الله قاصم الجبارین» را بالای صفحه نوشته بودم، ولی باز هم کلمات آن پیام، چسبیده بودند به مغزم. بهشان التماس کردم که: الان میخواهم بیطرفی علمیام را حفظ کنم خیر سرم... الان باید فقط به درس فکر کنم...
-هراری در کتاب انسان خردمند، اشاره کرده که مهمترین انقلاب در تاریخ بشر، انقلاب شناختی در هشتادهزار سال پیش بوده. زمانی که بشر تونست افسانهسازی کنه...
افسانهسازی... انقلاب شناختی... یادداشت کردم. با چشم استاد را دنبال میکردم تا باز هم یادآوری شهید علیوردی، مثل پیچک دور کلمات استاد نپیچد؛ اما چشمانم ناگاه متوقف شدند، روی عکس امام و رهبری که نصب شده بود بالای تخته سیاه؛ وارونه.
نگاهم همانجا ماند. یک نفر عکس را وارونه نصب کرده و روی تخته شعار نوشته بود. شعارشان که به جهنم... هیچوقت برایم مهم نبوده. ولی عکس آقا... وارونه؟
استاد داشت یکی از جدولهای کتاب را تحلیل میکرد. رابطه فقر، صنعت و نابرابری اجتماعی. برای این که حواسم را برگردانم به کلاس، نظر دادم و خودم را انداختم وسط بحث. از رابطه خطی گفتم و همبستگی پیرسون. از ارتباط فقر و عدم امنیت با نابرابری. نشد. فایده نداشت. باز هم عکس وارونه آقا، تمرکزِ نیمبندم را بهم میزد.
شعری که در ذهنم با صدای سلحشور پخش میشد را گوشه کلاسور نوشتم، بلکه ذهنم آرام شود: ای دل بمان با مولا، کل یوم عاشورا...
کلاس تمام شد و فقط دو جمله یادداشت کرده بودم: جامعهشناس باید به پدیدهها به صورت غیرخطی فکر کند... چهار چیزی که مبادله اجتماعی را ممکن میکند: ثروت، قدرت، منزلت معرفت.
استاد که گفت "خسته نباشید" و از کلاس رفت، با ضرب از صندلی بلند شدم. چندتا از دخترهای چادری کلاس دورم جمع شدند: الان برنامهت چیه؟
اشاره کردم به عکس وارونه شده: هیچی، این رو درست میکنم و میرم پایین.
همه با هم گفتند: هیس... صبر کن همه برن.
نگاهی انداختند به کسانی که هنوز در کلاس بودند. چندنفرشان را هفتههای قبل، میان دانشجوهای معترض دیده بودم. با هم صحبت کرده بودیم و دعوا نه. دوباره برگشتم سمت دوستان چادریام: چرا صبر کنم؟
-خب آخه...
چشمانشان را طوری چپ و راست کردند که الان نرو، خطرناک است! یک نفر دیگر گفت: اصلا برو به یکی از خدماتیها بگو درستش کنه.
-چرا؟ درست کردنش کاری نداره.
خودم را از جمعشان بیرون کشیدم و رفتم به سمت صندلی استاد: دقیقا الان باید درستش کنیم، جلوی همه.
و با خودم گفتم: مثلا چه اتفاقی میافتد؟ هزینهاش نهایتا یکی دوتا فحش است که میپردازم. از جانی که آرمان داد سنگینتر نیست.
صندلی استاد را گذاشتم زیر قاب عکس. کفشهایم را درآوردم، چادرم را جمع و جور کردم و رفتم روی صندلی. محجبهها کمکم پشت سرم آمدند. دوتا از بچهها که چادری هم نبودند، صندلی را گرفتند که نیفتم. یکیشان لبخند زد: برو، هواتو داریم.
و دیگری گفت: اگه یه نفر کارشو توی این مملکت درست انجام بده، اون آقاست.
و به تصویر آقا اشاره کرد.
عکس امام و آقا روی تخته شاسی چاپ شده و با میخ به دیوارش زده بودند. یک نفر تخته را طوری روی میخ چرخانده بود که عکس وارونه شود. میخ را بیرون کشیدم، با تخته. چندنفر برایم هو کشیدند و یکی داد زد: بذار بیفته. بندازش زمین. بذار بشکنه.
نشنیده گرفتم و در دل جواب دادم که: اگر نمیدانستم که یک نفر تقریباً همسن من، چند شب پیش بخاطر صاحب این عکس جان داده، شاید الان از هو کشیدنتان میترسیدم. ولی الان، اگر بمیرم هم نمیگذارم توهین بشود به نورِ چشمِ آرمانِ عزیز.
عکس را صاف نصب کردم به دیوار. آقا لبخند زدند و دلم آرام گرفت. مشتم را کوبیدم روی میخش که محکم شود و زیر لب گفتم: این برای آرمان...
💠به قلم: خانم فاطمه شکیبا
🔰 بر اساس تجربه واقعی
#ارسالی
#آرمان_عزیز
#شهید_ارمان_علی_وردی
#چله_آرمان
----------
📣 کانال شهید آرمان علیوردی
@shahid_armanaliverdy
#حرف_مفت_زدن_ممنوع
وقتی یک سلبریتی مالیات نمیدهد، حرف زدنش هم هیچ هزینهای ندارد، کاملا مشخص است که هر حرف مفتی را به زبان میآورد،
پس مثل همه جای دنیا، هرکسی در قبال حرفی که میزند، باید هزینههای آنرا هم متقبل شود.
👈 وقتي ناصرالدينشاه تلگراف را به ايران آورد و نخستين تلگرافخانه افتتاح شد، مردم به اين دستگاه تازه بياعتماد بودند. براي همين اجازه داد كه مردم مدتی پيامهاي خود را رايگان به شهرهاي ديگر بفرستند.
وزير تلگراف استدلال كرده بود كه ايرانيها ضربالمثلي دارند كه میگوید؛ (مفت باشد، كوفت باشد) همينطور هم شد.
__مردم كم كم و با ترس براي فرستادن پيامهايشان راهي تلگرافخانه شدند.
دولت وقت، چند روزي را به اين منوال گذراند و وقتي كه تلگرافخانه جا افتاد و ديگر كسي تلگرافخانه را به شعبده و جادو مرتبط نكرد، مخبرالدوله دستور داد بر سردر تلگرافخانه نوشتند؛
از امروز حرف مفت قبول نميشود.
👈 پس شما هم از امروز زدن #حرف_مفت را برای سلبریتیهای بیسواد و بیمسئولیت، هزینهدار کنید،
و خواهید دید که دیگر هیچ بیسوادی خود را همهچیزدان تصور نمیکند و کشور را به آشوب نخواهد کشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شنبه ۱۴ آبان یک اغتشاشگر با خودرو روبروی مسجد جامع شهر قرچک توقف کرده و خواسته یک کوکتل مولوتوف را به سمت بسیجیها پرتاب کند اما قبل از پرتاب، کوکتل مولوتوف درون ماشین آتش گرفته است. یکی از بسیجیها با شجاعت او را از ماشین بیرون میکشد و او را خاموش میکنند
آری! بسیجی اینطور است....
سوگند اگر تو براى كشتن من دستت را به سويم دراز كنى، من هرگز براى كشتن تو دستم را دراز نخواهم كرد، زيرا من از خداوند، پروردگار جهانيان بيم دارم. آیه ۲۸ سوره مائده
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موزیک جالب توهم زده برانداز😂
منافق دسته دسته ...
منافق پیر وخسته.....
کاری از امید و مجید
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز بغض دیار ما، آرتین...
📹 شعرخوانی #احمد_بابایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستگیری ربایندگان پدر علم ژنتیک
۳ نفر از متهمانی که دکتر داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران را ربوده بودند توسط پلیس آگاهی فاتب دستگیر و به فرماندهی انتظامی تهران بزرگ منتقل شدند.
+ چقدر این چند روز بیشرفای عنتر نشنال و اغتشاشگران خبر بازداشت دکتر رو نشر دادند